اولین سکس من - زن صاحب خانه

1389/10/14

سلام به همه دوستان عزیزم، اسم من کاوه است و 20 ساله هستم. با قد حدوداً 193 ، وزن 100 کیلو و هیکل درشتم همه دوستان منو آرنولد صدا می کنند. از اون موقعی که یادم میاد چون پدرم کارمند دولت بوده ما همیشه مستأجر مردم بودیم. اواخر پائیز سال 1387 بود که صاحب خونه مون ازما خواست دنبال یه خونه جدید باشیم چون اونها می خواستند پسرشون رو داماد کنند و به این خونه ضرورت داشتند. پدر بیچارم که خیلی کار داشت و اصلاً نمی تونست این موقع سال مرخصی بگیره و دنبال خونه بگرده. مادرم که کلاً یه زن محجوب بود اصلاً حاضر نبود پاشو بخاطر پیدا کردن خونه بیرون بگذارد. خلاصه من مجبور شدم از فردا دنبال خونه بگردم.
بعد از یک هفته خیلی خسته کن، بلاخره موفق شدم یه جائی در تهران پارس پیدا کنم. طبقه اول یک آپارتمان بود که خود صاحب خونه هم با ما طبقه دوم همون جا قرار بود سکونت داشته باشد. وقتی رفتم تا خونه رو ببینم یه زن تقریباً 30 تا 32 ساله درو باز کرد. من بیشتر از اینکه خونه رو ورانداز کنم، داشتم این زن را نگاه می کردم. چشای سبز تیره، موهای خرمائی و یه قد متوسط تقریباً 170 زیبائی خاصی به این زن داده بود. بعد از حدود نیم ساعت دیدن خونه ما در مورد مقدار کرایه و بعضی مسایل دیگر مربوط به خونه صحبت کردیم و قرار شد همون روز بعد از ظهر قرارداد ببندیم و بعدش فردا به اون خونه کوچ کنیم. هنوز چند روزی از رفتن ما به این خونه جدید نگذشته بود که متوجه شدم شکیلا خانم (زن صاحب خونه) شدیداً دچار افسردگی بود. چون ده سال قبل شوهرش به ژاپن واسه کار رفته بود و تا حالا به جزء اون سه سال اول که پول میفرست هیچ خبری از خودش نداده بود. شکیلا خانم بیچاره هم مونده بود با پسر 11 سالش و همه زنده گیشو گذاشته بود تا اونو بزرگ کند.
سه ماه تو این خونه جدید به سرعت سپری شد و بهار اومد. برای اولین بار بعد از اومدن به این خونه رفتیم خونه شکیلا خانم تا سال نو بهشون تبریک بگیم و اونو واسه شب خونه خودمون دعوت کنیم تا تنها نباشد. اونم با بی میلی قبول کرد. شب وقتی زنگ در به صدا در اومد و من درو باز کردم برای چند لحظه در جا خشکم زده بود. شکیلا خانم با اینکه یه آرایش خیلی کمی کرده بود اما آنقدر خوشگل شده بود که برای یه لحظه می خواستم همونجا بغلش کنم. اون چشای سبز و موهای خرمائی با اون لبهای برجسته و موج دار منو شیفته خودش کرده بود. دعوتش کردم بیاد تو و دست پسرش (سامان کوچولو) رو گرفتم و بردمش تو اتاق خودم تا با کمپیوترم بازی کنه، میدونستم تنها راه رسیدن به این خانم خوشگل از طریق سامان کوچولو است و راه دیگری نیست. اون شب تمام فکرم این بود که سامان کوچولو را به طرف خودم جذب کنم و موفق هم شدم طوریکه آخر شب وقتی داشتند میرفتن سامان کوچولو لج کرده بود که کمپیوتر لب تاب منو میخواد و شکیلا خانم هم از من خواهش کرد تا فقط واسه اون شب کمپیوترمو به سامان قرضی بدم، منم قبول کردم. ساعت تقریباً 12 همون شب بود که شکیلا خانم زنگ زد و با شرمنده گی گفت کاوه جون میشه یه لحظه تشریف بیارید بالا آخه سامان کمپیوتر خراب کرده و من نمی دونم چیکار کنم. رفتم در خونه شون و شکیلا خانم بیچاره با شرمنده گی درو باز کرد و منو تعارف کرد تا داخل برم. یه سی دی که کمپیوترو هنگ کرده بود در آوردم و برای سامان یه گیم خوب گذاشتم تا بازی کنه و بعد از اتاقش بیرون اومدم. خواستم بیام بیرون که دیدم شکیلا خانم بیچاره داره سعی می کنه که ماشین لباس شوئی رو که بعد تعمیر واسش آورده بودند سرجاش تو آشپزخونه ببرد. با یه سرفه بهش فهموندم که من اونجام و می تونم بهش کمک کنم. که اونم گفت ببخشید کاوه خان می شه تو بردن این ماشین لباسشوئی به من کمک کنید و منم که حسابی فردین بازیم گل کرده بود گفتم آره حتماً، فقط به من بگید کجا بزارمش…
اونشب گذشت اما بعد اون هر وقت شکیلا خانم کاری داشت منو صدا می کرد. حتی بعضی وقتا از من می خواست تا باهاش خرید برم، البته سعی می کرد مامان و بابام نفهمند. یه روز از من خواست تا باهاش برم به جمعه بازاری که همون نزدیکی بود، ساعت 4 بعد از ظهر بود و جمعه بازار حسابی شلوغ بود. یه ده دقیقه ای دو جمعه بازار راه می رفتیم که متوجه شدم شکیلا خانم سعی می کنه همش جلو من باشه، و اینطوری من همش به کون اون تماس پیدا می کردم. کیرمن حسابی شق کرده بود و اگرچه خجالت می کشیدم اما منم هی خودمو به بهانه های مختلف به کون اون می چسبوندم. وقتی دیدم شکیلا خانم هیچی نمیگه منم حسابی حشری شدم و دیگه تقریباً داشتم همش تو شلوغی جمعه بازار بغلش میکردم و کیرمو لای کونش میذاشتم. وای عجب کونی داشت خیلی نرمی داشت. وقتی برگشتیم خونه شکیلا خانم به من گفت کاوه جون میتونی فردا بیای بالا تو بعضی کارا به من کمک کنی، منم گفتم حتماً شکیلا خانم و بعد رفتم خونه …
فردا صبح ساعت 10 بود که رفتم بالا، شکیلا خانم درو باز کرد اما چیزی رو که دیدم اصلاٌ نمی تونستم باور کنم. اون یه شلوار استرچ با تاپ تنش کرده بود که حسابی تموم خوشگلی های بدنشو برجسته می کرد. حسابی گیج شده بودم یه کون خوش تراش، سینه های متوسط و پوست تنش که از بس سفید بود من برا یه لحظه به یاد سفید برفی انداخت. تا حالا شکیلا خانم را بدون چادر ندیده بودم و با دیدن این صحنه کیرم حسابی شق کرد و منم که یه شلوار ورزشی تنم بود نتونستم اینو قایم کنم. شکیلا خانم منو تعارف کرد تا داخل برم و منم داخل رفتم. پرسیدم سامان کجاست و اونم گفت که چون امروز کار داشتم فرستادمش خونه مادربزرگش!
خوب شکیلا خانم از کجا شروع کنیم. اول کاوه جون بیا میخوام این کمدو جابجا کنم. و رفتیم طرف اتاق خواب تا کمد از اونجا جابجاش کنم اما لعنتی خیلی سنگین بود. واسه همین هردومون مجبور بودیم با هم اونو هل بدیم. وقتی داشتیم هل میدادیم یهو چشمم به کون شکیلا خانم افتاد که حسابی قمبل شده بود… وای چه کونی داشت این زن…با دیدن این صحنه کیرم باز شد مثل کله یه مار کبری که دنبال طعمه بود. آروم آروم خودمو به پشت اون نزدیک کردم و نشون میدادم انگار که دارم کمده رو هل میدادم. بغل پامو به رونش مالیدم اما هیچی نگفت و فقط دست چپشو یهو ول داد که راست اومد رو کیرم خورد. الان اونم دیگه داشت خودشو به طرف من می کشید. کم کم اون کاملاً پیشروی من بود و من داشت به جای کمک کیرمو رو کونش میمالیدم که یهو روش برگردوند و کیرمو با دست های ظریفش گرفت. روش به طرف من کرد… جلو شلوارش کاملاً خیس شده بود و حشر مثل آتش از سر و صورتش میبارید. آروم دستمو گذاشتم رو کمرش و کشیدمش جلو بعدش لباشو به لبم چسبوندم و حسابی لباشو خوردم. خیلی خوشمزه بود. همینطور که لباش رو لبم بود بغلش کردم و بردم رو تخت خوابوندمش…
آروم با دندونام لباساشو از تنش در آوردم و بعد خودمم لخت کردم. همانطور که هیکلم گنده بود کیر خیلی بزرگی هم داشتم. زن بیچاره با دیدن کیرم شوکه شده، و کیرمنم مثل یک کیر اسب جلو اون با یه چشم چشمک می زد. یهوئی شکیلا به طرف من حمله کرد، نمی دونستم چیکار می خواد بکنه، اون اومدو کیرمو دستش گرفت بعد تو یه چشم به هم زدن دهن خوشگل شکیلا نصف کیرمو در خودش غیب کرده بود و داشت با ولع تمام اونو می مکید. گرمای عجیبی سراسر وجودمو فرا گرفته بود. احساس می کردم عنصر عجیبی بعد از سالها در کیرم زنده شده بود. بدون اینکه بخوابم کار دیگه بکنم یهو ناخود آگاه شکیلا رو از جاش بلند کردم و رو تخت انداختمش و خودمم افتادم روش… نمی دونستم دارم چیکار می کنم حسابی عصبی بودم و قدرت عجیبی که در کیرم بوجود آمده بوده منو بیشتر و بیشتر عصبی می کرد. بدون توجه به حرفای شکیلا کیرمو تا ته تو کسش فشار دادم که شکیلای بیچاره جیغ وحشتناک زد. آره کسشو پاره کرده بودم. خون از بغل کوسش روان شده بود…
خیلی هول شده بودم. به طرف لباسام دویدم، اونها را پوشیدم و از خونه فرار کردم…
این داستان تقدیم می کنم به سارا.س که داستان " پاره شدن بكارتم و بهترين سكس عمرم نوشته بود. این داستان ادامه دارد، دوستان در صورتی که این داستان باب ذوقشون هست، نظر بدن تا من ادامه شو بنویسم. …

نوشته: کامیaxo23


👍 4
👎 9
2558194 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

270265
2011-01-04 22:24:35 +0330 +0330
NA

محض رضاي خدا چرت و پرت نگو ! مردك شكيلا يه بچه 11 ساله داشت ؛ يعني سامان داستان در اون موقع 6 يا 7 سال از تو كوچيك تر بود .
ببينم اين پرده بكارت شكيلا خانوم شما پرده كركره يا پرده عمودي بود ؟ وقتي كه تو بابا نان داد رو مي خوندي شكيلا خانوم رو پدر سامان هم جر داده بود و هم تركونده بود . جناب آرنولد تو چجوري شكيلا رو تكركوندي و جر دادي و فلنگ و بستي ؟ براي نوشتن اين متن زحمت كشيدي ؛ حداقل يا سكس دوستت يا كس ديگه رو نقل قول كن ، يا يه دروغ حساب شده بنويس . دمت گرم

1 ❤️

270266
2011-01-04 22:31:00 +0330 +0330
NA

خدایا یه دونه ازاین صاحب خانه ها هم نصیب ما کن
ادامه بده ببینم میتونی کونش راهم جر بدیsecuredownloadCAWHCB36.jpg

1 ❤️

270267
2011-01-05 08:49:31 +0330 +0330
NA

اگه ازاون خونه رفتین ادرس بده ماهم بریم خونش و اجاره کنیم شاید به یه نوایی برسیم

0 ❤️

270268
2011-01-05 11:21:35 +0330 +0330
NA

:? Khubeh edameh bedeh,ama ageh kosesh khun umadeh pardash oftadeh ageh to pardasho zadi pas un bacheh chejuri umadeh donya¿

1 ❤️

270269
2011-01-05 15:38:08 +0330 +0330
NA

بايد خدمتت عرض كنم اگر اون خانم از بيماري افسردگي رنج مي برده شما از بيماريي به نام عقده رنج مي بريد. ضمنا خوب كاري كردي داستانت تقديم كردي به سارا.س چون جفتتونم استاد محض شرو ور هستيد.

3 ❤️

270270
2011-01-05 15:58:09 +0330 +0330
NA

منم با نظر بقیه موافقم

1 ❤️

270271
2011-01-05 16:33:06 +0330 +0330
NA

khande dare
in dodol talaye jaghi hame ja khayelisi mikone
khob ama nazar
agha pesare dastane ma 193 ghadeshe va jende khanome dastane ma ke to bazar jelotar bod 170
man to fekre inam ke 23 cantimetr ekhtelaf chetori bar taraf shode
ke vaghti zane jelo tar rah miraft
kire in arnold laye kon jende khanom gharar migereft
:D
rasti dodol tala
yeki az on aksa ke zadi bar aksaesh nasibe abjit shode
ye kire koloft :D
:D:D:D:D:D:D

5 ❤️

270272
2011-01-05 16:59:34 +0330 +0330
NA

مادر تو ميخوام اون كسي كه تو به اين بزرگي توش در اومدي
گفتي مامانت محجبه ست من ميميرم برا محجبه ها

2 ❤️

270273
2011-01-05 19:06:48 +0330 +0330
NA

اول ميگى اون شب شكيلا يه جورى اومده بود كه ميخواستم بغلش كنم ، بعد ميگى تا اون روز من فقط با چادر ديده بودمش ! دروغ كه كير نيست تو حلقت گير كنه تو بگو ! كسخل مگه كس اون يارو كشه كه تو خرطوم فيلتو بكنى اون تو بعد جر بخوره كس كش !
زمانى كه خواستى شروع كنى به نوشتن گفتم تو كونتو بده ، الان نون تو كونه … گوش نكردى كه ! كدوم كونده اى رو ديدى بره تو كاره نويسندگى موفق باشه !!!‎

0 ❤️

270274
2011-01-05 19:53:59 +0330 +0330
NA

بعضی جاهاش خدایی تخمی بود و این لطفی که بچه ها بهت میکنند حقته کوچولو.حال ادامه بده تاشایدنظرهامون عوض بشه

1 ❤️

270275
2011-01-06 01:43:09 +0330 +0330
NA

همش كس شعر محض بود

منم با نظر بقيه برو بچ موافقم…!! :D

0 ❤️

270276
2011-01-06 08:24:19 +0330 +0330
NA

to edame bede beibinam be koja miresi magarvan manam ba baghiye movafegham…
badesham t ba on heykalet khejalat nemikeshi dar miri ??

1 ❤️

270277
2011-01-07 20:32:55 +0330 +0330
NA

من بمیرم راستشو بگو!
موفقیتت رو مدیون چی هستی؟!
جق های شبانه یا کون آنتیکت؟

آحه گوساله دیگه این کس لیسی آخر داستانت واسه چی بود؟؟

1 ❤️

270278
2011-01-13 06:17:34 +0330 +0330
NA

بابا داستان نبود كه جوك بود- شما بدل نگيرين- با همه ناشي گري بد ننوشت فقط سوتي داد - آخرشم ابراز علاقه كرد كه طرفدار پيدا كنه

0 ❤️

270279
2011-01-13 13:13:58 +0330 +0330
NA

kosmokhe jaghi,koslisie sara ro mikoni fek kardi miad behet mide dayus?
boro be darso mashghet beres bache kuni

0 ❤️

270281
2011-06-07 15:05:54 +0430 +0430
NA

90%كس شعر 10% كيرم تو كس مامانت
كيرم تو كون ارنولد كه اسمش رو يه بچه كونيه

1 ❤️

270282
2012-09-11 02:49:35 +0430 +0430
NA

برو بابا کس گفتی این زن ها پوستشون ارتجاعی هستش با جای نوشابه خانواده هم پاره نمیشه

0 ❤️

270283
2012-09-12 17:55:32 +0430 +0430
NA

بابا آرنولد من ترسیدم نقدت کنم

0 ❤️

270284
2012-09-14 10:09:02 +0430 +0430
NA

shayad2ta kos dasht

0 ❤️

270287
2012-11-02 06:36:55 +0330 +0330
NA

بدبخت خواسته حس نویسندگیشو امتحان کنه چرا اینقدر میزنین به ذوقش

0 ❤️

270288
2012-11-04 15:42:08 +0330 +0330
NA

تجربه ثابت کرده زنا به این راحتی ها که گفتی (طبق داستانت )کس نمیدن زنا مادر قحبه تر از این حرفا هستن پسرک

1 ❤️

270289
2012-11-06 06:02:43 +0330 +0330
NA

بابا دودول طلا بردار این عکسو الان ارنولد خان قصه از بس واسش جق میزنه که میمیره خونش میفته گردنت ها

خلاصه از ما گفتن بود

0 ❤️

270290
2012-11-25 07:03:09 +0330 +0330
NA

_028KLULG.jpgسلام منتظر ادامه داستانت هستم خیلی جالبه

0 ❤️

270291
2012-12-05 18:56:44 +0330 +0330
NA

چراالکی داستان میگی گفتی زنه ۳۰یا۳۲سالش بودشوهرشم ۱۰ساله رفته ژاپن پسرش ۱۱سالش بودمجبورت کردن دروغ بگی ؟اخرگوز

0 ❤️

270292
2012-12-13 01:06:21 +0330 +0330

:O جل الخالق. یه زن 30 ساله که 10 ساله شوهرش نیست و یه بچه ی 11 ساله داره. تو دیگه یه تنه ترکوندی بابا !!!

0 ❤️

270293
2013-01-23 10:16:16 +0330 +0330
NA

خاک برسرت
خاک برسر عقده ای ات
مرتیکه جلقوی متوهم …

0 ❤️

270295
2013-02-05 15:05:24 +0330 +0330
NA

کیرم تو دهنت با داستانت کس مغز

0 ❤️

270296
2013-02-07 18:35:48 +0330 +0330
NA

chi begam valla
khar khodetio baghaldastit agha kone

0 ❤️

270297
2013-02-26 04:12:41 +0330 +0330
NA

باحال بود
ولي نميدونم اين سامانه ازکجا به دنيا اومده که زنه هنوز پرده داشته
در کل عالي بود!
کيرم با کس ساناز تو دهنت بخور تا جونت بالا بياد!!!

0 ❤️

270299
2013-12-02 12:44:39 +0330 +0330

تابلو کردی جلقی

0 ❤️

270300
2014-08-24 05:44:09 +0430 +0430
NA

کیرم تو کونت ارنولد با این داستانت

0 ❤️

270301
2014-12-13 14:18:45 +0330 +0330
NA

بیچاره شکیلا احتمالا بیماریش افسردگی نبوده خشکی کس بوده

1 ❤️

270302
2015-02-03 12:48:57 +0330 +0330
NA

آرنولد به منم میدی؟
کونی

0 ❤️

270304
2015-11-12 00:02:09 +0330 +0330

دقیقا کس گفتی،، کس کش تو چطور مامان محجوب داری، بابای کارمند، ولی خودت اینقدر بی شرف از آب در میای، هیکل آرنولدی،کیر اسبی، شکیلا هم کون لوپزی، خندیدم، داستانت رو نصفه رها کردم بیام فوش بت بدم، دیوس، دیگه ننویس

0 ❤️

852358
2022-01-09 00:49:00 +0330 +0330

تو ی چشم بهم زدن خشکل شکیلا کیرمو غیب کرد
خودت تو چند حرکت میتونی بیا پایین کص شعر نگو بیا برو توکوچچچچ

0 ❤️

858726
2022-02-12 04:02:22 +0330 +0330

خوبه 👍

0 ❤️

859060
2022-02-14 02:40:24 +0330 +0330

آرنولد میگم یا اینکه ما کوس ندیدیم و کوس نکردیم یا شما اشتباهی به جای کوسش گذاشتی تو سوراخ بینیش که اونطوری خون ازش اومده که باعث فرارت بشه یا کل داستانت رو برعکس کردی کون خودت گذاشتن پارت کردن و فرار هم کردن ولی مواظب باش اینطور ادامه بدی تو کوس کردنهات باید یک دکتر و نخ و سوزن بخیه همیشه همراهت باشه نکنی و فقط بدی خوبتره

0 ❤️

899247
2022-10-17 13:34:15 +0330 +0330

کیرم تو این کصشعرایی که نوشتی ننه هشت پا

0 ❤️

911084
2023-01-17 10:25:14 +0330 +0330

متوجه شدی همه چی داشتی قدبلند کیر بزرگ ناخن دراز، الان چی تغییر پوزیشن دادی کون شدی…!!

0 ❤️

932072
2023-06-08 05:29:56 +0330 +0330

من چون خودم کارم املاکه میگم ک کسشعر محض میگی به دودلیل یکی اینکه هچ مشاور املاک کصخلی مشتری رو تنهایی نمیفرسته خونه ای ک مالک ساکنه چون سه سوت دور میخوره دوم هیچ بازدید خونه ای هم نیم ساعت طول نمیکشه ینی تو داشتی نیم ساعت توخونه یارو کصچرخ میزدی و سرامیکارو میشمردی؟؟؟

0 ❤️

939724
2023-07-28 18:07:23 +0330 +0330

عالی بود حال داد

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها