بدترین روز زندگی من و خواهرم

1398/01/15

باسلام خدمت شماعزیزان این ماجرایی که امروز براتون میگم برای اولین باره که پس از این همه سالی که رو سینه من سنگینی میکردو من مجبور بودم با این موضوع کنار بیام

دوستان فکر کنم من تنها برادری هستم که خواهرش رو جلوی چشماش به بدترین وضع ممکن و با زور و خشونت مورد تعرض قرار دادن خواهرم رو جلوی چشمام بهش تجاوز کردن و من تنها نظاره گر بودم و یدتر اینکه مجبور شدم سالها این درد رو توسینه ام نگه دارمو‌ و هر روز خودمو دادگاهی کنمو و هر روز بایت اون بی غیرتیمو و زبونیم مجازات کنم و البته که با وجودیکه همیشه دوست داشتم با درد و دل کردن با یک دوست خودمو و عقدهای حقارتی رو که رو دلم تلنبار شده بود رو سبکتر کنم ولی مجبور بودم باهاش کنار بیامو و صادقانه جرات بازگو کردنش را برای کسی نداشتم چون از تبعات افشای این راز میترسیدم و آبروی خواهرم و ایضا خانواده ام و غیرت و شخصیت خودم کمترین هزینه هایی‌ بودن که امکان داشت هزینه دهن لقی من بشه

همانطور که گفتم همیشه خودمو تنها برادری میدونستم که خواهرشو جلوی چشماش به بدترین شکل ممکن و با خشونتی شدید بزور بهش تجاور کردن و و اون لحظه ای که خواهر من به حمایت و پشتیبانی من احتیاج داشت و از ترس و وحشت تمام بدنش متل بره ای که تو چنگ گرگ افتاده میلرزیدمن تنها نظاره گر بودمو وهیچ کاری نکردمو یک عمر تاوان حمافت و ترسمو دادم و مجبور به تحمل این شکنجه روحی که سالاهاست متاسفانه روحیه و شخصیت منو دچاره ضربه مهلک و فشار عصبی زیادی مرد

این خاطره برمیگرده به سالها قبل ، اواخر پاییز بود و من بشدت سرم درد میکردو دچار مسمومیت شده بودم و بخاطر همین هم توی اتاقم استراحت میکردم واز خونه بیرون نرفتم خواهر بزرگم بتازگی وضع حمل کرده بود و پدر ومادرم شهرستان خونه اونا بودن و من و خواهرم بعدیم تنها خونه بودیم من تقریبا خواب بودم که صدای در و شنیدم و فهمیدم خواهرم که دوسال از خودم بزرگتر بود از دانشگاه اومدو چون اتاق من طبقه بالا بود فکر کرده بود من رفتم دبیرستان من حالم اصلا خوب نبود و دوباره خوابیدم خلاصه خواب بودم که باصدای پریدن یک نفر توی حیاط ازخواب پریدم غروب بودو هواتقریباتاریک شده بودرفتم پشت پنجره دیدم یه مرداز رو دیوار بالااومده وپریدتو حیاط خونمون جریان از این قرار بود که خواهرم عصر رفته بود اشغالهارو بزاره تو کوچه که یهو در حیاط بسته میشه وخواهرمم چون نمیدونست من خونه ام وازطرفی بالباس خونه رفته بود بیرون ازهمسایه خواهش میکنه که در رو باز کنه براش خلاصه همسایمون هم در وباز کردو خواهرم اومد داخل که یهو همسایمون در وبست وخواهرمو بغل کردو کشون کشون برد تو اتاق پایین من یه لحظه مغزم کار نمیکرد و نمیدو نستم باید چکار کنم ولی بعدش آهسته و بی سر و صدا رفتم پایین و صحنه ای رو دیدم که تنها همون روز تو عمرم این صحنه رو دیدم خواهر تمام زورش رو میزد خودش رو از دست اون رها کنه ولی طفلک زورش نمیرسید نزدیک ده دقیقه ای این کش و قوس ادامه داشت و خواهرم سعی کرد خودش رواز دستش خلاص کنه ولی موفق نمیشد و در مقابل مرده هم که فشار شهوت به مرز جنون کشونده بودش و این مقاومت خواهرم هم بیشتر عصبیش کرده بود داشت بشدت خواهر مو کنک میزد و با مشت و لگد میزدشبعد از یمدت دیگه خواهرم کاملا فهمید تقلاهاش بیخوده واون کار خوش روانجام میده کم کم ارومتر شد و در حالیکه شدید گریه میکرد و التماس میکرد سعی داشت زور اخرش رو هم بزنه و مقاومتش کمتر شده بود یواش یواش خواهرم اروم تر شدو اونم بایه دستش سینه های خواهرمومیمالوند وبایه دستشم لای پای خواهرمو صدای قلبمو میشنیدم ولی نمیدونستم باید چیکارکنم هر فکری که از ذهنم میگذشت اخرش کار خراب تر میشد ترجیح دادم فعلا کاری نکنم بعد ازچند دقیقه ای که بابدن خواهرم بازی کرد یهو خواهرمو بغل کردو‌خوابوندش رو زمین و خودشم خوابید روش من از شدت هیجان بدنم داشت میلرزیدو‌بی سر و صدااز پشت پنجره خونه نگاه میکردکچ مچ دیدم خواهرمو خوابونده و خودش هم روش خوابیده روش و داره باهاش بازی میکنه خواهرم ساکت بود ولی هراز چند گاهی شروع به تقلامیکرد که مانعش شه وخواهش میکرد تمومش کنه ولی پسر همسایه بشدت شهوتی شده بودواجازه نمیدادخواهرم تکون بخوره متاسفانه منم تحت تاثیرقرار گرفته بودمو‌ منم ته دلم مایل بودم به کارش ادامه بده خلاصه بلوز خواهرمو ازتنش دراوردوسینه بندش رو هم بازکرد وسینه های خواهرمو به نوبت میکرد تودهنشو مک میزد همزمان دستش رو بردسمت شلوار خواهرم معلوم بود خواهرم هم شهوتی شده چون چشماش رو بسته بود وداشت لذت میبردزمانی که خواست شلوار خواهرموبکشه پایین یهو خواهرم بخودش اومدو بشدت مانعش شدولی پسره که دیگه کاملاشهوت دیونه اش کرده بودبا خشونت شدیدی خواهرموخوابوند و بزور شلواروشرتش روکشید پایینو همزمان از پاش دراوردو کاملا خواهرمولخت کردبرای اولین باربود خواهرموبرهنه میدیدم خواهرم افتاده بود گریه والتماس میکردکاریش نداشته باشه اونم بدون توجه به گریه های خواهرم لخت شد ابجیم بهش میگفت الان داداشم میاد ابروم میره ولی اون بی اهمیت خواهرموخوابوند روزمین وافتاد رو خواهرموبازشروع کردبه مالیدن بدنش یواش یواش باز خواهرم داشت شهوتی میشدوبدنش شل میشد اونم پاشوگذاشته بودلای پای خواهرم وبازانوش رو کس خواهرمومیمالیدو کم کم پاشو انداخت لای پای خواهرموبازکردوکیرشو تنظیم کردو فشاردادیهو خواهرم مثل برق گرفته هانیم خیز شد وخودشو از زیر ش کشید بیرون وگفت بی شعور گه عقلت نمیرسه من دخترم گویایک لحظه کیرشو کرده بودتو کس خواهرم وبعداز کمی کشمکش خواهرم راضی شداز عقب بهش بده و به شکم خوابید ولی تامیخواست بکنه خواهرم سریعخودش رو از زیرش میکشید کنار ومیگفت دردم میاداخرش پسره به لاپایی راضی شد وخواهرم خوابیدواون کیرشو گذاشت رو کس خواهرمو شروع کردبه جلو عقب کردن وسینه های خواهرمو میخوردوخواهرم هم چشماشو بسته بودو صدای نفس نفسش خونرو گرفته بودوپسره رو بغل کرده بودو بخودش فشارمیدادکه یهوپاهش یکم لرزیدن ویه اخ گفت وارضا شد و همزمان پسره همسایه هم ابش اومد وریخت روشکم خواهرم و چند لحظه خوابید رو خواهرم که ابجیم بهش گفت پاشو برو دیگه الان داداشم میاداون بلند شد بره منم سریع رفتم اتاقم تاصدای در اومد که رفت یواش لباس پوشیدمو رفتم پایین دیدم خواهرم داره با دستمال لای پاشو رو شکمشوپاک میکنه یواش رفتم بیرون و چند دقیقه دیگه باسروصدا اومدم داخل که وانمود کنم از بیرون اومدم‌ دیدم خواهرم حمومه.

نوشته: محمد


👍 5
👎 38
148831 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

758559
2019-04-04 20:39:30 +0430 +0430

هيچ آدمي تاكيد ميكنم هيچ آدمي از تجاوز لذت نميبره

نميدونم اين اراجيف چطور به ذهنتون ميرسه

تا اونجا كه من ميدونم خانما با دهنشون آماده سكس ميشن نه با ماليده شدن اونم به زور

چيو ميخواي واسه بقيه عادي كني نميفهمم

5 ❤️

758560
2019-04-04 20:41:47 +0430 +0430

ذهنشون

0 ❤️

758563
2019-04-04 20:42:43 +0430 +0430
NA

داستانت به هیچ عنوان قابل باور نبود
دیگه حال فش دادن ندارم
دوستان از خجالتت در میان

4 ❤️

758571
2019-04-04 20:52:59 +0430 +0430

تو یکی از حرومزاده ترین آدمای روی زمینی ک با نوشتن اینجور داستانا می خوای پسرارو ب تجاوز کردن مایل کنی و بگاشون بدی.الان اونایی ک اینجور داستانارو می خونن فک میکنن ک آره دیگه می ریم یکم کتک می زنیم یارورو بعدش ک خسته شد یکم پساونشو یا کسشو بخوریم خودش دیگه لذت می بره و میده مام حالمونو میکنیم تموم میشه میره.هرچند بگا رفتن اینجور آدما اصلا واسم مهم اما آسیبی ک ممکنه اون آدمی ک بهش تجاوز شده و اطرافیانش ببینن ممکنه هیچوقت جبران نشه.

6 ❤️

758575
2019-04-04 20:57:47 +0430 +0430

خودمو تو لحظه تصور کردم ، بیست مدل قتل مختلف تو ذهنم اومد ،اینقدر عصبی شدم ، نفهمیدم چن نخ سیکار کشیدم ، یهو دیدم جلوم پره فیلتر شده
فک نمیکنم هیچ کسی تو دنیا از دیدن تجاوز به خواهرش که برای من یه تیکه از وجودمه ،بتونه لذت ببره
تجاوز چه برای بیننده چه برای اونی که بهش تجاوز میشه هیچ لذتی نداره ،امکان نداره کسی از تجاوز حشری شه ، چه برسه به ارضا

5 ❤️

758588
2019-04-04 21:09:28 +0430 +0430

کسخل خواهرتو جلو روت کردنش تازه تو مونده بودی چیکار کنی؟!

1 ❤️

758604
2019-04-04 22:28:29 +0430 +0430

کیرم تو مغزت پفیوز ???

1 ❤️

758607
2019-04-04 22:29:56 +0430 +0430

انقد ب خودت فشار نیار لات باز میشه
سوز میاد

0 ❤️

758623
2019-04-04 23:06:00 +0430 +0430
NA

اخه مادر خراب اوبی حروم زاده لاشی تف تو روی بی غیرتت خودت اول داستان میگی احساس ناراحتی میکنم این حرفا بعد تو ادامه مینویسی منم احساس نارضایتی نمیکردم و مایل بودم ادامه بده. تورو باید دستو پاتو ب چهار تا خر ببندن بعد تو چهار جهت مختلف خرارو بذارن برن تا جر بخوری

1 ❤️

758630
2019-04-04 23:21:22 +0430 +0430

من بودم حتی اگه زورمم بهش نمیرسید با چیزی میزدم گنگش میکردمو دستو پاشو میبستمو تا میتونستم میکردمش یه بار یکی به خواهرم متلک انداخته بود طوری طرفو با یه مشت زدم که راهی بیمارستان شد گذشته از سه روز بازداشت شدن خودم ارزششو داشت که دماغ طرفو با یه مشت از ۸ جا شکوندم اگه میزاشتن کشته بودمش لعنت بهم اگه دروغ گفته باشم
در ضمن نویسنده دفه دیگه از بیغیرتیهات نگو کیرم تو کوس ننه بی غیرتها کیرم تو کوس ننه کسی که به زور یا زبون یا هیکل دخترو میکنه کیرم تو این روزگار نامرد که توش باید بیغیرتی همجنسهامونو بخونیم توف به غیرتت از داستانت دل درد گرفتم

2 ❤️

758648
2019-04-04 23:49:07 +0430 +0430

این اسم بیشتر به داستانت میاد

روزی معمولی برای خواهرم و سوژه ی جق برای من

1 ❤️

758649
2019-04-04 23:55:21 +0430 +0430

هفته پیش همه نویسنده ها کونی بودن با یه هفته تمام در باره کون دادن اینو اون خوندیم این هفته هم جقیا قلم به دست شدن این زندگیه من دارم :(

2 ❤️

758678
2019-04-05 02:11:57 +0430 +0430

یه پیام لده به من نیاز به ارشاد داری

0 ❤️

758679
2019-04-05 02:19:16 +0430 +0430

یعنی کیر تو کونت که انقد گوه میخوری خب تو که الآن از این احساسها داری اون موقع گوه خوردی کاری نکردی پس در نتیجه کلا داری گوه میخوری

0 ❤️

758684
2019-04-05 02:52:26 +0430 +0430

آخه این چی بود که نوشتی. اسمش داستان واقعیت رومان چی؟ خود واقعا اصلا ی بار خوندی. خدا شفاه بده

0 ❤️

758695
2019-04-05 03:54:39 +0430 +0430

بهتر بود مینوشتی بدترین روز زندگی پسر همسایه

0 ❤️

758699
2019-04-05 04:00:10 +0430 +0430
NA

چه تجاوزگر مهربونی، اول خواسته از جلو بکنه خواهرت گفته دخترم و بی خیال شده، بعدش خواسته کونش بزاره اونم گفته دردم میاد، پسره هم به لاپایی بسنده کرده.
چی میزنی داداش؟؟

0 ❤️

758700
2019-04-05 04:01:49 +0430 +0430

کون دادن خودتم بنویس

0 ❤️

758706
2019-04-05 04:12:45 +0430 +0430

تجاوز بنظرم یک صفت حیوانیه

0 ❤️

758715
2019-04-05 05:12:35 +0430 +0430

یه بار برو خودت بخونش (dash)
واقعا فکر میکنی ادما خنگن
اخه دروغ در این حد
نصف داستان فقط کلمه خواهرمه
خواهرتو گاییدم

0 ❤️

758725
2019-04-05 07:30:16 +0430 +0430

زمرسان دانشجوییم یه دوس دختر خیلی خوشگل داشتم.دانشگام ساوه بود و منم با چندتا بچه اونجا رفیق شده بودم واسه استفاده از باغشون اخه اکثرا ساوه باغ ویلا دارنف (انار ساوه هم‌که معروفه) ولی نمیدونیستم ساوه ای ها آدمای خارکصه و حرومزاده ای هستن
کوتاه میگم دوس دخترمو که خودم فقط لاپایی میکردم‌۷ نفر بهش تحاوز کردن از کون. رو منم چاقو کشیدن که بهتره قهرمان نشی. اینو میخام درکل بگم من فقط گریه میکردم میگفتم فقط بهش بگین علی(من) رو هم خفت کردین و بعدش با اژانس بفرستین بره و نمیتونستم حتی صدا رو بشنوم اون که دختر غریبه بود حالا این خواهرشو تو‌خونشون هم‌کتک زدن هم با گاییده شدنش جق زده بچه کونی. کم گوه بخور بی غیرت

0 ❤️

758727
2019-04-05 07:35:46 +0430 +0430

اما اصل داستان ! نویسنده متاسفانه از توهین خوانندگان به خودش لذت می بره ! اما من بهت توهین نمی کنم که عیش تو رو خراب کنم ! والسلام

0 ❤️

758729
2019-04-05 07:42:07 +0430 +0430

کیر من که برات کمه کیر خر تو مغزت که وقتی دارن خواهرت رو جلوت میکنن نمیدونی چیکار کنی و حتی دوست داری به کارش ادامه بده بدبخت جقی بیغیرت بیناموس برو بشین از صبح تا شب فقط جقتو بزن نیا اینجا کسشعر بنویس
(dash) (dash)

0 ❤️

758744
2019-04-05 08:42:44 +0430 +0430

کیرم تو طول و عرض مغزت .پفیوز بی غیرت بخاطر یه کسشر نوشتن غیرت خودتو نبر زیر سوال .اگه دست من بودی میدادم سگای شهرمون به هفت مدل ممکن و هفت ندل غیر ممکن حاملت کنن .پسره جغی

0 ❤️

758745
2019-04-05 08:59:20 +0430 +0430
NA

کیرم دهنت داداش من هف سالشه تو خیابون یکی چپ نگا ننش کنه مادر طرفو میاره جلوش اونوقت تو خواهرتو جلوت گاییدن دوس داشتی ببینی ای کیر تو کونت کسکش

0 ❤️

758747
2019-04-05 09:07:21 +0430 +0430

kossheererr fqt kossherrrr

0 ❤️

758751
2019-04-05 09:44:21 +0430 +0430

انگار خیلی دوس داری به خدمت مامان بزرگوارت برسیم بااین داستانت

0 ❤️

758787
2019-04-05 13:14:38 +0430 +0430

Hoof

0 ❤️

758791
2019-04-05 14:09:30 +0430 +0430
NA

احتمالا خواهرت تو رو وقتی پسر همسایه بزور کونت گذاشته بود غافل گیر کرده و اومدی اینجا عقده هات رو خالی کنی

0 ❤️

758925
2019-04-06 02:03:03 +0430 +0430

من امیدوارم که این داستان واقعیت نداشته باشه و گرنه اون دختر بنده خدا چه مشکلات روحی براش پیش اومده من فکرشم که میکنم اگر کسی با من چنین کاری میکرد حالم بد میشه

0 ❤️

758961
2019-04-06 08:17:10 +0430 +0430
NA

کیرم از پهنا تو کوینت بچه کونی معلومه که خودت از کون دادن بدت نمیاد که این اراجیفو نوشتی

0 ❤️

758962
2019-04-06 08:17:10 +0430 +0430
NA

کرم از پهنا تو کوینت بچه کونی معلومه که خودت از کون دادن بدت نمیاد که این اراجیفو نوشتی

0 ❤️

759017
2019-04-06 13:13:50 +0430 +0430

پسر همسایه دوست خواهرت بوده
و خواهرت خودش خواسته که بده
در سکس چت دیشب ابش رو اورده پسره زده به مغزش که تو خونتون بکنتش
خودتم که کونی از اب در اومدی
کیرم تو دهن خودت با کوس خواهرت
و کیرم تو ناموس یه مینی بوس از فامیلاتون ?

0 ❤️

759045
2019-04-06 16:16:55 +0430 +0430

ننویس چرت و پرت بود و تمام دروغ بودش

0 ❤️

759051
2019-04-06 16:40:52 +0430 +0430

کص مگو پسرم طعام بیاور

0 ❤️

759076
2019-04-06 19:39:13 +0430 +0430
NA

ناموست گناهی نکرده ک فوشش بدم هرچند واس تو بیغیرت فرقی نمیکنه.ولی کیرم تو کون خودت بچه کونی جقی ک اینجوری با این داستانت اعصابمو بهم ریختی.کسکش خواعرت داشته زجه میزده.میفهمی اینو بچه کونی.اگه دستم بهت میرسید ب خدا قسم جلو همون خواهرت جوری میکردمت ک بفهمی خواهرت اون موقع چ حسی داشته مرتیکه دبنگ

0 ❤️

771380
2019-06-03 22:43:25 +0430 +0430

دیس 36…باباتو گاییدم ک ننتو گایید ک تورو بزاد…ده سگ کدوم تخم سگی از تجاوز به خارش لذت میبره…کردنش هیچی چون یه حسی هست به نام محارم…ولی ده اخه تجاوووز پدصگ…گمشو (dash)

0 ❤️

782600
2020-12-20 15:36:54 +0330 +0330

خاک برسرت بی غیرت گذاشتی اینارو کنن باخواهرت

0 ❤️

783095
2020-12-24 01:14:34 +0330 +0330

الان خواهرت کجاس و چیکار میکنه

0 ❤️

798443
2021-03-20 23:58:56 +0330 +0330

من سومین باریه که این داستان رو میخونم نمیدونم چرا یجورایی با دختر این داستان احساس همدردی میکنم ، شاید دلیلش اینه که من خودم تجربه چنین شکنجه ای رو دارم البته نه تا این حد و هرموقع که این داستان رو میخونم ناخوداگاه خودم رو جای دخترمظلوم این داستان میزارم اشک تو چشمام جمع میشه

من کاری به راست و دروغ این داستان ندارم ، ولی چیزی رو که نمیشه انکار کرد اینه که تو جامعه ایران‌ خیلی از این موارد پیش میاد
من اصالتا ایرانی نیستم و پدرم افغان هست و امیدوارم یه روزی بتونم به کشور خودم برگردم ولی چیزی که هست من هم خاطره بدی برام مونده که هیچ وقت از ذهنم نمیره من به گفته اطرافیان چهره نسبتا زیبایی دارم البته مادرم ایرانی هست و خودمم و من و همه برادر و خواهرهام تو ایران بدنیا اومدیم ولی نکته جالب اینکه تمامی برادر و خواهرهام به خانواده مادرم شباهت دارن ولی من به خانواده پدرم و چهره ام کاملا مشخص افغان هستم و مادرم از زمانیکه من بچه بودم بیشتر از بقیه برادر و خواهرام مراقب من بود و همیشه نگرانم بود و متاسفانه زمانی که دختر ۱۵ یا ۱۶ ساله ای بودم نگرانی همیشگی مادرم واقعیت شد و من تاوان و هزینه سنگینی برای زیبایی چهره ام دادم و زمانیکه برای تفریح به خونه باغمون تو جاده کرج رفته بودیم با دختریکی از اقوام که همسن من بود رفتیم فروشگاه که از خونه فاصله داشت تو راه برگشت چندتا نمیدونم چی بگم چون حیوون هم نمیشد بهشون گفت ما رو بزور کشوندن تو یک ویلای نیمه ساخت و دیگه بد جوری مورد تعرض و آزار و اذیت قرار گرفتیم هم از نظر جسمی و هم روحی نابودمون کردن واقعا روح و شخصیتمون رو ترور کردن من بعد از اون ماجرا تا مدتها نمیتونستم راحت بخوایم و اونقدر روحم داغون بود که دوبار دست به خودکشی زدم و خانواده ام مانع شدن
خدا روشکر خانواده من انسانهای بسیار خوبین و انصافا خیلی بعد از اون ماجرا هوامو دارن و اگر هم حمایت همه جانبه اونا نبود از غصه میمردم
اخه یه دختر بچه ۱۵ ساله چه گناهی کرده که یک مشت حیوان برای چند دقیقه لذت حیوانی کاری باهاش میکنن و زخمی به روحش میزنن که هیچوقت خوب نشه
الان ۱۴ سال از اون موقع گذشته ولی من هنوز نتونستم ازدواج کنم و از کابوس اون روز رها بشم

به همه آقایونی که این کامنت رو میخونن بهنوان‌یه خواهر کوچیکتر التماس میکنم اگر روزی شرایطی پیش اومد که دچار وسوسه شیطون شدن قبل از تعرض به اون دختر به این فکر کنین که ممکنه این کارباعث مرگ اون دختر بشه و آیا شما حاضرید یک دختر بی گناه قربانی و هزینه چند دقیقه لذت شما بشه
تجاوز و از بین بردن بکارت یه دختر هیچ فرقی با اسید پاشی نداره چون هر دوشون تا آخر عمر اون دخترنابود میکنن

1 ❤️

916490
2023-02-23 19:00:10 +0330 +0330

اینا داستانه یا کسشر های یک بی خواهر که غیرت هم نداره؟ واقعا ننویس دیگه!

0 ❤️

938030
2023-07-16 23:01:22 +0330 +0330

این داستان کیری یاده یه خاطره افتادم
سالها پیش یه خواهر و برادر دوقلو خونه تنها بودن پسر همسایه فک کرده بود دختره تنهاست از دیوار حیاط میپره داخل حیاط برادره میاد کمک خواهرش پسره بی ناموس از ترسش با کارد خواهر و برادر رو بقتل رسوند
همون روز گرفتنش کمتر از یکهفته هم پسره رو در همون مخل اعدام کردن
این اتفاق در محله قصر الدشت شیراز پیش اومد
جیگره همه برا اون خواهر برادر نوجوون کباب شد

0 ❤️