باز شدن کونم

1400/11/20

سلام امیدوارم که حالتون خوب باشه.
من گیتام ۱۸سالمه و امروز میخوام داستان روزی که کونم باز شد رو براتون تعریف کنم.
من همیشه دوسداشتم که یه خانوم کونمو باز کنه. نمیدونم چرا ولی از سکس با مرد میترسیدم.نه به خاطر درد یا مثلا اینکه لز باشم، کلا یه حس بدی بود نمیخواستم به پسر بدم.)نه تا اونموقع(
گذشت و گدشت تا یروز که خونه دوستم نیلی بودم و تنها خونه بودیم بحث سکس شد.
داشت از سکسش با دوست پسرش تعریف میکرد و میگفت که سر اولین سکسش واقعا درد کشیده ولی از دفعه های بعد بهش لذت داده.
رفته بودم تو فکر. واقعا دوست داشتم این حس رو تجربه کنم. ارضا شدن زیر یه مرد زیر یه کیر خوش فرم .
سر سری اونروز با نیلی خداحافظی کردم و اومدم بیرون.از خونشون تا خونمون یه ربی فاصله بود اما دوستداشتم پیاده بیام.
میخواستم اون حس درونیم رو بفهمم. تا حالا نشده بود فکر کنم چرا این حس رو دارم.چرا از سکس میترسم.دختر لوسی نبودم بخاطر دردش نبود ولی نمیدونم از چی بود.
یه ماشین افتاده بود دنبالم و هی بوق میزد .
اصلا تو مود شماره گرفتن نبودم و داشتم تند تند راه میرفتم تا از دست اون ماشینیه خلاص شم. یه صدا از بغل گوشم اومد :
_مگه نمیبینی خانوم با منه؟!
به سمت صدا که برگشتم کپ کردم.یه پسر هیکلی خوشگل با اخم داشت با راننده تو ماشین حرف میزد. برگشت سمت منو دستمو گرفت و گفت :
_بریم خانومم.
کفم واقعا بریده بود .چند قدم که دور شدیم دستمو کشیدم و اروم ازش تشکر کردم.
استارت دوستیه منو عرفان از اونجا خورد. خیلی پسر خوبی بود ۲۳سالش بود و واقعا از معاشرت باهاش لذت میبردم.
خانواده من زیاد سخت نمیگرفتن ولی تو انتخاب این پسر واقعا حمایتم کردن.
۳ماه که گذشت کم کم تقاضای رابطه کرد ولی بخاطر اون حس درونیم واقعا نمیتونستم به رابطه باهاش فکر کنم.
سر همین ماجرا رابطمون کم کم داشت سرد میشد.
یروز گرم تابستونی بود که بعد باشگاه با نیلی رفتیم خونشون.
طبق معمول خونشون خالی بود و تو خونه تنها بودیم.
سر نهار بهش ماجرای عرفانو گفتم . از حس درونیمم گفتم.
یزره با غذاش بازی کردو گفت:
_منم اولا میترسیدم از سکس .شاید بخاطر دردش این حسو داری میتونی خودت قبلش یکم سوراختو باز کنی که زیاد اذیت نشی.‌
با کنجکاوی گفتم :
+چجوری؟
سر نهار با غذای تو دهنش یهو شلوارکشو کشید پایین.
گفتم :

