برده و سگ مادرزنم شدم

1400/11/18

سلامت به همه شما دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه، من شایانم۲۷ساله و داستانی که میخام بگم درواقع حقیقتیه که هیچوقت فکرشو نمیکردم ازش خوشم بیاد، من تنها داماد خونواده همسرم هستم، خانمم تک دختره و فقط یه داداش داره، مادر خانمم رویا ۴۵ سالشه سفید پوست چشمای رنگی،و درعین حال بسیار با ابهت که تو خونواده حرف حرف خودش بود ، من واقعا تو کفش بودم یعنی حاضر بودم هرچیزی به جون بخرم ولی یبار باهاش بخوابم بس که خوشگل خوش اندام و همه چی تموم بود،ازطرفی منم سیگارباز و بنگ کش قهاری بودم زودحشری میشدم، اوایل عقدمون بود یروز من زودتر از سرکار تعطیل شدم به خانومم زنگ زدم که برم دنبالش و بریم یه چرخی تو شهر بزنیم زنگ زدم خانومم گفت من سرکارم هنوز تو برو خونه ما فکرکنم مامانم باشه تا یه چایی بخورین توهم یه استراحتی بکنی اومدم گفتم اوکی،خلاصه راه افتادم رفتم سمت خونشون، از قضا اونروز خیلی نشئه سیگاری بودم هوام گرم بود همونطور خراب رفتم، خلاصه رسیدمو فقط رویا خونه بود بقیه سرکاربودن، به محضی که رسیدم ازخستگی و گرما و نشئگی زیاد خودمو انداختم رو کاناپه لش کردم رویاهم تازه از حمام اومده بود موهاش خیس لباسی هم همچین تنش نبود فقط لباس زیر(تاپ شلوارک) گفت چای میخوری شایان گفتم بله اگه زحمتی نیست رفت تو اشپزخونه که چای بزاره منم نشئه دوهزار همینطور قفل کرده بودم به اون بدن ناز و زیبا نگاه میکردم!حالا من خر اصلا هواسم نبود کیر به اون بزرگیم شقه شق شده بود منم همینطور دراز کشیده داشتم نگاه میکردم، رویا کارش تموم شد اومد که بیاد پیش من بشینه تابرگشت قشنگ دید نگاهم به پایین تنشه یه مکثی کرد اومد پیشم همین که اخم کرد انقد ترسیدم(ولی هنوز نفهمیده بودم) یدفعه گفت واقعا خجالت نمیکشی بیشعور!گفتم عععع مامان جون چرا مگه چیکار کردم؟؟تا اینو گفتم چنان دوتا رفتوبرگشتی زد تو دهنم گفت مگه چیکار کردی؟این چیه؟؟اونجا تازه فهمیدم وااای یه رب کیرم سیخه نفهمیدم ولی تو شوک تو گوشیا بودم، واای نمیدونین چه اوباهتی داره، اینجا بود که راستش خوشم اومد،نمیدونین چقد کیف کردم درواقع بیشتر حشری میشدم!! شاید یه رب بیست دقیقه فقط تو گوشم زد، منم شروع کردم بخدا اشتباه میکنی مامان رویا من اصلا مگه درحدشمام که بخام همچین فکرایی بکنم، چطوری بهتون ثابت کنم؟ رویا گفت خفه شو کثافت پررو بزار ماریا بیاد خونه تا بگم چه شوهری حیزی داره، اینو که گفت دیگه جلوش زانو زدم به پاش افتادم گفتم توروخدا مامان رویا چیزی به ماریا نگو بخدا اشتباه میکنین، مامان رویا بخدا سگت میشم برده ت میشم هرکار دوست داری بکن اما به ماریا نگو، گفت یعنی چی برده م میشی سگم میشی؟؟ گفتم یعنی هروقت دوست داشتی اراده کردی برین بهم، هرموقع از هرکی و هرچی ناراحت بودی من هستم انقد برین به هیکلم تا خودتو خالی کنی،یه مکثی کرد من بیشتر ترسیدم گفتم وای الان بدتر میشه، یدفعه چندتا دیگه چپ و راست خابوند زیرگوشم گفت شایان فقط همین یه فرصت رو بهت میدم فرصت دومی درکارنیست وای به حالت اگه فرصتتو خراب کنی انقد خوشحال شدم گفتم چشم خاطرتون جمع، مررررسی همونطور که به پاش افتاده بودم پاهای سفید و خوشگلشو بوسیدم، گفت از این لحظه به بعد تو فقط برده و سگ منی هروقت هرزمان اراده کنم میرینم بهت اگه حرف گوش کنی و راضیم کنی منم
هواتو دارم،الان ۴ماه از اون جریان گذشته هنوز برده شم واقعن هم راضی هستیم مخصوصا رویاجون بخاطرهمین جدیدا میذاره کص صورتی و نازشو بخورم و امیدوارم یروز به سکس هم برسه هرچند اگه نشه هم فدای سرش چون واقعا با اون اوباهت و دست بزنش لایق بردگیش هستم، و دراخر اگه یروز معجزه شد و گذاشت باهاش سکس کنم حتما داستانشو میگم.

نوشته: شایان_۰۲۱


👍 4
👎 44
91301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

857862
2022-02-07 01:27:23 +0330 +0330

اوسکول. اخه این نوستن داشت

3 ❤️

857877
2022-02-07 02:08:02 +0330 +0330

کصشر پَتی

1 ❤️

857879
2022-02-07 02:14:42 +0330 +0330

خاره خرتو گاییدم.شل مغز قبل نوشتن یه جق بزن شاید بعد جق از نوشتن پشیمون شدی چه اجباریه چرتو پرت بنویسی.کیر اسب آبی از پهنا تو حلقت.

2 ❤️

857882
2022-02-07 02:17:10 +0330 +0330

خدايااااا خودت حمله كن…

1 ❤️

857883
2022-02-07 02:17:59 +0330 +0330

حیز نباشین 🥲

0 ❤️

857911
2022-02-07 04:20:49 +0330 +0330

ریدم تو کلت برو همون سیگاریت رو بزن نمیخواد دست به قلم بشی.

1 ❤️

857919
2022-02-07 06:58:53 +0330 +0330

تهران :

0 ❤️

857926
2022-02-07 08:35:23 +0330 +0330

این چه سمی بود من خوندم

1 ❤️

857951
2022-02-07 13:16:54 +0330 +0330

بازم کسشعر
یه ربع زرت و زورت میزد زیر گوشت
رفت چایی بریزه یا چایی بسازه که تو یه ربع کیرت شق بوده و نفهمیدی، در ضمن تو که حالیت نبوده وه شق کردی چطور مدت زمان اعلام میکنی
التماس میکردی به زنت نگه ، خب اسکل زنت بیاد ببینه صورتت سیاه و کبوده که میفهمه
تخیلی داستان مینویسید حداقل به حزئیاتش دقت کنید

1 ❤️

857953
2022-02-07 13:23:35 +0330 +0330

🤮🤮🤢🤢

0 ❤️

857963
2022-02-07 14:51:26 +0330 +0330

کیر پدرماریاو بچهای ک اینو خوندن توکونت بره .الاغ دروغ نیست ک این فقط اون چیزی ک فرضکردی ملتو خودتی کونی جغتو زدی

0 ❤️

857968
2022-02-07 15:26:11 +0330 +0330

خودتو زنتو مادرزنتو با هم سگ حبشی گایید، آبروی هر چی مرده بردی جعلق بچه مزلف

0 ❤️

857980
2022-02-07 16:50:38 +0330 +0330

شعر نگو

0 ❤️

857990
2022-02-07 19:42:35 +0330 +0330

کیر والی قندهار فیت نلسون ماندلا از پهنا تو کون جقیت

0 ❤️

857996
2022-02-07 21:55:29 +0330 +0330

کس نگو مومن

0 ❤️

858004
2022-02-07 23:29:49 +0330 +0330

حیف کیر خر

0 ❤️

858006
2022-02-07 23:44:20 +0330 +0330

تو گمونم از اونایی که با جای میخ رو دیوارم میزنن
لامصب کمتر پورن داستانی ببین شلمغز
اینا بر اساس واقعیت نیست که
داستان تخیلیه
بفهم…!

0 ❤️

858007
2022-02-07 23:46:33 +0330 +0330

ببین پدر زنه چه بلایی سرت آورده که اومدی اینجا داستان تحریف شده نوشتی .!

0 ❤️

858122
2022-02-08 16:31:54 +0330 +0330

بیا خودم بهت میرینم انقد دوس داری بهت برینن مرتیکه عن خور

0 ❤️

858129
2022-02-08 17:00:51 +0330 +0330

ننویس خوارکسه

0 ❤️

858137
2022-02-08 19:30:14 +0330 +0330

کیر تو داستانت

0 ❤️

858170
2022-02-09 00:11:40 +0330 +0330

تموم شد؟؟ خیلی تاثیر گذار بود

0 ❤️

858296
2022-02-09 18:02:44 +0330 +0330

تعداد لایک و دیس لایک به اندازه کافی گویا هست

0 ❤️

858297
2022-02-09 18:04:39 +0330 +0330

ببخشید اوباهت فکر کنم منظورتون “ابهت” باشه اگه درست فهمیده باشم لطفا دوستان متنی را که میخواهید ارسال کنید اگه خودتون حوصله نداشتید یکبار با دقت بخونید بدید دوستی رفیقی زحمتش را بکشه تا حداقل این خطاهای نگارشی تو داستانتون نباشه هر دفعه با خوندن داستانهای سایت پنجره جدیدی از نگارش و دستور زبان فارسی به روی خواننده گشوده میشه که کلا تمام قواعد و قانونهای قبل از این را میبره زیر سوال.

0 ❤️

902110
2022-11-09 01:29:44 +0330 +0330

کیرم دهنت خالیبند

0 ❤️