اولین ها از یاد نمیرن

1399/08/12

بعد از ۱۲سال هنوز لحظه به لحظه شو یادمه… سال ۸۷ دانشگاه قبول شده بودم یکی از شهرهای جنوبی ایران، چون خودم ساکن کرج بودم اونجا با چند نفر دیگه همخونه شدم، اوایل از یه دختری که توی درس عمومی با هم همکلاس شدیم خوشم اومد، بهش پیشنهاد دوستی دادم، ولی قبول نکرد چون خودش دوست پسر داشت، منم چون خیلی مغرور بودم دیگه به کسی پیشنهاد ندادم. چند ماه گذشت تا اینکه ۳تا دختر دانشجو اومدن همسایمون شدن، تو عالم همسایگی با هم مراوده داشتیم ولی کم کم رابطمون باهاشون صمیمی تر شد و با هم اکیپی بیرون میرفتیم . از بین این سه نفر یکیشون بود به اسم شهره . شهره یه دختر قد بلند، اندام کشیده، پوست سبزه و چشم و ابرو مشکی و خیلی ساکت و متین بود. از همون اول که دیدمش دوست داشتم باهاش دوست بشم، ولی میترسیدم بهش پیشنهاد بدم ، اونم قبول نکنه و من ضایع بشم. یه روز که همخونه هام رفته بودن شهرشون و من تو خونه تنها بودم، به دوستش پیام دادم و پرسیدم شهره دوست پسر داره؟ گفت: نه! پرسیدم: میشه باهاش صحبت کنی ببینی نظرش راجع به من چیه؟ گفت: باشه خبرشو بهت میدم. یکی دو روز گذشت ، پیام داد که شهره هم از تو بدش نمیاد، بهش پیام بده… منم تو کونم عروسی شد، بهش پیام دادم ، با هم دوست شدیم، فرداش دعوتشون کردم که بیان خونه ما شامو با هم بخوریم. سه نفری اومدن شام خوردیم، قلیون کشیدیم کلی گفتیمو خندیدیم… شهره دختر خوشکلی بود، آرایش نمیکرد معمولاً، اون شب یکم ارایش کرده بود که خیلی خوشکلتر شده بود. ساعت حدود ۱۲ شب بود که میخواستن برن. من به شهره گفتم اگه فردا کلاس نداری بمون، شهره یه نگاه به دوستاش کرد، اونا هم شونه شونو بالا انداختن، یعنی میل خودته. شهره گفت پس من میرم لباس راحتی بیارم، بر میگردم. خیلی استرس داشتم، اولین بارم بود که با یه دختر تنها می شدم. وقتی شهره برگشت ، لباساشو عوض کرد و با یه لباس راحتی اومد نشست روی مبل روبروم. منم هنگ بودم! هیچ حرفی نمیزدیم، واسه اینکه از این فضا خارج بشیم گفتم اگه خوابت نمیاد یه فیلم ببینیم؟ گفت: بدم نمیاد… فیلم a mathadors mistress رو گذاشتم روی دستگاه و دوتا بالشت اوردم کنار هم گذاشتم، چراغا رو خاموش کردم، تا فیلمو ببینیم. اولش روی مبل نشسته بودیم ، چند دقیقه گذشت من رفتم دراز کشیدم پای تلویزیون به شهره هم گفتم خسته نشی، بیا دراز بکش. شهره اومد کنارم دراز کشید ، قلبم تند تند میزد، هیچی از فیلم نمی فهمیدم، فقط تو فکر شهره بودم، دوست داشتم بی مقدمه لباشو ببوسم! اواسط فیلم بود که یه صحنه ماچ و بوس داشت، من آروم گفتم آدم دلش میخواد! شهره برگشت تو چشام نگاه کرد، نگاهمون قفل شد، اروم صورتمو بردم نزدیک صورتش، اونم اومد نزدیک، لبامون به هم گره خورد، حس اولین بوسه قابل وصف نیست، کشیدمش تو بغل خودم خیلی اروم شروع کردیم به لب گرفتن، دستمو بردم سمت سینه هاش، سینه هاش بزرگ نبود، ولی لمس سینه هاش واسه من که تو اوج هیجان بودم خیلی لذت بخش بود. با این که خیلی دوست داشتم زود تر همه جای بدنشو کشف کنم ولی اروم پیش میرفتم هر دومون داشتیم از این عشق بازی لذت میبردیم. دستمو بردم سمت کسش داغ بود، یکم از روی شلوار مالیدمش ، دیدم داره لبمو محکم تر میمکه، فهمیدم که دارم درست پیش میرم. دستمو اوردم بالا همزمان تیشرتشو دادم بالا و از تنش در اوردم. اونم همینکارو کرد، بدون اینکه چشم از چشماش بردارم کشیدمش تو بغلم اروم لبمو کشیدم رو گردنش ، دستمو بردم پشت کمرش، همزمان که داشتم لاله گوششو میمکیدم بند سوتینشو باز کردم. محکم گرفتمش تو بغلم سینه های لختش میخورد به سینم، رو ابرا بودم، همینطور