برادر خواهر دیوث (۲)

1400/12/24

...قسمت قبل

شقایق متوجه حضور شاهین نشده بود و به کیر سواری خودش ادامه میداد ، شاهین خیلی آروم و طمانینه از پله ها پایین میومد ، وسط پله ها وایساد و چنتا پک سنگین سیگار کشید در همون حین
شقایق با صدای ضعیفی گفت نمیخواد دیگه تو بیای روم خودم میشم .
چشماشو بسته بود ، انگار مست کرده بود موهای لخت و بلندش دورش ریخته شده بود و صورتش رو پوشونده بود ، وایساد با خودش زمزمه کردن یه آهنگ و گردن زدن بعد دستاشو از هم باز کرد و رقصیدن ، کون و کمرش رو رو کیرم قر میداد و شکمشو جلو عقب میداد ، مثال یه رقصنده حرفه ای داشت میرقصید با این تفاوت که سعی میکرد کیرم رو تا جایی که میتونه تو خودش فرو کنه و حسش کنه اگر کس دیگه ای جای شقایق بود کیرم خوابیده بود تو اون شرایط،  اماشقایق جوری حشریم میکرد که کیرم نصف خون بدنم رو میکشید تو خودش .
شقایق نفساش سنگین شد . چنتا تلمبه سنگین زد و تلمبه آخر با تمام وجودش خودشو کوبید روی تنم ، چیزی شبیه ارضا قبلی ، روناش منقبض شد کنار رون های من ، سرش لرزه میفتاد و موج میداد به موهاش ، با پنجه هاش سینه منو چنگ زد و فشار زیادی بهم اورد ، طوری که ناخناش رو تنم یکم فرو رفت ، فضای موجود ، ترس و استرس و لذت و شهوت رو باهم قاطی کرده بود و سردرگم بودم ، نای اعتراض نداشتم ، شقایق که ارضا شد خودشو رها کرد تو بغلم .
کیرم هنوز داخل کسش بود و سرش کنار سرم ، آروم تو تنم وول میخورد و چند ثانیه یکبار یه رعشه ریزی به بدنش میفتاد ، نگاه من تو این مدت بیشتر به شاهین بود ، سکوت و خونسردیش داشت دیوونم میکرد ، حس میکردم این آرامش قبل از طوفانه ، واسه آروم شدن خودم با دست چپم دور کمر شقایق رو گرفتم و موهای لختشو آروم نوازش کردم ، شقایق که هنوز نفس نفس میزد آروم گفت مرسی .
تو این فاصله شاهین پایین اومد و در حالی که پک آخر سیگارشو کشید ، به سمت شومینه رفت و ته سیگارشو تو زیر سیگاری بالای شومینه خاموش کرد ، بالاتر به عنوان دکوری یه تفنگ برنو روی شومینه فیکس شده بود ، شاهین برنو رو برداشت و کشو وسطی از یه کمد دیواری کنار شومینه رو باز کرد چنتا گلوله از داخل کشو برداشت و آروم اومد نشست روی دسته مبل روبرویی ‌.
منکه نزدیک بود به معنای واقعی برینم به خودم ، از ترس و استرس اختیار هیچ حرکتی نداشتم ، هی به خودم تلقین میکردم اینا همش یه شوخیه،  شاهین آدم با شخصیت و جنتلمنیه ، عمرا بخواد از برنو استفاده کنه ، همچنان خونسرد بود و داشت با نقش پرنده ای که روی اسلحه نقش بسته بود بازی میکرد ، انگار منتظر بود تا شقایق متوجه حضورش بشه تا کار خودشو شروع کنه ،
با دستام بدن شقایق رو از بدنم جدا کردم و به سمت راست خودم هولش دادم .
شقایق همچنان از سکس سنگین خسته بود ، لم داد رو مبل و موهای بلند لختش رو از صورتش کنار زد ، وقتی شاهین رو جلوش تفنگ به دست دید یه تکون شدید خورد و جیغ کوتاهی کشید ، گفت آشغال کثافت ، ترسیدم .
شاهین بالاخره به حرف اومد با صدای آروم گفت ، این پرنده روی برنو پرنده شاهینه،  بابابزرگم انقدر به این تفنگ علاقه داشت که اسم تنها نوه پسرش رو اجبار کرد که باید بزارید شاهین ،  اسم شقایق هم باید برنو میشد که یکم کوتاه اومد در موردش ، من چهارتا تیر دارم از این فاصله نزدیک دوتاش که کافیه ، اگر جفتتون تو یه خط وایسید که یه گلوله هم بستونه،  ۲ تا هم واسه محکم کاری آوردم که اگر جون تو بدنتون مونده بود زجر کش نشید .
با کلی زحمت و ترس و لرز ، بزور نطقم باز شد و گفتم آقا شاهین داری شوخی میکنی باهامون،  من با رضایت شقایق خانم اومدم اینجا . اگر اجازه بدین رفع زحمت کنم .
شاهین گلنگدن رو کشید و تفنگ رو آماده شلیک کرد و وسط من و شقایق نشونه گرفت ، گفت شقایق دیگه حوصلت رو ندارم ، روانیم کردی با این جنده بازیات،  شهر قبلی که ابرو برام نگذاشتی اینجا هم دوباره داری همون اتفاقات رو تکرار میکنی ، من چند بار باید از این اسلحه استفاده کنم . چیزی واسه منم که نداشته .
یکم مکث کرد و گفت مطمئنا یکبار دیگه استفاده میشه اونم امروزه،  با مرگ تو و آقا سیاوش عزیزم که متاسفانه شاهد مرگ توئه این قائله تموم میشه.
گفتم آقا شاهین من آدم زود باوریم،  حرفاتو باور میکنم ، سکته میکنم ، میمیرم میفتم رو دستتون ها
گفت چه بهتر کار من راحتتر ، رو کردم به شقایق گفتم تو چرا حرف نمیزنی یه چیزی بگو خوب توهم .
شقایق گفت شاهین رو ولش کن این همش حرف مفته ، همش هارت و پورت الکیه ، از جاش بلند شد و گفت تو هم پاشو لباس بپوش برو .
یهو شاهین تفنگ رو گرفت سمت شقایق و با صدای بلند گفت بتمرگ سر جات،  این تو بمیری دیگه از اون تو بمیری ها نیس ، من امروز باید تکلیفم مشخص بشه ، شقایق به نظر یکم ترسید و آروم دوباره نشست سر جاش، شاهین گفت  هرکدومتون از جاتون تکون بخورید دیگه مهلت جبران نمیدم یه سوراخ خوشگل تو دلتون باز میکنم ، با صدای بلند تر ادامه داد ، شیر فهم شدید ، شقایق سرش رو به علامت تایید تکون داد و منم تایید کردم .
شاهین  برنو رو گذاشت رو دوشش و رفت سمت آشپزخونه ، نیم نگاهی هم به ما داشت ، به شقایق گفتم خدا لعنتت کنه این چه بساطیه واسمون درست کردی چی میگه این داداش خل و چلت،  گفت والا این مدلی ندیده بودمش تا حالا ، یکم باهاش مدارا کن از خر شیطون میاد پایین ، نگران نباش کاری نمیکنه اگر تحریکش نکنیم . گفتم جریان شهر قبلی چی بود ، اونجا نفر کشتید؟ گفت این یه گوهی میخوره تو چرا باور میکنی .
شاهین با یه طناب اومد سمت ما طناب رو انداخت سمت شقایق و گفت ببندش.
گفتم آقا من بگم گوه خوردم غلط کردم ولم میکنید ، عجب گیر خرایی افتادیما.  شقایق گفت ، گفتم تحریکش نکن ، گفتم چی میگین شماها ، تو هم باهاش دستت تو یه کاسه اس ، اینا همش فیلمتونه،  چیه ؟ میخواین اخاذی کنید ، احتیاج نیس ، بگین چقدر میخواید ، میدم بهتون فقط ولم کنید برم.
شاهین گفت سیاوش جان عزیزم لطفا خفه شو ، یه جمله دیگه بگی به مذاقم خوش نیاد ، شکمت رو سفره میکنم ، شقایق گفت کل کل نکن درست میشه قول میدم
شاهین گفت از پشت دستاش رو ببند ، اگر سفت نبندی دهنت سرویسه  ، دیدم چاره ای نیست و پشتم رو کردم به شقایق و دستام رو چفت کردم ، شقایق هم محکم دستام رو بست .
شاهین نزدیک شد و طناب رو تست کرد که باز نشه ، به شقایق گفت خودتم برگرد،  دست اونم خودش بست .
گفت حالا وقت محاکمه است .
چرا اینقدر منو عذاب دادی این چند سال ، شقایق رو به من کرد گفت سیاوش تو قضاوت کن ، آدم آخه با خواهر خودش سکس میکنه ، آقا بهم پیشنهاد داد سکس کنیم من قبول نکردم ، کار من اشتباه بوده ؟
گفتم چی بگم والا به من چه اصلا ، من چه کاره حسنم اصلا ، شاهین عصبی گفت شقایق خفه شو ، شاهین منو مخاطب کرد و گفت خانم ۳ ساله جلو من داره لباس سکسی میپوشه و صد بار خودشو به من لخت نشون داده ، هر روز با تحریک کردن من داره با من بازی میکنه و من  رو به مرز جنون رسونده ، خوب هر کی جای من باشه این مدلی میشه .
گفتم یجور مشکلتون رو مسالمت آمیز حل کنید ، یه سکسه دیگه ، انقدر عذاب نداره که .
شقایق گفت شاهین جان من که میدونم تو چکاره ای ، جلو غریبه نمیخوام تحقیر بشی ، نزار دهنمو وا کنم .
شاهین گفت تقاص این ۳ سال رو ازت میگیرم،
موهای شقایق رو تو دستش چرخوند و کشوندش کنار مبل ، شکم شقایق رو گذاشت رو دسته مبل ، صورت شقایق رو به من بود و شاهین رفت از پشت دستاش که طناب پیچ بود رو گرفت ، برنو رو گذاشت کنارش گفت هرکدومتون دست از پا خطا کنید زنده نمیزارمتون، از جاتون جمب نمیخورید تا من نگم شاهین شلوارش رو تا زانو داد پایین و پشت شقایق یه تف انداخت و یه تف کف دستش .
شقایق گفت توروخدا شاهین از کون نکن، اونجا نکن پاره میشم توروخدا بهت التماس میکنم ، شاهین گفت میخوام پاره شی کثافت ، بعد انگار یهو تا ته کرد داخل کون شقایق ، شقایق جیغ زد و شروع کرد به گریه ، زاویه من طوری بود که فقط از شکم به بالا شاهین رو میدیدم و شقایق موهاش ریخت رو صورتش و تعادل نداشت که خودشو نگه داره ، شاهین محکم تلمبه میزد و صدای شلپ شلپ برخورد بدنشون بهم میومد ، شقایق ناله میکرد و به شاهین فحش میداد .
من روم رو برگردوندم و دوست نداشتم تجاوز شاهین رو ببینم .
شاهین صدام کرد گفت سیاوش داری یه پورن زنده رو از دست میدیا ، بیا نزدیکتر کیرت رو بکن تو دهن شقایق ، من تکون نخوردم و نمی فهمیدم اینجا چخبره،  با صدای محکمتر گفت با تو ام ها ، بجنب کیرت بکن دهن شقایق.
گفتم شقایق نخواد نمیکنم ، گفت شقایق گوه میخوره نخواد ، شقایق گفت بیا نزدیک ، بزار کارش رو کنه بلکم زودتر تموم کنه این مسخره بازیشو.
خودمو یکم سروندم سمت شقایق ، کیرم خوابیده بود ، شقایق کیرم رو یکم گاز گاز کرد ، تا کیرم یه تکونی بخوره ، اما ترس و استرس و اضطراب انقدر زیاد بود که به تنها چیزی که فکر نمیکردم سکس بود .
شاهین همچنان در حال تلمبه زدن بود دست بسته شقایق رو کشید سمت خودش و عمود کرد بدنش رو . نگاهی به کیر من کرد گفت راست نکنی هیچ شانسی واسه زنده موندن نداری . خودم الان درستت میکنم .
از شقایق کشید بیرون و شلوارش رو کامل درآورد . از جیب شلوارش گوشی موبایلش رو گذاشت اون سمت مبل ، اومد سمتم . بلندم کرد و دستای بستمو گرفت کشوند سمت مخالف مبل . مثل شقایق میخواست منو رو مبل خم کنه .
پیش خودم گفتم ۳۳ سال خودتو نگه داشتی  امروز کونتو که به باد میدی هیچی ، میخواد فیلم هم ازت بگیره ، داشتم از عصبانیت منفجر میشدم
یه لحظه که حس کردم دست شاهین از دستام جدا شد ، سریع برگشتم با تمام قدرتی که میتونستم با سرم کوبیدم تو سرش ، به باقی نقشه فکر نکردم که لختم و دستم بستس ، فقط خواستم کاری کنم و خودمو نجات بدم .
شاهین نقش زمین شد و از مابین انگشت هاش که رو صورتش گرفته بود جریان خون مشخص بود.
شقایق مات و مبهوت سرپا شده بود و فقط تماشاچی بود .
به خودم اومدم و گفتم وقت موندن نیس ، کنار مبل شلوارم که توش سویچ و موبایلم بود رو برداشتم ، برنو کنار راه پله تکیه داده شده بود . گفتم با دست بسته این به دردم نمیخوره ، اگر دستم باز بود که ننه شاهین رو با دست خالی میگاییدم برنو میخواستم اصلا چکار ، وقتی به در خروجی رسیدم با پاشنه پا روی دستگیره کوبیدم و در باز شد . حیاطشون در حالت عادی بزرگ بود ، تو اون لحظه واسه من شده بود مسیر دو ماراتن ، هرچی می دویدم انگار تموم نمیشد و به آخر نمی رسید این راه .
داشتم پیش خودم مرور میکردم ، الان برم بیرون ماشین نزدیک خونه پارکه ، واسه باز کردن احتیاج به سویچ ندارم ، ماشین کیلس استارتر داره ، لخت میپرم تو ماشین در رو قفل میکنم ، موبایلم رو با اثر انگشت باز میکنم و بعد با انگشت پا شماره میگیرم ، آخرین جمله تو ذهنم این بود که اخه ابله ، شاهین اینقدر بهت زمان میده اصلا .
تمام این افکار تا وسط حیاط طول کشید ، به وسط حیاط که رسیدم صدای بلند شاهین رو شنیدم که داد زد ، سر جات وایسا وگرنه شلیک میکنم.
ناخودآگاه وایسادم ، گفتم این شلیک نمیکنه ، بدون اینکه به عقب نگاه کنم آروم به مسیر ادامه دادم .
دو قدم که برداشتم صدای وحشتناک شلیک شاهین رو شنیدم .

