اولین عاشقانه

1397/12/18

بعد از آشنایی خیلی اتفاقی که باهاش داشتم
خب اولین دختری بود که بهم ابراز علاقه می کرد
۷ سال از من بزرگتر بود
نمیدونم چرا اما شیفته حرفاش ، اخلاقاش و پسرونگیش شدم
برام عجیب بود یه دختر ۳۱ ساله چطور میتونست این همه انرژی و یکجا داشته باشه
خیلی استرس داشتم خیلی زیاد
قرار بود برا اولین بار ببینمش
خوشحال بودم
غرق در استرس توام با آرامش ، حس عجیبی بود
اولین بار داشتم یکیو میدیدم که دوستم داشت یه دختر
ولی خب اگر منو دید خوشش نیومد چی؟
اونکه منو ندیده اصلا چطور دوسم داره؟
میدونم وقتی ببینتم حالش از من بهم میخوره
اینا فکرایی بود که هی توی ذهنم بالا پایین میشد
یه نگاه توی اینه وسط ماشین انداختم
اخه بد قیافه کی از تو خوشش میاد اونم فقط عکساتو دیده بیخیالش شو بیشتر از این به خودت ضربه نزن
ولی اون این همه راهو بخاطر من اومده اینهمه رانندگی کرده فقط بخاطر من
هه
بخاطر کی؟
اون اومده دنبالش خواهرش فقط
بیا بخیالش شو اون خیلی از تو بزرگتره دنبال چی هستی اخه ؟
تلفن زنگ خورد ساعت ها توی خیابون داشتم میچرخیدم
خودش بود ازم ادرس خواست سر یه میدون قرار گذاشتم وقتی رسیدم نتظر بود
شناختمش خودش بود
چقدر زیبا
با ماشین رفتم کنار ماشینش
-سلام

  • سلاااااااااالم دراز
    این تیکه کلامش در مورد من بود همیشه تو صحبتا میگفت
  • برنامت چیه ؟
  • من میخوام برم چهاراراه … اونجا یه خونه گرفتم برو جلو من بلد نیستم
  • دنبالم بیا
    قبل از اینکه برسیم چراغ زد و با دست اشاره کرد وایسا
    زدم بغل پیاده شدم
  • نه بابا واقعا درازیا
  • تو هم مسخره کن حالا
    +خب هنوز صاحب خونه نیومده من برم تحویل بگیرم یه نخ سیگار بزنیم بعد بریم
  • تو همینجا وایسا من برم تحویل بگیرم بعدش کلید و میندازم تو هم بیا
    -باشه برو
    کلید و انداخت
    چرا این تیپی بود؟
    با یه تاپ که نصف سینه هاش پیدا بود
    البته خب انتظارشو داشتم خیلی راحت بود
    رفتم بالا با یه شلوارکو تاپ نشسته بود
    قلبم از تو سینم داشت میزد بیرون
    دستام میلرزید من من تا حالا اینقدر به یه دختر نزدیک نبودم اصلا تنها نبودیم اونم با این لباسا
    اومد روی مبل کنارم نشست
  • چه خونه تمیز خوبیه
  • اره همیشه ما وقتی مایم اینجا رو اجاره میکنیم عالیه
  • حالت خوبه
  • اره عالیم
    نگاهی به دستام انداخت دید میلرزه محکم دستما گرفت تو چشماش زل زده بودم چقدر ارامش داشت این دختر چقدر خوب بود
    یکم به خودم مسلط شدم
    قرارمون رو مرور کردم همه برنامه هایی که تلفنی چیده بودیم
    قرار بود کلی همو بغل کنیم
    همونجوری که شبا از دور تو بغل هم میخوابیدیم
    دو تامون عاشق ماساژ بودیم قرار بود هم دیگرو کلی ماساژ بدیم
    تازه روغن ماساژم اورده بود با خودش اینو قبل از راه افتادنش بهم گفت.
    اومد کنارم
    پاهای نازشو انداخت رو پاهام
    یه نگاه به چشماش کردمو:
    -الان میتونی بیای بغلم
  • نه
  • چرا
  • بریم رو تخت
    -بریم
    خوابیدم روی تخت عین همه تصوراتم توی شبا که تلفنی بغلش میکردم کل بدنش و چنگ انداختم
    اون بی قرار تر از من
    محکم فشارم میداد محکم تر از توانش
    پیشونیشو بوسیدم
    اونم منو بوسید
    عین دو طناب گره خورده بهم میپبچیدیم
  • خب حالا دیگه کجاتو ببوسم
    همیشه تو چتامون بهش میگفتم دوس دارم بالای سینتو ببوسم
    سرمو گرفت کشید سمت سینه هاش غرق در عشق و بوسیدن بودیم
    بار ها بار ها سینه شو گردنشو بوسیدم
    رفته بودم سمت تنش همه تنش بوی عشق میداد
    لبریز بود از لطافت
    کنارش دراز کشیدم
    صورتشو اورد جلو لبامو هدف گرفته بود
    اما قرار نبود لبامون بهم برسه اینو من شرط کرده بودم که سوپرایز از طرف منه و حق نداره لبامو ببوسه
    سرو چرخوندم که لبامو نبوسه
    بوسه هاش به گردنم خورد
    لاله گوشم و گاز میگرفت
    گردنمو میبوسید
    چرخیدم سمتش از خودم دورش کردم
    به چشماش زل زدم
    -اخه تو چرا اینقدر خوشکلی
  • (لبخند)
    رو کمرش خوابید
    تمام تنشو غرق بوسه کردم
    اومدم سمت صورتش تو چشاش داشتم نگاه میکردم
    زل زده بودیم بهم طلاقی دیداری عاشقانه بود
    صورتمو بردم جلو
    جلو تر
    جلو تر
    فاصلمون یک وجب بود
    چشماشو بست
    چرخیدیم به پهلو
    لباش رو لبام حس کردم
    صدای نفسش میومد
    همه بدنش بهم چسبیده بود
    تملم بدنش روی لباسام لیز میخورد
    اینقدر عمیق میبوسید که لبام درد گرفته بود
    اولین بوسه من بود
    خوابد روی کمر
    باز هم من بودم و بدن ظریف
    باران بوسه های من بود روی اقیانوس تنش
  • میشه تاپتو دراری
  • اوهوم
    زبونم رو می کشیدم وسط سینه هاش
    حس فوق العاده ای بود
    تحریک شده بودم
    اما هدفم سکس نبود
    تحریک شدنم رو مخفی میکردم همش
    همیشه توی پیاماش میگفت دوس دارم با مو های سینت. بازی کنم
    برای اینکه یکم از تحریک شدنم کم کنم و وخفی کنم کنارش خوابیدم
    دستشو از لای دکمه هام کرده داخل و با انگشت اشارش موهای سینمو میچرخوند
  • میشه دکمه هاتو باز کنی؟
  • اره
    بلند میخندیدو با انگشتش مو های سینمو میچرخوند
    +اینجوذی بهت میگفتم میخوام با موهای سینت بازی کنم
    اینجوری تصور کرده بودی؟ ها؟
    غرق در نگاه کردنش بودم
    با صدای نازش به خودم اومدم
  • اره
    بلند خندید صداش فوق العاده بود دوس داشتم با صداش خواب برم
    دوباره برگشت روی کمر اومدم روشو سینه هاشو میبوسیدم
    تا نافش میبوسیدم و بر میگشتم
    لباشو روی لبام میذاشت و از اعماق وجودش کام میگرفت
    کنار رون هاشو لیس میزدم
  • تو واقعا تا حالا دوست دختر نداشتی؟
  • نه
  • مطمعنی؟
  • اره
  • پس چرا اینقدر بلدی؟
  • چطور ؟
  • اخه خانوما روسینه چپشون خیلی حساسن
  • نمیدونستم
    اروم رفتم در گوشش
    با صدای خیلی ارم گفتم
  • تو تحریک شدی؟
    فقط با لبخندی نگاهم کرد
    سرشو اورد جلو و لبام بوسید
    خیلی طولانی خیلی
    باز هم پرسیدم تو تحریک شدی
  • اهوم
    کمی شدید تر بوسیدمش
    گردنشو لباشو سینه هاشو بدنشو
    روی پهلو کنارم خوابیده بود
    -میشه سوتینتو باز کنم؟
    +اره
    سینه هاشو میخورم
    چقدر عالی بود
    من تحریک شده بودم
    اونم همینطور اما نمیخواستم اینقدر زود سکس داشته باشیم
    بهترین راه که به ذهنم اومد این بود که اون ارضا شه منم کنترل کنم خودمو
    در گوشش گفتم
    میخوام ارضا شی
    مقاومت کرد
    قبول نکرد
    حرفمو قطع کردم و از گفته خودم پشیمون شدم
    دراز کشیدم کنارش
  • میشه شلوارتو در بیاری؟
  • نه
    اصرار کرد قبول نکرم
    دوست نداشتم ببینه منم تحریک شدم
    اما سر حرفم بودم
    با دست سعی داشتم ببرمش سمت ارضا شدن
    کمی استقبال کرد ادامه دادم
    بازم بهش گفتم
  • میخوام ارضا شی
  • پس تو چی؟
  • من مهم نیستم
  • پس منم نمیخوام
  • چرا
  • اگه تو نخوای منم نمیخوام
  • باشه قبول ولی اول تو
  • شلوارتو درار
  • نه
    خودش اومد شلوارمو از پام دراورد
    اومد بغلم از لبام کام های عمیق میگرفت تنشو بهم میکشید
    سینه هامو میک میزد
    من خوابیدم روی کمر اومد روی من خودشو کشید بهم تا ازضا شد شرتمو از پام دراورد مانعش شدم بیحال کنارم دراز کشیده بود
    رفتم سمتش
    به لباش نزدیک شدم
    سرشو برگردوند او مدم روش خوابیدم
  • نگاه کن منو
  • چی شده ناراحت شدی؟
  • اره نارحت شدم
  • چرا ؟
  • چون قرار بود توهم ارضا بشی
  • اما من نیازی ندارم
    شرت پام نبود اونم شرت پاش نبود اصلا چیزی تنمون نبود
    روی هم دراز کشیده بودیم
    باهام حرف نمیزد
  • چیکار کنم مهربونم تو راضی شی؟
  • باید تو هم ارضا بشی
  • اخه چجوری؟
    یه مکث کوتاهی کرد و همینطور که دندوناشو بهم فشار میداد گفت :
  • چرا نمیذاریش داخل ؟
  • اخه میترسم
  • ازچی
  • از رابطمون میترسم خراب بشه
  • بذارش داخل نترس
  • مطمعنی ؟
  • اره
    بدون هیچ صحبتی شروع کردم اولین تجربم بود پاهاشو از هم باز کرد اوردم بالا پاهاشو
  • اماده ای؟
  • اره عزیزم
    یکم فشار دادم
    بدون اینکه اذیت بشه انجام شد
    بعد از چند دقیقه رفتم پشتش خوابیدم پاش و اورد بالا و از پشت انجام دادم
    دو باره برگشتیم به حالت اول و ادامه دادیم اون ارضا شد و حالا نوبت من بود
    توی همون پوزیشن ادامه دادم ت به ارضا شدن نزدیک شدم
  • تو ارضا شدی؟
  • اره تو چطور؟
  • منم نزدیکه چیکارش کنم؟
  • بریزش داخل
  • حامله میشی
  • برسز داخل عزیزم قرص میخورم بریز
    ارضا شدم و تمامشو داخل خالی کردم
    رفتیمو خودمون رو شستیم وقتی برگشتم لباس پوشیده بود منم پوشیدمو به بوسیدن هم ادامه دادیم