گردنشو میبوسیدم و میومدم پایین تا رسیدم به سینه هاش، تازه سینه هاشو دیدم. تو مشتم جا میشد، با نوک قهوه ای و یه هاله کوچیک دورش، یکیشو با دستم گرفتم و شروع کردم به بوسیدن اون یکی، نوک زبونمو میکشیدم رو سینش، اونم فقط به من نگاه میکرد و لبشو گاز میگرفت. یکی دو دقیقه سینه هاشو خوردم، بعد اومدم پایینتر، زبونمو دور نافش چرخوندم و زیر شکمشو بوسیدم. سرمو با دو تا دستش گرفت اورد روبروی صورتش، با صدای لرزون گفت بریم رو تخت… دستشو گرفتم بلندش کردم رفتیم کنار تخت، باز شروع کردیم به لب گرفتن، همونطور که کنار تخت ایستاده بودیم، شلوارشو از پاش در اوردم، یه شرت زرد پوشیده بود که برامدگی کسش قشنگ مشخص بود، اکتشافات من داشت وارد فاز جدیدی میشد، یه بوس رو کسش زدم، بو کشیدم حرارت کسش با بوی صابون داشت دیوونم میکرد، دیگه کیرم داشت منفجر میشد ، بلند شدم یه بوس دیگه از لبش کردم و نشوندمش روی تخت، برجستگی روی شلوارمو که دید، یه دست روی کیرم کشید و شلوارمو در اورد . نذاشتم شرتمو در بیاره خوابوندمش رو تخت، اومدم بین پاهاش، داخل رونهاشو بوسیدم ، زبونمو کشیدم کنار کسش ، یکم خودشو جمع کرد، شورتشو دادم کنار ، کس خوشکلشو خوب نگاه کردم، خیلی کم مو داشت، لب های کسش اندازه ی نصف بند انگشت از خط کسش بیرونتر بود، زبونمو کشیدم رو کسش ، لبهای کسشو می مکیدم. لای کسشو با انگشت باز کردم زبونمو کشیدم رو چوچولش، نفسش به لرزه افتاده بود، کسش خیس خیس شده بود، زبونمو میکشیدم لای کسش، اولش یکم طعمش و دوست نداشتم ولی یکم گذشت خوب شد… موهامو چنگ میزد گفت بسه دیونم کردی… اومدم بالا شروع کرد لبامو که با اب کسش خیس شده بود محکم خورد. کیرمو گرفت توی دستش و گفت میخوامش… گفتم مال خودته عزیزم… شورتمو در اورد کیرمو گرفت تو دستش ، سر کیرمو گذاشت تو دهنش آروم شروع کرد به عقب و جلو کردن، تا ختنه گاه بیشتر نمی تونست بخوره ولی هر از گاهی درش میورد از زیر تخمام تا سر کیرمو لیس میزد دوباره شروع میکرد. بعدش خوابید روی تخت پاهاشو باز کرد، منم خوابیدم روش کیرمو میکشیدم روی کسش و ازش لب میگرفتم. در گوشم گفت یه چیزی بگم؟ گفتم بگو عشقم. گفت میتونی بکنی تو، پردم حلقویه. اون لحظه فقط خوشحال بودم از اینکه امشب واسه اولین بار دارم تمام لذت سکس رو یکجا تجربه میکنم. کیرمو گذاشتم روی کسش اروم فشار دادم، نمیرفت تو، یکم با اب کسش خیسش کردم دوباره فشار دادم بدنشو سفت کرد، تو چشماش نگاه کردم و اروم شروع کردم به عقب و جلو کردن، هر بار بیشتر میفرستادم داخل، گرمای کسش رو لحظه به لحظه بیشتر حس میکردم. تا اینکه کیرم تا ته کسش رفت و فهمیدم بیشتر از این داخل نمیره و دردش میگیره. شروع کردم به تلمبه زدن، اونم اروم آه میکشید، همونطور که کیرم تو کسش بود بلندش کردم ، نشست توی بغلم منم دست انداختم زیر کونش بالا پایینش میکردم، بعد خودم خوابیدم اون اومد روم یکم بالا و پایین شد و خوابید روی من، احساس کردم نفسش نا منظم شد و جوری بالا و پایین میکرد که کیرم میخورد ته کسش، یهو کامل نشست رو کیرم یکم مکث کرد، تو چشام نگاه کرد و لبخند زد، دیدم قفسه سینش قرمز شده، گفتم شدی؟ با تکون دادن سرش به من فهموند که ارضا شده، منم برش گردوندم از پشت گذاشتم تو کسش تلمبه میزدم و گردنشو میبوسیدم. احساس کردم داره آبم میاد، کیرمو کشیدم بیرون آبم پاشید رو کون و کمرش. احساس میکردم دیگه از دنیا هیچی نمیخوام. خیلی حس خوبی داشتم. پشتشو با دستمال پاک کردمو کنارش دراز کشیدم، اونم اومد بغلم، تو چشم هم
نگاه کردیم و لبخند زدیم… بعد از اون خاطرات قشنگی با هم داشتیم ولی اولین ها هیچ وقت از یاد نمیرن.

