براریم

1401/04/16

سلام خدمت دوستان عزیز شهوانی
داستان گی با برار دوست داشتنیم
قبلن به داستان فانتزی نوشتم با عنوان رویای دیرینه گفتم یه داستان هم از خاطره واقعیم بنویسم
اسم من عارف هست و اهل شیرازم توی یکی از دانشگاه های تهران در حال تحصیلم الان ک این داستان رو مینویسیم ترم اخر دانشگاهم
از سال اولی ک اومدم دانشگاه با یه پسر به اسم محمد از مشهد رفیق شدم و کم کم تبدیل شدیم به رفیق جون جونی محمد یه پسر لاغر و خوش استایل ولی با چهره ی معولی هست فوق‌العاده بامرام و دوست داشتنی
وقتی توی خوابگاه لباس عوض میکرد برجستگی کیرش از رو شرت های جذبی ک میپوشید کاملا مشخص بود معلوم بود از اون کیر کلفتاس
نمیدونم چرا ولی با وجود اینکه کونی و مفعول نبودم ولی همیشه دوست داشتم کیرش رو ببنیم و موقع لباس عوض کردن همیشه زیر چشی کیرش رو دید میزدم
گذشت و گذشت تا اینکه سال سوم دانشگاه ینی پارسال بالاخره تونستم
باهاش وارد رابطه بشم که خودش یه داستان مفصل هست ک بعدا تعریف میکنم حدودا دو هفته ای با هم رابطه دوطرفه داشتیم توی این مدت هم من اونو می کردم هم اون منو ولی ن با دخول همش با لاپابی کارمون رو می کردیم چن‌بار اون تلاش کرد ک کیر ۱۷ سانتیش رو بکنه تو کونم ولی چون درد داشت نمیتونستم تحمل کنم نمیزارشتم تا اینکه یه روز خودش اومد گفت عارف دیگه بهتره این رابطه رو تموم کنیم دوست ندارم اینجوری بمونه منم از رو ناچار قبول کردم ولی همیشه تو کف این بودم که دوباره باهاش رابطه برقرار کنم
از اون موقع تا همین چن روز پیش دیگه هیچ رابطه ای سکسی باهاش نداشتم.
تا اینکه پنج شنبه هفته پیش با پنج تا از بچها قرار گزاشتیم بریم کوه دارآباد و شب هم همون جا بمونیم بعد از ظهر پنج شنبه راه افتادیم رفتیم دارآباد حدودا یه ساعتی کوه نوردی کردیم تا رسیدیم به جایی نزدیک رودخونه اونجا سکو هایی ساخته شده بود رو یکی از اون سکو ها نشستیم شب رو با پاسور بازی کردن و خوردن شام گزروندینم ساعت حدودای ۱۰ بود ک بساط عرق رو اوردن وسط منو و یکی از بچه‌ها عرق خور نبودیم ولی بقیه من جمله محمد شروع کردن به عرق خوردن
ماهم کنارشون مزه ها رو می‌خوردیم و گه گاهی هم میرقصدیم حدودا تا ساعت ۱۲ عرق خوردنشون طول کشید بعدش هم یه ساعتی زدیم و رقصیدیم
ساعت ۱ دیگه گفتیم بخوابیم من و محمد کنار هم خوابیدیم ولی چون سکو کوچیک بود مجبور بودیم فشرده بخوابیم تا جای هممون بشه ساعت ۳ نیم صبح بود ک بخاطر خواب رفتگی دستم زیر بدنم از خواب بیدار شدم چشمامو ک باز کردم چهره محمد رو که ناز خوابیده بود دیدم یهو شهوتم گل کرد و یاد اون زمان ک باهاش سکس میکردم افتادم دلم بدجور هوس کیرش کرده بود دستم‌رو گزاشتم رو بازوش و با انگشتام بازو رو نوازش میکردم میخواسم ببینم بیداره یا ن یه چن دقیقه گذشت دیدم عکس العملی نشون نمی‌ده دستم رو بردم از رو شلوار گزاشتم رو کیرش
کیرش خواب بود شروع کردم به مالیدن کیرش ک کم کم زیر دستم سفت و بزرگ میشد فهمیدم بیدار شده منم به کارم ادامه دادم تا اینکه چشماشو باز کرد سرشو بلند کرد و اطراف رو به دید زد مطمعن ک شد همه خوابن اومد همونجوری ک دراز کشیده بودیم شروع کردیم به لب گرفتن همینجور ک لب می‌گرفتیم دستم رو بردم تو شلوارش و کیرش رو گرفتم تو دست داغی کیرش و بوی الکل دهنش شهوتم رو ده برابر کرد اونم متقابلاً همین کار کرد و کیرمو گرفت و میمالید
چن ثانیه ک کیرمو مالید دستشو یه تف زد و از زیر تخمام رسوند به کونم و شروع کرد به انگشت کردنم انگشتشو میکرد تو کونم و در میاورد تا اینکه برگشتم و پشتم رو کردم طرفش اونم کیرش و کون منو حسابی تف مالی کرد گزاشت رو سوراخ کونم. شروع کرد به فشار دادن درد کل بدنمو گرفته بود نتونستم تحمل بکنم خودمو کشیدم جلو این حرکتامون باعث شد یکی از بچه ها ک کنار من خوابیده بود بیدار شه سریع خودمونو رو جم و جور کردیم تا متوجه نشه اون ک‌دوباره خوابید با خودم گفتم اینجا نمیشه کاری کرد بلند شدم به بهونه دستشویی رفتم ۱۰۰ متری از جایی ک خوابیده بودیم دور‌ شدم قبل از رفتن به محمد اشاره کردم ک پشت سرم بیا دو سه دقیقه بعد از من دیدم محمد هم اومد دوباره شروع کردیم به لب بازی یکی دو دقیقه ک لب بازی کردیم محمد گفت بیا تو اول بکن منم یه تف زدم به کیرمو گزاشتم لای کونش مثه دفه های پیش لاپایی کردمش تا جایی ک حس کردم داره ابم میاد سریع کیرمو کشیدم عقب تا ابم نریزه رو محمد ولی چون زود کشیده بودم عقب ابم نیومد محمد برگشت پشت سرم یه خوردم رفتیم جلو به یه تخته سنگ تکیه کردم و کونم رو دادم عقب محمد یه جووووونی گفت و کیرش رو گزاشت رو سوراخم گفتم محمد لاپایی بزن گفت یه کم تحمل کن دردش کم میشه یه فشار داد به کیرش و چون قبلش با انگشت با کونم ور رفته بود سر کیرش رفت تو یهو کل بدنم اتیش گرفت از درد هرکاری کردم ک بکشه بیرون نکشید و فقط گفت تحمل کن درد شدیدی داشتم گفتم دیگه نکن داخل تا همین حد بسه گفت باشه. تو همون حالت شروع کرد به عقب جلو کردن منم داشتم واسه خودم جق میزدم چن دقیقه ک گذشت ابم با فشار تو حالتی ک کیر محمد تو کونم بود اومد و ارضا شدم ولی خب خبری از ارضا شدن محمد نبود از به طرف خسته شده بودم و از یه طرف استرس اینکه بچه ها بیدار شن رو داشتم بهش گفتم چیشد پس چرا ابت نمیاد گفت برار بخاطر مستی هس دیر ارضا شدم یه خورده سرعتشو بیشتر کرد تا زود تر ارضا بشه که باعث شد درد بیشتری تحمل کنم دو سه دیقه ک کرد یهو کیرش رو کشید بیرون و واسه خودش جق زد تا ارضا شد خودمون رو جمع و جور کردیم و با اب رودخونه شستیم رفتم خوابیدم چن دقیقه بعدش هم محمد اومد کنارم خوابید
صب ک شد رفتیم توی اب رودخونه یه اب تنی کردیم ظهر دیگه برگشیتم خوابگاه تا دو سه روز دسشتویی رفتن برام عذاب شده بود ولی هنوز هم دوست دارم به برارم بدم و رابطه داشته باشم باهاش

ممنون ک وقت گزاشتین و داستان منو خوندین
بخاطر نگارشو و اشتباهاتی ک بود از همگی معذرت میخوام
دوستتون دارم عارف

نوشته: عارف


👍 6
👎 4
10701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

883537
2022-07-07 02:16:51 +0430 +0430

عمو عارف داستانت بدنبود ولی خیلی بهتر میتونستی بنویسی.
راستی رفیق تو که خودت میدونی و اخر داستان نوشتی نگارشت مشکل داشت و غلط املایی داری چرا اصلاحش نکردی؟!
اما کونده پررو بازی رو بزارید کنار و این عادت تخمیه مزه خوری رو ترک کنید جون عزیزاتون.
و در اخر ما نفهمیدیم برارت، برادرت بود یا برا،درت بود!!
درکل لایک اول حلالت

4 ❤️

883566
2022-07-07 04:41:56 +0430 +0430

خوب بود . واقعی به نظر میرسه

1 ❤️

883586
2022-07-07 07:11:27 +0430 +0430

پس راست گفتن پسری که تو جمع عرق نمیخوره «کونه»

1 ❤️

883954
2022-07-09 05:20:42 +0430 +0430

عارف جون خوب بود ولی خیلی خیلی بهتر میتونستی چگونگی وارد رابطه جنسی شدین را توضیح می دادی بهتر میشد حالا تا فارغ‌التحصیل بشی هم درد سولاخ کم میشه هم بهتر مینویسی

0 ❤️