سلام به همه دوستان من صبا هستم
داستانی که براتون میگم یه داستان واقعیه امیدوارم لذت ببرید
23 سالم بود که با پسری آشنا شدم به اسم حامد که 2 سال از خودم کوچکتر بود. حامد خیلی جذاب و خوش هیکل بود من عاشق هیکل مردونه و ورزشیش بودم آخه هم کاراته و هم بدنسازی کار میکرد من و حامد خیلی رابطه خوبی با هم داشتیم یه جورایی عاشق هم شده بودیم . هر روز با هم میرفتیم بیرون و تا شب خوش میگذروندیم .اگه یه روز نمیتونستیم همدیگرو ببینیم دیونه میشدیم . تنها حال کردن منو حامد این بود که تو ماشین از هم لب میگرفتیم یه کم با من ور میرفت. (اینم بگم که من یه دختر کاملاً حشری هستم) تا اونجایی که راه داشت تو ماشین به هم دیگه حال میدادیم البته بیشتر من حال میکردم سینه هامو میمالوند و گوشمو میخورد و گردنم و لیس میزد خلاصه نفسم بند میومد و کلی تحریک میشدم .و برام جالب بود که چرا هیچ وقت ازم نخواسته بود بریم خونشون تا بیشتر به خدمت هم برسیم .حامد خیلی حرفای سکسی میزد من میمردم برای تیکه هاشو و حرف زدناش بعضی وقتا که خیلی حشرم میزد بالا میخواستم تو ماشین بهش بدم و داد بزنم که زود باش لعنتی منو بکن! ولی متاسفانه منو حامد بیشتر از 8 ماه با هم نبودیم (من قبل از حامد با یه پسره دیگه دوست بودم که بهم زده بودیم و وقتی شروین 2 باره با من تماس گرفت با تمام علاقه ای که به حامد داشتم باهاش تموم کردم چون حامد 2 سال از من کوچکتر بود و در ضمن 4 سالی میشد که با شروین بودم و خلاصه خریت کردم .بگذریم) خلاصه من مجبور شدم با حامد بهم بزنم شاید باورتون نشه چه روزهایی که از دوریش گریه کردم و زار زدم .
تو اون مدت از حامد گهگاهی sms یا زنگ داشتم بعد از مدتی تصمیم گرفتم همه چیو با شروین بهم بزنم و تا آخر عمر با حامد باشم ولی شروین ول کن معامله نبود از این که 2باره باهاش دوست شده بودم و حامد ول کرده بودم پشیمون بودم ولی اگه من باهاش بهم میزدم روزگارم سیاه بود بماند که چقدر بهونه تراشی کردم ولی فاییده نداشت که نداشت .نمیدونم براتون چه طور تعریف کنم که حامدو چه جوری میخواستم من واقعاً عاشق حامد شده بودم عشقی که قرار بود هیچ وقت بهش نرسم . حامد هم هر وقت زنگ یا s میداد بیشتر منو دیوونه خودش میکرد چون واقعاً میفهمیدم اونم منو چه طور دوست داره . مطمعن بودم که شروین منو واسه سکسم میخواد چون بارها از دهن خودش شنیده بودم که میگفت تو خوش سکس ترین دختری هستی که تا حالا کردمش .(شروین خیلی دختر باز بود و به قول خودش چون عاشق من بود منو ول نمیکرد)بعد از 2 سال که رابطه منو شروین به کل تموم شد که حامد بهم زنگ زد و جریانو گفتم و 2 روزی تلفنی با هم حرف زدیم همون حرفای سکسی همون حرفهای شیرین که دل هر دختری با شنیدنش غش میره .بعد 2 روز باید همدیگرو میدیدیم 4 سال بود که همدیگرو ندیده بودیم قرار گذاشتیم وقتی نشستم تو ماشینش اول همدیگرو بوسیدیم و چند دقیقه فقط همدیگرو نگاه میکردیم و اشک تو چشمای هر دومون حلقه زده بود اون شب رفتیم یه گشتی زدیمو تو یه کوچه خلوت و تاریک پارک کرد و منو کشید سمت خودش و تو بغلش فشار داد دوست داشتم میشستم رو پاهاشو لبای بزرگ و پهنشو میخوردم و گاز میگرفتم . لباشو نزدیک لبهام کرد و لبهای گرم و خوردنیشو رو لبم گذاشت تا تونست مکیدو لیسیدو رفت سراغ گردنم داشتم از حرارت میسوختم طپش قلبمو احساس میکردم .
حامد خشگل تر از قبل شده بود . وقتی منو میبوسید دستم زیر پیرهنش بود و داشتم شکم چند تیکشو لمس میکردم . دوست داشتم به کیر خوشگلشم دست بزنم میدونستم خیلی بزرگه چون از زیر شلوارش معلوم بود چه تیکه ایه .
تو فکر بودم که چقدر خوشحالم حامد کنارم نشسته و حامد گفت فردا خونمون کسی نیست میایی اونجا با هم باشیم ؟! انگار که دنیا رو بهم داده باشن میخواستم جیغ بزنم اما یه کم خودمو جم و جور کردمو گفتم ok خبر میدم . دلم میخواست تا آخر دنیا تو بغلش باشم .
بیصبرانه منتظر بودم که لحظه موعود برسه .شب بهش sms دادم که فردا میام پیشت.
صبح رفتم حمام و شامپوی بدنم که بوی عطر گل میده مالیدم به بدنم و هر چی شامپو و نرم کننده خوش بو بود رو سرم خالی کردم (راستی من از مو بیزارم و همیشه اپیلاسیون میکنم و اون روز تازه اپیلاسیون کرده بودم کسم و بدنم نرم نرم بود ) اومدم بیرون موهاموکه بلند و حالت داره فر کردم و یه آرایش توپ و یه شورت و سوتین صورتی ملایم پوشیدم که سینه هام داشت ازش میزد بیرونو کون قلبه ام و کس تپلم تو شرتم خودنمایی میکردند و یه تاپ دکلته سکسی سرخ آبی پوشیدم طوری که نصف سینه ام معلوم بود . یه شلوار جین تنگم پوشیدم که کونم داشت توش میترکید .
اینم بگم که دوستان بدونند من قدم 167 و وزنم 59 سایز سینه ام 80 هیکلم تو پره و باسنمم به قول حامد تاقچه و به قول شروین کردنی .
ساعت 4 دم خونمون بود عطر ch خالی کردم رو خودم و رفتم پیشش اولین حرفی که زد با یه حالت حشری که من همیشه دوست داشتم : جوووووووووون چه خوشگل شدی … چه عطریییییییییییی
و بعدم یه بوس کوچولو
رفتیم خونشون به محض رسیدن منو تو بغلش جا کرد و تا میتونست بوسید من عاشق لبهای کلفت و گوشتیشم خودش مانتومو درآورد وگفت وااااای چه خوش هیکل شدی جیگرم تو چشمهاش میدیدم که چی میخواد … منو نشوند رو مبل و رفت شربت و میوه آورد .
همونطور که من رو کاناپه نشسته بودم اومد رو کاناپه دراز کشید و سرش رو گذاشت رو پای من . دستش رو برد لای موهامو سرمو کشید سمت خودش گرمیه لبهاشو از فاصله نزدیک احساس کردم وقتی لبهاش با لبهام تماس گرفت گر گرفتم لب پایینم وگرفت تو دهنشو میک محکمی زد و بعد زبونش رو کرد تو دهنم من هم زبون خوشمزه اشو مکیدم .وبعد از 10 دقیقه لب بازی گفت میدونستی لبهات چقدر خوشمزه و خوردنیه گفتم نمیدونی واسه خودت چیه !
بلند شد نشست کنارم و گفت:
نوشته: صبا
همه پسرای داستانها یا بدن سازن یا هیکلای ورزیده,شکم تیکه تیکه!!!واقعا داستانت خیلی مزخرف بود,داستان برای گروه سنی الف بنویسی موفقتری
با توجه به اينكه داستانها چند وقته افت شديدي از نظر محتوا و جذابيت داشتند، من ميگم از اين به بعد علاوه بر نقد هر كدوم از دوستان يه نمره از 1 تا 20 به داستانها بدند، تا نويسنده داستان هم بدونه تا چه حد موفق بوده…
چطور امکان داره با قد167 و وزن 59 سایز سینت 80 باشه ؟؟؟ باید بگم اگه قد و وزنت اینطوریه دقیقا خود کاریکاتور هستی
ولی در کل داستانت بد نبود
=D> با اینکه تابلو بود نویسنده پسره ولی از نظر داستان سکسی خوب بود
موفق باشی
مصاحبه با صبا:
نظرت در مورد داستان خودت چی بود؟
صبا: جووووووووووووووووووووووون
حامدو دوست داری؟
صبا: اوخخخخخخخخخخخخخخ
وقتی حشری میشی چه صدایی در میاری؟
صبا: آآآآآآاااااااااااااااااااااااااااههههههههههههههههههههه
داستانو خودت تایپ کردی؟
صبا: ههههههههههههههههههههههههههها ؟
اصلا بلدی تایپ کنی؟
نننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن
الان کست خیس شده ؟
صبا: اوووووووووووووووووووووووووووووووووووووف
کیر حامد خوشمزه بود؟
صبا: ممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
صحبت دیگه ای داری؟
صبا: جووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون!
اون اندامی که تو توصیف کردی خیلی مسخره ست
سایز 80 رو گفتی . قسم ، قسم یادت رفت
سایز 80 و وای چه اناری ؟ انار هندونه احتمالا :d
آقای نویسنده ، بد نبود
نمیدونم چرا اینجا همه بلدن بگن داستان خالی بندیه و به نویسنده فوحش بدن حالا چرا اصرار به دروغ بودن داستان دارن نمیدونم ؟ هر کی دوست داره میتونه فکر کنه داستان دروغ یا راست است . من تازه با این سایت آشنا شدم وقتی دیدم یه همچین جایی هست که آدم میتونه خاطرات سکسی خودشو تعریف کنه خیلی خوشم اومد وتصمیم گرفتم خودم هم دست به کار بشم طوری که این جور داستانهارو معمولاً با جزئیات نمیتونیم برای کسی توصیف کنیم
داستانم شاید سطح پایین تری از بعضی از داستانها داشته باشه اینهم از نداشتن تجربه کافیه . خوب بود دوستان به جای توهین نظر بدن که یه انتقاد خوب بشه اسمش رو گذاشت .
ببين نوكرتم همين يك دفعه كه نوشتي بسه اگه قرار باشه تمام كوس كون دادنت رو اينجا داستان كني ما ديگه بيچاره ميشيم از داستانت فهميديم كه جنده كار درستي هستي ولي يك مقدار كوس مغز هستي … >:)
جوووووووووون ننه جووووووووونت اینقدر جووووووووون جوووووون نکن
داستانت بسيار خوب بود، مهم اينه كه تونستى احساسى رو كه داشتى خوب انتقال بدى، و به اين مزخرفاتى كه يه سرى از اين دوستان كم سن و سال مينويسن توجه نكنى، من نميدونم چرا مسئول سايت چرا اجازه ميده يه سرى از اين بچه هاى زير ١٨ كه هنوز دهنشون بوى كير ميده و جز فهش و درى ورى چيزى بلد نيستن , بيان تو سايت؟ اقا يه ١٨+ دم در سايتت بزن!!! ممنون ميشم. به هر حال اميد وارم داستانهاى بيشترى از شما تو اين سايت ببينيم.
ببین جانم … عزیزم …کوس کش… کوس خول …بچه کونی آخه ورزشکارا که کیرشون از بچه ی یه ساله هم کوچیک تره خوب چرا کس میگی؟
چرا به جای انتقاد یا پیشنهاد فقط فحش و حرف های رکیک تحویل نویسنده می دهید، اگر جایی از داستان ایرادی دارد بهتر نیست راهنمایی کنید؟
خوب کیرم دهنتون که به هر کی مینویسه فحش میدین
خرا اسمش داستان سکسی نه مستند سکسی !!!
فقط به خائنین و زنای با محارم هر چی خواستین فحش بدین 10 سانتم از کیر من روش!!!
داستانت بد نبو اگه از جووووووووووووووون گفتناش بگذریم
ولی تعریفایی که از خودتو اون دوتا دوست پسرات کردی واقعا حال به هم زن بود
قد 167 وزن 59 و سینه 80 ؟
من یه 1000 تومنی گم کردم تو تالار کسی ندیده ؟؟؟
از خوندن این داستان چرت و پرت تو تالار واقعا" خسته شدم حداقل اگه تجربه سکس ندارین (خانمای داستان نویس و آقایون جقی) لطف کنن یک بار فقط یک بار سکس کنن صبا خانوم اگه می گفتی همون اول از حال رفتم چیزی متوجه نشدم می شد داستانتو باور کرد …
تو آخرش کدوم و دوست داشتی؟
اگه داستانت راست باشه از او دخترایی که 18تا دوست پسر دارن و 60مدل کیر خوردن و کاراشون رو کیری کیری توجیح می کنن،
خیلی زیاد به حاشیه ها پرداختی ولی داستانت بدک نبود البته یکم خالی بسته بودی دفعه دیگه از این خالی ها نبند
آدمایی که به این سایت میان دو دسته هستن گروه اول بچه هاین که تا حالا هیچ سکسی نکردن و با اومدن به این سایت خودشونو به نوعی تخلیه میکنن و یک عده ای مثل من که این جور داستانا براشون به نوعی عادت شده و اگه صبحشم سکس کرده باشن بازم دوست دارن که این داستانارو بخونن هر چقدر هم غیر واقعی باشه گروه اول که اکثریتن گروه دوم هم که از سایت سکاف شروع کردن تا به اینجا رسیدن هم اقلیت
حالا دوست عزیز من دو تا نکته بهت میگم یاد بگیری بد نیست که دیگه از این سوتیا ندی
اولا ارگاسم دختر اونطوری نیست که فکر میکنی و فقط کس و لزج میکنه که اونم کلا وقتی یک دختری حشری باشه کسش لزج هست و اینکه طرف بگه کیرم خیس شه نیست.البته یک نوع دیگشم هست که میپاشه که به این راحتیایی که تو داستان شما بود اتفاق نمیافته
ثانیا زمانی که دختر ارگاسم میشه یک چند دقیقه ای احتیاج به استراحت داره و سکس بهش حال نمیده اینکه طرف همون لحظه تند تند بکنه خوب اشتباهه
ولی در کل داستانت خوب بود و خوندنی
یک چیز دیگه
سینه 80 با وزن 59 متناسب نیست اگه میخوای بگی خوش هیکلم سینه رو کن 75
آقای محترم اگه بحث راست بودن یا نبودن داستانو بزاریم کنار شما نمونه ی کامل تفریط هستین . با خودت فکر کن فقط یک ثانیه فکر کن که واقعا چه فرقی بین دختر با پسر هست اینکه یک دختر یا پسر با پسری باشه و فقط با اون سکس کنه خوبه یا اینکه هرزه شن و با افراد مختلف . نیاز جنسی برای همه ی مردمه فرقی نداره اون شخص پسر باشه یا دختر مطمئن باش خانواده ی کسایی که بیشتری گیرو دارن بیشترین خیانتو به اونها میکنن
داستانت عالی بود صبا جاان مرسی. :X >:D< =D> =D> =D> :* :*
man khosham omad bahal bo0od , be nazare man bad nabud badesham taraf ke nevisandeye roman nist azash che entezari darin dar hadde khodet kheyliam khub neveshti size 80 sinehatam man khodam didam ino ba cheshmam , moafagha bashi o lezzat bebari
شما بهتره به جای اینکه توی سایت سکسی بچرخی بری رو منبر بشینی حاج آقا MAXMAHONY
هر کسی حق سکس داره متاسفانه ما مسلمونها همه چیو برای مذکرها آزاد گذاشتیم (4 تا عقدی و N تا صیقه ای )
من داستان زندگیمو نخواستم اینجا بنویسم چون تصمیم داشتم از یک سکس با کسی که خیلی دوستش داشتم توی یه سایت آزاد بنویسم
بکارت من و کسی زد که یه جورایی نامزدم بود (البته از روی سادگی و بچگی خودم)ما نزدیک 7 سال با هم بودیم و قرار بر ازدواج داشتیم من غیر از (شروین) با کس دیگه ای نبودم توی جامعه خراب ما هم که نمیشد زیاد توی خیابونها چرخید چون دختر و پسرها رو میگرفتند الان آزادی بهتری هست تو خیابونها اکثراً تو خونه بودیم و میدونید که چی میشه …
شما نگران دخترهای جامعه نباشید نگران کوته فکری خودتون و کل جامعه باشید که هر آسیبی هست از اون نشأت میگیره.
اینم بگم که خیالتون راحت بشه من الان متاهل هستم حالا بماند که همسرم کیه !
فکر میکردم اینجا یه سایت آزاد با عقاید روشنفکری گویا اشتباه اومدم
از این که داستان عشقمو برای امثالی مثل شما به اشتراک گذاشتم متاسفم
منم دوس دارم دوباره و چندباره کـــــــــــــــــــــــس بدم، جوووووووووووووووووووونننننننننننننننننننننن
کسم داره منفجر میشهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
کـــــــــــیـــــــــــــــــــــــــــــــــر میخوامممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
داستان خوب بود
و
آفرین صبا جان
اصن خدا داده استفاده کنی و لذتشو ببری نداده که بزاری تو ویترین خاک بخوره …
یادتون باشه ، اظهار نظر آزاده همونطور که همه چیه دیگه آزاده
بیایید طوری بشیم که از قبل واسه یکی پیش داوری نکنیم و مقصر نکنیمش و زیاد به سری مسائل حساس نشیم .
چرا دخترا اینقدر حشرین؟