نوشته: mh.f


👍 3
👎 1
8898 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

753186
2019-03-09 22:12:38 +0330 +0330

طلاقی دیدار عاشقانه؟؟ اینو خواهشا ترجمه کن برامون!!
از اونور دنیا رانندگی کرده بیاد شهر شما خونه اجاره کنه به کسی که هفت سال ازش کوچیکتره بده؟؟ سیتیزن نکیر اباد بودن ایشون؟؟ همیشه وقتی میومده اونجا رو اجاره میکرده؟ یعنی همیشه میومده شهرتون میداده؟!! چه توریستای خوبی داره شهرتون!! ?

2 ❤️

753230
2019-03-10 00:28:49 +0330 +0330

بزار داخلش ؟
بریز داخلش !!!
بزار و بریز کی بودی تو

0 ❤️

753268
2019-03-10 05:46:26 +0330 +0330

جقی عزیز اگ میخوای بنویسی کمتر بزن بیشتر رو داستانت کار کن ریدی اونم از نوع حماسی

1 ❤️

753375
2019-03-10 17:03:25 +0330 +0330

این جنده وسط کامنت ها چی میخاد!!!اشتباه اومدی اینجا جای مشتری تور کردن نیس ممممممهین،شما اینجا نمون برو اونجا

0 ❤️

753790
2019-03-12 18:25:11 +0330 +0330

سکس با عشقت یه چیز دیگس

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها