برداشت آزاد شما از این اتفاق ؟
سلام علی هستم ۳۲
این یک اتفاق یا خاطره سکسی هست که هدفم از نوشتن ش اینه ک میخام نظر شما دوستان رو بدونم
اینو بگم که صحنه ای از سکس تو این خاطره وجود نداره وصرفا خاطره ست
معمولا باهرکسی نبودم ونیستم وخانمی که اسمش مستعار اعظم بود اخرین دوستم بود یه خانم بیوه ۴۲ساله اما دقیقا همونی که من دوست داشتم خوشکل جذاب مهربون وبا معرفت
بعنوان مشتری وارد کانال تلگرامم شد ونمونه سفارشش رو برام پیوی گذاشت واولین بار سرصحبت در مورد سفارشش باز شد واروم اروم به کمی شیطنت وشوخی کشید وحدود ساعت ۲شب خداحافظی کردیم وبعده اون چند باری چت کردیم وتمام زندگی نامه همدیگه رو گفته بودیم ولی اون باور نداشت ک من مستقل زندگی میکنم بخاطر همین اکثر شب ها میومد پیوی ساعت ۲به بعد میومد از دید خودش اگه متاهل بودم این ساعت حتما افلاین بودم
در کل اخلاقمه عجول نیستم وحسابی پختمش تو این مدت تا اعتماد ها ساخته شد واولین قرار مون رفتم دنبالش وباهم اومدیم محل کارم که سویت مجردی نقلی هم داشت وکلی باهم حرف زدیم واولین سکس مون تو دیدار اول اتفاق افتاد
بعده اون از اخلاقیات همدیگه خوشمون اومد وقرار گذاشتیم یه سند صیغه بگیریم تا سر خر نداشته باشیم تو تفریح ومسافرت هامون
خیلی خوب وخوش بودیم همونی بوذ که من میخاستم. با وقار ووفا دار ۱۰سال از خودم بزرگتر بود اما اینقدی خوب بود که بیشتر از یه خانم ۲۵ساله میپسندیدمش
اعظم میدونست که در گذشته متاهل بودم وبعد ۱۰سال جدا شدم واینو هم میدونست ک علت جدا شدن ما ناباروری همسرم بوده که اینقدر سر این موضوع زندگی رو بکام هردو تلخ کرده بوده که در نهایت بعده کلی دوا ودکتر جدا شدیم…
اینو هم میدونست ک خوشم نمیاد از تاخیری و قرص وکاندوم
بلخره هر آدمی فانتزی های خودشو داره ومنم با روش هایی. هیچ تاخیری استفاده نکردم
وهیچ لذتی هم بهتر از سکس بدون کاندوم برام نیست واصلا باکاندوم نمیتونم سکس کنم وبه همین خاطر باهمه کس سکس ندارم وبیشتر سکس هام شریک جنسی دایمی یا دوستی و عاطفیه اصلا طرف پولی نبودم و نیستم
کلی مشهد رو گشتیم وتفریخ کردیم دیگه مشهد برامون کوچیک شد وهمه طبیعت های اطراف مشهدو هر جمعه دور زدیم وخییییلی خوب وخوش بودیم وهر فانتزی سکسی داشتیم انجام دادیم
اعظم به تصور اینکه مشکل ناباروری از منه واحتمال حاملگی نداره کوتاهی کرده بود در مصرف قرص ضد حاملگی و همه چیز خراب شد وتست هاش نشون میداد ک حامله ست وبعده اینکه رفتیم سونو گرافی مطمین شدیم که وارد ماه دوم حاملگی شده
اولش چون اعظم ترسیده بود ونگران بود مسخره بازی در میاوردم تا استرسش کم کنم بهش میگفتم حتما دختره واسمشو باید بذاریم رها«اسم عشق اولم»
واین باعث شد جنینی که نمیدونستیم دختره یا پسر اسمش شد رها
ازش خواستم برام نگه ش داره وبده به من وتعهد نگهداری ش «رها»بامن
اما اعظم که شوهرش فوت کرده بود دو تا بچه بزرگ حدود ۲۲-۲۵داشت ومیگفت شرایط شو ندارم چون بچه بزرگ دارم ونمیشه وگرنه برات نگه میداشتم
واین ها باعث شد رفتیم خونه یکی از دوستان ش که از رابطه ما خبر داشت شهرستان نیشابور واونجا ی دوره ۷روز طول کشید و باقرص جنین رو سقط کرد
وبعده این خاطره بد حال هردومون خراب شد ورابطه مون سرد شد
منی که چندین وچند سال همه زندگی مو خرج بچه دار شدن کردم
منی که بخاطر بچه نداشتن جدا شدم
حالا بچه خودمو سقطش کردم
هنوزم خودم باورم نمیشه که چیشد چکارکردیم وانگار خوابه ونمیتونم باخودم کناربیام
دوستان نظر بدین نظراتتون برام اهمیت داره
نوشته: گردالی
عزیزم شما با هرکی ک ب عنوان مشتری میاد پیویت میلاسی ک کار اخر ب اینجا بکشه؟شت -_-
ببین پسر خوب
خووووب گوش کن
خیلی خووووووووووب گوش کن
اعظم جونت دوتا کیر میخورده
یکیش مال تو بوده و دومیش همون بابای بچه بوده
پسر زن طلاق داده اینقد پخمه نمیشه جوون ?
داداش چون گفتی نظرتون برام مهمه میگم:دم اون خانوم گرررم ک بچه رو سقط کرد و نزاشت یه موجود بی گناه دیگه پاش تو ایران باز بشه.والا ماها ک پدر مادر با تموم امکانات پشتمون بودن گلی ب سرشون نزدیم الان هممون بی اعصابو افسردگی گرفتیم دیگه چه برسه ب اینکه یه زن صیغه ایی بچه بیاره پدر بچه بگه دنیا بیارش من خودم بزرگش میکنم.ببم بچه اوردن همینجوری نیس ک برنامه ریزی و امکانات میخواد.فکر کردی عین درخت اب میریزی پاش واسه خودش رشد میکنه؟نه دادا هم باید امکاناتشو فراهم کنی هم مهر پدرمادری باشه نه اینکه تا تکون خورد بهش بگن برو بابا معلوم نی ننت کیه از کدوم بته عمل اومدی.ببخشیدا ولی وضع مملکت همینه
مشهد جای زیارت نه گند بالا آوردن واقعأ شهر مقدس و آلوده کردی،
خخخ،
داستانت دروغ بود ولی نظرمو میدم…
یکی از دوستانِ من، بچه دار نمیشدن. یعنی نطفه ایجاد میشد ولی بعد از سه ماه، خود به خود سقط میشد.
این دوتا خیلی هم همدیگرو دوست داشتن. بعد از چند سال دوا درمون، رفتن از پرورشگاه، یه بچه به فرزندی برداشتن.
شما هم برو زنت رو بردار و همین کارو بکن. اینهمه علم پزشکی پیشرفت کرده، الان بچه دار شدن، هزارتا راه داره.
اگه همسرِ قبلیتو نمیخوای برو یه جدیدشو بگیر، البته ایندفعه صیغه ای نباشه، دائمی باشه لطفن، که اگه قرصش رو یادش رفت و بچه دار شدی، استرسی نشی…
آ قای ناصر 39،زمانی یه زن ومرد،بهم حرام ابدی میشن که،زن در زمان عده،با مرد مورد نظر سکس کنه.عده فوت همسر،۴ ماه و۱۰روزه
کسکش اینجا سر درش نوشته “داستان سکسی”… الاغی؟ گاوی؟ سواد نداری؟ چته؟… بچه کونی این کسشعراتو ببر بزار تو بخش خودش جوابتو بگیر… خر کون بعضیا گذاشته هر رو از بر تشخیص نمیدن…
نتیجه اخلاقی این داستان این بود که سکس بدون کاندوم مثل موز بدون پوست می مونه
به قول آمریکاییا
fuck holy sheat
یعنی “گه گاییده‌ی مقدس”
به کسی مثل تو میگن عن‌آقا
اومدی از شجاعتهات بگی پسر خوب. نه عزیزم مطمئنا دنبال راهنمایی نیستی وگر نه راهشو بهتر پیدا میکردی. کما اینکه بلدی و بهت هم گفتن.
دوستان گلی ک خیلی راحت پیشنهاد بچه اوردن از پرورشگاه رو میدید.در اینکه اینکار یکی از انسانیییی ترین کارهای روی زمینه و واقعا پسر میخوام همچین کاریو کنه شکی توش هیشکی نداره منم اینو میدونمو قبول دارم.ولی فکر میکنم تاحالا گذرتون ب پرورشگاه ها نیوفتاده و شرایط فرزند قبول کردن تو ایرانو نمیدونید.من برای یکی از نزدیکانم همچین مشکلی پیش اومد رفتیمو اومدیم هی نامردا میگفتن اول باید یه ملک بندازید پشت نام بچه.دوم باید یه حساب آتیه واسه بچه باز کنید و مبلغ معینی توش بریزید و هرماه هم برای ایندش پس انداز جمع کنید و پدر باید یا شغل دولتی داشته باشه یا یه شغل ازاد ابرومند و معین(یعنی خر مایه)که بیمه هم حتما داشته باشه. و هزاران شرط دیگه ک من سختریناشو گفتم ک باعث شدن فامیل ما ک عاشق بچه بودن نتونن این شروطو مهیا کنن.اخه بی معرفتا یه دختروپسر جوون کجا اینهمه پولو سرمایه دارن بدبختا.یکی نیس ب این مسئولان مملکتمون ک همچین شروطی رو گذاشتن بگن اخه بی شرفا درسته ک بچه باید ایندش تضمین باشه تا بچه رو بدید این قبول ولی دیگه ایا اینهمه سخت گیری لازمه؟!!!زدن ملک ب نام بچه واقعا لازمه؟!!!
ممنون از دوستان بابت نظراتتون
همینطور که تیتر داستان نوشتم
…برداشت ازاده ونظرات مهم برام…
ب بعضی نظرات که ارزش داره ویا شبهه داره جواب میدم واونای ک فاقد ارزشه بحال خودشون میذارم
دوست من نکته رو خودت گفتی کسی که علاقه داری!!!
با کاندوم اشتی ام
بچه سقط نکردیم چون نطفه یکماهه جنین نیست
ضمنا رابطه مون توی این مدت ۱۸روز ک داستانم انتشار یافت ب روال نسبی برگشته
نه عزیزم باهمه مشتری ها نه با تعداد معدودی که البته همین یه مورد ادامه دار شده رابطه مون
دوست عزیز اهورا جان اکثریت نظر دهنده ها شرایط من یا شما رو بظاهر درک میکنن ولی در واقع هرکسی این شرایطو درک نمیتونه بکنه
دوست عزیز وقتی گفتم بچه رو برام نگه داره یعنی اینکه زمینه ش بود وقصدم این بود به زندگی قبلی م برگردم وبچه خودمو بزرگش کنم
ومحض اطلاع دوستانی ک گفتن حرامه بگم ک ما تمام صحبت ها رو تلگرامی کردیم واولین دیدار ک منجرب سکس شد صیغه لفظی خوندیم وبه بعدش صیغه نامه محضری گرفتیم
عزیزم ناصر
اشتباه برداشت کردی من ۳۲سالمه وده سال زندگی کردم یعنی ۲۲سالگی ازدواج کردم ودوره قرص دوره ای یو ای دوره ای وی اف دوره جنین فریز وووووو که شما فقط اسمشو شنیدی وندیدی وانشالله هیچوقت نبینی رو گذروندم وجدا شدم
در مورد عاقله بودنش هیچ شکی نیست
اما عزیزم صیغه لفظی بودیم ک حامله شد وجای شبهه شرعی نیست وحلال بود اون نطفه ودر مورد سقطش حتی دوماه کامل نبود که بخواد اسم جنین یا کشتن روش بذاریم ولی خدایی اعظم خیلی اذیت شد
کینگ عزیز بالا هم گفتم دوستان ی چیزی شنیدن واصلا نرفتن ببینن چخبره
جدایی ازبحث سخت گیری های روال قانونی اینو کی میتونه جوابم بده که وقتی ماهی یکباربه شیرخوارگاه سرمیزنم وکمکی میکنم کم وبیش…ولی دلم بچه خودمو میخاد؟؟؟؟؟
نظرات جدید داستان‌ها
- مطمئنی زنش بود فکر کنم جنده اورده بوده میخاسته پولشو دونگی ب...
- نویسندگیت خوبه ولی فانتزی و دنیای ذهنیت خیلی حال بهم زنه...
- سوووپر تابلو بود
- رفتی زاهدان یه. دوری زدین رفتین چابهار کردکه جقی کس ندیده کو...
- دمت گرم رها جون.بااینکه کمی طولانی بود ولی اصلا خسته کننده ن...
- دمت گرم مسعود جون به موضوع قشنگی اشاره کردی.خب این مالیدنهاب...
- خاک تو سرت
- کاری به داستان و تخلیات فانتزیت ندارم. اگر این داستان واقعی ...
- ارتباط نتونستم بگیرم یا داستان شما...
- جالب بود ولی ادمی که تو حجله نماز بخونه اینقدر راحت وا نمیده...
- ریدم تو جقت
- ماساژور غش نکنی
- بعضیا اونقدر خوب تعریف میکنن که آدم به یه من ریش و سیبیل دوس...
- کیر کلفت و سیاه مهماندارو مهمون کص گشادت کردی! ها!...
- وقتی هر چی جنس از ساقی گرفی و میریزی تو اسیاب و همش رو با هم...
- موضوعی که می توانست جذاب باشد اما دریغ ایده فوق العاده بود ...
داستان‌های تازه
- زن داداش باحال
- چهار گناه، رولت روسی
- ارباب جوان (۲)
- سکس با برادر شوهر
- اسممو صدا کن (۲)
- ماساژ خاله نرگس
- فقط یک شب
- شمس الله و دختر دانشجو
- عمه منیر
- دوست نامرد من (۲)
- سکس بعد از جدایی از همسرم
- مرگ تدریجی یک رویا
- از شمال به جنوب (۱)
- عطر ژاله (۱)
- کس سفید خاله سوسن
- بالاخره سکس اما یهویی
- ساعت یازده و نیم (۱)
- هما مستاجر من (۱)
- سکس با دوست دختر رفیقم
- ممه های سارا
- خورشید عشق
نظر بدیم چی بگیم الان؟بچه ی بدبختو ک سقط کردین تموم شد رفت…اگه از اول کلاس نمیذاشتی ک از کاندوم بدم میادو اینا الان یه موجود زنده رو نمیکشتی…!