بردگی برای خانم اردبیلی در کرج

1400/02/21

سلام من امیر مهدی هستم بیست و هفت سالمه و داستانی که براتون میگم مال قبل عیده این داستان نیست و مو به موش واقعا اتفاق افتاده و سعی میکنم حتی یه کلمه هم اغراق نکنم من عاشق اینم که برده ی خانما باشم از بچگی اینجوری بودم دست خودم نیست چند وقت پیش تو اینستاگرام میچرخیدم یه خانمی رو دیدم که خیلی خوشگل بود از قیافش بخوام بگم مهتاب کرامتی رو شما صورتش رو یکم تو پر کن من رفتم دایرکتش و گفتم من برده هستم و عاشق درد کشیدنمو خیلی دوس دارم برده شما بشم بعد دو روز پیاممو سین کرد و گفت اتفاقا یکی دو ماه پیش یه پسره برده دوستم شده و منم میخوام تجربه کنم عکساتو بفرس عکسامو فرستادم گفت وای چه پسر دلبری هستی خوشم اومد ازت شمارتو بده من شمارمو دادم تماس گرفت و دیدم یکم لهجه ترکی دارن ازشون پرسیدم اهل کجان گفتن اردبیلی هستن و هفت هشت ساله اومدن تهران باهم کلی آشنا شدیم و گفت بیا دهقان ویلای کرج خونه ی دوستمه بریم اونجا منم یه اسنپ گرفتمو رفتم اونجا وقتی رسیدم یکم استرس داشتم زنگ زدم گفت بیا فلان خونه منم از پلاک پیدا کردمو زنگ زدم در باز شد وارد آپارتمان شدم در باز شد از نزدیک دیدمش همونقدر جذاب بود فقط تو عکساش بلند تر به نظر میرسید سفید و چشم رنگی یه تاب شلوارک صورتی پوشیده بود گفت ماسکمو در بیارم و برم دسشویی دستامو بشورم انجام دادم و گفت بیا تو اتاق رفتم یه قلاده با کمربند درست کرده بود بست به دور گردنم و خوابید و پاهاشو باز کرد موهای فرفری و بلند منو که مثل بازیکن امارات بود اون موقع رو گرفت و دهنمو چسبود به لای کسش کس نرم و داغی داشت میخوردم براش و لذت میبرد نگام میکرد از بالا میگفت اومدی زیر کسم هان؟ بخور باید کونمم بخوری از کون میخوردم تا کس خیلی بوی سکسی داشت کسش و حسابی چسبناک و پر آب بود بهم جوری سیلی میزد که برق از سرم میپرید دستای سفید و بزرگی داشت با یه سیلیش گردنم زخم شد از بالا تو دهنم تف میریخت و آب کس و تف و کونشو با هم میخوردم حدود نیم ساعت زیر کسش بودم بهم میگفت فقط بخور باورتون نمیشه ولی نزدیک چهل دقیقه زبونم عین فنر تو کسش عقب جلو میشد رو کونش میرفت جوری که تا یک هفته زبونم تکون نمیخورد از درد موهامو میگرفت سیلی های وحشتناک میزد جوری که حس میکردم ممکنه از ضرب دستش کور بشم و بعد از ده پونزده تا سیلی سردرد شدیدی گرفتم ولی وقتی یادم میفتاد چه خانم زیبایی این بلاهارو سرم میاره لذت میبردم کسش تو دهنم بود پاهامو باز کرد انگشتشو میخواست خشک بکنه تو سوراخم همین باعث زخم شدن کونم شد ولی هرکاری کرد نرفت ناخناشم کوتاه نکرده بود دولا کرد منو رفت پشتم تخمامو میمالوند چرب کرد کونمو انگشت کرد تو کونم دوتا شد قشنگ ناخنش داشت تو کونمو خراش میداد بهش گفته بودم تنگم بهم گفت زیادم که تنگ نیستی راست بگو چنبار تو مدرسه کونت گذاشتن و میخندید چهارتا انگشتش تو کونم بود کونمو قبلش تمیز کرده بودم و خیلی از اینکه کونم هم داخلش هم روش تمیزه لذت میبرد و میگفت من تا ماه دیگه پامم تا مچ تو این کون تو میکنم دستشو در آورد و رفت آشپز خونه رو تخت خوابیده بودم کیرم شدیدا خوابیده بود و کونم بدجور میسوخت میدونستم تا یه ماه موقع دفع درد خواهم داشت یه دفعه اومد موهاشو بسته بود دستشم دوتا هویج بود گفت قنبل کن هویج اول رو کرد تو کونم و عقب جلو میکرد بعد چند دقیقه هویج دومم به زور فرو کرد هرچی میگفتم درد داره میگفت هیس هیچی نگو الان تموم میشه خلاصه دوتاشو کرد تو کونم و عقب جلو میکرد میگفت چه غاری کردم کونتو میگفت از گشادتر شدنت لذت میبرم کون گشاد رفت و یه بادمجون کلفت آورد کلی چربش کرد و هرکار کرد تو کونم نرفت مجبور شدم خودم روش بشینم تا کامل رفت تو مقعدم گفت نمیخواد عقب جلو کنی تا ته تو کونت نگه دار بیا کسمو بخور پاهاشو باز کرد شروع کردم به لیس زدن چوچولش میخوردم شاید بیست دقیقه تو اون حالت خوردم تا ارضا شد هربارم بادمجون در میومد میگفت فرو کن به خودت اومد بالا سرم سینه هامو گاز هایی گرفت که تا یه هفته رنگ بادمجونه بود سینه هام و خط های قرمز رو تنم بود بعد از اینکه ارضا شد گفت بادمجون رو در بیار برو تو حموم دراز بکش من رفتم کف حموم خوابیدم ولی واقعا یخ بود زمین اومد نشست رو دهنم و شروع کرد به شاشیدن تا حالا شاش نخورده بودم فکر میکردم خوردنش راحته اما شدیدا تند و داغ بود و زرد کمرنگ مایل به سفید بود آروم تو دهنم میشاشید تا قورت بدم بعد دوباره میشاشید آخر شاششم رو صورتم خالی کرد و گفت دوش گرفتی با شاشم حسابی بلند شد از دهنم کسشو شست دوش گرفت رفت تو پذیرایی منم دوش گرفتم و رفتم لباسامو پوشیدم نشستیم سر میز یکم کوکو سبزی داشت با هم خوردیم و این شد شروع بردگی من برای این بانوی بی نهایت زیبا الان چند ماهه برده ایشونم حتی یک بارم فاعل نبودم و فقط بعد بردگیم با کف پا دولمو میماله تا ارضا بشم خیلی روزها هم تا از سرکار میاد من مشغول لیس زدن و بو کردن کف پا و جوراب بانو میشم ایشون تو بانک کار میکنن و خانم خیلی فعالی هم هستن من تو این چند خط براتون داستان ننوشتم بلکه رابطه ای که چند وقتیه واردش شدم رو به صورت کامل شرح دادم بدون بزرگنمایی و اضافه گویی این انتخاب هردوی ماست و کنار هم حس آرامش داریم

نوشته: امیر مهدی


👍 20
👎 9
44901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

808909
2021-05-11 00:13:55 +0430 +0430

برا شما هم نوشته‌ها اینجوری به زبون زرگری اومده؟
فعلا کیر مرحوم موسوی اردبیلی (قبل از درجه اجتهاد) تو کون جناب نویسنده تا بعد

3 ❤️

808931
2021-05-11 00:42:36 +0430 +0430

خوش بحالت

0 ❤️

808954
2021-05-11 01:42:46 +0430 +0430

خیلی عالی بود داستان دلتون خواست منم ملحق کنین لطفا

0 ❤️

808964
2021-05-11 02:58:36 +0430 +0430

الان غار شده؟😒

0 ❤️

808973
2021-05-11 04:24:59 +0430 +0430

ننویس

0 ❤️

809008
2021-05-11 09:30:45 +0430 +0430

من می‌خوام

0 ❤️

809013
2021-05-11 09:44:50 +0430 +0430

خیلی هم عالی

1 ❤️

809091
2021-05-11 21:11:07 +0430 +0430

جهانگیری جقی

0 ❤️

809107
2021-05-11 23:22:58 +0430 +0430

اردبيلی ها هم افتادن تو خط این چیزااا 😁 😁 😁 😁

0 ❤️

809114
2021-05-12 00:05:06 +0430 +0430

عالیه دمتگرم

0 ❤️

809190
2021-05-12 05:24:10 +0430 +0430

داداش اگر حرفات واقعیه منم اردبیلیم و اسلیو بذار مام به ارزومون برسیم تو ایسنتا بهم پی ام بده و ایدیشونو بذار برام مموون میشم a.rm.an23 این ایدیمه

0 ❤️

809292
2021-05-12 23:55:58 +0430 +0430

آخه تو هم یه چیزی بگو باورمون بشه. اول گفتی ویلا اسنپ گرفتی بعدش میگی وارد آپارتمان شدم، آخه مجبوری ک س بگی؟ نگه از یه اردبیلی ک ی ر بزرگی خوردی اونجات میسوزه اومدی اینجا با این چرندیات انتقام بگیری و آبروی اردبیلیا رو ببری؟

1 ❤️