اون پسرایی که کیر خوشگل دارن

1399/09/15

واقعا من دو هفته تو این سایت بودم… ببینید از کجا به کجا رسیدم…
همه رو از دوستان یادگرفتم…
حالا خودتون قضاوت کنید…

این نمونه کامل یه داستان ۱۲ دقیقه ای فقط سکس بدون حاشیه…
با حذف قسمت های مزخرف که موقع خوندن رو مخ آدمه
نوشتم که فقط باهاش حال کنید… 👌

عاشقتونم دوستان ❤️❤️😜

😆😆🖕🖕
تو اتاق بودیم با مبین
خواهرش مریم هم بود
یادمه من و مبین چهارده سالمون بود و تازه داشتیم به سن بلوغ میرسیدیم
چند وقتی بود که هورمون های جنسی مون فعال شده بود و تازه انگار در جدیدی به رومون باز شده بود
من و مبین دوتا پسر لاغر اندام و سفید بودیم خیلی ام صورت خوشگلی داشتیم که اکثرا دخترا دوستمون داشتن هنوز ریش و سیبیل نداشتیم و حتی پاهامون هم مو نداشت
تو اتاق داشتیم درس می خوندیم باهم
خواهرش مریم هم دمر خوابیده بود رو تختش و با تبلتش مشغول بود
خواهرش ۱۰ سالش بود و چهار سال ازمون کوچیک تر بود
ولی خیلی دختر خوشگلی بود
من و مبین گاهی اوقات شیطونی می کردیم با مریم
یعنی به هوای بازی و شوخی خودمونو به بدنش میمالیدیم
تا قبل از این ماجرا من فقط تو فیلم و وب سایت ها راجب سکس خونده بودم
البته من و مبین دو سه باری باهم جغ زده بودیم
چند باری به بهونه کشتی با مریم خوابیدم روش و حال کردم
دوباره اون روز هم حشری شده بودیم
نشستیم رو تخت مبین و مشغول گوشی شدیم
مامان و بابای مبین رفته بودن خونه یکی از فامیل هاشون خارج از کشور که مجلس ختم بود و دوماه خونه نمیومدن که دختر عموی مبین هم پیش ما بود واسه این که تنها نباشیم
اسم دختر عموش سپیده بود
سپیده حدودا ۲۰ سالش میشد و دانشجوی رشته حقوق بود
اکثر اوقات خونه مبین میومد
البته من رو خیلی دوست داشت
یعنی حتی از خود مبین که پسر عموشه من رو بیشتر دوست داشت
رابطه خوبی باهاش داشتم خیلی راحت حرف می‌زدیم و شوخی می کردیم
زمستون بود هوا هم خیلی سرد
بیرون برف زیادی اومده بود
تاریک بود حدودا ساعت ۶ غروب
مریم دمر خوابیده بود کف اتاق و مشغول درساش بود
سپیده هم تو آشپزخونه مشغول پخت و پز بود
مبین یه فیلم سکسی رو پلی کرد
صداشو کم کرد
منم بغلش بودم و محو فیلم شدیم
چند دقیقه گذشت
جفتمون راست کرده بودیم
مبین آروم دستشو گذاشت رو شلوارم
کیرمو لمس کرد
حال میداد دست میکشید روش
منم دستمو گذاشتم جلو شلوار مبین
مال اونم سیخ شده بود
جفتمون شلوار راحتی پامون بود
یهو سپیده اومد تو اتاق
من سریع دستمو کشیدم از رو شلوار مبین ولی مبین دیر متوجه شد و سپیده قشنگ دید که داشت کیر منو از رو شلوار می‌مالید
ولی اصلا به روی خودش نیاورد
یه سینی که توش بیسکوییت و شربت بود آورده بود
من و مبین از ترس و استرس صدامون می‌لرزید
سپیده گفت… بیاین پسرا چرا نشستین
کیر مون سیخ بود اگه بلند می‌شدیم کامل مشخص می شد
تو اتاق مبین یه میز کامپیوتر بود
اد سینی رو گذاشته بود رو میز
اگه رو زمین بود میشد یه کاریش کرد
یجوری شده بود سپیده
انگار حال و هواش عوض شد
خودش بلند شد و اومد دستمو گرفت و از رو تخت بلندم کرد
جلو شلوارم برآمده بود
وقتی دیدش لبخندی زد و لبشو گاز گرفت
من خیلی ترسیده بودم گفتم العانه یه دونه بخابونه زیر گوشم
ولی نگاهشو از شلوارم گرفت و چیزی نگفت
دست مبین رو گرفت و جفتمون رو برد کنار میز
با خجالت صندلی رو کشیدیم جلو و آروم نشستیم
لیوان رو برداشتم
مریم خیلی حالت سکسی ای خوابیده بود
کون تپلش قشنگ منو حشری می کرد
انگار نه انگار که هنوز چهارده سالمونه من و مبین
سپیده گفت… مریم پاشو برو حموم
مریم هم حوصله نداشت
یکم دیگه با اون حرف زد
من و مبین هم فرصت پیدا کردیم تا کیرمون بخوابه و آروم بشیم
خیلی اصرار کرد و آخر مریم رو فرستاد حموم
نمی‌دونم کاری نداشتیم ما
چند دقیقه بعد نشسته بودیم رو تخت و گوشی بازی می کردیم
متوجه شدم سپیده اومد و نشست کنارم
یواش گوشیارو ازمون گرفت و گذاشت کنار
گفت… شما پسرا شیتونیاتون رو ندیده بودم
خجالت می کشیدیم
گفت… گوگولیای من اگه دلتون حال می خواد لطفا جلو مریم نه … باشه؟
گفتیم… باشه
گفت… شما پسرا چجوری خودتونو نگه میدارین!؟
خیلی تعجب کرده بودیم
این حرفا چی بود!
مبین گفت… ما هنوز بالغ نشدیم
سپیده… اونو که می‌دونم شیتون ها… ولی خب چه اشکالی داره پسرا تو سن کم هم دوست دارن حال کنن
کیرم تو شلوارم حال میومد ولی جرعت نداشتیم راست کنیم
ترسیده بودیم و خجالت می کشیدیم
ولی مبین انگار دلش می خواست این صحبت ها ادامه داشته باشه
سپیده دست مبین رو گرفت و کشید سمت خودش
مبین جلو پاهای سپیده وایستاد
سپیده… عزیزم نشون بده ببینم چی داری؟
مبین با تعجب گفت… سپیده زشته جلو تو نه
سپیده… ای بابا پسر من فکر می کردم پرو تر از اینا باشی نمی خوای دودولتو بهم نشون بدی؟
مبین دلش خیلی حال می خواست ولی روش نمیشد چیزی بگه…
منم کم کم داشتم راست می کردم
سپیده دست کشید رو شلوار مبین و گفت… آخی عزیزم زود باش نشونم بده گوگولیتو پسر
مبین صداش می‌لرزید
آروم گفت… زشته سپیده من هنوز کوچیکم
سپیده… عیبی ندارد عزیزم می خوام حال کنی پسر
سپیده بدون مکث کمر شلوار مبین رو گرفت و کشید پایین
یه شورت کوچیک و بچگونه پاش بود که کیرش کامل زیرش سیخ شده بود و معلوم بود
سپیده نفسش لرزید یه لحظه و کپ کرد
گفت… عزیزم … خب پسر حال می خوای به خودم بگو چرا این گوگولیتو انقدر عذاب میدی
شورت مبینم کشید پایین
کیرش سیخ سیخ جلو سپیده اومد بیرون
خیلی خوشگل قلمی و کوچولو موچولو
سپیده مات کیر خوشگل مبین بود
گفت… عزیزم چرا تا حالا بهم نشون نداده بودی این گوگولیتو
مبین هنوز میترسید ولی کامل راست کرده بود
سپیده خم شد و کیر مبین رو بوس کرد
نفس مبین می‌لرزید
سپیده… آخی پسرای شبتون … مرد شدین؟
مبین چیزی نمی گفت و فقط نگاه می کرد
سپیده خم شد و کیر مبین رو لیس زد
مبین یه آهی کشید
سپیده خندید و گفت… عزیزم… پس مرد شدی
وای منم دلم می خواست حال کنم
کیرم راست شده بود
دیگه کم کم ترس از بین می رفت
سپیده آروم کیر مبین رو کرد دهنش
کامل همه اشو تو دهنش برد
مبین حال می کرد
سپیده آروم آروم میخورد و مزه مزه می کرد
دهنشو برداشت و گفت… عزیزم چه دودول خوشمزه ای داری پسر…
بعد رو به من گفت… امیر تو ام بیا ببینم چی داری پسر
خیلی تو دلم حال کردم
سریع وایستادم جلو سپیده
کیرم کامل راست بود
شلوارمو کشید پایین
شورتمو دراورد
کیرم سیخ جلو صورتش اومد بیرون
لبخندی زد و گفت… ای جانم پسر خوشگلا این آبنبات های خوشمزه رو چرا نمیدادین من بخورم
خم شد لیس زد بره منو
جیگرم حال اومد
اصلا فکر نمی کردم انقدر حال بده…
کمرمو دادم جلو و کیرمو فشار دادم رو زبونش
سپیده زیر کیرمو بوس کرد و گفت… حال میده… قربونتون بشم … شما پسرا خیلی زود تر از اینا باید بهم می گفتین که نیاز دارین
مبین حال می خواست
مظلومانه نگاه می کرد
سپیده دست کشید رو پاهای مبین
گفت… عزیزم حال می خوای پسر… ؟
مبین… آره لطفا
سپیده… چشم پسر تو جون بخواه
خم شد انداخت دهنش کیر مبین رو و شروع کرد تندتند خوردن
مبین حال می کرد
هرچی بیشتر می خورد من بیشتر حشری میشدم
یهو مبین ماهیچه های پاهاش منقبض شد و بدنش لرزید
سپیده کامل کیرشو کرد دهنش و تند تند می خورد
فکر کنم مبین آبش اومد از بس حال کرد
وای منم می خواستم
سپیده کیر مبین رو لیس زد و گفت… به به مرد شدی مبین عجب شیری بود…
رو به من کرد… تو ام داری از این شیر خوشمزه ؟ دلم شیر پسرونه می خواد
بدنم می لرزید از حال
خم شد کیرمو کرد دهنش
واااای
دست و پاهام می لرزید
حسابی حال کردم
سپیده هنوز داشت کیرمو می خورد
خیلی حال اومده بودم و داشت آبم میومد
چیزی نگفتم دلم می خواست بریزم تو دهنش مثل مال مبین بخوره بره منو
یهو حال به اوج رسید و ارضاع شدم
کیرم می‌پرید تو دهن سپیده ولی ول نمی کرد کیرمو
هرچی از کیرم اومد رو قورت داد
واقعا جیگرم حال اومد…
اولین بارم بود که اینجوری آبم اومده بود
قبل از این با مریم بازی می کردیم و کشتی می گرفتیم کیرمو میمالیدیم به بدن مریم و خودمو ارضاع می کردم و آبم می‌ریخت تو شورتم
یا چندبار تو این ماه با مبین جغ زدیم و حال کردیم
ولی این اولین تجربه واقعی جنسیمون بود اونم تو سن چهارده سالگی
من که آنقدر حال کردم که بیهوش شدم
کیرم می‌پرید تو دهن سپیده
سپیده لیس زد زیر کیرمو و گفت… آفرین آقا پسر عجب شیری بود
گفتم… مرسی خیلی حال داد
شورت و شلوارمون رو پوشیدیم
سپیده رفت آشپزخونه من و مبین هم آروم مشغول درس خوندن شدیم
هنوز کیرامون سیخ بود از شدت حال
اصلا ذوق زده بودیم من و مبین
مبین گفت… عجب حالی داد امیر!
گفتم… آره مبین اولین بار بود آنقدر حال کردم
گفت… امیر کیرم همین طور سیخ مونده از بس حال کردم
گفتم… منم … عجب حالی بود!
گفت… امیر نمیدونی چقدر زیاد آبم اومد!
گفتم… منم… تا حالا انقدر نیومده بود
سپیده برگشت و برامون دوتا لیوان شیر موز غلیظ و پر آورده بود
گفت… بچه ها اینارو بخورید که جبران بشه
خلاصه اولین سکس جدی زندگی من اون روز بود
البته شبش خیلی باحال تر بود
قرار شد یواشکی بریم اتاق سپیده و باهاش حال کنیم
ساعت ۲ شب بود
من و مبین تو اتاق سپیده
در رو سپیده قفل کرد
گفت… لخت شین بچه ها
من و مبین هم آروم مشغول درآوردن لباسامون شدیم
هنوز کیرامون راست بود از ظهر که حال کرده بودیم
سپیده گفت… عزیزای من خب نیاز دارید بهم بگید… هرچقدر حال می خواید به خودم بگید … من که عاشق این شومبول های خوشگلنتون شدم پسرا
نشست جلو پامون
زانو های منو بغل کرد و کیرمو گرفت دهنش
خیلی حال داد
نزدیک بود بازم آبم بیاد
دلم می خواست بریزم دهنش بخوره ولی از دهنش درآورد و دیگه نخورد
بعد رفت رو پاهای مبین
یکم خوردش و بعد بلند شد
گفت… بچه ها می خوام یه چیزی بهتون بدم باهاش حال کنید
دستمون گرفت و بردمون رو تخت
لباساشو درآورد
شورتشم درآورد جلو ما
من و مبین واسه اولین بار یه کس واقعی رو از نزدیک می‌دیدیم
دلم می خواست کیرمو بکنم توش ببینم چه حالی داره
کمرمو برم جلو
کیرمو گذاشتم رو کسش
سپیده… آهای پسر شیتونی نکنی ها!
گفتم… میشه بکنم تو ؟
گفت… حتما میشه ولی اولش یکم لیسش بزنید برام
خم شدیم و با مبین خوابیدیم رو تخت
آروم آروم زبون میمالیدیم به کناره های کسش
سپیده قلقلکش میومد و جیغ میزد
یهو گفت… بچه ها بکنید توش کیراتون رو… جفتتون باهم بکنید توش
باهم بلند شدیم
کسش باد کرده بود و قرمز شده بود
کیرامون رو باهم گذاشتیم رو کسش
حل دادیم و آروم رفت توش
خیلی داغ بود ولی خیلی حال میداد از هرچی که تا به حال به کیرم خورده بود نرم تر و لیز تر بود
تا ته کردیم تو
سپیده جیغ میزد می گفت… تلمبه بزنید عشقای من
با مبین عقب و جلو می کردیم
مبین واسش جالب بود ولی فکر کنم سکس دهنی رو بیشتر دوست داشت
آخه دو نفری خوب نمیشد تلمبه زد اصلا حال نمی کردیم
مبین گفت… سپیده حال نامیده میشه بخوری بره منو
سپیده گفت… بیارش سریع مبین زود باش
کشید بیرون کیرشو و رفت جلو صورت سپیده
سپیده گفت… بیا بشین رو سینه ام بیشتر حال میده بهت
مبین نشست رو سینه سپیده و کیرشو کرد تو دهنش
منم راحت کیرمو تا دم مثانه ام می کردم تو و میاوردم بیرون دیگه عادت کرده بودم به گرمای کسش
حال میداد خیلی
مبین یهو آه آه فریاد زد
سپیده رون مبین رو نوازش می کرد
فکر کنم آبش اومد مبین
منم داشت آبم میومد
خواستم بکشم بیرون و مثل مبین بریزم تو دهنش
سپیده داد زد
نه امیر همون جا کارتو بکن پسر همشو بریز تو کسم… آه
خواستم امتحان کنم
تلمبه زدم و یهو آبم اومد
خوابیدم رو شکمش
تا ته کردم تو و همه شو ریختم تو کسش
چند ثانیه نگه داشتم و تموم که شد آروم کشیدم بیرون
همزمان با من سپیده هم جیغ زد
آروم شدم
مبین هم انگار سیر شده بود از حال کردن
سپیده آروم بلند شد و کسشو مالید و گفت… دستتون درد نکنه پسرا چه حالی کردیم امشب…
گفتم… مرسی ‌
گفت… پسرا اگه بازم می خوایم بگین هاااا خجالت نکشید…
گفتیم… نه مرسی خیلی حال کردیم
گفت… عزیزای من خجالت نکشین… قربون دودولاتون بشم اگه حال می خواین بیاین…
گفتم… راستش سپیده من یکم دیگه نیاز دارم
گفت… ای جان … خب بگو هرچی بخوای بهت میدم
گفتم… می خوام آبمو بریزم تو دهنت
گفت… ای جان خب چرا منتظری پسر بیارش دودولتو
رفتم جلو
گفت… چجوری راحتی عشقم؟ چجوری دوست داری؟
گفتم… میشه مثل مبین بخوری؟
گفت… عزیزم… اونجوری دوست داری؟ چشم پسر خوشگل بیا…
خوابید رو تخت و منم نشستم رو سینه اش
کیرمو بوس کرد
گفت… مرسی پسر اگه این گوگلیت نبود امشب من دیوونه میشدم
گفتم… بخورش دیگه
کله کیرمو آورد پایین و کرد دهنش
یه ساک عجیب رفت که دو دقیقه نکشید دوباره آبم پاشید
سریع کله اشو کرد دهنش و مک زد
عین آبمیوه می خورد آبمو
منم تو اوج حال بودم و آه می کشیدم
تموم که شد
کل کیرمو خورد و لیسش زد
یعنی کل بدنم حال اومد و آروم شد
کیرم سیخ مونده بود از شدت حال
گفتم… مرسی
گفت… تو مرسی پسر شیتون که آنقدر خوشمزه ای…
گفتم… بره من خوشمزه تره یا مبین
گفت… آخه شماها هنوز به سن بلوغ نرسیدین هیچ مزه خاصی ندارد بزرگتر که بشین اونوقت آبتون خوردن داره
مبین گفت… چندشت نمیشه؟
گفت… عزیزم مال شما پسرا رو باید ریخت تو چشم خوردن کمه آخه کی از خوردن این گوگولی خوشگلتون سیر میشه…
بلند شدیم لباسامون رو پوشیدیم و رفتیم اتاق خودمون و خوابیدیم تا صبح
تا یک هفته بعدش شارژ بودم انگار
سپیده هم کاری باهاشون نداشت
تا اینکه یه شب باز هم من و هم مبین حشری شدیم
من روم نشد ولی مبین رفت به سپیده گفت
سپیده دستمونو گرفت و برد تو اتاقش گفت… آخی پسرای شیتون بازم حال می خواین… این گوگولی خوشمزه تون حال نیاز داره؟
مبین که دستش لای پاش بود و کیرشو از رو شلوارش میمالید
گفتم… سپیده دلم کس می خواد…
گفت… چشم بذارید شب بشه چشم… منم بهتون نیاز دارم پسرا فقط تا شب تحمل کنیم باشه…
گفتیم… باشه
با زور تحمل کردیم
کیرامون تا شب سیخ سیخ بود و تو شلوارمون دیده میشد
هر وضعی بود نذاشتیم مریم بفهمه
شب ساعت ۲ بود