ادامه...

نوشته: سیاوش


👍 77
👎 9
152701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

864043
2022-03-15 01:05:51 +0330 +0330

داستان قشنگیه ادامه بده ، فقط خیلی کوتاه بود و اینکه مشتاقم ببینم تیر رفته تو کونت یا آسمون و جر داده


864045
2022-03-15 01:14:25 +0330 +0330

لایک

3 ❤️

864046
2022-03-15 01:14:47 +0330 +0330

گووووود خوب بود
به حرف بقیه کص مغزا گوش نده
منتظر ادامشم

4 ❤️

864066
2022-03-15 03:01:48 +0330 +0330

متاسفانه داستانای این سایت یا مثل داستانای شیواس که مثنوی مینویسه و باید حداقل ۲ ساعت از وقتتو خالی کنی برای خوندنش
یا ن مثل داستان شما
اگه انقد کوتاهه پس لطف کن زود زود بنویس عزیزم❤

4 ❤️

864077
2022-03-15 05:59:14 +0330 +0330

کوتاه بود و حداقل منظور داستان که چرا خواهر برادر دیوث و قصد و هدفشون رو تعریف میکردی لااقل همینطور ززززرت داستان تموم کردی تا قسمت بعد

4 ❤️

864080
2022-03-15 07:01:48 +0330 +0330

شاهین اون برنوشو تو کونت میکنه مطمئن باش!

2 ❤️

864082
2022-03-15 07:15:41 +0330 +0330

دوستان عزیز بابت کوتاه بودن قسمت ۲ معذرت میخوام
ایشالا تو قسمتهای بعدی جبران کنم
ممنون از همه دوستان که انرژی میدن و لایک کردن
🙏🙏🙏🙏😘

3 ❤️

864123
2022-03-15 23:15:56 +0330 +0330

تا اینجا که ترکیبی شد: از فیلم رویا پردازان برتولچی و ماه تلخ رومن پولانسکی و احتمالا چند تا فیلم دیگه ای که من ندیدم . ولی بهتر ازداستانهای کسانی است که ازمادر تا خاله و عمه خودشان سالم از زیر دستشان رد نمیشن

2 ❤️

864218
2022-03-16 18:53:18 +0330 +0330

فک کنم شاهین میاد تو رو هم میکنه

3 ❤️

864231
2022-03-16 22:45:34 +0330 +0330

Esamash Bego

2 ❤️

864374
2022-03-18 02:03:53 +0330 +0330

سیاوش داداش پیامک نوشتی که ی کم بیشترش کن. در ضمن لایک هم بهت دادم

2 ❤️

864439
2022-03-18 16:41:30 +0330 +0330

از اونجایی ک فقط صدای شلیک اومد و داستان ادامه پیدا نکرد فک کنم گلوله چسبید ب سیاوش و همونجا تو حیاط مرد…خدابیامرزتت

2 ❤️

864678
2022-03-20 07:19:45 +0330 +0330

اولش میخواستم یه داستان دو قسمتی بنویسم
نظرم واسه انتهای داستان عوض شد و ادامشو پاک کردم
تو عید ادامه رو میفرستم
ببخشید دیر شد

1 ❤️

864956
2022-03-22 16:06:54 +0430 +0430

عالی بود عزیز ♥️

2 ❤️

865816
2022-03-28 01:39:23 +0430 +0430

سیگار شاهین چی بود که اونهمه پوک سنگین بهش زد تموم نشد تو اون فاصله هم شقایق داشت کیر سواری میکرد باز تموم نشده بود🙄

2 ❤️