بردگی برای ساناز خانوم چه فرشته ای

1400/06/10

سلام دوستان امیدوارم از این داستانم خوشتون بیاد .
اول اینکه من حسمو و کاری که علاقه مندم می نویسم و به راننده های گرامی توهین نشه بازم ببخشید .
داستان
من سعید هستم و چند سالیه با ماشین کار می کنم البته شغل اصلیم نیست ولی با این وضعیت مملکت فعلا مجبوریم ، اونروز کارمو انجام داده بودم ساعت ۸ بود رسیدم خسته بودم ۱ ساعتی خوابیدم مادرم بیدارم کرد برای شام بلند شدم دستو صورتمو شستم و شام خوردیم ، حولو حوش ۱۱ بود برادرم اومد خونمون طبق معمول با زنش دعواش شده بود و هر سری هم می اومد سر مادرم قور می زد که تو این زن واسه من گرفتی خلاصه نمی دونم چی شد یه دفعه قاطی کردمو لفظی با برادرم دعوام شد ، مادرم که می خواست تمومش کنه گفت برو یه دور بزن که اینم بره بعدش زنگ می زنم بیا منم برای اینکه تمومش کنم گفتم باشه و رفتم ، ماشین روشن کردم شروع کردم چرخیدن یه ۱۰ دقیقه ای گذشته بود که گفتم بزار گوشی روشن کنم یه مقدار کار کنم ، اسنپ کار می کنم بیشتر وقت ها یه ۲ دقیقه ای طول کشید یه مسافر خورد برای تهرانپارس رسوندمش گوشه خیابون منتظر درخواست بعدی بودم که درخواست خورد سهروردی ۲ نفر بودن رسوندمشون یه ۵ دقیقه ای طول کشید هنوز درخواست نیومده بود چون زمستون بود وضعیت کرونا هم که قربونش برم همه چیو خراب کرده ، یه دفعه یه درخواست خورد یوسف آباد گرفتمش رفتم رسیدم مبدا یه چند دقیقه ای معطل شدم دیدم چند نفر از یه خونه اومدن بیرون از مدل لباساشون معلوم بود انگار مهمونی بودن یا تو مایه های تولد با خودم گفتم این همه می گن دورهمی نگیرید کو گوش شنوا که دیدم در باز شد یه خانوم خوشگلو خوش تیپ سوار شد سلام کردم جواب داد چه بوی عطری انگار که همین چند دقیقه پیش زده بود گفت آقای فلانی گفتم بله گفت خوب اگه لطف کنی یه مقدار سریع برید ممنون ، منم سریع رفتم تو خیابان بهشتی داشتم سریع می رفتم که گفت آقا ببخشید حالم خوب نیست وایسید زدم کنار نزدیک سینما آزادی بودیم ساعت از ۱۲ گذشته بود زمستونم بود دیگه خلوته خلوت دیدم درو باز کرد گلاب به روتون بالا آورد ، اوه اوه چه بوی الکلی زد بالا شک کرده بودم از رفتارش ولی بوی عطرش نمی زاشت مطمئا بشم که دیگه فهمیدم مسته ، سریع پیاده شدم صندق زدم چهار لیتری آب آوردم گرفتم سمتش گفتم دستو صورتتونو بشورید حالتون بهتر می شه یه نگاه بهم کرد گفت ببخشید دیگه یه مقدار ریخت کف ماشین منم یه هو گفتم فدا سرتون می شورمش یه نیش خنده زدو دستاشو شست ولی لبشو با دستما پاک کرد ، آب گذاشتم صندوق سریع سوار شدم راه افتادم ، نمی دونم چی شد یه مقدار به خودم جرات دادم گفتم نوش جونتون مشروب خوردین یه چند ثانیه جوابی نشنیدم دوباره به خودم جرات دادم گفتم ببخشید قصد فضولی نداشتم ، جواب داد گفت اگه فضولی نیست پس چیه گفتم نه به خدا سوء تفاهم نشه چون من خودم مشروب خورم به خاطر همین سوال کردم تازه یه دستگاه تقطیر کوچیک دارم برای خودم می گیرم مشروب خوب اگه بخوایید و مایل باشید می آرم براتون گفت اولا من شیشه ای می خورم ، دوم می خوای مشتری پیدا کنی گفتم نه به خدا همینجوری می آرم خدمتتون با خنده گفت به چه مناسبتی با خودم گفتم بهترین موقعیته سر حرف بازه و می خنده می شه بهش گفت ، گفتم به خاطر خوشگلیتون من عاشق خدمت کردن به خانومام کاری از دستم بر بیاد براشون انجام می دم ، یه هو با یه خنده بلند گفت چه جور خدمتی ؟ رسیدیم مقصد یه گوشه زدم بغل یواش و با یه حس خاصی که تو دلم بود گفتم هر چی شما دستور بدید دوباره با صدای بلند خندید یه چند ثانیه ای می خندید که گفت برده هستی دیگه روم باز شده بود گفتم بله اگه مایل باشید افتخار می کنم در خدمتتون باشم گفت نه مایل نیستم می خواست پیاده بشه یه هو گفتم خواهش می کنم یه مقدار فکر کنید به خدا به دردتون می خورم پسر مطیع و حرف گوشکنی هستم هر وقتم نخواستید می روم بدون کوچکترین مزاحمتی یه خنده آروم کرد گفت من تا حالا برده نداشتم و نمی خوام چندتا فیلم و کلیپ دیدم و در موردش می دونم ولی چرا می خوای این کارو بکنی گفتم دوست دارم خواهش می کنم امتحان کنید اگه خوشتون نیومد من می رم مزاحم نمی شم گفت سکس نمی کنم ها گفتم بدون سکس شما ارباب هستید من برده ، وای انگار راضی شده بود گفت خوب شمارتو بده فکر کنم بهت خبر می دم گفتم چشم شمارمو گفتم زد تو گوشیش ولی تماس نگرفت که شمارش بیوفته منم پایان سفر نزده بودم پیاده شد خواست پول بده نگرفتم هر کاری کرد نگرفتم خندید گفت برده خوبی می شی رفت وای داشتم بال در می آوردم یه مقدار که دور شدم شمارشو برداشتم و پایان سفر زدم ، دیگه کار نکردم رفتم خونه مادرم خوابیده بود یواش در باز کردم جامو انداختم گرفتم خوابیدم از صبح که پا شدم تا آخر شب منتظر بودم که زنگ بزنه حتا در حین کار از فکرم بیرون نمی رفت چون خیلی وقت بود بردگی نکرده بودم به خصوص برای یه همچین خانوم نازی ، دیگه یه جورایی ناامید شده بودم تو فکر این بودم که چطوری بهش زنگ بزنم یا زنگ نزنم یا اول بهش اس ام اس بدم دیگه ساعت نزدیک ۱۲ بود با خودم گفتم الان شاید ناراحت بشه بزارم فردا بهش اس ام اس بدم اینجوری بهتره خلاصه داشتم آماده می شدن که کم کم بخوابم تو جام دراز کشیده بودم تلویزیون می دیدم یه دفعه اس ام اس اومد نوشته بود اگه بیداری یه زنگ بزن ستاره هستم مسافر دیشبت با یه استیکر خنده ، یه هو از جام سیخ شدم باورم نمی شد سریع در باز کردن که برم پشت بوم که راحت صحبت کنم مادر که خوابو بیدار بود گفت کجا گفتم یادم رفته باید یه زنگ مهم بزنم الان می آم رفتم پشت بوم سریع زنگ زدم البته به شماره ای که اس ام اس داده بود گوشی برداشتم گفتم سلام بانو افتخار دادید بهم واقعا ممنون زدن زیر خنده صدام رو آیفن بود ۲ نفر بودن می خندیدن اون یکی گفت اگه برده خوبو حرف گوشکنی باشی باید به جفتمون خدمت کنی قبوله گفتم هر چی بانو ستاره خانوم بگن من اطاعت می کنم خندیدن حسابی ، ستاره گفت الان می تونی بیای بهت آدرس بدم خونه دوستمه به دوستم گفتم اونم قبول کرده ، گفتم شما دستور بدید گفت الان اس ام اس می کنم رسیدی زنگ بزن گفتم چشم وای که باورم نمی شد با اینکه قبلا تجربه داشتم ولی باورم نمی شد رفتم حاضر شم مادرم گفت کجا گفتم یه کار واجبه گفت آخه این موقع شب گفتم زود می آم بخواب ، خلاصه سریع رفتم ماشین روشن کردمو رفتم سمت خیابون ولیعصر چندتا کوچه پایینتراز پارک ساعی وقتی رسیدم ماشین قشنگ یه جا قفل زدم ، زنگ زدم گفت چه دیر اومدی بیا جلو پلاک ۲۴ جوری که تابلو نباشه کسی نبود زنگ ۲ رو بزن رفتم کسی نبود زنگو زدم آیفون براشت گفت خیلی آروم بیا طبقه دوم رفتم رسیدم جلو در در باز شد یه خانوم خشگل با هیکل مناسب خیلی خوب بود با تاب و شلوارک ولی به ستاره خانوم نمی رسد معلوم بود همسن هستم سلام کردم تو چشام نگاه کرد خندید گفت بیا تو سریع رفتم تو ستاره خانوم دیدم پاشو انداخته بود رو اون پاش خیلی خشگل نشسته بود گفتم سلام بانو گفت سلام برده خودم چطوره گفتم خیلی ممنون لطف کردید افتخار دادید در خدمتتون باشم مهری هم نشست بقل ستاره اسم دوستش بود مهری گفت اجازه هست ستاره جان ستاره گفت خواهش می کنم بفرمایید مهری گفت بیا بشین جلو پام رفتم نشستم یه کشیده نه محکم نه آروم زد تو گوشم گفت ببین من خودم قبلا برده داشتم هر چی که می گم قشنگ جواب می دی گفتم چشم ، گفت قبلا میسترس داشتی بهت می خوره با تجربه باشی گفتم بله بانو گفت از این به بعد به جفتمون می گی ملکه فهمیدی گفتم بله ملکه خوشش اومد گفت کارمون راحته حالا که با تجربه هستی علایقت چیه لیمیتهات گفتم فول هستم بانو فقط دیلدو و شکنجه یا زدن هایی که باعث درد شدید و خونریزی بشه قبول نمی کنم گفت عالیه منم زیاد خوشم نمی آد ولی اون برده قبلیم دوست داشت گفت حالا پا شو لخت شو با شرت باش همین کارو کردم گفت حالا پاهای ملکه ستاره رو بوس کن چند بار هم بوس کردم روی پاش کف پاش انگشتاش که خوده ملکه ستاره گفت لیس بزن شروع کردم لیس زدن یه کم قلقلکش می اومد راست گفته بود بار اولش بود خلاصه یواش یواش کل پاهاشو لیس زدم گفت بسته برو پیش مهری ، مهری گوشمو کشید و منو برد اونطرف چهار دستو پام کرد نشست روم گفت زود باش اسب خوبم سریع منم سریع می چرخیدم دور پذیرایی نصبتا بزرگ بود پاهاشو جمع کرده بود زیر شکمم و گوشامو گرفته بود می خندیدن ۲ نفری یه دفعه ستاره گفت منم می خوام مهری اومد جلوتر ستاره نشست پشتش با هر بدبختی بود ۲ دور زدن دیگه نتونستم داشتم می افتادم که پیاده شدن پاهاشونو آوردن جلو بوس کردم و گفتن ازشون تشکر کنم واسه اینکه اسبشون شدم معلوم بود مهری کارشو خوب بلده البته اسم ها واقعی نیست عوض کردم ، مهری شورتکشو در آورد شورت پاش نبود نشست رو مبل پاهاشو جمع کرد کس و سوراخ کونش قشنگ جلوم بود نشستم سرمو گرفت گفت ازت راضی باشم و امشب هر کاری گفتم بکنی برده شخصی خودم می شی گفتم چشم ولی گفت برده شخصی خودم جای سوال داشت ولی چیزی نگفتم گفت بوس کن و بلیس شروع کردن لیسیدن چه لذتی می برد و منم حال می کردم گاه گداری می گفت سوراخ کونم لیس بزن و چه حالی می کرد ستاره کلا محو ما شده بود معلوم بود حشری شده ولی چرا جلو نمی اومد پا شد گفت من می رم اون اطاق یه استراحتی کنم کارتون تموم شد اگه بیدار بودم می آم منظورش به مهری بود و رفت منم نزدیک به ۴۵ دقیقه لیس می زدم کس کون مهری رو تا بلخره ارضا شد البته وسطش ۲ بار استراحت هم کردم دهنم لیز شده بود آبش بود خلاصه کلی حال کرد گفت پاهامو قشنگ لیس بزن ببینم روی پاش کف پاش انگوشتاش اینقدر لیس زدم طعم پاش تو دهنم بود اونایی که لیس زدن می دونن بلند شد نشست روم گفت برو سمت حمام راه نشونم داد گفت برده قبلیم هم شاش می خورد هم انمو تو چی گفتم ببخشید ملکه اگه بی ادبی نباشه فقط انتونو می خورم قبلا مزه کرده بودم با ارباب قبلیم ولی نخورده بودم نمی دونم چی شد که گفتم می خورم رفتیم تو حمام پاشود رفت سر سوراخ حمام شاشید تموم شد اومد سمتم گوشمو گرفت گفت دراز بکش دراز کشیدم ولی به جای دهنم روی سینم ان کرد اوه چه بویی داشت نصبتا زیاد بود ترسیدم با خودم گفتم چطوری بخورم این همرو تموم که شد اومد با کونش نشست رو دهنم ولی خودشو نگه داشته بود از کاراش معلوم بود با تجربه اس گفت سوراخمو تمیز کن با زبونت یکم کثیف باشه من می دونم باتو شروع کردم با زبون تمیز کردن دقیقا همون مزه میسترس قبلیمو می داد قشنگ تمیز کردم پا شد گفت آفرین ۵ دقیقه وقت داری کل انمو بخوری برم بیام هیچی نباشه ها نمی دونستم باید چیکار کنم شروع کردم با دستم از سینم برمی داشتم می خوردم تا می زاشتم تو دهنم سریع قورت می دادم این دیگه یکم مزه کردن ان نبود داشتم واقعا می خوردم حالم یه جوری شده بود ولی با بدبختی می خوردم تقریبا نصفشو خوردم اومدش دید گفت معلوم اولین بارته پس چرا گفتی فولی گفتم مزه کرده بودم ولی اینجوری نخورده بودم گفت اشگال نداره این دفعه بسته ولی دفعه بعد این خبرا نیست همشو باید بخوری خوشحال شدم گفتم چشم ملکه گفت خودتو بشور سریع ، زمین هم تمیز باشه زود بیا ، سینمو شستم هر چی مونده بود هم کردم تو چاه حمام اومدم بیرون حالم خوب نبود گفت لباستو بپوش برو هر موقع زنگ زدم باید سریع خودتو برسونی فهمیدی گفتم بله ملکه فقط می تونم یه سوال بپرسم گفت بپرس گفتم ملکه ستاره چرا رفتن و کاری نکردن گفت ستاره شوهر داره به خاطر همین تورو به من معرفی کرد یه مقدار مشگل دارن که داره حل می شه که بره سر خونه زندگیش حالا از من خوشت اومد گفتم بله ملکه ممنون ، گفت آروم برو گفتم چشم و رفتم از راهرو داخل حیاط یواش درو باز کردم رفتم بیرون آروم درو بستم حالم خیلی بد بود تا حالا ان نخورده بودم رسیدم سر کوچه که ماشینو پارک کرده بودم نشستم دست انداختم دهنم هر چی ان خورده بودم آوردم بالا ولی خیلی حال داد . اگه دوست داشتین بازم براتون می نویسم چون حدود ۱۰ ماه برده ملکه مهری بودم (لطفا قصمت دوم بردگی برای دختر ۱۷ ساله رو داخل سایت بزارید که قسمت سوم و پایانیو بنویسم دوستان پسند کردن )

نوشته: سعید


👍 9
👎 19
57601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

829339
2021-09-01 01:25:04 +0430 +0430

تو روحت

1 ❤️

829375
2021-09-01 02:56:03 +0430 +0430

کاش میسترسا واقعی بودن😐😐الان ۹۹درصد فیکن و دنبال پول گرفتن و تیغ زدن هستن اگه واقعیش می بود خودم حاضر بودم برده اش بشم!
توام ریدی با این کصتانت جمع کن واقعا

1 ❤️

829385
2021-09-01 05:57:56 +0430 +0430

خواهشا دیگه اسنپ کار نکن آبروی هر چی راننده اسنپ بردی پلشت

1 ❤️

829399
2021-09-01 08:15:22 +0430 +0430

دمتگرم ادامه بده

0 ❤️

829431
2021-09-01 11:47:38 +0430 +0430

یه جقی پررو عرق خور باه باه باه

0 ❤️

829439
2021-09-01 12:30:56 +0430 +0430

ساقیم اینم نمونه کارم

0 ❤️

829449
2021-09-01 13:38:43 +0430 +0430

انتر مادر دوهزاری

0 ❤️

829465
2021-09-01 15:26:51 +0430 +0430

منم خیلی دلم میخاد میسترس داشته باشم اما پیدا نمیکنم

0 ❤️

829469
2021-09-01 16:03:16 +0430 +0430

خوب بووووود ادامه بده

0 ❤️

829606
2021-09-02 06:38:55 +0430 +0430

بردگی برای ساناز خانم چه فرشته‌ای

بعد اسامی شدن ستاره و مهری ؟

چی تو مغز فندیقی جقیتون میگذره !!!

0 ❤️

856602
2022-01-31 14:46:33 +0330 +0330

برده کم شنم و مطیع برا خانومام ای دی اینستام nazix67321

0 ❤️

924285
2023-04-20 20:46:47 +0330 +0330

ادامە بدە

0 ❤️