اولین سکس در دوران نامزدی

1393/02/23

سلام من غزال هستم .من 17سالمه…میخوام اولین خاطره سکسیم رو براتون بگم.5ماه ازنامزدی من وعشقم علی میگذره .من وعلی خیلی حشیریم دوتامون عاشق سکسیم اما علی میگه تاشب عروسیمون پردت بایدسالم باشه منم همین نظرو دارم.ونامزدبازیمون درحدلب وارضای همدیگه بادست بود تا اینکه یه روز علی اومدخونمون وطبق معمول رفتیم تواتاق من درطبقه دوم بعدازیه لب اساسی نشستیم روتخت وعلی گوشیشودراورد وگفت یه فیلم سکسی اوردم درحد المپیک راستم میگفت فیلمه عالی بود!خلاصه باهم فیلمودیدیم وبین فیلم لب میگرفتیم وهموبوس میکردیم بعدتموم شدن فیلم یه کم توچشای هم نیگاه کردیم بعدعلی گفت دوست داری ماهم…زود گفتم مگه نگفتی تا شب عروسی هیچ کاری نکنیم…علی خندیدوگفت دیوونه کاریت ندارم فقط لاپایی …بعدیه چشمک زد و خندید منم خودم خیلی دلم میخواست.بالاخره واسه یه روزدیگه که مامانم وبابام خونه نبودن قرارگذاشتیم خونه ی ما…ازشانس خوب ما اون یه روز توی همین هفته بود …وقتی مامانم اینا رفتن سریع رفتم به علی زنگ زدم گفتم زودبیا اونم گفت یه دوش بگیرم میام.منم تاعلی اومد ارایش کردمو وچندتا پرتقال اب گرفتم تاباهم بخوریم بعدلباسامو عوض کردم یه شلوارک و تاپ پوشیدم موهامو هم اتو کردم دم اسبی بستم موهام طلایین وخیلی خوشگلن البته تعریف از خود نباشه ولی خوب حقیقت همینه!!!

ساعت 1/5ظهر بود که علی اومد وقتی دیدمش پریدم بغلش وسیرلب گرفتیم وزود رفتیم بالا روتخت من نشستیم علی گفت چه خوشگل شدی خانمی؟!منم گفتم توهم همین طور ناقلا…علی خیلی نازه من خیلی دوسش دارم موهای مشکی وصافی داره که همیشه میزنشون بالا وپوستش هم بین سفید وسبزه س.چشماشم مشکیه.تیپشم شخصیتیه.ازم پرسیدمامان اینا کی میان؟گفتم تابعدازشام نمیان منم ب بهانه درس خوندن نرفتم.علی گفت اونم چه درسی.به کت شو دراورد ودستاشومالید بهم گفت میخوام بیام بخورمت منم خومولوس کردم وگفتم نمیتونی؟علی گفت نمیتونم؟ گفتم نه همینوکه گفتم علی پریدب طرفم وبغلم کردوگفت دوست دارم منم درگوشش گفتم میخوامت.وشروع کردیم اول یه لب اساسی گرفتیم بعد علی تاپم رودراورد منم اونو لخت کردم اومم شلوارکم رودراورد.حالا بعداز5ماه نامزدی اولین باری بودکه من وعلی کاملا لخت کنارهم بودیم بدنش خیلی گرم بود.علی گفت من ممه میخام گفتم بخورعزیزم همش ماله خودت. وقتی شروع کرد اول بالای سینمو خورد بعد رسیدبه نوکش لامصب یه جوری می مکید که نزدیک بود ارضا هم خیلی کیف میداد نوک سینه مویه گازکوچولو زد ومنم اهم بلند شد ورفت سراغ بدنم وهمشو خورد منم بیکارنشستم وگردنشووسینشو براش میخوردم علی رفت سراغ کسم ویه لیس بافشار زیاد برام زد اهم بلندشد لبای کسمولیس میزدوبانوک زبون میزدبه چوچولم خیلی خوب بود وهی اه میزدم اونم میگفت غزال عاشق این اه کشیدنتم بازم بکش وکسودوباره خورد کسم داغ کرده بود هی میگفتم علی مردم بکن توش بکن عزیزم بکن فدات شم بکن وسرشو فشار میدادم توکسم …نزدیک بودکه ارضاشم که علی بلندشدگفت نه هنوز کارت دارم بعد به حالت69روی هم افتادیم اون دوباره شروع ب خوردن کسم کرد منم کیر بزرگشوکردم تودهنم که دیدم یه دفعه علی اه زدگفت غزال عاشقتم دوست دارم بعد تندتربراش ساک زدم اونم تندترلیسید دیدم داره کم کم ارضا میشه که گفتم ابتوبریز رو سینه هام …بلندشدوابشو خالی کرد خیلی گرم بود ابشو مالوندم به سینه هام وازش یه لب گرفتم.دوباره شروع کردیم علی گفت غزال میذاری ازپشت بکنمت گفتم خیلی هم عالی ازخوشحالی سینه هاموهمچین فشار داد وخورد .کسم خیس شده بودفک کنم ارضا شده بودم.علی دوباره کسم رو خورد وهمزمان انگشت میکرد توکونم بعد2انگشت کردتا جابازکنه سوزمیزد ولی چیزی نگفتم چون میخاستم بعدسرکیرشو گذاشت درکونم و یه فشارداد دادزدم اااااخ!علی گفت اولش درد داره بعدکیف میده ودوباره فشارداد واه میزدم بالاخره تادسته رفت توش من هم سینه هامومی مالوندم حال خوبی بود وارضا شدم سرسینه هام باد کرده بودن علی هم داشت ارضامیشدتمام ابشوریخت توکونم وبعدهردومون بی حال توبغل هم دراز کشیدیم علی نوک سینه هاموبرام خورد منم موهاشوناز میکردم تاشب توبغل هم بودیم…ازاین به بعدهروقت فرصت پیش میومدباهم سکس میکردیم …!دوستان لطفا نظربدید!ممنون

نوشته: غزال


👍 1
👎 1
88623 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

418268
2014-05-13 02:06:00 +0430 +0430
NA

خوب نبود .همین .

0 ❤️

418269
2014-05-13 05:53:19 +0430 +0430
NA

(((لامصب يه جوري ميمكيد!!)))). ابشو ريخت رو سينه هات بعد خودش دوباره سينه هاتو خورد!!!((( غزال كونتو بكنم. غزال:خيلي هم عالي!!!))) با همين جمله هات مشخصه تو يه جرقيه كثيف هستي جوري كه در راستاي رسيدن به اميال جلقيت از هيج كاري دست نميكشي. حالم از داستانت بهم خورد ننويس جلقي :| :| :|

0 ❤️

418270
2014-05-13 11:08:01 +0430 +0430
NA

غزال اینکارو بکن غزال اونکارو نکن حالا وای وای وای وای وای وای حالا وای وای وای وای وای وای:|

0 ❤️

418271
2014-05-13 11:08:54 +0430 +0430

خیلی بچگانه بود! وقتی تو سن هفده سالگی شوهرت میدن، اونم حتما به یه بچه همسن خودت، دیگه اونوقت زندگی نمیشه! میشه همین عروسک بازی! از تک تک جملاتت معلوم بود که همونطور که گفتی سنت خیلی پائینه! ذوق و شوقهای بچگانه کاملا مشهود بود! من واقعا متسف میشم وقتی پدر و مادرایی پیدا میشن که بچه هاشون رو تو سنی میزارن ازدواج کنن که هنوز هیچی از زندگی نمیدونن!

0 ❤️

418272
2014-05-13 13:29:41 +0430 +0430
NA

فقط تا اونجا خوندم که گفت می خوام بخورمت تو هم گفتی نمی تونی.زیادی احساس بچه گانه در داستانت هستش ادم
دل و روده اش می پیچه :D ولی نوش جون 2 تاتون عزیز.

دوست عزیز داستان خون جرق که فرمودید به چه معناست؟ :D

0 ❤️

418273
2014-06-03 06:25:35 +0430 +0430
NA

خوبه ولی کجا با دختری که میخوانش مثل فیلم سکسی ها عمل میکنند فکر کنم فیلم تعریف می کردی

0 ❤️

418274
2014-06-07 08:10:19 +0430 +0430
NA

جلقی… کسم خیس بود فکرکنم ارضا شده بودم.میخوای از ما میپرسیدی.
در کل تخیلاتت جالب نبود.بیشتر تلاش کن.

0 ❤️