سلام به همه دوستان گل شهوانی
من امیر هستم و الان 27 سالمه
این داستان کاملا واقعیه و مربوط به زمانیه که من تازه رفته بودم دانشگاه.
من 19 سالم بود و ترم اول معماری و با دختر دوست مامانم که شمارشو از گوشی مامانم کش رفته بودم دوست شدم. مینا 21 سالش بود، سفید، قد بلند، واقعا باربی و تو دانشگاه آزاد تجریش درس میخوند. اول sms بازی میکردیم که من شروع کردم به فرستادن جوکهای سکسی. اول یه کم بی محلی کرد ولی بعدش اونم راه افتاد. بعد از چند روز با هم قرار گذاشتیم، شب قرار یه کم حرفای سکسی رد و بدل کردیم و من بهش گفتم که فردا باید بهم لب بدی، اونم گفت که عاشق لب دادن به منه.
فرداش رفتم دنبالش و با هم رفتیم دره دارآباد. یه برفی اومده بود که اگه سگو با شیلنگ میزدی از لونش نمیومد بیرون. من اوشکول تو اون مسیر که ماشین سرسره بازیش گرفته بود رفتم تا پای کوه. هیچکس نبود ،شیشه های ماشینو بخار گرفته بود و منو مینا مشغول لب بازی شدیم. که خودش دستموگرفت به سینهاش،منم دستمو بردم زیر لباسشو مالوندم. کلی حال کرده بود و نمیتونست سر جاش بند بشه که احساس کردم یه ماشین داره نزدیک میشه، من کارو در همون حالت ول کردمو رسوندم خونش.
چند بار همدیگرو بیرون دیدیم تا اینکه چند روز بعد خونمون مکان میشد،هرچند جفتمون اون روز امتحان داشتیم. کلی پختمش که بیاد خونمون، شبا با sms حرفای سکسی میزدیم و اونم کوسش خیس میشد و میمالید، منم کیرمو میمالیدم. بهش گفتم که میتونیم از کون بکنیم، اول راغب نبود ولی من ازش خواستم که با انگشتش بکنه تو کونش، اونم کرد و انگار بهش حال داده بود، خلاصه که راضی شد.
روز موعود رسید. ساعت 8 یه جا قرار گذاشتیم،رفتم دنبالش ، تا برسیم خونه چند بار با تلفن چک کردم که خونه خالی شده باشه. اون 12 امتحان داشت و من1 ظهر. واسه همین باید سریع کارمونو انجام میدادیم.
از پارکینگ پایین رفتم تو و درو براش باز کردم و جفتمون با آسانسور رفتیم بالا. خبری نبود و همه چی امن و امان بود. دستشو گرفتم و بردمش اتاق خودم. وسایلشو گذاشت رو میزم و همونجور که ایستاده بود شروع کردم به گرفتن لب ازش. کلی حشرمون زده بود بالا که مینا گفت میخوای همینجوری ادامه بدی؟ وایساده؟ منم دستشو گرفتم و نشوندمش رو تختم. مقنعه و مانتوشو در آوردم و اون لباس صورتیشو. شروع کردم به گرفتن دوباره لب و دستامو به کمرش مالیدم تا سوتینشو در بیارم. وای که چه سینه هایی داشت، خوشگل و خوش فرم، تا امروز سینه هایی به قشنگی اون ندیدم. اول با دستام مالیدمش و مینا آه میکشید، شروع کردم به خوردن سینه هاش. از حال داشت میرفت، خیلی از اینکه پستوناشو بخورم لذت میبرد. با دستام جفت سینه هاشو گرفتمو از این یکی خوردم تا اون یکی. وسطش شیطونیم گرفتو یه گاز از نوکش گرفتم که مینا هم دردش گرفتو سینه هاشو پس کشید.
