دیشب یه جنده آورده بودم خونه و ازش پرسیدم بدترین کسی که دادی کی بود؟ اونم گفت: یه روز به تور یه آخونده خوردم البته نه اینکه بخوام باهاش برم مجبورم کرد چون یه جا گیر افتاده بودم و کارم تو یه دادسرا گیر بود اونم قول داد اگه یه شب باهاش باشم مشکلم رو حل کنه اون شب منو برد تو یه خونه که معلوم بود کسی توش زندگی نمیکرد نه فرشی و نه وسیله ای فقط یه تیکه موکت و دوتا بالش و دوتا پتو یه سبد هم تو اتاق بود که توش که چیزای مختصری برا شام بود و یه پاکت انار ، بهم گفت هرچی من گفتم بگو قبلتُ بعد یه چیزایی به عربی گفت و منم جواب دادم بعدش گفت پاشو تو از الان تا فردا زن صیغه ای من هستی بدون مقدمه منو از پشت گرفت بغلش و دستاش رو گذاشت رو سینه هام و انگار میخواست به زور اونا رو ازجا بکنه شروع کرد مالوندن بعد کیرش رو در آورد و شلوار و شرت منو کشید پایین و کیر کلفتش رو از پشت گذاشت لای پام و دستش رو آورد جلوم و شروع کرد به انگشت کردن تو کسم یه کم که گذشت دو دستی این کار رو میکرد خیلی برام چندش آور بود چون چهار پنج تا انگشتش رو فرومیکرد تو و بدجوری اذیتم میکرد بعدش شروع کرد با انگشتای خیسش فرو کردن تو کونم خوب که از هم بازش کرد با یه حرکت کیرش رو تا ته فرو کرد تو کونم جوری نفسم بند اومده بود که نمیتونستم فریاد بزنم کسکش نزدیک یک ساعت داشت تلمبه میزد و من بدبخت از درد کلافه شده بودم و منتظر بودم زودتر کارش تموم بشه مرتب فهشش میدادم و اونم انگار از این حرفا بیشتر حشری میشد و محکمتر ضربه میزد تا اینکه بالاخره تموم شد و همه آبش رو تو کونم خالی کرد وقتی خواستم بلند بشم اینقدر کونم درد گرفت که خوردم زمین بعدش رفت یه تشت اورد و گفت بشین این تو نشستم اونم پاکت انار رو آورد و شروع کرد به دونه کردن انار و گفت برا دردت خوبه بشین رو دونه ها نشستیم شروع کردیم دونه کردن و له کردن دونه ها اونم مرتب آب انارا رو میمالید به کس من و کیر خودش بعدا فهمیدم که آب انار کس رو تنگ میکنه و کسکش یه فکرایی تو سرش بود. خلاصه نزدیک یک ساعت طول کشید اون شام آشغالش رو هم آورد و همون جور که من تو تشت نشسته بودم خوردیم مادرجنده شام که میخورد خدا رو هم شکر میکرد. بعد پاشد یه کاندوم کشید رو کیرش و گفت بخواب تا بهت نشون بدم یه کیر حسابی چکار میکنه خوابیدم و پاهام رودادم بالا اونم وسط پاهام نشست و تف انداخت رو کیرش یه بسم الله گفت و بازم بی مقدمه و با یه حرکت تا ته فرو کرد تو از درد یه جیغ بلند زدم و شروع کردم به ناله کردن یه بار چنگ زدم تو صورتش که همونجور که بالا و پایین میشد دو تا کشیده محکم با دستای سنگینش زد تو گوشم و گفت مث بچه آدم تحمل کن فقط یه امشبه. مگه حالا حالا کارش تموم میشد نزدیک دو ساعت زیر دست و پاش بودم و مرتب گریه میکردم ولی اصلا رحم و انسانیت حالیش نبود نمیدونم کی کارش تموم شد آخه دیگه از حال رفته بودم وقتی از خواب پاشدم دیدم تو اون خونه فقط همون تکه موکت که من روش خوابیده بودم هست و یه نامه که نوشته بود با قاضی صحبت میکنم ضمانتت رو میکنم اگه بازم برات مشکلی پیش اومد باهام تماس بگیر

نوشته:‌ ؟