باورم نمیشد اینجوری کرد منو

1401/01/20

سلام اسمم امیر مهدی هست و الان ۲۳ سالمه خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم برمیگرده به ده سال پیش زمانی که ۱۳ سالم بود و بچه بزرگ خونه بودم من
یه پسر اروم خیلی درس خون و تو عالم رفاقت و اینجور چیزا نبودم
کلا من بودم با یه پسر خاله که باهم میچرخیدیم
برم سر اصل مطلب یه همسایه داشتیم که اسمش علی بود و متاهل بود و دوتا بچه داشت .
پدرمن از اون ادمایی نبود که بخواد با غریبه رفتو امد داشته باشه
ولی از اونجایی که این علی خیلی متشخص نشون میداد و همش میگفت باهم باشم مهمونی و از این حرفا دیگه کم کم بابام ازش خوشش اومدو ارتباطمون زیاد شد خیلی زیاد در حدی که برا من شده بود مثل مثلا دایی
حدود شش ماهی همینجور گذشت .
منم که خدایی از اون بچه هایی بودم که مدرسه میرفتم و میومدم خونه اصلا اهل کوچه گردی نبودم .و اینترنتو اینجور چیزا هم باب نبود یه پسر چشم و گوش بسته .
خلاصه تا شد یه روز حدود ساعت ۹ صبح بود زنگ خونمون به صدا در اومد بابام درو باز کرد علی همسایمون بود تعارفش کرد اومد تو خونه حدود نیم ساعت گپ و صحبت .
گفت دیگه برم بلند شد بره . گفت راستی امیر یه پلی استیشن سه گرفتم واسه پسرم اگه تو هم دوست داری بیا بازی کن . من داشتم فکر میکردم که بابام گفت میخوای بری برو منم شوتی بلند شدم با علی رفتم
رفتم خونش پلی استیشنو روشن کردو یه فوتبال زدیم بعد به من گفت من بازی نمیکنم خودت بازی کن منم یه بازی کمبت اوردم یه دو دست بازی کردم که علی شروع کرد به سوال پرسیدن .

علی : تا حالا باکسی دعوا کردی

من: نه چرا باید دعوا کنم خودت میدونی که اصلا
علی: اگه یه روز دعوات شد باید بلد باشی بزنیش
من: یه سکوت چی بگم
سرگرم بازی بودمو اصلا فک نمیکردم میخواد به کجا برسه

علی : دوس داری یه فن کشتی بهت یاد بدم که یه ادم مثل منم بود بتونی بزنیش

من؛ علی اقا بزار بازی کنیم دعوا به چه درد من میخوره

علی: نه باید یاد بگیری بزن stopبیا تا بهت یاد بدم
من: تو فکر اینکه حالا یه لحظه بهم یاد بده انقد باهم خوبه زشت که نرم
بلند شدم گفتم خب
گفت الان من میخوابم
به حالتی که میخواد شنا بره خوابید به من گفت بیا خودتو بنداز رو پشت من
منم که خندم گرفته بود گفتم باشه انداختم خودمو روش
اونم خیلی مسخره به حالت شنا رفتن بلند شد
بعد گفت حالا تو بخواب
دیدی چقد راحت بود

منم تو دلم گفتم اخه چه حدفی میزنه معلومه راحت بود اون قوی و بزرگ بود من نه
بهش گفتم خوب معلومه میتونی ولی من که نمیتونم تورو بالا بیارم اگه بیای رو پشتم
گفت نه دیگه بخواب تا بگم چجوری
منم خدایی اصلا فکر بد نمیکردم چون اصلا زمینه ای در مورد سکس و اینجور چیزا نداشتم

ولی بهش گفتم اخه علی اقا این به چه درد میخوره حالا من بایکی دعوام شد بگم بیا رو پشتم من شنا برم خخخ
گفت نه یه جا میریزن رو سرت راحت بلند میشی و فلانو
من که قانع نشدم که این چه حرکت مسخره ایه .
خلاصه گفتم باشه چون حالا مهم نبود چیزی نمیشد حالا یه دقیقه از وقتمو میگرفت
خوبیدم روزمین گفت دستات بالا سرت کشیده بچس به زمین
خوابید روم هرچی زور زدم نتونستم بیارمش بالا
هی میگفت تلاش کن منم دهنم سرویس شد
به نفس نفس افتادم
تو همین حین احساس کردم که ازرو شلوار یه چیز سفت بین پاهام روی کپلم فشار میاره هیچ شکی نکردم تو این فکرا نبودم
گفتم علی نمیتونم بیخیال
گفت نه باید بتونی
و یه چیز جالب اینکه صداش میلرزید و نفسای بدی میکشید
بهش گفتم من زور زدم خسته شدم تو چرا اینجور نفس میزنی
گفت فن سختیه تو بهم فشار اوردی
منم متعجب
خیلی صداش عجیب بود هنوز اون نفسای تندش بغل گوشم احساس میشه بعد چند سال
با همون طرز عجیب صداش گفت شلوارت سنگینه برا این نتونستی
ندیدی کشتیگیرا با شرتن
شورتی شو منم گفتم ول کن بابا
من تو خونه روم نمیشه با شرت باشم حالا اینجا .
زیاد اسرار کرد و همش من که تو حالت درازکش به پشت بودم ساقای پامو ماساژ میداد
گفتم چرا اینکار میکنی گفت میخوام نبنده بدنت
اسرار زیاد گفتم باشه
نشست رو جفت پاهام شلوارو با شورت کشید پایین .
من که خشکم زد گفتم چکار میکنی
گفت یه دقیقه چیزی نگو زود تموم میشه
من که متوجه نبودم چی میگه بهش گفتم میدونم زود تموم میشه
چرا شورتمو دادی پایین گفت سرتو بزار رو زمین دست گذاشت روسرم چرخوند جلو که پشتو نگاه نکنم یهو خوابید روم دیدم یه چیز داغو لیز رفت لای پاهام
منم که بدنم مو نداشت سرخورد رسید به خایه هام سرشو اورد نزدیکه گوشم گفت الان تموم میشه و دهنشم بوی بدی میداد هی حرف میزد و قربونم میرفت و پشت گردنمو میبوسید شروع کرد عقب جلو کردن
من خشکم زده بود و فقط میگفتم چکار میکنی بلند شو اونم میگفت چشم الان الان الان
تند تند جلو عقب میکرد و هربار میخورد به تخمام یه درد کم بیضه بود برام
یدفه ازروم بلند شد نشست تا بلند شد من سرمو برگردوندم دیدم کیرشو داره میماله بعد یه حالتی شد که گفتم مرد
دیدم تند تند از سرکیرش یه چیزایی مثل نشاسته یا مثلا اخلاط
داره پرت میشه رو کپلام و روی درزم لای پام یه دونه هم بالای کپلم تو گودی کمرم تموم که شد چششو باز کرد
گفت نگاه نکن
نگفتم نگاه نکن ازروم بلند شد شرت و شلوارمو داد بالا دیگه هیچی نگفت
رفت بازی نیمه کاره منو پلی کرد شروع کرد بازی کردن
منم که اصلا نفهمیدم چی شد بلند شدم همونجا دوزانو نشستم
در کونم خیس و چسبناک شرتم چسبیده بود به درزم خیلی خیس بود عقبم
انگار با کون بشینم یه لحظه تو اب و بلند بشم
تازه از اونم بدتر چون یه جور بدی چسبیده بود یه بوی خیلی بد و حال به هم زن میدادم اصلا بو تو کل اونجا بود
هیچی نمیگفتیم به هم اونو نمیدونم
ولی من گیج بودم یه ده دقیقه که شد
بلند شدم
گفت کجا میری گفتم دارم میرم بهم گفت الان که رفتی راست برو حموم لباساتو هم خودت بشور
من رفتم و مستقیم رفتم تو حموم یعنی نرفتم لباس بردارم فقط رفتم حموم
چون انقد بو میدادم اصلا بو تو دماغم بود
و گفتم شاید مادرم بفهمه بو یا پشت کونم که خیس بود یعنی قشنگ خیس بود
نمیدونستم چی شده ولی میدونستم چیز بدی هست
و نمیدونستم چی بگم اصلا روم نمیشد
به نظرم همین جا تمومش کنم
اگه دوس داشتین کامنت بگین ادامشو بگم که این بشر چجوری خیلی عادی رفتار کرد بعدش منم مجبور بودم عادی باشم و دیگه کاری کرد که بشم ابکنه محله و خودش.
عاشقتونم

نوشته: امیر


👍 4
👎 6
64201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

867802
2022-04-09 01:38:44 +0430 +0430

الانم دادي يا فقط همون يه بار بووود ؟؟

0 ❤️

867803
2022-04-09 01:39:32 +0430 +0430

اینک اومدیو خواستی کار ناشایستیو ک باهات کردنو توضیح بدی بد نیس
خودتو خالی کردی و دنبال هم دردی

ولی فایده نداره
اونی ک میخوای اینجا نیس
دیگه ام ننویس

0 ❤️

867818
2022-04-09 02:50:55 +0430 +0430

یعنی خر که توی سیزده سالگی میدونه سکس چیه تو‌نمیدونستی؟ پس از خر هم کمتری

0 ❤️

867941
2022-04-09 19:50:20 +0430 +0430

ساک هم میزنی یا فقط میدی؟

0 ❤️

868102
2022-04-10 14:58:06 +0430 +0430

الان رفتی خونه ی علی که متاهل بود دو تا بچه داشت
بعد جلو اونا گاییدت؟! زن و بچش کجا بودن پس؟!!!
کیرم دهنت نکته به این مهمی رو فراموش کردی بعد فک کردی کسی باور میکنه؟!

0 ❤️

871408
2022-04-30 07:41:42 +0430 +0430

بنده خدا فقط میخواست به طریق حاج آقا طوسی هدایتت کنه و یک فن بار انداز کشتی یادت بده ولی مشکل از خودت بود که ابکنه محله شدی.

0 ❤️

873112
2022-05-09 19:07:35 +0430 +0430

تو مگ مدرسه نمیرفتی یا پدرت سر کار نمیرفت ساعت ۹ صبح تو خونه چه گوهی میخوردین کم تر کوس بگو👎

0 ❤️

912551
2023-01-28 06:05:21 +0330 +0330

شما زود به مرحله تاج گذاری رسیدی

0 ❤️

975621
2024-03-18 06:36:54 +0330 +0330

کاش کرده بود تو کونت .

0 ❤️