با مبین رفتیم اتاق سپیده
سپیده در اتاق رو بست و اومد جلو پاهای من زانو زد
شلوار و شورتمو باهم کشید پایین و بلافاصله کیرمو کرد دهنش
کیرم سیخ سیخ بود و از نوکش آب میومد
همزمان با دست دیگه اش شلوار مبین رو کشید پایین
کیرشو درآورد و تو دستش مالید
من از بس حشری بودم چند ثانیه بیشتر نتونستم نگه دارم و آبم اومد
فکر کنم برا سپیده غیر منتظره بود چون همین طوری تند تند داشت رو کیرم ساک میزد یهو که آبم اومد جا خورد
آهی از ته دل کشیدم و با تمام وجود حال کردم
سپیده قشنگ خوردش کیرمو و بعد زیرشو لیس زد لای پاهامو ماساژ داد
گفت… پسر خیلی زود میاد شیرت… یخورده نگه دار خودتو که حال کنیم…
گفتم… آنقدر حشری بودم که نشد بیشتر از این نگه دارم
گفت… ایبی نداره خوشمزه بود جیگر…
چرخید سمت مبین اونم دست کمی از من نداشت
سومین ساک آبش اومد
کیرشو بوس کرد و گفت… ای بابا شما پسرا چقدر زود ارضاع میشین…
مبین نفس نفس میزد گفت… آخه سپیده ما از صبح تو کفیم و کیرامون همین طوری سیخ
سپیده زیر کیرمو لیس زد و گفت… عزیزای من قربونتون بشم ببخشید حالا این گوگولی خوشگلتون بازم حال می خواد؟
با اشتیاق گفتیم… آره
خوابید رو تخت و ماهم نوبتی می‌نشستیم رو سینه اش و کیرامون رو می خورد
یکم ساک زد برامون نوبتی
بعد شلوار و شورتشو درآورد و گفت… بچه ها نوبت شماست یه حالی بدین به این بیقرار
من که منتظر بودم جلدی رفتم و گذاشتم روش کیرمو و حل دادم تا ته کردم تو
خوابیدم رو شکم سپیده و با دستام سینه اشو بغل گرفتم
آخ وای جونمی جون کیرم…
چه نرم و لیز بود کسش حال میداد خیلی
مبین گفت… سپیده منم کس می خوام
سپیده… چشم عشقم گفتم بهتون… جفتتون باهم دودولاتون رو بذارید تو کسم
نه آخه من این جوری حال نمی کردم
یکم کشیدم کنار
مبین اومد لای پای سپیده نشست و کیرشو زیر کیر من حل داد تو
زیر کیرم مالیده میشد به کیر مبین ولی حال میداد
باهم تلمبه می‌زدیم
مبین ده تا تلمبه بامن نزد که آبش اومد
کرد تو کامل ریختش تو کس سپیده منم خیلی حشری شده بودم و تند تند تلمبه میزدم
سپیده از شدت حال مست شده بود و می گفت… بچه ها جرم بدید… دودول خوشگلا کسمو پاره کنید
گهگاهی یه جیغ کوچیک هم میزد
من کیرمو تو بالای کسش می کردم مبین کیرشو پایین کس فشار میداد
ولی به نظر من بالاش خیلی حال داشت تا پایینش
سپیده گفت… مبین بازم اگه دوست داری ادامه بده حلاکم… جون من مبین
یهو جیغ زد و کسش پر از آب شد
فکر کنم سپیده آبش اومد
منم چیزی نمونده بود آبم بریزه
کامل کردم توش و کمرمو چسبوندم لای پاش
مبین فهمید تو اوج حالم کیرشو کشید بیرون که راحت باشم
منم خوابیدم رو شکمش و بغلش کردم
سپیده موهای سرمو نوازش می کرد و می گفت… عزیزم آفرین پسر خوب باخیال راحت حالتو بکن عشقم
منم داشت آبم میومد
از شدت باورنکردی حال داشتم دیوونه میشدم
بدنم می‌لرزید
پاهامو از پشت دراز کردم و آوردم بالا
مبین رفت و نشست رو کمرم
یکم خودمو تکون دادم و آبم اومد
آخ…
حسابی حال داد
آنقدر اومد که انگار نه انگار که من فقط چهارده سال مه
سپیده موهامو ناز می کرد شونه هامو میمالید
گفت… آفرین پسر… عشقمی… مرسی از آرامشی که دادی بهم
مبین هنوز سیخ بود و حال می خواست
کشیدم بیرون خوابیدم رو تخت
مبین رفت جای من و کیرشو کرد تو کس سپیده و خوابید روش
شروع کرد تلمبه زدن
سپیده می خندید و می گفت… چه پسر شیتونی… عزیزم مگه بازم داری؟
مبین گفت… سپیده آره دارم یه بار دیگه حال می خوام
منم تحریک شدم و بازم حشری شدم
خودمو کشیدم بالا که کمرم برسه به دهن سپیده
به پهلو چرخیدن سمتش و گفتم… مال منم حال می خواد سپیده
سپیده… ای جانم دوباره سیخ کردی… فدات بشم امیر
صورتشو نزدیک کرد و کیرمو کرد دهنش
تند تند خورد
خیلی حال داد
آنقدر خوب خورد که سریع ارضاع شدم و آبم پاشید
سپیده کامل خوردش و کیرمو آروم کرد بعد داد بالا تخمامو کرد دهنش
کیرمو با زبونش بلند کرد
کیرم خیلی باریک و کوچیک بود هنوز بچه بودم
کیرم رو زبونش جا میشد
کشید زیرش و کیرم شل افتاد
دیگه واقعا نداشتم که راست کنم
گفت… قربون این دولت بشم یه وجب بیشتر نیست ببین چه حال میده…
مبین هم آه کشید و آبش اومد
گفتم… سپیده حامله نشی!
گفت… نه پسرا… البته عاشقشم که شما دوتا پسر خوشگلا حامله ام کنید ولی شماها هنوز مزه اسپرمتون کامل نشده العان فقط زمان حال و حوله بدون نگرانی راحت آبتون رو بریزید هیچ مشکلی هم نداره…
شورت و شلوارمون رو پوشیدیم رفتیم اتاق مبین و خوابیدم تا صبح
صبح درحالی بیدار شدیم که دیدیم لحاف کنار رفته و شلوار و شورتمو تا زانو پایینه
هم من و هم مبین
ساعت ۱۲ ظهر بود
عجیب بود
کی شب شلوارمو رو دراورده بود!
خلاصه نفهمیدیم
دو سه روزی از اون ماجرا گذشت تا ما دوباره حوس سکس کردیم
دیگه بدون خجالت من خودم رفتم به سپیده گفتم… سپیده من و مبین بازم می خوایم
سپیده دست کشید به لپم و خم شد و لبامو بوسید
گفت… عشقم چه به موقع منم نیاز دارم بهتون
گفتم… کی وقت بذاریم؟
گفت… بگو مبین بیاد همین العان
گفتم… العان مریم بیداره یه موقع میبینن هااا
گفت… نه پسر وقتی میگه حال می خواد باید همون لحظه بهش داد
مبین رو صدا کرد اومد تو آشپزخونه
سپیده گفت… مریم برو اتاقتو مرتب کن… تا میام همه لباساتو جمع کن…
مریم هم رفت تو اتاقش
سپیده گفت… پسرا با زانو رو میز وایستین
رفتیم رو میز با زانو
سپیده صندلی رو کشید و نشست جلومون
کمر شلوار منو گرفت و گفت… ای پسر شیتون حالا بذار ببینم چی داری ؟
کشید پایین
شلوارم با شورتم اومد پایین و کیرم جلو صورتش در اومد
سرشو نزدیک کرد کله کیرمو بوس کرد
سیخ سیخ بود کیرم
با نوک زبونش زیر کیرمو قلقلک می داد…
مبین گفت… سپیده مال منم هست… منم حال می خوام زود باش…
رو کرد سمت مبین
سریع شلوار و شورتشو کشید پایین
کیرش سیخ اومد بیرون…
سپیده کله اشو مک زد
همون لحظه مبین آبش اومد و پاشد رو لبای سپیده
سپیده کمرشو بغل کرد و کیر رو کامل تو دهنش برد
با دستاش کمر مبین رو ماساژ می داد تا راحت حال کنه
مبین هم داشت آبش میومد و حال می کرد
سپیده کیر مبین رو لیس زد و بوسید
گفت… ای جان پسر خیلی انرژیت بالاست یکم نگه دار خودتو عشقم
چرخید سمت من
لبخندی زد و گفت… میدی بخورمش پسر؟
گفتم… آره حتما کیرم همش مال تو همشو بخور
کرد دهنش کیرمو
تند تند ساک زد
نتونستم نگهدارم آبم اومد
قشنگ خورد کیرمو و تمیز لیسش زد
تا قطره آخرشو کامل قورت داد
بوس کرد کیرمو و گفت… آفرین… خیلی خوب بود…
تف انداخت رو کیرامون بعد با دستش شروع کرد به مالیدن
خیلی خوب میمالید
کیرم زود راست شد…
گذاشت دهنش چندتا ساک زد مال مبین رو هم چند بار لیس زد
گفت… خب بچه ها بیاید دو نفری بکنید تو این کس بی قرارم
مبین گفت… سپیده من یکم شاش دارم برم بکنم بیام نمی تونم بیشتر نگه دارم
سپیده… آخی… برو سریع بیا عشقم
رفت دستشویی
کیرمو بوس کرد و گفت… پسر یکم جیش داری بکنی ؟
گفتم… یزره دارم…
گفت… میدی بخورمش؟
گفتم… واقعا؟
گفت… آره عزیزم امروز حوس کردم شاشتو بخورم
گفتم… کثیفه…
گفت… واسه پسر خوشگلی مثل تو اصلا کثیف نیست و خیلی ام خوردنیه
کیرم رو لباش بود
یکم زور زدم شاشم اومد
زیر کیرمو لیس زد
شاشم ریخت رو لپش
تند تند زیر کله کیرمو با زبونش میمالید
قطره های ادرارم شرع کرد زیر کیرم
یهو کیرمو کرد تو دهنش
دهنش و بست و بقیه شو قورت داد
منم کامل مثانه امو خالی کردم تو دهنش
کیرمو بوس کرد و گفت… به به چه جیش شوری داری پسر… مثل آبت خوشمزه بود
گفتم… خیلی حال میده آبمو می خوری…
گفت… عزیزم هر وقت دلت خواست سریع بهم بگو خجالت نکش… باشه پسرم؟
گفتم… راستش العان بازم می خوام…
گفت… نه پسر العان نگهش دار که بریزیش تو کسم خیلی داغ کرده بلکه یکم خنک بشه…
دستمو گرفت و گفت… عزیزم بیا بشین رو پام
منو کشید جلو و آروم رفتم پایین میز و نشستم رو پاش
با یه دستش داشت کیرمو میمالید
کیرمو رو به پایین کرد و گفت… بیا جلو بکنش لای پام تو کسم
منم کمرمو جلو بردم و شکمم چسبید به شکمش
کیرم لیز خورد تو کسش
آخ خیلی حال میداد
همون‌جوری عقب جلو می کردم
سپیده بغلم کرد و منو محکم فشار داد به خودش
منم حسابی داشتم حال می کردم
کیرم تو کس گرمش فرو می‌رفت خیلی آرامش بهم می داد
سپیده کمرمو ماساژ میداد
گفت… آفرین پسر ادامه بده باخیال راحت بریز توش
منم تند تر تلمبه میزدم حال می کردم
یهو حال به اوج خودش رسید و بدجوری داغ شد بدنم
گفتم… سپیده آبم داره میاد…
گفت… ای جانم… همین جوری راحتی؟ یا چجوری دوست داری؟
گفتم… دوست دارم بخوابم رو کست
سریع بلند شد از رو صندلی دستمو کشید و منو برد تو حال
مبین با کیر سیخش اومد
سپیده خوابید رو مبل منو کشوند لای پاش
با زانو رفتم رو مبل و کیرمو کردم لای کسش
بدن سپیده می‌لرزید
داد زد… جرش بده امیر … کیرتو محکم بکن تو کسم
منم با تمام قدرت زدم توش
تا ته رفت توش و جلو مثانه ام محکم چسبید به کسش
خیلی حال داد
رو پاش که بودم کیرم نصفه میرفت تو کسش کم حال می کردم
سپیده دست مبین رو گرفت و گفت… بیا تو ام حال کن پسر چرا منتظری؟
گفت… منم کس می خوام
سپیده خندید… عزیزم من امروز چقدر خوش بختم… اول بیا یه حالی به کیرت بدم عشقم
کمر مبین رو کشید سمت خودش و با لباش کیرشو برداشت و شروع کرد به خوردنش
مبین آه می کشید
منم هی یه تلمبه میزدم منتظر میشدم آبم برگرده… بعد دو باره یه تلمبه دیگه
خیلی حال میداد نمی خواستم آبم بیاد و تموم بشه
اما سپیده پاهاش و دور کمرم قفل کرده بود و منو می کشید سمت خودش
یه لحظه دهنشو کشید و گفت… امیر محکم بکن کسمو خواهش می کنم هرچی بخوای بهت میدم
منم دل رو زدم به دریا و دو سه تا تلمبه خوشگل و قدرتی زدم طوری که شق شق صدا میداد
در این حین نتونستم نگهدارم و آبم میپاشید تو کسش
کامل کردم توش و خوابیدم رو شکمش
سپیده هم جیغ زد و کسش گرم شد
مبین دهنش آب افتاده بود و فقط تماشا می کرد
آبمو کامل ریختم تو کسش و آروم شدم
بعد از روش بلند شدم
سپیده کسشو با دستش مالید گفت… عزیزم… مرسی
کمر مبین رو گرفت و گفت… خب پسر تو بیا ببینم چیداری؟
مبین با عجله رفت رو مبل و بدون مقدمه کرد تو کسش و خوابید رو شکم سپیده
سپیده موهای سرشو نوازش کرد و گفت… آفرین راحت حالتو بکن پسرم…
مبین هم چشماش خمار بود
صورتشو گذاشت رو شکم سپیده دستاشو دور شکمش حلقه کرد
عین پسربچه ای که تو بغل مامانش می خوابه😍
سپیده هم عین یه مامان مهربون موهای مبین رو نوازش می کرد
مبین تند تند تلمبه زد 💦
سپیده لپشو ناز کرد و گفت… عشقم ❤️

نوشته: سروش - میم با افتخار


👍 12
👎 82
113301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

780166
2020-12-05 01:21:04 +0330 +0330

ارزش خوندن نداره
فقط باید دیسلایک کرد!

7 ❤️

780173
2020-12-05 01:44:55 +0330 +0330

دیوث فقط ۱۲ دقیقه طول کشید من بیام پایین ببینم چندتا لایک خوردی که ارزش داره بخونم یا نه

7 ❤️

780177
2020-12-05 01:52:54 +0330 +0330

جغی!کیرم تو اون دقایقی که اینو نوشتی .جاکش یه دست میزدی بخار مغزت میخوابید بعد این کسشر می نوشتی .اوزگل جغی
تخم حروم

3 ❤️

780187
2020-12-05 02:13:29 +0330 +0330

کصشر محض
پمپ خونه مام انق اب نداره

6 ❤️

780191
2020-12-05 02:29:49 +0330 +0330

ازکجاجنستوجورمیکنی خداییش بگوماهم بدونیم،این دیگه اخرش بود،

2 ❤️

780194
2020-12-05 03:13:38 +0330 +0330

۱۴ سالش بوده
تو دو هفته اندازه من کص کرده حتما
کیری اینجوری ک تو میگی هرشبم میکردی هر بار ۳ بار آب میومده
شرکت آب آبتو قط نکرد خارکصه ؟؟

5 ❤️

780199
2020-12-05 04:05:28 +0330 +0330

با هر الگریتمی حساب کردم نتونستم کصشرایی ک گفتی رو درک کنم 😒

3 ❤️

780203
2020-12-05 04:41:57 +0330 +0330

میشه بگی چندبار کون دادی؟

0 ❤️

780210
2020-12-05 07:49:52 +0330 +0330

امیر عشقم الان کجایی بیا اون دودولت رو بخورم جوووون تا بکنم تو کونت

2 ❤️

780213
2020-12-05 08:30:45 +0330 +0330

حیف ک نمیشه عکس کیرم بفرستم بره تو تخیلاتت

4 ❤️

780242
2020-12-05 11:35:19 +0330 +0330

اولا که کسشر تمام بود
دوما چجوری اون جیغ میزد ولی خواهرت از تو اتاق نمی شنید؟
پس کسشر زیاد بود
سوما جون بچه خوشگلای سفید ،من که عاشق بچه های سفیدم
خونتون کجاست بلم جان

1 ❤️

780244
2020-12-05 11:57:16 +0330 +0330

کصتانی دیگر
محصول برادران جقی

1 ❤️

780254
2020-12-05 14:16:02 +0330 +0330

معلومه تو کف سپیده هستیو هنوز حتی نتونستی لای پاش رو درست حسابی نگاه کنی.کستان خوبی بود ولی خیلی طولانی

1 ❤️

780256
2020-12-05 14:49:12 +0330 +0330

شیتون آخه ؟؟؟
کلاس چندمی ؟

1 ❤️

780259
2020-12-05 15:43:25 +0330 +0330

خیلی قشنگ بود خیلی حال کردم، بعدا بهم پیام بده چنتا ایده خفن داستانی دارم چنتا عکس هم بهت بدم

0 ❤️

780262
2020-12-05 16:14:17 +0330 +0330

کیرت همینطور سیخ مونده از بس حال کردی؟ دیگه اگه حتی جقم زده باشی باید بفهمی این چه جمله کصشریه

3 ❤️

780387
2020-12-06 07:29:51 +0330 +0330

اون 6 نفری که لایک دادن از تو هم کسمغز ترن.آخه الاغ حتی یه جمله از کستانت هم قابل باور نیست بعد هی ادامه میدی مزخرفت رو؟چجوری میشه دونفر همزمان از رو بکنن تو؟اصلا درکی از سکس نداری.توهمی جقی

2 ❤️

780445
2020-12-06 15:53:04 +0330 +0330

این از اوناست که رو پشته بوم جق میزنه میپاشه رو کره ماه!!!

2 ❤️

780446
2020-12-06 16:23:13 +0330 +0330

سپیده کجا بود؟
مگه صد بار بهت نگفتم داستان کون دادنتو به سام کس کردن به خورد ملت نده؟

1 ❤️

780480
2020-12-06 23:27:10 +0330 +0330

این حجم از دیس لایک ها نوبره هااااا

0 ❤️

780528
2020-12-07 02:27:17 +0330 +0330

شصتمین دیس‌لایک رو زدم .
و در عجبم از اون 6 نفر که لایک کردن
فکرکنم اونا اکانت‌های دیگه ی نویسنده بودن.
وگرنه هیچ کصخولی همچین کصشری رو لایک نمی‌کنه

0 ❤️

780635
2020-12-07 19:31:28 +0330 +0330

كم كس بگو

0 ❤️

781184
2020-12-11 05:05:21 +0330 +0330

بی واقعی پیام بده از مشهد 20 امین

0 ❤️

781476
2020-12-12 21:16:27 +0330 +0330

کیرم کون ۱۴ سالگیت

0 ❤️

807767
2021-05-04 16:03:48 +0430 +0430

تو نمیدونی جق رو با کدوم ق مینویسن جغی😂😂😂😂😂

0 ❤️

818727
2021-07-06 01:47:50 +0430 +0430

این داستانو اتفاقی دیدم
داداش تو تمام مرزای کص شر گفتنو جابه جا کردی

1 ❤️