نویدِ عوضی

سلام این داستان مال دوسال پیشه…
سال آخر دبیرستان بودیم و همه مشغول درخوندن بودیم…
من خیلی چاق شده بودم و ریش سبیلم نداشتم و کلا چاق و شل بود بدنم ولی به شدت حشری بودم و دنبال سکس.
دخترا هم خوششون نمیومد ازم و کلا تنها بودم یه وقتایی خودمو انگشت میکردم ولی خوب لذتی نداشت برام
تا اینکه رو یکی از بچه های کلاس زوم کردم به اسم نوید
نوید پوستش یکم تیره بود و صاف صاف
دوس داشتم بکنمش ولی خوب نمیتونستم همینجوری برم جلو
یه زنگ رفتم کنارش نشستم دستشو گرفتم از رو خجالت یه زنگ کامل فقط دستشو مالیدم…

چند هفته ای گذشت هی خودمو بهش نزدیک تر میکردم
تا یه روز کیرم واقعا شق شده بود و مثل همیشه دستش تو دستم بود…آروم دستشو گزاشتم رو کیرم از رو شلوار اونم یهو گرفت من از ترسم سریع دستشو پس زدم…چند روز گذشت …یروز بهش گفتم نوید فلشتو بیار خونمون چنتا فیلم ببینیم بابا حوصلمون سر رفته…گفت میخای چیکار کنی باهام شیطون…با اینکه جثش از من بزرگتر بود سیاهتر ولی من روش حس داشتم گفتم هیچی فقط قبل اینکه بیای چند روزی حموم نرو گفت وا چرا…گفتم نرو دیگ…
( من به شدت عاشق بوی طبیعی بدن هستم…بهش اینو گفتم چون میخواستم بوشو کامل حس کنم )

یه هفته ای گذشت ک یروز زنگ زد و اومد در خونرو باز کردم روانی شدم
یه تیشرت آستین کوتاه تنش بود و شلوار لی
اومد تو براش آب پرتغال آوردم و خوردیم لباش داشت دیوونم میکرد
بعد رفتیم نشستیم فیلم ببینیم…
فیلمه اصلا سکسی نبود ولی من داشتم از شق درد میمردم و هی بکیرم دست میزدم…
اونم فهمید یهو گفت خفش کردی بابا…
گفتم دارم میمیرم
گفت چرا
گفتم خیلی حشرم
گفت منم همینطور
گفتم میای یکاراییی بکنیم
اونم گفت میدونستم منظوری داری حالا چیکار کنیم…منم گفتم بیا همدیگرو عرضا کنیم به هم حال بدیم اونم گفت باش ولی فقط بین خودمون بمونه
بهش گفتم من حتی بهت پولم میدم
اونم کلا قبول کرد رفتم نزدیکتر و نزدیکتربوی تنشو حس کردم بو کشیدم
گفت چیه واقعا از بوی عرق خوشت میاد گفتم آره…
خواست تیشرتشو در بیاره گفتم نه بزار من در میارم…
تیشرتشو در آوردم دستشو ک داد بالا من مردم…
یکم پشم داشت و بوی عرق تندی میداد سرمو بردم جلو و چسبوندم به زیربغلش یکم هم نوک زبونمو زدم…شور بود ولی برای من بهترین طعم بعد رفتم رو نوک سینه هاش ک سیاه سیاه بود میلیسیدم و میمکیدم بهم گفت لعنتی تو خودت ایهمه ممه داری و تیشرتمو در آورد …
راست میگفت خدایی ممه هام تو دست جا میشد قشنگ و شل…
شرو کرد باممه هام ور رفتن…
گره خوردیم تو هم پوستش بوی خوبی نمیداد ولی من بد حشر بودم…
رفتیم رو تخت شلوارامونو در آوردیم و با شرت افتادیم رو هم…
من چاق بودم پوستم سفید سفید…ممه هامم گنده بود اونم عشق میکرد…رفتم پایین رو شرتش خیلی گرم بود…
دستمو کردم تو کیرش نیمه شق بود شرتشو در آوردم کیرش مثل یه تیکه گوشت میافتاد اینور اونور اولش حالم بد شد ولی بعدش برام عادی شد…
سر کیرش یکم آب نشاطش اومده بود…با دست پاک کردم …اون لحظه ای ک میخواستم کیرشو بکنم دهنم هیچوقت یادم نمیره…
انگار گوشت قلوه میزاری دهنت نه میتونی بجوی نه قورت بدی فقط بازی بازی با دندونم میکشیدم روش چه حالی میداد…
کیرش خیس خیس بود فقط با سرش ور میرفتم…
تنه کیرش یکم شور بود…
پشماش بوی خیلی بدی میداد…حالم بد شد…کلا رو کیرش بودم دیگه انقدر خوردم و جق زدم تا آبش اومد ریخم کف دستم مالیدم در کونم…گفت تو دیوونه ای؟
بعد نشستم کلی جق زدم تا آب منم اومد…
بعد ک خوابیدیم مگه ول میکرد انقدر با ممه هام بازی کرد ک نگو…
یکم رفت از تو یخچال خامه عسل آورد و ریخت رو بدن سفید من…انقدر ریخت رو پوستم و مکید ک فرداش کل تنم کبود شده بود…
اومد بره سراغ کونم دید پره پشمه بیخیال شد…یه دست جق زد دوباره و لی من هنو انرژی داشتم…رو بدنش دوباره ولو شدم…لیس میزدم خیلی شور بود…
نافش تلخ بود…کیرش شله شل بود دیگه…
یه فکری زد به سرم…من یکم کثیف کاری هم دوسدارم…
بهش گفتم میخام بدونم چطوری دستشویی میکنی…گفت بیخیال من ازین عن بازیا خوشم نمیاد…گفتم فقط یکم جیش کن…
گفت اتفاقا جیش دارم خیلی…رفتیم تو حموم من نشستم اون شروع کرد به شاشیدن…بی اختیار یهو تنه کیر سیاهشو گرفتم…قشنگ جریان شاششو تو رگ کیرش حس میکردم…همینطور ک داشت میشایشد ‌…منم نوک انگشتمو زدم به جیشش و زدم به زبونم دیدم وایییی…چقدر ترشه…از طرفی قبلا تحقیق کرده بودم ک خوردن شاش هیچ تاثیر بدی نداره…

یکم مونده بود شاشش تموم شه من یهو کله کیرشو سفت گرفتم…
گفت ای چیکار میکنی
سریع رفتم زیر کیرش و کله کیرشو گذاشتم دهنم و نوکشو ول کردم…
یه مایع داغ داغ و به شدت ترش اومد تو دهنم…و یواش یواش قطع شد…
کیرشو درآوردم ولی هنو جیشش تو دهنم بود…یه نگا بهم کرد گفت تو واقعا کسخلی …
منم جیشو قورت دادم و گفتم آره دیگه…‌‌…
دوباره رفتیم رو تخت‌…
رفتم رو کونش برعکس خوابید…کونشو باز کردم از هم بوی زنا میداد…
ولی من بد حشری بودم…
سرمو کردم لاش و لیس زدم خیلی خیلی ترش بود و نمناک ولی حشری ترم کرد…
گفتم قمبل کن…
گفت من کون نمیدم گفتم باشه
قمل کرد و منم ور میرفتم با سوراخش دیدم کیرش سیخ شد فهمیدم حشری شده…
یه انگشتمو اومد بکنم تو خودشو کشید جلو زورش از من بیشتر بود…
منم دیدم الان وقتشه…
خایه هاشو گرفتم گفتم تکون بخوری میترکونمش…شروع کرد بهم فحش دادن تا تکون میخورد فشار میدادم…

یه انگشتمو کردم تو دادش رفت هوا گفت ننتو میگام بعدا
انگشتمو توش چرخوندم وقتی درآوردم یه مایع خیلی لزج به انگشتم بود یواش یواش انگشتامو بیشتر کردم توش بد بخت داشت میمرد…
بعد اومدم کیرمو بکنم خایه خاش در رفت…یهو پرتم کرد اونور گفت لاشی دهنتو میگام…
افتاد روم به زور انگشتم میکرد داشتم جون میدادم پاره شدم سوراخم داشت میسوخت هی انگشتم کرد التماسش کردم ولی ولکن نبود…میگفت…توعه کسکش میخواستی منو بکنی…
کیرشو با فشار گزاشت رو سوراخم هی فشار میداد گفتم نکن ترو خدااااا ولی هی فشار داد…نمیرفت تو…اندر با سوراخم ور رفت ک دیگه داشت میسوخت…توف زد یه عالمه انقدر فشار داد تا یهو کلش اومد توم…قشنگ با کل جودم کیرشو حس کردم…نمیدونم چرا برام لذتبخش بود…اونم هی فشار میداد بیشتر تو و منم تازه داشت خوشم میومد…شروع کرد به تلمبه زدن…انگار رو ابرا بودم…یه موجود گرم درونم تکون میخورد‌‌…
انگار توی کونم میخارید و اون مرحمش بود…به خودم اومدم دیدم داره مثل اسب تو کونم تلمبه میزنه تا دسته و منم بیحس شده بود کونم…یه آهی گفت و فهمیدم آبشو ریخته توم…میگفت…میخام حاملت کنم…این کون فقط مال منه…کیرشو در آورد و یه چک محکم به کونم زد و لباساشو پوشید رفت …
من موندم و یه کون پاره…
شانس آوردم به کسی تو مدرسه نگفت دیگر هم با هم حرف نزدیم…

نوشته: امین