نوشته: سامان


👍 16
👎 3
19201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

775268
2020-11-02 15:56:22 +0330 +0330

بنده لذت بردم . یه اشکالی که دیدم کلمه دیوونه بود که با یک و نوشته شده بود . من لایک میدم

3 ❤️

775305
2020-11-02 17:52:22 +0330 +0330

بعد چند وقت که کونیها و محارم پرستا سایتو قبصه کرده بودن انصافا این یکی خوب بود یا بقول سید دیوانه لایک شد…پس دومین لایک هم از من 👍

4 ❤️

775378
2020-11-03 20:57:32 +0330 +0330

نگارشت خوب بود . لذت بردم آفرین 👏👏👏

1 ❤️

775446
2020-11-04 03:49:03 +0330 +0330

داستانت عالی بود فقط اینکه طرف دانشجو بود جنده که نبوده ، پس چطور پرده نداشته؟ 😕 😕 😕

0 ❤️

775512
2020-11-04 20:10:05 +0330 +0330

خوب بود

0 ❤️

775630
2020-11-05 09:39:44 +0330 +0330

از حلقوی بدم اومد باید تو سکس بزنی جر بدی

0 ❤️

775680
2020-11-05 18:31:05 +0330 +0330

کاش کصشعرش کمتر بود

0 ❤️

776213
2020-11-09 15:42:17 +0330 +0330

عالی بود،دوباره بنويس.

0 ❤️

776495
2020-11-12 01:23:17 +0330 +0330

لایک میدم چون تو حاشیه زیاد نرفته بودی

0 ❤️