اولین سکس من و رزیتا تو خونه جدیدم

1393/07/06

آن روز خیلی دلم گرفته بود. لباسمو پوشیدم و جعبه ابزارمو برداشتم و راه افتادم که برم. همسرم پرسید: کجا میری؟ خیلی آروم جواب دادم: خونه تازمون چن تا کار مونده برم به اونا برسم. همسرم سری تکون داد و رفت طرف آشپزخونه. همینطور نگاش کردم تا به آشپزخونه رسید. بدجوری دلم میخواست ببوسمش اما چنان سرد به من نگاه کرد که پاهام سست شدن. رفتم سوار ماشین شدم و تا خونه جدیدم تخت گاز رفتم. خونه تو یه شهرک جدید بود. تازه موکتش کرده بودم و کابینت و همه چیزش تازه بود.

وارد شدم و بعد از اینکه پرده‌هارو زدم تازه کارم تموم شده بود که زنگ در بصدا درآومد. یادم اومد که مهمون دارم. پشت در ایستادم یه دلم میخواست که در و باز کنم اما او یکی دلم نمی خواس! عاقبت درو باز کردم ، آره خودش بود. رزیتا! نگاهی بهم کرد سلامی گفت و خیلی سریع وارد شد. یه نظر انداختم تا تو راهرو کسی نباشه که دیدم کسی از همسایه‌ها خونه نیس و واحد بغلیم هم هنوز خالیه. رزیتا زودی چادر شبشو باز کرد و انداخت رو اپن با لوندی گفت: به به چه آپارتمان نقلی و قشنگی. خندیدم. البته نه بخاطر فعلی که داشتم انجام می دادمش بلکه به همه چیز زندگی که الکی بود. رزیتا پرسید: به چی می خندی؟ مکث کردم، شاید لازم بود بدونم دارم چیکار می کنم. جواب دادم: والا اصلاً یادم رفته بود بهت آدرس دادم حالا…
خیلی سریع گفت: پشیمونی؟. و دست انداخت که چادر شبشو برداره اما دستشو گرفتم و گفتم: اگه نخواسته بودم آدرسو بهت نمی‌دادم! دستشو ول کردم چون یه رعشه خاص تو دستش حس کردم، اونم چادر شبشو انداخت رو اوپن. پرسید: می‌تونم خونه رو ببینم؟ سری تکون دادم و گفتم: فک کن خونه خودته! رزیتا رفت خونه رو بگرده منم لباس کارمو در آوردم. اول سری به اتاقی زد که بالکن توشه پردرو بالا زد و به بالکن سرک کشید و منظره روبروشو دید زد. بعد سری به حموم و دستشوئی و یه اتاق کوچیک. وقتی پیشم اومد پرسید: چن متره؟ براش یه نوشیدنی ریختم و درحالیه یه بشقاب کیک جلوش میزاشتم گفتم: حول حوش 72 یا 73 متره. - می‌خواین خودتون بشینین؟ - نه اجارش میدم. - چه بد. منظورشو نفهمیدم. گفتم: حالا کو تا اجاره. مشتریش حالا حالاها پیدا نمیشه! لبخندی زد و آب میوه‌شو با لبخند خاص بالا رفت. منم قورت قورتشو با گلوش یجا با نیگاهام خوردم. وقتی آب میوه و کیکشو خورد، یکم خودشو پیدا کرد. شاید خسته بود، آره مطمئناٌ باید همین باشه. یه لبخندی به لباش دوید. پرسیدم: مثله اینکه خسته بودی؟ سری تکون داد و به دستاش تکیه داد و موهای بلندشو ریخت عقب و نگاشو به سقف دوخت. منم یه نیگا از نوک بینی‌اش تا سینه سفیدش و رونای پرملاتش و … دیگرو قشنگ نیگا کردم. متوجه شدم منظورش چیه. آب دهنمو قورت دادم و آروم درحالیکه یکم میلرزیدم خم شدم و لباشو بوسیدم. عاشقانه نه ولی کاملا سکسی بوسیدمش. اونم زرنگی کرد و نوک زبونشو به لبام زد. دستمو بردم لای موهاشو سرشو بالا آوردم، لبام رو لباش بود و داشتم لب بالائیشو میکندم. اون حالت یکم طول کشید، قلبم داشت از جا کنده می‌شد. دیگه تحملمو از دست دادم آروم هلش دادم رو زمین. موهاش پخش رو موکت از لباش اومدم پایینتر و گلوشو خوردم و رسیدم به پستونا. در حالیکه لبام داشتن گلوشو می‌خوردن دستام هم ممه‌هارو بیرو کشیدن رفتم تو کار سینه‌ها. یه جا چنان نوک پستونشو کشیدم که آهی کشید و یکم هلم دادو گفت: یواش گشنه! چه خبره. از خماری چشاش و نوک بلن شده سینه‌هاش فهمیدم خوب تحریک شده. خیلی سریع کشوندم طرف خودم و مستقیم تو چشای بزرگش غرق شدم و آروم پرسیدم: نمی‌ترسیدی که؟ خیلی ساده و شمرده جوابداد: خیلی وخته که ترسو کنار گذاشتم. از وختی… انگشتمو رو لبای قشنگش گذاشتم و گفتم: دیگه تموم شد حالا با منی. و چشامو بستم و لبامو رو لباش گذاشتم. اولش میلرزیدم و هیچ حس خاصی نداشتم اما ناگهان یه حس گرم تو لبامون جریان پیدا کرد. مدت لب گرفتن زیاد شد و دستای من محکم بغلش کردن اونم شل شد آروم دگمه مانتوشو باز کردم درحالیکه هردو مون لبامونو میخوردیم مانتوشو درآوردم یه تاپ کوتاه پوشیده بود به رنگ آبی آسمانی که کمی رنگ و رو رفته بود. همینطور که لباشو می مکیدم دست انداختم و دگمه شلوارشو باز کردم و هل هولکی شلوارشو هل دادم پایین. خودشو یکم عقب کشید و با لخند ملیحی گفت: چته تا حالا زن ندیدی؟! به نرمی بغلش کردم و اونم دستاشو انداخت دور گردنم. من دو لپ باسنشو گرفتم و بشدت مالوندم نفساش داشت عمیق‌تر میشدن شورت سیاه رنگش خیس خیس شده بود یواش هلش دادم طرف دیوار و محکم چسبوندمش به دیوار و با یه حرکت شورتشو پایین کشیدم. اونم دست انداخت و زیپ شلوارمو باز کرد و دست انداخت کیرمو نوازش داد و رفت روشکمم و بعدش آروم کیرمو که شق شده شده بود را با دستای لرزونش گرفت و مالوند. مطمئن بودم حالا حالاها آبم نمیاد چون آمادگی داشتم و میدونستم قدرتشو دارم که باهاش یه حال اساسی بکنیم. پرسیدم: چن وخته سکس نداشتی؟ جوابداد: یادم نمیاد خیلیه! یه لب اساسی ازش گرفتم و تو اون حال تاپشو به درآوردم و سوتینشم با تاپ انداختم وسط اتاق. همینطور که از بالا به پایین میبوسیدمش اونم نفس نفس میزد به کوسش رسیدم که موهاشو سعی کرده بود خوب بزنه. معلوم بود حسابی بدنشو بی مو کرده بود. منم نامردی نکردم یه پاشو رو یه صندلی پائی پلاستیکی گذاشتم که کوسش واشه بعد رفتم تو کار کسش. شروع کردم با زبونم چوچولشو خوردن. اونم کمرشو عقب و جلو می داد و با یه دستش پستون سفتشو میمالوندو صدای نفساش منو بیشتر تحریک می‌کرد. معلوم بود داره حال می‌کنه. تا اینکه یه آه بلند کشید و منو یکم به عقب هل داد. فک کردم چه زود ارضاش کردم ولی اون منو رو زمین خابوند و با دست درحالیکه سینمو بازی می داد کیرمو کشید بیرون و بعد اینکه یه لب ازم گرفت خیلی آروم سر کیرمو گذاشت تو دهنش و درحالیکه اونو میمکید به چشام نیگا می‌کرد. بعد آروم آروم کیرمو هل داد طرف گلوش. کیرم خیلی بزرگ نبود ولی دهن رزیتارو پر کرده بود. با دهنش چن تا تلمبه زد و بعد کیرمو از دهنش درآورد و از پایین به بالا لیسید. معلوم بود خیلی حرفه‌ایه. من نفس نفس میزدم. با یه حرکت سریع شلوارمو و شورتمو درآورد و دوباره رفت تو کار ساک. پاهامو یکم باز کردم و بستم اونم با نظم خاصی درحالیکه ساک میزد به حالت‌های من نگاه می‌کرد. موهای سیاهشو یوری کردم و داشتم اونارو نوازش میکردم و اونم یا ساک میزد. کیرمو به نحو خاصی لیس میزد در همون حال دیدم با دستش داره چوچولشو بازی میده. این حالتو فقط تو فیلم های پرونو دیده بودم. بعد چن تا تلمبه دیگه درحالیکه کیرم کاملا خیس شده بود با دستش چن تا تلمبه جلقی زد و بعدش پاشو باز کرد و کیرمو با دستش گرفت و نوکشو گذاشت جلوی مهبلش و آروم نشست رو کیرم. من سعی کرد نیم خیز شم و به دیوار تکیه بدم اونم همکاری کرد و دستشو انداخت پشت گردنم و آروم نشست رو کیرم. کیرم تا ته رفت تو کسشو یه آه بلن کشید و بعدش شروع کرد با پاهاش بلن شدن و نشستن که اینطوری تلمبه بزنه یکی دوبار کیرم از کسش درآومد که زودی با دستم چپوندم تو کسش. بعدش با دو تادستم باسن نرم و بزرگشو گرفتم و تو تلمبه زدن بهش کمک کردم. اصلا یادم رفته بود که اون کون قشنگش تو دستامه چون تو حالتی بودم که تا حالا تجربش نکرده بودم. وختی دیدم کار داره سخت میشه رو پائی پلاستیکی که اونجا بود نشستم و پاهامو بازکردم و اونم به همون ترتیب نشست رو کیرم. اما تازه وختی میخواس بشینه رو کیرم باسن بزرگ و نرم و سفیدش جلو چشام رقصیدو باعث شد بیشتر تحریک بشم. اینبار من کمی دراز کشیدم رو صندلی پلاستیکی در حالیکه با دستم رو زمین یله شده بودم و پاهام انداختم وسط پاهای رزیتا و اون پاهاشو باز کرد و من شروع کردم به تلمبه زدن. نفسام به شماره اوفتاده بودن و دستام کاملا بی حس اما رزیتا داشت نفس نفس میزد با صدای بلند. محکم تلمبه میزدم ولی هیچ آبم نمیومد. حالا فهمیدم چرا تو فبلمای سکسی هر کاری میکنن آبشو نمیاد. رزیتا سرشو عقب داده بود و دستاشو رو سینه من برای خودش حایل کرده بود. وختی من خسته شدم اون شروع کرد به تلمبه زدن. یه حسی داشتم که فقط میخواستم بریزم و تموم کنم اما نمیشد. یهو بلند شدم و اونو چرخوندم و دستاشو به اوپن حایل کردم و یه پاشو گذاشتم رو پایه و کیرمو سریع کردم تو کسش. وختی شروع کردم به تلمبه زدن با دست چپش مچ دستمو که باسن نرمشو چنگ زده بود گرفتو محکم فشار داد و صدای نفساش کاملا عوض شده بود. اونقدر تو این حالت تلمبه زدم که عضلات باسنم خسته شدن. حسابی عرق کرده بودم و رزیتا هم کاملا خسته شده بود. برای اینکه یه استراحتی به او بدم کیرمو درآوردم و بلندش کردم و در حالیکه بغلش کرده بودم لباشو مکیدم. اونم با من همکاری میکرد. کیرمو دادم دستش اونم با دستش شروع کرد به تلمبه زدن. یکم که خودشو پیدا کرد چن تا هم ساک زد. وختی بلندش کردم تا دوباره بکنمش یه لبخند زد و گفت تو همیشه اینطوری پذیرائی میکنی. جواب دادم : نه اینم مثله تو اولین بارمه. درازش کردم رو اوپن و کونشو قلمبه کردم. آروم سر کیرمو بردم تو کسش و تا تهش کردم توشو یهو شروع کردم به تلمبه زدن و تن تن میزدم. فک کنم تقریباً یه دو سه دقیقه محکم میزدم و فقط آه اوه رزیتا تو اتاق بود که یهو حس کردم آبم داره میاد. با هن و هن گفتم: رزیتا داره آبم میاد بریزم بیرون؟ با بی حال گفت: نه بریز توش از وقتم گذشته. منم با یه فریاد ریختم تو کسش و با دستام چنان باسن سفیدشو گرفته بودم که تا چن ساعت اثر انگشاتم رو باسن سفیدش مونده بود. هر دو مون افتادیم رو موکتو کنار هم دراز کشیدم برای حدود نیم ساعت نای حرف زدن هم نداشتیم. فک کنم خوابم برد وختی بیدار شدم دیدم رزیتا داره نیگام میکنه. پرسیدم: خیلی وخته خوابم. جواب داد: نمی‌دونم تنها اینو میدونم که فقط با تو سکسی کردم که عوض این چن سال یجا در اومد! با تعجب پرسیدم: مگه چن بار ارگاسم شدی؟ شونه‌هاشو بالا انداخت و جواداد: 3 یا چار بار یا یکم بیشتر اصلا نمی‌دونم. و خندید. پرسیدم: دوش می‌گیری؟ سری تکون داد و گفت: چرا که نه.

