سلام به دوستان شهوانی من جاتون خالی چند روز پیش ولنتاین زمین زدم
خلاصه اسمم سعیده ولی همه سینا صدام میکنن بدنسازی میرم ولی هیچ پیشرفتی نداشتم هیکلم خوب نیست ولی بد هم نیست
چند روز قبل از ولنتاین بود داشتم تو وات باهاش چت می کردم ازم یکم پول قرض گرفت بعد ولنتاین من رفتم براش خرس بخرم از شانس من اومده بود بیرون تا خریدم نیم ساعته کادو رو بهش رسوندم ولی اون اون تایم فکر نمی کرد منو ببینه کادو نخریده بود زیاد هم باهاش نموندم چون شهر ما پلیس امنیت اخلاقی داره ترسیدم گفتم یکی بیاد درم بیاره خوب نیست خداحافظی کردیم
شب شد من رفتم بیرون قهوه خونه بیرون بکشم یهو این زنگ زد گفت یه مقدار بیشتر قرض می خواد گفت خونشون کسی نیست که قرض بگیره چند روزه رفتن بیرون منم از صبح اعصابم خورد بود می گفتم این داره منو تیغ میزنه چون کلا کادو نمیده تازه قرض هم می خواد گفتم دارم منتها نقدیه گفتم میام اونجا می دم بهت
خلاصه تاکسی گرفتم مثل جت رفتم اونجا
رسیدم نمی دونستم زنگ ادامه به گوشیش زنگ زدم اومد پایین منم خورد تو ذوقم که چرا دور نزد برم بالا خودش اومده پایین
گفتم بریم دور بزنیم صبح نتونستم درست ببینمت گفت باشه هنوز گشت ارشاد ممکن بود بیاد تو فکر بودم یهو به این فکر افتادم که بهش ۱۰۰ تومن از پولایی که همراهم بودو بدم چون می دونستم کمه بگم بقیش خونست که خب کار کرد رفتیم دم خونه بهش گفتم بیا تو سرده اومد رفتیم طبقه اول خونمون که خالیه اتاقم اونجاست رفتیم اونجا گفتم بشین من برم بیارم پولا رو
رفتم از طبقه بالا بجای پول یه پتو گلبافت اوردم بهش گفتم تو اینه اینجوری اووردم شک نکنن نزدیکش شدم پنو رو کشیدم سرش دستامو به گردنش قفل کردم نشستم رو بالا تنه اش که زیر پتو بود پایین تنه اش رو لخت کردم بعد پا شدم آرنجمو گزاشتم رو گردنش منو نمی دید کلش زیر پتو بود نمی تونست تکون بخوره با اون دستم کیرمو در اووردم هی می خواست همون جوری از زیرم در بره که کیرمو که شق شده بود کردم تو کسش بعد جفت گرفتم به صورتش نتونه حرف بزنه پتو هم هنوز روش بود که شروع کردم تلمبه زدن حس می کردم تلمبه هام سفت نیستن هرچغدر می تونستم تلمبه زدم وسط کار حس کردم کامل نمی تونم حرسمو خالی کنم برش گردوندم باز دستامو با گردنش تنظیم کردم مقعدش قشنگ جلو روم بود خواستم بزارم توش زور زدم رفت خیلی بهتر بود تنگ جمع شده بود دور کیرم نفس عمیق می کشیدم و تلمبه می زدم تا آبم اومد ریختم توش بعد با نفرت تمام کشیدم بیرون دیدم که نگو موقعی که از کوس می کردم کسش بالا بوده خون نیومده پوزیشنو که عوض کردم بر عکس شده خون اومده اون موقع فهمیدم بکارتشو زدم اون تایم تخمم نبود پتو رو از صورتش برداشتم نفسش بالا نمیومد صورتشم رنگش پریده بود خودم تنش کردم لباسا رو گردنشو گرفتم نتونه حرف بزنه ساعت ۱ شب بود از خونه اون جوری اووردمش بیرون بعد ولش کردم دستشو گرفتم بردمش پارک نزدیک خونه اون تایم عقلم اومده بود سر جاش ترسیده بودم بردمش صورتشو شستم تازه انگار مغزش شروع به کار کرد که کلی فحشم داد
منم خایه کرده بودم مونده بودم چی بگم
خب از اونجایی که داستان الکی بود بیشتر فسفر نمی سوزونم خودتون بقیه داستان رو کامنت کنین
نوشته: بکن در رو
اسم مناسب تر برای کستانت:
تو میخوای کص شعر بنویسی اما ما نمیخوایم کص شعر بخونیم
خداوکیلی عجب کص میخهایی پیدا میشن
با دیدن اینا کاملا میشه به داشتن خالق هوشمند و وجود خدای تعالی شک کرد
فقط یک جمله میگم به کسایی که میان داستان های کیری که نه جذابیت داره نه بخش سکسیِ درستی داره و به علاوه تو که این کصشرا رو نوشتی و باعث شدی وقتم هدر بره میگم.
میکُنُمت. پدسوخته قرمساق دیوث
شما بده در رو هستی نه بکن در رو!اگه بکن در رو بودی پول بهش نمیدادی😂
اگه یکی دقیقا فهمید چی شده واسه منم تعریف کنه لطفا
یعنی… تو نگارشت
عن تو مغز جووناست…