  • نیلی چیکار میکنی؟
    با خنده لای کونشو باز کردو گفت :
    _نترس بابا نمیخورمت‌. بعد یه خیار مصنوعی رو از ظرف میوه دکوری های روی میز نهار خوری برداشت و داد بمن.
    _بیا گیتا یزره بکن تو دهنش بکن تو کون من ببینی سوراخم چجوری باز میشه .همینکارو برا خودت انجام بده بعدا.
    با کنجکاوی و ذوق خیارو گرفتم.
    با عجله تو دهنم بالا پایینش کردم و یزره تف بهش زدم.
    نیلی از دولوپ کونش ، کونشو باز کرده بود. سوراخش یه سوراخ قهوه ای بود‌که شکل یه بغچه بود.
    سر خیارو فشار دادم و فرستادمش تو کونش.
    _ای.
    یه ای ریز از دهنش بیرون اومد و بعد نفس عمیق کشید.
    با کنجکاوی داشتم سوراخشو نگاه میکردم و بی توجه به نفساش خیارو میدادم تو .
    با اخرین فشارم نیلی رو خیار گوزید که خندم گرفت.
    گفت:
    _این صدای جر خوردن سوراخ کونه.
    بعد راهنماییم کرد که خیارو بگیرم و اون روش بالا پایین کنه خودشو و من نگاه کنم.
    از دوطرف کونش گرفتن و باز کرد و پاهاشم رو زمین باز تر کرد.
    من رو صندلی نشسته بودم و تهه خیار تو دستم بود به ارومی شروع کرد به عقب جلو کردن خودش.
    وسطاش از درد یچیزایی زیر لب میگفت :
    _ای… ای مامان… کونم…وای.
    بعد یه دقیقه یه حس جدیدی جای حس قبلیمو گرفته بود.
    محکم کوبیدم رو کون نیلی و گفتم :
    یالا کونی تند تر.
    یه ثانیه بخاطر تعجب نیلی از حرکت وایساد اما با ضربه دومم که محکم خورد وسط کسش تند تر خودش و عقب جلو کرد .
    بعد چند دقیقه خیارو دراوردم و به سوراخ نیلی که حالا خیلی گشاد تر شده بود نگاه کردم.
    نمیدونم چرا ولی دزدکی از سوراخ کونش و خیار عکس گرفتم.
    شلوارکشو داد بالا و برگشت سمتم.
    _بیا این کرمو بگیر برو تو اتاق با یچیز نازک مثل ماژیک شروع کن مشکلی بود خبرم کن .
    سرم و تکون دادم و سمت اتاق رفتم.
    درو بستم و با استرس شلوارم و دراوردم.
    یه تیشرت نازک تنم بود
    نمیدونم چرا استرس گرفته بودم.
    همینجوری با ماژیک تو دستم باری میکردم که با زنگ دره خونه ماژیک از دستم پرت شد پایین و لیز خورد افتاد بین دوتا کمد.
    بین دوتا کمد یه فاصله کوچیک بود.
    هرکاری کردم دستم بهش نرسید .خم شدم که برش دارم در تلاش بودم که یهو یه چیزی وارد کونم شد.
    سوراخم درد گرفت خواستم پاشم اما بین دوتا کمد گیر افتاده بودم.
    +اییی .
    صدای نیلی از تو حال اومد:
    _مامان تاحالا نداده اروم بازش کن.
    با استرس بیشتر تقلا کردم .
    صدای مامان نیلی اومد:
    _دختر مگه نمیخوای راحت کون بدی خوب وایسا بازت کنم دیگه.
    بعد شروع به عقب جلو کردن تو کونم کرد.
    دردش مثل یبوست بود تقریبا .
    +ای خاله… خاله لطفا …اهههه
    انگشتش و دراورد و ایندفعه یه چیز کلفت تر سعی داشت وارد کونم بشه.
    _نیلیییی بیا .
    خودمو سفت کرده بودم که چنتا سیلی محکم خورد رو سوراخم و ناخوداگاه شل کردم.
    _نیلی بیا کونشو باز نگه دار میخوام دیلدورو بزارم تو کونش نمیزاره.
    نیلی با خنده اومدو کون منی که تقلا میکردم و باز کرد. صدای تف زدم اومد و بعد یچیز گنده سعی داشت وارد کونم شه.
    +اخخخخخخخ…لطفا نمیتوام کون بدم…گه خوردم…غلط کردم…اییی ای اییییی…خاله خاله بسه…
    نیلی و مامانش فقط میخندیدنو به کونم سیلی میزدن.
    بالاخره بعد تلاش های زیاد دیلدو سر خورد تو کونم.
    همون موقع صدای زنگ دراومد.
    سریع و با عجله نیلی و مامانش کمدارو یکم فاصله دادن و منو اوردن بیرون.
    _بدو لباستو تنت کن شوهرم اومده بدو .
    دستم رفت سمت دیلدو تا نصفه تو کونم که مامان نیلی سریع تا اخر فشارش داد تو و همونجور که شلوارکمو میپوشید گفت:
    _تا اخر امروز که اینجایی این میمونه تو کونت.
    بعد نیلی چنتا عکس از کونم با دیلدو گرفت.
    با بابای نیلی سلام و احوال پرسی کردم و با همون دیلدو تو کونم بزور نشستم رو مبل.
    اخر روز که داشتم میرفتم خونه رفتم تو اتاق نیلی.
    باباش حموم بود .
    جلوی نیلی خم شدم و گفتم:
    +نیلی لطفا درارش سوراخم داره میترکه.
    نیلی تهه دیلدورو گرفت دستشو گفت:
    _یکم عقب جلو شو .
    با درد دولوم کونمو باز کردم و عقب جلو کردم خودمو.
    +اخ …اووف… اووووه …
    نیلی شروع کرد به حرف زدن:
    _فرض کن رو کیر عرفان داری بالا پایین میشی.بدو دختر بدو.
    فکرم رفت سمت عرفان.
    فکر کردم که رو کیرشم و دارم خودمو بالا پایین میکنم و اون با دستای پهنش داره به کونم سیلی میزنه.
    یه ان لرزیدم و ابم اومد
    وقتی لرزیدم بیشتر روی دیلدو نشستم و تا ته فرستادمش تو کونم.
    درد و لذت قاطی شده بود برام.
    نیلی خندیدو چنتا ضربه زد رو سوراخم و دیلدورو دراوردو گفت:
    _کونی شدنت مبارک .
    چنتا عکس از سوراخم گرفت و نشونم داد.
    سوراخم اندازه یه کیر بزرگ شده بود.
    خلاصه که اونروز گذشت و من کونی شدم.
    اگه دوستدارین خاطره کون دادنم به عرفان و فرستادن عکسهای اونروزو به عرفان براتون تعریف کنم حتما بهم بگید.

نوشته: دختر کونی


👍 34
👎 19
108301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

858184
2022-02-09 01:47:32 +0330 +0330

خدا شاهده كيرم تو كونت

4 ❤️

858200
2022-02-09 02:19:10 +0330 +0330

کسکش تو سرت لای مبلی که تنگه چجوری رفته بعد گیر کنه اون ب درک رفته که رفته اون ننه جنده نرسیده یه دیلدو گذاشت تو کونت بازم اون به درک دیلدو تا اخر روز تو کونت بوده عادی رفتار کردی ده اخه کمتر گوز گوز کن کونی

5 ❤️

858208
2022-02-09 02:32:19 +0330 +0330

چرا سایت اینجوری شده؟ داستانها یکی از دیگری کیری تر و تخمی تر.
۹ تت داستان گذاشتن ۴ تاش که گی یکیش که فقط شاش و گه میخوره اینم که آمده کونش رو باز کنه مامان رفیفش دیلدو بسته آماده کردتش بقیه هم لز و کسشعر
چی میزنین خدایی
وات د فاز کسکشا


858222
2022-02-09 03:26:16 +0330 +0330

من کس خل چرا تا پایان خوندم؟؟؟؟؟

3 ❤️

858229
2022-02-09 04:22:11 +0330 +0330

از داستان معلومه یه پسر جقی کیری چهره نویسندشه

1 ❤️

858307
2022-02-09 19:37:25 +0330 +0330

کونی کونی کونی کونی کونی کونی جون / بیا بشین اینجا یکم بساک برامون

0 ❤️

858317
2022-02-09 21:56:45 +0330 +0330

نه همینقد کس گفتی بسه برامون ،خاطره دیگه ای تعریف نکن

1 ❤️

858331
2022-02-10 00:38:26 +0330 +0330

بفرست با عکس

0 ❤️

858406
2022-02-10 06:32:58 +0330 +0330

واقعا رکورد دار کسشر ترین داستان یک ماه اخیر شهوانی بود

نمیدونم چرا اینایی که میخوان کسشر بنویسن از اول نمیگن آقا میخوام کستان بنویسم نه داستان

2 ❤️

858472
2022-02-10 17:41:45 +0330 +0330

لطفا دیگ گوه نخور…مرسی اه

0 ❤️

858473
2022-02-10 17:44:18 +0330 +0330

از کون دادنت ب نیلی و مامانش بازم بنویس

0 ❤️

859269
2022-02-15 05:36:14 +0330 +0330

از ی دختر کونی چه انتظاری جز کون دادن میشه داشت؟

0 ❤️

859597
2022-02-17 02:02:54 +0330 +0330

بیا رل بزنیم پس کونی جووون

0 ❤️

860175
2022-02-20 02:36:40 +0330 +0330

بابا خفه شین دیگه🤦🏽‍♂️
چقد مزخرف؟؟خوب بی شرف
ستاره های پورن معروف به این راحتی بعد چند سال تجربه
نمیدن توی غورومساق چجوری دادی🤔

0 ❤️

873781
2022-05-13 07:47:24 +0430 +0430

خوب بود ادامه بده🌹

0 ❤️

880085
2022-06-17 16:44:53 +0430 +0430

لطفا ادامه داستانتون رو بنویسید

0 ❤️

893077
2022-09-01 02:02:36 +0430 +0430

کس کش کامل میخونم ولی ننش اومد خودش کونت رو باز کرد😐😐

0 ❤️