سلام اسمم عبدالله هست این خاطره مال یک ۴ماه پیشه و تو روستازندگی میکنیم اقا این دختره چنان کون خوشگلی داشت که وقتی میدیدمش دلم میخواست گریه کنم خخخخخ
آقااین دختره ۱۵ سالش بود اسمش منیر بود باباش توتصادف یکسال پیش فوت شد الباقی داستان .یه روزساعت ۴بعدازظهربودکه بچه هازنگ زدن که بریم فوتبال خلاصه رفتم خونه لباس عوض کردم وراهی زمین فوتبال شدم توراه دیدم منیر یه گوشی ساده نمیدونم مال کی بود دستش بود همینطورکه میرفتم یه چشمکی بهش زدم یه خنده ای زدو یه باره دویدورفت منم رفتم فوتبال…
بازی که تمام شددوباره که اومدم دیدم هامونجانشسته تامنودید ازجابلندشد وایستاد. نگاهش کردم دیدم اشاره دادورفت منم رفتم دنبالش رفت زیردرختی ایستاد منم رفتم حالاگیج بودم که چیکارکنم اخه تاحالا تو این شرایط نیافتاده بودم وباراولم بود یهوو گفت چی میخوای منو کسخول بگو گفتم هیچی داشتم همینجوری میرفتم.وبه راهم ادامه دادم .خیلی نرفته بودم که گفت چراچشمک زدی منم گفتم برای اینکه خوشگلی .اقاچنان ذوق کردکه نگو.گفت واقعا .گفتم اره .گفت منم راستش ازت خوشم اومده رفتم نزدیکش گفتم چقدرگفت خیلی .گفتم اگه بهت دست بزنم چی گفت فرقی نمیکنه منم دستمو گذاشتم روپستوناش ومالش دادم دیگه شروع کردم کونشو مالش میدادم چنان هول شده بودم که نمیدونستم چیکارکنم شلوارشو دادم پایین وایستاده یه خورده دولاش کردم کیرمو درآوردم گذاشتم روسوراخ کونش سرش رفت توکونش خودشو پرت کردجلودوباره گرفتمش کیرموتنظیم کردم روسوراخش کمی فشاردادم اخ اخ کردو منم تاخایه کردم داخل شروع کردگریه کردن .حس میکردم یکی کمر کیرم گرفته داره فشارمیده. یه پنج دقیقه توحالت ایستاده تلمبه زدم آبم اومد وخالی کردم تو کونش کیرم ازکونش درآوردم شلوارشو کشیدبالا وسریع رفت .دو روز بعدش رفتم سفر جزیره قشم برای کار.
بعدسه ماه که برگشتم دیدمش یه کون گرد برجسته ای بارش بود که دوباره حالم خراب شد .تا منو دید یه چشمک زد کیف کردم حالاحالاها فک کنم دارمش
حالا که فک میکنم میبینم چقدر بی احساس عمل کردم .اصلا دست به کسش هم نزدم از دستم نپره خوبه
تمام
نوشته: بنیامین
سلام
یا فیلم سوپر زیاد میبینی ،یا از داروهای توهم زا استفاده میکنی پدرسگگگ
تو روستا تنها کسی که باهات سکس میکنه پشه هان
یک۴ماه پیش؟
یک یا چهار بالاخره؟
عبدالله یا بنیامین؟
حدسم اینه که هر دو، برادرای منیر بودن و چون خاطرهای که برات ساختن، بسیار دردناک و گشادکننده بوده، نمیتونی فراموششون کنی، منتها گفتی یه جور داستان بنویسم که کسی نفهمه ولی خبر نداری که اینجا، همه کاردرستن.
دیگه اینورا پیدات نشه که عبدالله و بنیامین رفتن به اصغریهدست، مجیدکچل، حسینخلاف، هادیجلَب و کاظمسُک هم گفتن و همهشون دنبالتن که خاطرهت رو گشادتر کنن.
خود دانی!
ک س نگو گالیور تو روستا که از هر سوراخی یه ادم سرک میکشه بیرون بعد تو زیر درخت کردیش؟حتما اون درخت هم البالو بود
تو فاز مخ زنی نبودی و اون گفته چی میخوای تو گفتی هیچی بعد همون دفعه اول تا ته کردی تو کونش؟
تو روستا جم بخوری ده نفر نگات میکنن اونوقت تو زیر درخت کردیش
بعد اون گوشی چه ربطی به داستان داشت؟ یعنی حتی نمیدونی با خودت چند چندی
اونی که گرفته بودن کمر کیرت نبوده کسخول کمر خودت بوده توهم واسه اینکه بتونی دردشو تحمل کنی زدی تو کار توهم که آره دارم کون فلانی رو میکنم بعدشم که آب طرف ریخت تو کونت اونقد حل کردی که مرز توهم و واقعیت تو مغزت بگار رفت کلا تخیل و واقعیت رو قاطی کردی این شد که رسیدی به کمر کیرت
راستی ما به کسخولا میگیم عبدالله
چطوری عبدالله 🖐
خدا لعنتشون کنه داداشای منیر رو میگم خدا ازشون نگذره چه به سر جوون مردم دادن یه جوری کردنش که مغز گوز گوزوش الان دیگه به کلی ریده.
نامزدا زدن هیپوفیزشم ترکوندن
الان از اتاق فرمان گفتن چشاشم لوچ شده دیگه نمیتونه چشمک بزنه 😎
کصشر صادراتی اسید غلیظ با مولاریته بالا
مرتیکه عمه ننه دختره زارت وسط دشت و بیابون زیر درخت بت داد کصکش این دیگ تو پورن هاب هم قفله کیرم تو کصا خونتون
به درجه ای از عرفان رسیده که تو توهماتشم میترسه طرف از دستش در بره🤣
نه بابا خیالت راحت عمو جانی به گرد پاتم نمیرسه 😂😂😂
پشمک حاج عبدالله ایقدر سریع وا نمیده