اونم شروع کرد به در آوردن پیراهنو زیرپوشم،منم خوابوندمشو شلوارشو از پاش کشیدم بیرون. چه شرت قشنگی داشت، سفید بو و یه قلب قرمز روی کوسش. کوسش تپل بود و انحنا و چاکش از زیر شرت معلوم، آبشم در آومده بودو وسط شورتشو خیس کرده بود. با دستاش شورتشو گرفته بود که نتونم از پاش در بیارم و میگفت این یکی نه امیر. منم که حسابی حشری شده بودم اول از رو شورت کوسشو مالیدم، انگاری معجزه کرد و دستاشو ول کرد . شورتشو در آوردم، وای چه کوس تمیزو سفیدو تپلی بود، من تا اونروز کس ندیده بودم و حسابی خمارش بودم. دستمو مالیدم به وسط کوسش، حسابی خیس کرده بود و وقتی میمالیدم ( چون بار اولم بود خوردن حالیم نمیشد. ) با دستاش روتختیو دست منو چنگ میزدو ناله میکرد. یه دقیقه ای به همین منوال گذشت که من پا شدم و شلوارو شورتمو در آوردم. رگهای کیرم داشت پاره میشد. تا کیرمو دید انگاری که ترسیده باشه گفت: وای چه گندست!!!
نوشته:امیر
قطر کیر جنابعالی اندازه مچ دستش بود . واقعا دقیق وتمییز گفتی .یعنی جنابعالی خر تشریف داری که قطر کیرت انقدره یا یه آدمی با داشتن یه کیر خر در بین دو پای عقبیت
چقد خوب. هرکاری که خواستی بکنی با یکم حرف زدن راضی شد والا خدا قسمت ما هم بکنه از این دوس دخترا.
واقعا راست گغتی، امیر خان اگه میخوای خالی بندی کنی در حد نرمال خالی بندی کن
من صد دفه ب جي افم گفتم بذا كستو بخورم نذاشت بعد تو… :& :&
12 سال پيش از هر 200نفر يكي موبايل داشت اونم تاجر و ثروتمند_ تازه اون موقع اس ام اس بازي وجود نداشت اصلا_
اونوقت مجنون و ليلي ما 12سال پيش اس ام اس سكسي ميدادن بهم_
داستانت از ريشه خالي بنديه جقي
12 سال پيش از هر 200نفر يكي موبايل داشت اونم تاجر و ثروتمند_ تازه اون موقع اس ام اس بازي وجود نداشت اصلا_
اونوقت مجنون و ليلي ما 12سال پيش اس ام اس سكسي ميدادن بهم_
داستانت از ريشه خالي بنديه جقي
من نميگم اصلا اس ام اس وجود نداشت ولي 12سال پيش هر بچه اي موبايل نداشت هم اينكه سرويس اس ام اس به همين راحتيا فعال نميشد _ و حالا اگرم كسي سرويس اس ام اس داشت متاسفانه هنوز كسي طريقه ي استفاده و هدف از اس ام اس رو نميدونستن و واسه مردم گنگ بود اين سرويس
12 سال پیش کی میگه اس ام اس بازی نبود بود ولی کم چون تازه سرویسش راه افتاده بود من خودم 17 ساله که دارم . اینو مبنای خالی بندی داستان نذارین
دوست عزیز من هم نگفتم که که شما گفتی اصلا اس ام اس وجود نداشت به نوشتم دقت کنی متوجه میشین اوایل سال 80 سخت بود که تازه راه افتاده بود ولی بعد از چند ماه درست شده بود چون تازگی داشت کلی طرفدار هم پیدا کرده بود اس های اون زمان رو هنوز تو کوشیهای قدیمیم دارم.
دوستان اون سوراخ کونشو با کیرش اشتباه گرفت ببخشینش بچه کونیه دیگه کاریش نمیشه کرد
دمش گرم تا کوسشو مالیدی راضی شد دوست من بااینکه یک دختر سه ساله هم داره به بدبختی راضیش کردم تا ازکون کردمش من نمیدونم چرا هرکه اینجا داستان مینویسه دوست دخترش باربیه و کیر خودش هم کلفته و40 دقیقه هم میکنه تا ارضا بشه
نزنین تو ذوقش,دمت گرم نوشه جونت