بردگی برای خانمی که ماساژ میخواست

1397/06/27

سلام بیست سالمه اصالتا بچه تهرانم منم مث همه از بچگی این حس رو داشتم خلاصه برم سر اصل مطلب و درضمن همش واقعیه.
تو یه برنامه ای اگهی زدم ک ماساژ پا رایگان خب علاقه ب پا داشتم اما هیچی از ماساژ دادن بارم نبود خخخخ ولی خو یکی دوتا فیلم دیده بودم همش مردا زنگ میزدن تا صداشونو میشنیدم قطع میکردم ی روز یکیشون تلگرام پ داد ک ساعت هفت شب بیا ب ادرسی ک میدم منم گفتم خب شما خودتونو معرفی کنید گفت بانو هستم چهل سالمه گفتم من باورنمیکنم شرمنده نمیام گف هرجور راحتی ب خودم گفتم اک راست باشه چی زود گفتم غلط کردم میام خلاصه ادرسو فرستاد دیدم با ویس فرستاده صداش زنونس خیالم راحت شد نزدیکای اون ساعت بود ی موتوری گرفتمو رفتم ارایشگاه دور موهامو مرتب کردم یکم خالی کردم لباس خوب پوشیدمو رفتم ارایشگاه بعدم رفتم ب اون ادرس سر همون کوچه ای ک دستور داده بودن وایسادم گوشیمو برداشتم اس ام اس دادم زنگمو ج نمیدادن هی اس ام اس دادم جوابی نگرفتم تا خلاصه فرمودن بیا دم اون برج منم رفتمو گفتن صبر کن بیام پایین لابی من نمیذاره بیای تو اومدن دنبالم دم در اس ام اس داد فلان چیز تنمه دنبالم بیا منم رفتمو رفتن داخل ی کوچه منو دیدن گفتن این چ موییه این ج شلواریه خیلی بهم برخورد گفت توروچجوری ببرم داخل با این وضع کفت دنبالم بیا منم رفتم از پارکینک رفتیم داخل وارد اسانسور شدیم فرمودن کوشیتو خاموش کن یکم ترس برم داشت ولی ی غرور خاصی داشتن ایشون خاموش کردم رفتیم تو لابی یهو یکی گفت کجا من ترسیدم ایشون گفتن ک ساکن ساختمونم بعد ی چپ چپ نگاه کردن ب من گفتن تاحالا از من سوال نکرده بودن ب خاطر توی حیوون ازم سوال کرد جلو همه از ی طرف لذت بردم از ی طرفم ناراحت خلاصه رفتیم بالا منکه نفهمیدم طبقه چندم بود درو باز کردن رفتیم داخل گفتن برو تو دسشویی دستو صورتتو بشور شستم اومدم بیرون فرمودن لباساتو درار منم روم نشد لباسمو فقط دراوردم گفت نشنیدی؟؟؟لباساتو کامل درار گفتم چشم فرمودن از این ب بعد هرچی میگم باید بگی چشم بانو منم گفتم چشم بانو مث خر کیف کرده بودم ک همچین اتفاقی افتاده باورنکردنی بود دراوردم فقط شورتم مونده بود ک گفتن بسه منم گفتم جشم بانو دستور دادن اول ظرفارو بشورم زیاد نبود از ذوقم زود شستم دیدم نشستن رو مبل گفتن بیا جلوم بشین تا اومدم برم گفتن چهاردستو پا شو الاغ منم سریع چهار دستو پا شدمو حرکت کردم لاک پاک کن رو میز بود و پنبه گفتن لاکامو قشنگ پاک کن منم پنبه رو برداشتم الکل بود چی بود زدم بهش دونه دونه ناخوناشونو با دقت پاک کردم ی ده دیقه ای طول کشید گفتن حالا همه جای پامو بوس کن منم ک کیرم بلند شده بود پاشونو گرفتم تو دستام مث چی بوس میکردم همه جاشو ارزوم بود بگن لیس بزنم ک نگفتن گفت خوبه گمشو توالت تا صدات کنم منم سری چهار دستو پا رفتم بعد سه چهار دیقه صدام کردن گفتن بیا حیوون منم رفتم دیدم رو شکم خوابیدن ی روغن بدن گذاشتن رو میز گفتن روغنو بردار حالا وقت ماساژه و اینم بگم یکم چاق بودن روغنو برداشتم زدم ب پاهاشون کلی ماساژ دادم پاهاشونو کف پاشونو اول کامل بعد روی باهاشون انگشتا ساق و رون پاشونوگفت خوبه برگشتن پاشونو باز کردن من دقیقا لای پاشون بودم گفتن از الان باید با زبون ماساژ بدی راستش بار دومم بود ک کس لیس میزدم مث نخورده ها افتادم رو کسشون لیس میزدم مک میزدم ولی خیلی بوی عرق و شاش میداد انقدر لیسشون زدم انقدر لیس زدم تا حس کردم دهنم خیلی خیس شد فهمیدم ارضا شدن سرمو هل داد اونور گفت گمشو زیر پام بلیس پاهامو این از هر چیزی برام قشنگ تر بود کلی پاهاشونو لیس زدم انقدر میلیسیدم بعد دستور دادن جق زدم و ریختم تو دستمال کاغذی بعد اون داستان ی بار دستور دادن برم منم نتونستم دگ هرکاری کردم جوابمو ندادن خیلی ناراحتم امیدوارم اینجا بخونن این داستانو بدونن ک من پشیمونم ممنون من بار اولم بود ک نوشتم دوستون دارم

نوشته: Slave_real_tehran20


👍 2
👎 17
57693 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

718191
2018-09-19 06:19:58 +0430 +0430

درب ورودی خونه ی همه بچه های شهوانی تو ماتحتت.

0 ❤️

718215
2018-09-19 09:03:53 +0430 +0430
NA

لیاقت فحش نداری

0 ❤️

718327
2018-09-19 22:38:25 +0430 +0430

برو کیر تو آبا و اجدادت

0 ❤️

786813
2021-01-17 01:56:42 +0330 +0330

بیداری الان چیکار داری میکنی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها