...قسمت قبل

خب سلام مجدد خدمت دوستان گرامی اومدم ادامه داستانمو براتون تعریف کنم امید وارم از قسمت قبلی تا حدودی لذت برده باشید میدون صحنه سکسی کم داشت خیلی شرمنده ولی توی این قسمت میخام جبران کنم پس با من همراه باشید🥳

آخرای قسمت قبل من اونجایی رو گفتم که داشتیم با ترانه ظرف میشستیم و دستامون بهم میخورد و منم کیرم شق شده بود کاملا ولی یکدفعه یه چیزیو یادم اومد اونم این بود که
اون مردایی که وارد خونش بودن کی بودن این سوال تو ذهنم بود و یهو شونه ترانه دیدم بهم خورد و نزدیک بود بیوفتم که انقد محکم بهم زد لامصب خیلی زور داشت😂
گفتش: چی شده توی خودتی چیزی شده
گفتم: نه نه چیزی نیست
گفت: چرا هست بهم بگو شاید بتونم کمکت کنم
با خودم گفتم باید یه جوری بگم که فکر بد راجبم نکنه
گفتم: چند روز پیش برادرتون اومد خونتون ؟
تازه فهمیدم چه گاف بزرگیو دادم
با لحن خنده گفت: تو منو داشتی دید میزدی کنار خونم اره؟
از پنجره چندباری دیده بودمت توی پارک پس تو بودی شیطون؟
گفتم: وای دهنت سرویس تو دیگه کی هستی
گفت: ما اینیم دیگه
گفتم: حالا میشه بگی اون کی بود اومد خونت
سریع جواب داد هیشکی بابا مشتری بود
گفتم : مشتری؟ مگه تو چکار میکنی؟
با شیطونی گفت: حدس بزن 😜
خندیدم و گفتم: خب بزار فکر کنم…اها خیاطی؟
گفتش: نوچ
گفتم: میشه خودت بگی
گفتش: هوف باشه بابا مشتری دیگه…
گفتم: عه بگو دیگه کی بود من غیرتی شدم😂
گفتش: من واس نیاز پولیم سکس میکنم امیر
گفتم: داری شوخی میکنی مگه نه؟
گفت: کاش شوخی بود امیر ولی واقعیت داره
میدونم الان راجبم چی فکر میکنی ولی باور کن فقط بخاطر پولشه نه چیز دیگه ای
من هیچ لذتی نمیبرم فقط وقتی که شروع میشه هی میگم کی میشه کارش باهام تموم شه
گفتم: خب برو سر یه کاری که اذیت نشی
گفت: اتفاقا رفتم ولی پولشون خیلی کمه و خسته کنندست
گفتم: حالا بیخیالش ببخشید که پرسیدم ازت
دستمو گرفت و گذاشت تو دستاش گفت نه عزیزم این چه حرفیع راستش اولین باره که بایکی درد و دل میکنم امیرجان
خیلی ممنونم که اینجایی تو پسر خیلی خوبی هستی
برگشتم و بهش گفتم: منم اگه اجازه بدی هرچی تو دله رو بهت بگم میشه؟
گفت: اره چرا که نه بهم بگو
گفتم: راستش همون روزی که تورو تو مغازع دیدم ازت خوشم اومد ترانه من تو زندگیم کسی رو نداشتم که بهش عشق بورزم و کنارش باشم از تنهایی دارم دیونه میشم باور میکنی الان یک هفتست دارم تورو میپام
گفت: وای عزیزم چرا دوستی نداری مگه میشه این همه دختر دیونه چرا من حالا
گفتم: دله دیگه دلم تورو انتخاب کرده
گفت: حس نمیکنی من برات یکم پیر باشم عزیزم؟
گفتم: نه اتفاقا تو این چند ساعت که باهات بودم خیلی حالم بهتره شده ترانه احساس خوبی بهت دارم
گفت: وایی دیونه بیا بغلم ببینم اشکمو دراوردی تو که
واقعا اون حرفارو اون روز از ته دلم داشتم میزدم و ترانه برام شده بود عشق اول و آخرم اون با رفتن به آغوشش و محکم فشاز دادنش دیوانه وار بهش دل بسته بودم اولین باری بود که جنس مخالفمو لمس میکردم
کیرم شق شدم به کسش برخورد کرده بود و اونم بدون شک کیرمو حس کرده بود تمام بدنم توی اون آغوش داغ شده بود
چند ثانیه همین جور توی بغلش بودم و یهو دلم خاست فشارش بدم اونم همراهیم کرد و یهو نفهمیدم داشتم میکردم انگار مغذم قفل شده بود یهو به نفس نفس افتاد و حس کردم حشری شده
منم که خودمو گم کرده بودم نمیدونستم دارم چکار میکنم
یهو توی همون حال در گوشم گفت:امیرم حالت چقد بده عزیزم
با صدای خش دار بهش گفتم : دیونت شدم ترانه
گفتش: جووووونم چکار کنم حالت خوب شه هومممم
گفتم: همینکه توی بغلتم کافیع عشقم
گفتش: میخای بیشتر حال کنی باهام؟
منم اون لحظه مغذم ارور داده بود توی فضا بودم همون جا لبامو گذاشتم رو لباش و محکم لباشو مال خودم کردم و دستامو قفل کردم دور کمرش اولین تجربه سکسیم بود و وقتی صدای آه و نالش توی گوشم زمزمه میشد خیلی حال میکردم
همونجا رفتم پشتشو تا شلوارمو دراوردم یهو آبم پاشید روی لباس ترانه
گفت: اوففف ای جااانم به این زودی امیرم اوخی جوووون
آبم نزدیک یک دقیقه همین جور داشت میومد و من تازه از خماری چشام کم شد و یکم بع خودم اومدم انگار تا قبل اینکه آبم بیاد نمیدونستم توی رویام یا واقعیت
ترانه رو دیدم که سریع لخت شده و بهم گفت بیا توی حموم تا تمیزت کنم امیر
منم با کیر نیمه شق شدم تا دیدمش باز شق کردم بدون هیچ حرفی رفتم توی حموم
اوف چه بدنی داشت سینه هاش خیلی بزرگ بود ولی شول نبود سفت سفت بودن دستامو که بردم لای ممه هاش دستامو گرفت و گفت نوبته منه امیر بزار تمیزش کنم برات بخورمش دینم کردی تو
سریع میرمو با مایه شست اول و جلوم زانو زد عین این کیر ندیده ها انگار اولین باری بود که میخاست کیر ساک بزنه فک کنم توی رابطه هاش ساک نمیزد ولی نبودین که ببینین چقد با عشق داشت برام ساک میزد اوف دستای ترمشو روی کیرم که حس کردم دیونه شدم یهو زبون کشید زیر خایه هامو برام و نوک کیرمو گذاشت روی زبونشو وارد

دهنش کرد چشام باز خمار شده بود وقتی ساک میزد برام نگام میکرد و خوب منو برانداز میکرد که داره بهم خوب حال میده یا نه انگار اونم اولین سکسش بود ولی با کمی تجربه که خوب کارشو بلد بود من دیگه باز داشتم ارضا میشدم توی اون حال تند تند توی دهن ترانه تلمبه میزدم و یهو اشارع کرد که موهاشو بگیرم ومنم تا تهشو گرفتم که چی میخاد ازم موهاشو گرفتم تو دستامو با سرعت تمام کیرمو عقب جلو میکردم تو دهنش و بعد چند ثانیه دلشت آبم میومد خاستم کیرمو بکشم بیرون که بریزم روی صورتش ولی یهو دیدم نوک کیرمو داشت بیشتر میمکید و نذاشت بکشم بیرون و یهو تمام آبم قطرع قطرع آبمو داشت میک میزد حتی یه ذرع هم نذاشت هدر بره همشو داشت میخورد اوف جونم این ترانه همه چی تموم بود من قبل اینکه بکنمش ۲ بار آبم اومده بود و دیگه تقریبا توی اون سن کم بی حال شده بودم اون روز روی تختش ۳ ساعتی رو خوابیدم و وقتی بیدار شده بودم نزدیک غروب بود وترانه هم کنارم خوابیده بود لخت فهمیدم تکون دارم میخورم بیدار شد و گفت سلام ساعت خواب
گفتم: جونم چه کردی با من تو عشقم
خندید و گفت ‌والا هیچی من کاملا بی تقصیرم امیر
یهو منم خندیدم و باهم قه قه زدیم
گرفتمش توی بغلم و گفتم : مرسی عزیزم خیلی خوب بود

گفت: فداتشم امیر الان بهتری؟ چند وثت بود جق نزده بودی تو اخه یکم به فکر خودت باش خب ۲ بار ارضا شدی بدون کردن
بهش گفتم: اگه میکردم سیل میشد ترانه😂😂😂
هرکی اولین بار مثل من بود همین جور ارضا میشد اولین بار همیشه برای آدم لذت بخشه البته با یکم استرس
اون روزو رفتم خونه با یکم بی حالی و روزای بعدش هم ترانه رو دیدم که بقیه داستان رو در قسمت بعد براتون تعریف میکنم…
پایان قسمت دوم

ادامه...

نوشته: 30WEi