اژدرآباد (۱)

1399/09/20

خطاب به اونایی که نخونده دیس لایک می کنن 😐 خب بگم اول که موضوع داستان مشخصه که حاوی مطالب همجنس گرایی و فتیش های جنسیه پس اگه علاقه ندارین نخونین نیازی نیست که الکی کامنت منفی بذارین من نیومدم با کسی دعوا کنم یا حرفم رو به بقیه غالب کنم پس انتظار دارم که شما هم با من سر جنگ الکی نداشته باشین. دوماً که این داستان مکان های توش و شخصیت ها و اتفاقاتش کاملا ساختگیه و توسط خودم ساخته شدن .مثل هر رمان دیگه ای که هست و هدفم از این داستان یکی ساخت یه اتوپیا برای علاقه مندان به فتیش های جنسیه و یکی هم این که بگم افراد فارغ از گرایشات جنسیشون آدمن و شخصیت و اخلاقیات خودشون رو دارن که ما از رو اونا باید قضاوتشون بکنیم از همین جا دوباره اعلام می کنم که قصد توهین به هیچ قشر و گروهی رو ندارم و هدفم همون چیزیه که گفتم و تاجایی که شد سعی کردم اسم این محله خاص باشه ولی اگه در هرجایی از ایران همچین جایی هست ازشون عذرخواهی می کنم اگه حرفی زدم که ناراحتشون کرده

اژدرآباد (مقدمه)
«این پارت مقدمه هست که راجع به خود اژدر آباده پس اگه می خواین جق بزنین خوندنش رو بذارین برای یه وقت دیگه چون این فقط معرفی این مجموعه است و داستان خاصی نداره»
اول بذارین یه ذره از خودم واستون بگم من کیوانم ، الان ۲۱ سالمه و این جوری هم عین داستانای دیگه نیست که یکی صفرم رو باز کنه و کونی بشم از اولش من کونی بودم نمی دونم شاید هم گی بودم از وقتی که کیرم راست میشد دنبال پسرا بودم البته دنبال دخترا هم بودم فک کنم درستش اینه که بگیم دوجنسگرا بودم ولی الان مطمئنم که کونیم ینی این جوری صدام می کنن همه ی اهالی اژدرآباد می دونن که کونیم با این که ۲۱ سالمه ولی هر پسری که تو اژدرآباد کیر درمیاره از ۱۴-۱۵ سالگی میوفته روم. تو اژدر آباد همه جور عقیده ای داشته باشی رواله به شرطی که از قوانین پیروی کنی حالا قانون چی میگه . قانون یه جمله میگه «هرچی هوشنگ خوان بگه » قبل از این که قوانین اژدر آباد رو بگم یا داستان زندگیم رو بگم بذارین در مورد هوشنگ خوان بگم.
چرا بهش میگیم هوشنگ خوان خب معلومه چون یه خوانه یعنی الان که نه ولی قبلنا که هنوز خوان و خوان زاده ها بودن، خانوادش خوان این محدوده بودن تمام زمینای اژدرآباد و اطرافش مال خانواده هوشنگ خوان بوده ولی بعداً یه بخشی از ثروتشون رو از دست میدن. ولی هنوز هم نصف بیشتر اژدر آباد و باغ های اطرافش مال هوشنگ خوانه حتی کارخونه ای هم که نزدیکی های اژدر آباده زمینش مال هوشنگ خوان بوده هوشنگ خوان هم باغ هاش رو داده دست کارگرا که واسش بچرخونن و هم اونا یه چیزی گیرشون میاد هم یه چیزی هم خودش ور میداره بقیه زمینا رو هم ساخته و داده اجاره به اهالی اژدر آباد. هوشنگ خوان خیلی سنتیه تمام خونه هایی هم که ساخته سبک سنتی داره و اجازه نمی ده که کسی خونه های جدید بسازه همه چی باید اون بافت قدیمیش رو حفظ کنه خدایی آدم منصف و مهربونی هم هست از هرکس به اندازه ی وسعش پول می گیره یه جوریه که تو خونه هاش هم اون کارگری که درآمد کمی داره میشینه هم اون کارمندی که وضعش بهتره . اگه کسی کارش به مشکل بخوره اژدر آقا همیشه کمکش می کنه واسه جهیزیه و عروسی و هر کمکی هم پیش قدمه و به مردم کمک می کنه واسه همینه که اژدر آباد رو میگن شهر از همه رنگ چون همه جور آدمی توش هست تمام اهالی شهر وقتی می‌شنون که یکی از اژدرآباده از طرف فاصله میگیرن همه میگن اژدر آباد محله ی خطرناکیه و پر از آدمای خلافه، خود منم همین فکر رو می کردم تا قبل از این که بیام این جا، ولی اصن این جوری نیست. اتفاقا هوشنگ خوان مخالف سر سخت خلافه. تو اژدر آباد یه دونه هم خلاف کار پیدا نمیشه، هیچ کس جرأت نداره تو محل هوشنگ خوان خلاف کنه . اعتیاد هم که اصلا. اگه کسی بره سمت مواد، هوشنگ خوان بهش ۳ ماه وقت میده که بذاره کنار اگه نتونه باید از محل بره تنها چیزی که میشه دود کرد قلیون و سیگار وینستون لایته اونم چون دادش هوشنگ خوان، تیمسار، می‌کشه ، باب شده تو محل جوونا چس دود می کنن.مردم اژدر آباد با این که خیلی مهربونن ولی خیلی با خارجی ها کنار نمیان و اگه مهمونی هم بیاد تو محل دو سه روزه میره و من از معدود آدمایی هستم که اژدر آبادی نیستم ولی این جا زندگی می کنم . تو اژدر آباد همه از زندگی هم خبر دارن و راز پنهانی وجود نداره ولی با وجود این هرکی زیر سایه ی هوشنگ خوان هر کاری می خواد می تونه بکنه. مردم هم مشغول زندگی روزمرشونن مثل همه جای دنیا به جز من
یادتونه گفتم شما رو تو اژدر آباد با هر عقیده ای می پذیرن ؟ این هر عقیده شامل همه جور فتیش جنسیی میشه . شما با هر گرایشی که باشی تو اژدر آباد یه راهی هست که به خواستت برسی . ولی یه سری قوانینی هم هست که جلوی آشوب رو میگیره. مثلا این که تو اژدر آباد فقط مردای ۱۸ به بالا می تونن کسی رو بکنن و پسرای زیر ۱۸ سال کون بچه ان و می تونن هم دیگه رو بکنن یا کون هم بذارن اختیارش دست خودشونه. مردا فقط میتونن زن خودشون رو بکنن و اگه بخوان کس دیگه ای رو بکنن باید از هوشنگ خوان اجازه بگیرن این در مورد زن ها هم هست . کون بچه ها نمی تونن تحت هیچ شرایطی زنا رو بکنن و فقط در صورتی می تونن به یه بزرگسال بدن که هوشنگ خوان دستور بدن . و کلی قوانین دیگه که بعداً میگم ولی همه ی این قانونا مثل قانونای دیگه یه استثناهایی داره و استثناء این قانون ها هم یکی هوشنگ خوانه یکی تیمسار برادر هوشنگ خوان ، ثریا خانم زن هوشنگ خوان ، خواهرای شهین و شراره و من کیوان کونی راجع به بقیه بعداً صحبت می کنم براتون ولی در مورد من فقط در همین حد بدونین که من آزادی دارم تو محل که در واقع برعکسشه اونم اینه که تو محل هرکسی چه زن چه مرد تو هر سنی می تونه منو بکنه حالا این که چی شد که این جوری شد و من چه قابلیت های دیگه ای دارم رو میذارم واسه فصل بعدی…
ببخشید اگه مشکل داشت یا طولانی بود قول میدم دفعه بعد جبران کنم(تا جایی که شد سعی کردم زبون راوی ساده باشه) - از نظراتتون واسه ارتقاء قلمم استفاده می کنم خوشحال میشم که نظر بدین
منتظر فصل بعدی باشین

با تشکر
armanbardekooni
به تاپیک هام هم یه سری بزنین
فصل بعدی: اژدرآباد(۲) آشنایی با فرهاد

نوشته: armanbardekooni


👍 4
👎 7
10301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید