اولین کونی که کردم

1397/12/09

با سلام

اسم من آرمان هستش بیست یکم ساله اهل مشهد
خاطره ای که میگم مال چند سال پیش هست اون وقت ها نو جوون بودم و مدرسه میرفتم سوم راهنمایی بودیم من چون به دلایل مختلف یکی دوسال مدرسه نرفته بودم از هم کلاسی هام یکم بزرگ تر بودم
اواسط سال تحصیلی بود که معلم علوم تجربی یه روز اومد و گفت که قراره یه المپیاد علوم برگزار بشه در سطح منطقه
و از طرف هر مدرسه ای دو نفر از دانش آموز ها برای المپیاد باید فرستاده بشن

بعد از کلی امتحان و این جور چیز ها من انتخاب شدم و یه پسر دیگه که اسمش امیر بود معلوم بود پسره از این لوس های بچه ننه بود پوست سفید و یه کون چاق و حشری کننده

از فردای اون روز من و امیر روزی یکی دو ساعت می رفتیم تو آزمایشگاه مدرسه واسه درس خوندن و تمرین و آماده شدن واسه المپیاد معلم هم فقط اولش بهمون توضیح میداد که امروز چکار باید بکنیم و میرفت و ما براش یه چیزی مثل گزارش کار مینویشتیم چون همچین کاری رو هم باید واسه المپیاد میکردیم

خلاصه چند روزی گذشت و من و امیر کلی باهم صمیمی شده بودیم با هم شوخی میکردیم و من چند باری به کونش دست زده بودم و چیزی نمی گفت
یه روز تو آزمایشگاه بودیم یه نمونه از آناتومی بدن اون جا بود امیر داشت بهش نگاه میکرد و با قطعاطش ور میرفت
به من گفت آرمان این آناتومی مرده یا زنه چرا دستگاه جنسی نداره
من همین طور که مشغول بودم گفتم مرده مرد
_تو از کجا میدونی این که کیر و خایه نداره
+احمق جان به صورتش نگاه کن کیر نداره صورت که داره
_?عه راست میگی ها اما اگه حالا یکی خواست اندام جنسی رو برسی کنه چی
+برو دیلدو بخر تا دلت میخواد برسی کن
_اما اون که مثل اصلش نیست‌
+خوب مال خودت رو برسی کن?
_اگه میشد که میکردم?

نمیدونم چی شد اون لحظه گفتم خوب بیا مال منو برسی کن? فقط قول بده نترسی

یهو امیر یه طور عجیبی به من نگاه کرد گفت واقعا؟
منم گفتم چرا که نه

کیرم رو در اوردم و بهش گفتم بیا هر چی دوست داری برسی کن ?

اومد جلو و کیر منو گرفت تو دستش بزرک بود و اویزون و با تعجب نگاه میکرد
گفت داره سفت تر میشه گفتم چه انتظار داری پس چه طوری بشه

یه نگاه به من کرد و گفت یعنی الان داری رو من شق میکنی؟

گفتم فکر نکنم کس دیگه ای این جا باشه در ضمن دست هات خیلی نرم هستن

گفت من می دیدم که همش به کونم خیره میشی و دوست داری بهش دست بزنی
گفتم تو هم گویا هم چین بدت نمیاد چرا مزه اش رو امتحان نمیکنی گفت تا حالا این کار رو نکردم
گفتم همیشه یه اولین باری وجود داره
خیلی با اکراه زانو زد و کیرم رو گرفت جلوی صورتش با کیرم زدم رو لب هاش گفتم باز کن دهنش رو باز کرد و کیرم رو برام خورد
بار اولم نبود که یکی برام ساک میزد قبلا یکی از دختر دایی هام که هم سن هستیم برام ساک زده بود اما امیر خیلی بهتر بود یکم که ساک زد کیرم رو تا ته کردم تو حلقش داشت حالش بد میشد کشیدم بیرون حدود یه ربع برام ساک زد ابم داشت میومد تا ته کردم تو حلقش و ابم رو ریختم تو حلقش جوری که دیگه حتی فرست پیدا نکرد مجبور شد همه رو بده پایین گفتم بچرخ شلوارت رو در بیار میخوام بکنمت گفت نه الان وقت نیست معلم میاد منم گفتم باشه اما فردا میزارم تو کونت با اکراه گفت باشه

تا فردا خوابم نبرد تموم شب داشتم پوزیشن های مختلف سکس رو که تو فیلم ها دیده بودم و تو آزمایشگاه امکان اجرا کردنش بود رو تو ذهنم مرور میکردم و به امیر فکر میکردم
فرداش که با امیر تو آزمایشگاه تنها شدم سریع بهش گفتم لخت شو لخت شد و گفتم بچرخ میخوام بکنمت گفت بزار اول ساک بزنم کیرم رو گرفت و ساک زد برام چه ساکی میزد حس خیلی خوبی بود بعد ده دقیقه گفتم بسه بده به من اون کون سفید رو

کونش نرم و سفید بود وقتی میزدم رو کونش رد دستم روش می موند
اصلا مو نداشت و خیلی زیبا بود بعد از یکم انگشت کردن خواستم کیرم رو بکنم تو کونش که گفت با خودش وازلین آورده با وازلین خوب چرب کردم و آروم فشار دادم تو انتظار داشتم یکم سر و صدا کنه اما نکرد خیلی تنگ بود اما گویا تجربه داشت بهش گفتم قبلا به کی دادی گفت به کسی ندادم اما گاهی وقت ها چیز میز های مختلف رو میکنم تو کونم و خود ارضایی میکنم
ازش پرسیدم درد نداری گفت نه اما آروم آروم بکن منم خیلی آروم تا ته کردم تو و اون داشت لذت میبرد منم حال میکردم پوزیشن رو از داگی عوض کردم خوابیدم رو زمین بهش گفتم بشین رو من نشست طوری که پشتش به من بود صورتش رو به بیرون کشیدمش طرف خودم و کاملا با پشت خوابیده بود رو من و پاهاش رو بالا داد (بگم که امیر جسه کوچیکی داشت ) در همون حالت شروع کردم تلمبه زدن و با دست راستم کیر امیر رو که شق بود گرفتم تو دستم و براش با دست جرق میزدم(فیلم سوپر زیاد دیده بودم)همین طوری ادامه دادم حدود ده دقیقه گذشت داشت ابم میومد که امیر ارضا شد و ابش پاشید رو دیوار با ارضا شدن امیر کون
ش یکم تنگ تر شد (اون هایی که کون گائیدن میدونن چی میگم) و منم ارضا شدم تمام ابم رو ریختم تو کون امیر چند دقیقه ای تو همون حالت موندیم امیر گفت حالا خوب میدونم فرق اصلش و مصنوعی چیه ?
(کیر رو میگفت)

بعد از اون روز تا یه هفته بعد که المپیاد بود من امیر رو هر روز میکردم و کلا تمام درس ها از یادم رفته بود روز آخر قبل از المپیاد بود که ابم رو ریختم رو صورت امیر امیر خواست بره بیرون که صورتش رو بشوره گویا معلم علوم امیر رو دیده بود که صورتش کثیفه و فهمیده بود اما به روی خودش نیاورده بود
من تو المپیاد آخر شدم اما امیر برای مسابقه های استانی انتخاب شد و بعد از اون با معلم علوم ما تو آزمایش گاه تمرین میکرد که بعدا فهمیدم معلم علوم که اون روز به روی خودش نیاورده بود واسه بعد نقشه کشیده بود تا امیر رو بکنه و همین کار روهم کرده بود و امیر رو تا آخر های سال تحصیلی به بهانه های مختلف تنها گیر میآورده و میکرده (خود امیر بعدا به من گفت )
من و امیر بعد از اون همیشه در ارتباط بودیم و هر چند وقت یک بار امیر رو میکردم
تا دوسال پیش که گویا خانواده امیر فهمیدن امیر کونی هست برای این که امیر رو از این وضعیت دور کنن تا شاید عادی بشه در سن هیجده سالگی براش زن گرفتن اما من و امیر هم چنان در ارتباط بودیم و هستیم حتی مخ زنش الهام رو هم زدم و هر دوتا شون رو با هم کردم که بعدا در یه داستان دیگه تعریفش میکنم دو ماه پیش زن امیر بچه دار شد یه دختر که هر سه تا مون میدونیم بچه ی منه?

ببخشید که طولانی شد

نوشته: آرمان


👍 6
👎 36
26391 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

751223
2019-02-28 21:37:57 +0330 +0330

توهمی بدبخت

2 ❤️

751227
2019-02-28 21:39:36 +0330 +0330

وجدانن دیگه خودمون خسته شدیم چقد فوش بدیم اخه چقد اگه یه گوسفند میاوردیم اینقد بهش فوش دادیم الان دکتر مهندسی شده بود

3 ❤️

751229
2019-02-28 21:40:16 +0330 +0330

آرمان مطمئنی قضیه بر عکس نبوده
تو مخ زنی فک نکنم یره

1 ❤️

751247
2019-02-28 21:55:57 +0330 +0330

تخمی ترین تخیلات یک مجلوق سر در گم
فک کنم اسم داستانت این باشه قسنگ تره نه …؟!

1 ❤️

751267
2019-02-28 22:19:26 +0330 +0330

احتمال میدم رکورد دیسلایک رو بشکونی

0 ❤️

751276
2019-02-28 22:29:13 +0330 +0330

راست میگی کسخل جقی
صابون فروش سر کوچتونم من میلیاردر کردم
تو نیستی که میری حموم با خودت خیار میبری
الکسیسم پاکه پاکه, باکرست
تتلو هم کسشر نمیگه
هوای تهرانم پاک پاکه

1 ❤️

751305
2019-03-01 00:16:52 +0330 +0330
NA

کس شعری بیش نبود
جقی

0 ❤️

751323
2019-03-01 05:14:10 +0330 +0330

یا ابرفض هنرو ک کردی
سمت من بیای جیغ میکشماااا?

0 ❤️

751327
2019-03-01 06:03:12 +0330 +0330

با اکراه کیرم تو دهنت.
با اکراه

0 ❤️

751339
2019-03-01 07:38:52 +0330 +0330

با چه افتخاريم از حرومزاده بودنش تعريف ميكنه،،شك نكن بعد از ازدواجت بچه تو هم شبيه يكي از دوستات ميشه نه خودت،،،گاهي از مرد بودنم شرمسار ميشم

1 ❤️

751350
2019-03-01 09:21:10 +0330 +0330

همه بچهاى شهوانى هم ميزونم در واقع تو معلوم نيست بچه كى

0 ❤️

751457
2019-03-01 21:43:00 +0330 +0330
NA

یعنی هرچی تا حالا خوردم بالا اوردم با اکراه ریدم به داستانت خوار کومبه بیچاره اینقد جق زدی تمام سلول های مغزت نابود شده عن

0 ❤️

751546
2019-03-02 05:57:37 +0330 +0330

سلام امیر جووون

1 ❤️

751609
2019-03-02 16:10:39 +0330 +0330
NA

جالب بود بیبی ادامشو بگو

1 ❤️

751630
2019-03-02 20:41:09 +0330 +0330

فقط به توهماتت میتونم ببینم اونجا مدرسه بود یا محبت خونه (کونی بازار ) اگه راست باشه که باور کردنی نیست اون مدرسه ناظم ومعاون پرورشی چیزی نداشت که بیاد به شماها سربزنه خیای راحت لخت شدید وکون اش گذاشتی
به همین راحتی بگم جغی دیس لایک

0 ❤️