ادامه…

نوشته: حمید


👍 0
👎 0
69712 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

438208
2014-09-28 15:53:39 +0330 +0330
NA

(یهو حس کردم آبم داره میاد. با هن و هن گفتم: رزیتا داره آبم میاد بریزم بیرون؟)
یکی بگه این یعنی چی اخه کیر تو مغز پریودت هر تیکه داستانت کیری تر از بقیشه ولی این یکی باید بگم ریدی برو خودتو اب بکش نه ابکشی فایده نداره برو غسل کن کونی حالا اینا هیچ کشده ادامه دارمشم یارو کردی بعد میزنی ادامه داره ننویس جقیییییی

0 ❤️

438209
2014-09-28 16:15:58 +0330 +0330
NA

سعی کردی خوب بنویسی البته من حوصلم نکشید تا آخر بخونم تا اومدن زنت به خونه و برداشتن چادرش خوندم >>>بشدت مسخره بود
استعداد نوشتن نداری >>>ساده بنویس بدون تظاهر

0 ❤️

438210
2014-09-28 18:04:25 +0330 +0330
NA

کیرم تو دهنت همینطوری تفریحی

0 ❤️

438211
2014-09-28 19:14:08 +0330 +0330
NA

اون وختی گفتنت تو حلقم
اصلا نمیشد با داستانت ارتباط برقرار کرد
کونی فک کنم 1مثقال شیره زده بودی رو نمیکنی.آره؟
بگو بچه ها از خودمونن

0 ❤️

438212
2014-09-28 20:31:03 +0330 +0330
NA

Daus to khoneyi ke fagat ye moket has ab mivo livano boshgabe keyko az koja avordi jagiiii nanvis

0 ❤️

438213
2014-09-28 21:28:46 +0330 +0330

بد بود بابا ریدی

0 ❤️

438214
2014-09-29 04:30:56 +0330 +0330
NA

بااحساس بود!!! خخخخخخخخ dash1

0 ❤️

438215
2014-09-29 05:37:23 +0330 +0330
NA

کوس مغز،متوهم جلقی

0 ❤️

438216
2014-09-29 06:14:12 +0330 +0330
NA

واااااای باز یه جقیه دیگه dash1
mmoojjii توام میخوای بگای حتما
جون مادرت بیخیال شو

0 ❤️

438217
2014-09-29 09:26:07 +0330 +0330

<<حول حوش 72 یا 73 متره>>
oonvaght dagigesh chan mishe???

<<با هن و هن گفتم: رزیتا داره آبم میاد بریزم بیرون؟>>
maloome gabl az fasl recaveri nakardi badanet nime dovem kam miare

<<با بی حال گفت: نه بریز توش از وقتم گذشته>>.
akhe kos maghz mage chand saleshe??

<<منم با یه فریاد ریختم تو کسش>>
oj kos sher boodane dastan in jast
akhe ma hanooz be oonayi ke esrar daran dokhi ha moghe erza jigh mizanan fosh midim baad to migi khodam jigh zadam

<< جواب داد: نمی‌دونم تنها اینو میدونم که فقط با تو سکسی کردم که عوض این چن سال یجا در اومد! با تعجب پرسیدم: مگه چن بار ارگاسم شدی؟ شونه‌هاشو بالا انداخت و جواداد: 3 یا چار بار یا یکم بیشتر اصلا نمی‌دونم. >>
kos sher

dar zemn koonie avazi ghablesh kode kooni va oon gende ra moarefi kon

0 ❤️

438218
2014-09-29 10:28:42 +0330 +0330
NA

اینهه از کوننش تریف کردی حداقل از کون هم ممیکردیش.

0 ❤️

438219
2014-09-29 14:53:13 +0330 +0330
NA

babam jan bacha kojaE to bia tadaste bokonam to kunet ke 7,8 bar erza beshi kos kesh ebne kuni clapping

0 ❤️

438220
2014-09-29 17:45:37 +0330 +0330
NA

بنظر من داستان بدی ننوشتی اما میتونستی بهتر بنویسی در کل میتونم بگم خوب بود

0 ❤️

438221
2014-09-29 20:08:47 +0330 +0330
NA

معمولا به همه میرینم ولی از داستانت خوشم اومد معلومه تجربه سکس داشتی

0 ❤️

438222
2014-11-30 17:42:05 +0330 +0330
NA

داستان سکسی بود یا رمان انشلی با مو های قرمز ؟!

0 ❤️

438224
2015-01-05 10:07:04 +0330 +0330
NA

دو تا داستان پشت هم خوندم اولی سکس یه زن متاهل با دوست پسرش و این یکی سکس مرد متاهل با دوست دخترش واقعا خدا قوت عزیزان دست مریزاد قله‌های بی‌شرفی و بی‌وجدانی به همت و سختکوشی شما داره فتح میشه یکی یکی

0 ❤️