سلام من پریناز هستم و١٧سالمه قدم ١٦٠و وزنم٦٥ رنگ پوستم گندمی و سایز سینه هام٨٠ این داستان برمیگرده به تابستان ٩٦از اونجایی ك مادخترا ساده ایم از عشقم خیانت دیدم و باهم كات كردیم بعد از چند ماه از طریق اینستاگرام با ی پسر اشنا شدم ك جذاب و خوشگل بود و سیكس پك داشت و من هرجوری حساب كردم دیدم از عشقم سر تره و اگ باهاش بمونم میتونم عشقمو بسوزونم چند وقتی بود از دوستیمون میگذشت وحسابی منو باحرفاش نرم كرده بود و ادعای دوس داشتن میكرد منم ب خاطر اینك بهم خیلی اهمیت میداد وهوامو داش دوسش داشتم تقریبا
خلاصه ی روز گفت بیا پیشم و همدیگه رو بینیم و رابطه مون مجازی نباشه منم قبول كردمو ازش پرسیدم که كجا قرار بذاریم گفت بیا دم دانشگاهمون باهم میریم خونه یكی از دوستام من قبول نكردم چون نمیتونسم ب راحتی اطمینان كنم اونم حسابی باهام حرف زد تا اعتمادمو جلب كنه اخر سر گفت ك اصلا دوستتم بیار ك اینجوری خیالت راحت باشه منم قبول كردم ولی ب هر كدوم از دوستام رو زدم نتونس باهام بیاد اخرسر بهش گفتم ك گف پس تنها بیا و فلان اما حرف سكسم میزد راستشو بخواید منم میخواستم تجربه كنم هم اینك فكر میكردم اینطوری وضعیت رابطه مونم بهتر میشه روز قبلش رفتم حموم و حسابی خودمو صاف و تمیز كردم و فردا صبش طبق قرارمون رفتم دم اون دانشگاه كذایی و بعد از یكم منتظر موندن بهم زنگ زد گف بیا تو فلان تاكسی منم سوار تاكسی شدمو رفتیم من كلا اون منطقه رو نمیشناختم اصلا بلد نبودم خلاصه ب چن تا ساختمون رسیدیم گف دم در منتظر بمون ب بینم كسی تو راهرو نباشه ك مارو ب بینه استرس كل تنمو گرفته بود و ب شدت حالم بد بود پشیمون شده بودم هیچ راهی نداشتم كلی آیت الكرسی و …خوندم تا اون بیاد ولی فایده نداش اومد دنبالمو منو برد داخل خونه وقتی رفتم تو فهمیدم ك ی خونه مجردیه و ی جورایی انگار مكان بود نشستم روی مبل اون كولرو روشن كرد و روی من تنظیم كرد تا یكم خنك شم فك كنم از رنگ پریده صورتم فهمید ك حسابی ترسیدم گفت شالتو دربیار خنك شی منم در اوردم دستمو گرفت گف نترس بخدا كسی اینجا نی نگاهم راستش ب دورو بر بودو دنبال دوربین میگشتم ك بلندم كردو كل اتاقا و سوراخ سنبه خونه رو نشونم داد تا خیالم راحت شه قلبم داشت میومد تو حلقم ك بغلم كرد تا اروم شم وقتی یكم اروم شدم بوسیدم و ازم لب گرفت كلی بعد شروع كرد اروم دكمه های مانتو مو بازكرد زیر مانتوم ی تاپ نیم تنه پوشیده بودم بعد از اینك مانتومو در آورد و انداخت ی گوشه دوباره شروع كرد لب گرفتن تیشرت خودشو در اورد و بعدش نیم تنه مو و سوتینم حسابی بوسم كرد و لب گرفت منو خوابوند رو ی تشك ك رو زمین بودو روم خیمه زد و شروع كرد ب بوسیدن لبامو خوردن گردنمو اروم اروم رفت سمت سینه هام و یكم سینه هامو خورد و باهاشون بازی كرد بعد تو چشام نگاه كرد شهوتو میشد قشنگ تو چشمای خمارش دید بعد با یه حركت شلوار و شورتمو باهم دراورد و حسابی منو میبوسید و گردن و گوشامو میخورد حشری شده بودم تقریبا اونم روم خیمه زده بود ك یهو موبایلم زنگ خورد مامانم بود باهمون وضع بلند شدم و جوابشو دادم بعد از اینك قطع كرد دیدم شلوارشو در اورده نگاهش كردم ك گفت بخواب و منو خوابوند و اروم رفت سمت كصمو شروع كرد ب خوردن منم دوباره حشری شده بودمو موهاشو بین دستام چنگ میزدمو ناله میزدم ولی انقدر طول نكشید ك من ارضا شم بعد سرشو بلند كردو میگفت خوبه عشقم بعد كنارم خوابید اروم و دستمو گذاشت رو شرتش و من دستمو برمیداشتم گف توله اذیت نكن شورتمو دربیار منم با انگشت اشاره اروم اروم شرتشو میكشیدم پایین ك خودش صبر نكردو درش اورد بعد گف پشتتو بكن و ی متكا گذاشت زیر شكمم و وازلین زد حسابی ب كیرش و كون من منم بیشتر استرس گرفتم و چشامو بستم كیرشو اروم گذاشت روی سوراخم و فشار داد تو ك جیغ من در اومد اون هی میگفت اروم همسایه ها میشنون ولی من از درد نمیتونسم خودمو كنترل كنم من از درد جیغ و ناله میزدم و اون تلنبه هاشو تندتر میكرد و ناله اش شروع شدو ابش اومد سریع و بدون اینك بپرسه ریخت تو كونم بعد گف برو دسشویی تا خالی شه منم رفتمو كلی خودمو شستم و اومدم بیرون و اون دوباره بغلم كرد و ب همون حالت خوابوندمو دوباره همون كارورو كرد و بازم ابشو ریخت تو كونم سری بعد ك از دستشویی اومدم منو خوابوند كنار خودش و دستمو هی گذاشت رو كیرش ك من نمیذاشتم دستم بمونه ی جورایی چندشم میشد بعد گیر داد ك ساك بزن منم قبول نكردمو با حالت قهر از كنارش بلند شدم ك گف باشه ببخشید عشقم قهر نكن بعد منو ب حالت داگ استایل ك تا اون موقع بلد نبودم گذاشت و كیرشو كرد تو كونم صدای جیغو آه و ناله ام خونه رو برداشته بود اونم تلنبه هاشو خیلی تند میكرد و من چند برابر درد میكشیدم ك اونم صدای نالش اومدو ابشو ریخت روی كون و كصم بعد بلند شدو سربع با دستمال خودشو منو پاك كردو من رفتم دسشویی و با وسواس دستمو ك ب كیرش خورده بود چند بار شستم خودمم همینطور و بعد از دسشویی اومدمو بعد از كلی لب گرفتن ازم لباسامو پوشیدمو اونم زنگ زد آژانس و منو گذاشت جلوی در دانشگاه ك تاكسیای زیاد بود من سوار تاكسی دربست شدمو ب راننده گفتم تا دم در منوببره و تا خونه اهنگ هرزم وانتونزو گوش میدادم وقتی رسیدم خونه ب خاطر اینك مامانم شك نكنه مجبور شدم برم باشگاه ولی از درد نتونسم تمرینامو انجام بدم و رفتم تو سونا خوابیدم تا بگذره و منم برم خونه بعد از چن روز باز میگف بیا پیشم ولی من قبول نكردم و فهمیدم درخواستای زیاد داره و باهاش كات كردم خلاصه ك اون سكس منو ارضا نكرد و ازش حسابی پشیمونم و بعد از اون سكس دیگه ای نداشتم تا الان
نوشته: پری
دیگه وقتی خودت راضی بودی و اماده کرده بودی خودتو باید هرجور که شده لذتشو میبردیو پشیمون نمیشدی
البته به احتساب سن و سال تولدت باید بگم سایز ۸۰
برازندته
پری پری الهی ور بپری
تا اونجاش خوندم که میدونستی داری میری کون بدی.از استرس آیت الکرسی میخوندی.
داداااااااش اعتقاداتت از پهنا تو حلقم!
خیلی دلت پاکه برای ما هم دعا کن
یه بار گفتی لیسیدتت ارضا شدی بعد آخرش گفتی ارضا نشدی. حرف زدنتم مثل پسر جقی هاست.
سر جدتون یه کاندوم سر اون صابمرده بکشید.
الان دوباره عمو کاندومی میاد منو جرواجر میکنه
اه، با این دولاشون
تا اونجا که نوشتی " ما دخترا ساده ایم" بیشتر نخوندم. همه دخترا ساده نیستن عده ای بسیار پدرسوخته هم بینشون هست.
تا تو باشی به دوست پسرت خیانت نکنی و نری جایی که به کونت بزارن جنده کسکش کثیف
یه بار هم من اول شدم