سلام من اولین بار که کون داد من یک دوست داشتم ما زیاد باهم بودیم یعنی ۱۳ ۱۴ سال داشتم دوستم دوستم یه خونه قدیم داشتن یعنی مال مادر بزرگ شون بود اونجا هیچ کس نمی امد ما بعضی وقط باهم میرفتم اونجا تو حیات شون دختر زیاد بود یه با راین دوستم اونجا بودیم زیردرخت دراز کشید بودیم این دوستم بهم گفت تا حالا کون کردی گفت نه گفتم تو کردی گفت اره گفتم کی اسم اشم نمیگم گفتم چطور کردی گفت همیجوری دا من گفتم همینجوری نشد گفتم خوب بگو شوخی گفت تو کون ندادی گفتم نه به من میگه میخوای یادت بدم من باشوخی گفتم یاد گفت باشه بغل هم دراز کشیده بود یم بهم گفت برگرد اون طرف برگشتم پشتم طرف اون شد دیدم من بعغل کرد گفتم چکار میکنی میگه خودت گفت من بکون من گفتم کی گفتم میگه همون دا یادت میدم گفتم راه رو شلور من گرفته بود دیدم یه چیز سفت میخوره به پشتم دیدم کیراش انقد من بغل کرد من تحریک شدم بهش گفتم اینجوری کردی فعلانی گفت نه. بهم گفتم درست بخواب خوابیدم امد روم دیدم میخواد شلوارم بکشه پاین یکم شکم از زمین بلند کردم فرون شلورم کشید پاین منم خوشم میامد گفتم بزار ببینم چکار میکنه دیدم کیرخودش در اورد گذاشت لای کونم همینجور خشک میکرد منم حال میکردم یهوی دیدم کونم خیس شد بهش گفتم توف زدی گفت اره گفتم باشه این بار لای کونم میکرد کیرش درست نوک کونم میخورد دیدم خیلی حال میده بهم گفت اماده ای دید من هچی نگفتم یعنی اوکی این بار توف دیگه انداخت کونم کامل خیس بود دید دست هاش از زیر شکم ام قفل کرد کیرشو تنظیم کرد بود دورست نوک کونم بایه فشار کیراش کرد تو کونم من داد کشیدم ولم کن مردم اونم محکم من گرفته بود طوری من گرفته بود اصلان نتونستم از زیرش در برم بهم گفت صبر کن در میارم یکم کشید بیرون البته نصف اش تو بود بهش گفتم بابادر بیار مردم اصلان گوش نکرد دوباره فشار داد رفت تو بازم درداش زیاد شد بهم میگه یکم تحمل کن تموم میشه یکم زود تلمبه زود خالی شد ولم کرد یعنی یک هفته کشید کون خوب بشه اینم داستان من مرسی
نوشته: صادق
با اختلافی فاحش و قابل توجه ، داغونترین و نابودترین داستان شهوانی تا این لحظه …
سم مطلق… غیر قابل خوندن و با یه علامت سوال بزرگ که اساسا" بر چه مبنایی در این داستان شایستگی آپ شدن دیدن ؟؟؟ 😒 😕 😓 🤮
وجداناً خوشم اومد. چالش خیلی خوبیه این داستان. انقدر ذهنت درگیر میشه که یاد معمّاهای آگاتاکریستی، آرتورکنان دویل و باقی پلیسینویسهای معروف میافتی.
اصلاً جذب داستان شدم.
جذب؟ محوش شدم.
محو؟ غرقش شدم.
غرق؟ با یَکیَک یاختههام حسّش کردم، ولی نمیدونم چرا بیشتر از سهخطّ نتونستم بخونم. میخواستمهاااا، نتونستم، یعنی نشد!
دستهی جاروی تمام پاکبانان محترم کلانشهرهای ایران و حومه حوالهت بادا ابله بیسواد نکبت الاغ احمق کودن مزخرف الدنگ بیشعور کونی شاشو!
واقعا خوندن این داستان هر لحظه برام سخت تر میشذ
اگه کسی موفق شد تموم کنه و تا اخر بخونه بیاد بگه تهش چه گهی میشه؟
ای عن خشک تو روح پدرت
به موضوع کصشعرت کاری ندارم
متن رو که ممخوندم به اسهال و استفراع افتادم اخه مگه کونت گذاشتن که حتما بیا داستان بنویس
بعد دوستان میگن چرا فحش میدید
سلام من اولین بار ک کون داد من یک دوست داشتم…!!!یعنی شخم زدی تو زبان و ادبیات فارسی
یه هفته طول کشید کون خوب بشه؟؟؟
یجور میگه یه هفته طول کشید کون خوب بشه انگار باباش کرونا گرفته و درمورد اون داره صحبت میکنه کثافت
من که نتونستم بخونم یا من سواد ندارم یا نویسنده ولی ناموسا هرکی تونست بخونه خلاصشو بگه ما ناکام از شهوانی نریم 😂
من هرکار کردم نشد بخونم… بگمونم گوشی دست بچه بوده اگه با کامپیوتر تایپ کردی،بگمونم چیزی روی کیبرد بوده و خود نویسنده مشغول کار دیگه ای بوده،البته منظورم جق نیستها مدیونین فکر کنین…
هرکار کردم بخونم نشد…درحال خواندن بودم بابام اومده میگه چی شده چرا زبونت لکنت پیدا کرده؟میخوای بریم دکتر؟ توی خوشبینانه ترین حالت ممکن،میگم کتابی چیزی روی کیبرد بوده همینجوری کاراکتر زده و نویسنده هم مشغول کار دیگه ای بوده،البته مدیونین فکر کنین جق میزده
دوستان هرکی فهمید چی بلغور کرده بود به ماهم بگه
از کابل هستی لاله جان؟