بردگی در استانبول (۲)

1401/03/23

...قسمت قبل

درود
با توجه به استقبال شما عزیزان و کامنت هایی که گذاشته بودید ، تصمیم گرفتم ادامه داستان واقعی خودمو براتون بنویسم. یک داستان خیلی خاص که واقعا هم برام لذت بود هم یک تجربه فوق العاده ! حتما قسمت اول رو بخونید و بعد بیاید ادامه رو بخونید.
ضمنا من باز هم میگم هر کسی که با قسمت اول حال نکرد و دوست نداشت! خواهشا ادامه رو نخونه ! گرایش من ارباب و برده هست و طبیعی هست که برای خیلی از افراد اصلا جالب نیست . پس اگر از رابطه ارباب و برده و فتیش خوشتون نمیاد، اصلا نخونید.
حتما با کامنت هاتون و لایک ها بهم بگید که ادامه بدم یا دیگه دوست ندارید .
خب بعد از اینکه برای مهناز خانم یه عالمه لیسیدم تا توو دهنم ارضا شد. مریم خانم و ارباب مرجان قلاده منو گرفتن و بردن توو اتاق خودشون که دیدم روو میز چندتا دیلدو و ویبراتور و شلاق هست . شروع کردن با هم لز کردن ! دوتاشون لخت شدن جلوی من و مرجان اومد سرمو گرفت بالا گفت چیه ؟؟ کیرت داره خفه میشه ؟؟؟؟ و دوتایی خندیدن و گفتن این هنوز اولشه توله سگ!!! اینجا باید حسابی شق درد بکشی و اشاره کرد که پاهاشون رو بلیسم. شروع کردم لیسیدن پاهاشون ولی حسابی داشتم درد میکشیدم و کیرم داشت میترکید. کم کم لخت شدن و هر دوتاشون واقعا خوش هیکل بودن و سینه هاشونم قشنگ 85 بود . همدیگه رو میمالیدن و منم پایین پاهاشون بودم با اون پلاک که تووی کونم بود و با تکون خوردنم واقعا درد میومد. یعنی از یک طرف درد از کیرم و یه طرف هم از کونم . گفتن کم کم بیا بالا که اومدم ساق پاهاشون رو لیسیدن و رسیدم نزدیک کص مرجان خانم که دیدم واییی عجب کص خوشگلی دارن . صورتی و توپول و خیس و بدون هیچ مویی و گفتن توله سگ میخوام خودتو نشون بدی . شروع کردم مثل سگ تند تند لیسیدن و مرجان خانم صداشون رفته بود هوا و سرمو فشار میدادن و با مریم لب میگرفت . من از بالای کسشون لیس میزدم تا سوراخ کونشون. حسابی براشون لیسیدن و چوچولشون رو مک زدم تا یهو سرمو فشار داد توو کصش و همه آبشون اومد توو دهنم و صورتم خیسه خیس شد. مریم سریع قلاده منو گرفت و برد سمت کسش و هنوز شورت پاش بود . گفت برات یه سوپرایز دارم توله سگه مادرجنده، دیدم شورتشو کشید پایین و یه کس پر از مو و پشمالو، گفت زود باش توله سگ، کس پشمالو منو بلیس. حسابی کس پر از موی مریم خانم رو لیسیدم و منو خوابوند به پشت و اومد نشست روو صورتم و کص و سوراخ کونش رو میمالید به صورتم و همه ی صورتم پر از موی کصش شده بود و بهم میخندیدن .
خلاصه بعد از اینکه توو دهنم ارضا شدن و ابشون از لای موهای کسشون اومد توو دهنم و خوردم و مک زدم براشون. مرجان خانم که استراحت کرده بود اومد قلاده منو کشید و با خودش برد توو دستشویی که یه دستشویی بزرگ بود هم هم حمام داشت هم وان هم توالت که مرجان خانم گفتن توله سگ میخوام بهت جایزه بدم و بشاشم دهنت . این روزا زیاد شاش باید بخوری توله سگ چون ما وقتی سگ داشته باشیم دیگه از توالت استفاده نمیکنیم حتی وسط شب اگر شاش داشته باشیم یهو بیداریت میکنیم برای اینکه بشاشیم دهنت. فهمیدی توله سگ ؟ گفتم بله سرورم من باعث افتخارمه که شاشخور شما باشم. فقط میشه خواهش کنم پلاک کونم و قفل کیرمو باز کنید ؟؟ که خندید و گفت نترس امشب کاری سرت میارم که خواهش کنی کیرتو قفل کنم . راستش یه ذره ترسیدم و داشتم به این فکر میکردم که این ده روز قراره چکاری سرم بیارن و… دیدم کسون رو چسبوند به دهنم و تنظیم کرد دهنمو و گفت اماده ای توله سگ ؟؟؟ همه رو قورت بده. رفتم بگم چشم که شروع کردن شاشیدن، دهنم پرشد و تند تند قورت میدادم و دماغم رو هم گرفته بودن که مستقیم بره پایین . بعد از خوردن شاش ارباب و آب کسه خانم ها دیگه گفتن آفرین توله سگ، خودتو بشور مخصوصا اون صورت پشمالوت رو خوب بشور و بیا بیرون.
من حسابی خودمو تمیز کردم و یه حوله روو زمین بود که گفت از این حق داری استفاده کنی. این حوله پای ما هست .گفتم چشم ارباب مرجان. ممنون سرورم
با حوله خودمو خشک کردم و چهار دست و پا رفتم بیرون با قلاده و وقتی بار اول لخت شدم برام سخت بود و خجالت میکشیدم ولی دیگه داشت برام عادی میشد. رفتم دیدم خانم ها دارن باهم صحبت میکنن و در مورد شب صحبت میکنن که قراره برن مهمونی خونه یکی از دوستاشون. من خوشحال شدم که میتونم استراحت کنم چون واقعا خسته بودم. رفتم یه گوشه نشستم روو زمین که خانم ها گفتن توله سگ پاشو که باید آماده بشیم و بریم مهمونی ! گفتم سرورم منم باید بیام ؟ گفتن اره اتفاقا دوستام میخوان تو رو ببینن ( البته از قبل من بهشون گفته بودم که از فانتزی هام اینه که بردگی کنم در جمع ) مریم خانم گفتن : مگه خودت مهمونی دوست نداشتی توله سگ ؟ گفتم بله ارباب . گفت خب اول بریم ناهار بخوریم و یه استراحت بکنیم و بریم.
امیر براشون از بیرون ناهار اورده بود و گفتن برم براشون بچینم روو میز و اماده کنم همه چیز تا اونا تشریف بیارن. منم واقعا برام سخت بود با اون پلاک که راه برم و کار کنم که گفتن دیگه باید عادت کنم . رفتم غذا ها رو چیدم و همه چیز رو اوکی کردم و گفتم تشریف بیارم که مریم خانم گفت : همیشه پایین پاهای ما میشینی تا هر کدوم ته مونده غذایی بهت بدیم توله سگ. بعد تشکر میکنی. دیدم مرجان خانم گفتن چون امروز سگه خوبی بوده و روز اولش هست بهش غذای خوب میدم که برای شب جوون داشته باشه . خیلی برام سوال بود که شب چکاری قراره باهام بکنن …
مرجان خانم یه ظرف برام اورد و داخلش یه ذره کباب و برنج گذاشت و یه ذره هم خورشت و گفت بچه ها شما نمیخواید به توله غذا بدید ؟؟ مریم خانم که از کسش معلوم بود از همه کثیف تره اومد گفت چرا و ظرف رو گرفت یه تف انداخت روو کباب من، گفت اینم برای توله عزیزم که حال کنه. و گذاشت جلوی من گفتن باید با دهن بخورم بدون قاشق و سرمو بردم نزدیک و مرجان خانم گفتن بذار کمکت کنم توله سگ و با پاهاشون غذامو له کردن که بتونم بخورم و منم تشکر کردم و پاهاشون رو لیسیدم و تمیز کردم و ازشون تشکر کردم . داشتم میخوردم که غذا هام خیلی قاطی شده بود. یهو مهناز خانم گفت توله سگ وایسا غذاتو خوشمزه کنم برات که حال کنی. اومد یهو نشست و یه ذره شاشید روو غذام. من واقعا تعجب کردم و نمیخواستم بخورم که مهناز گفت یعنی واقعا نمیخوای بخوری ؟؟؟؟ اوکی اگر نخوری تا 2 روز فقط باید شاش منو بخوری و از غذا خبری نیست . منم با اجبار خوردم و همه خندیدن و بعد از جمع کردن میز و شستن ظرف ها گفتن میتونم استراحت کنم که یه گوشه این نشسته خواب رفتم و بعد دیدم با یه تیپا بیدار شدم و دیدم مریم خانم هستن و میگن توله سگ پاشو باید بریم مهمونی. من بیدار شدم و گفتم سرورم من میتونم برای بیرون اومدن لباس بپوشم. کف گفت نه فقط یه شورت بهم داد که بپوشم اونم صورتی و بهم خندیدن. بعد اماده شدن خیلی خوشگل و تیپ زدن و قلاده منو گرفتن رفتن توو پارکینگ و من مدام میترسیدم توو آپارتمان کسی ما رو ببینه. که خداروشکر ندید کسی و وقتی رسیدیم به ماشین رفتن نشستن و امیر اومد دره صندوق رو باز کرد و گفت برو توو. من گفتم نمیشه توو بشینم ؟ گفت گه نخور توله سگ، زود باش برو توو
من رفتم توو صندوق و معلوم بود جای دوری بود و بعد از یه مدتی دیدم مرجان خانم صندوق رو باز کرد و گفت توله سگ بپر پایین. رفتم پایین و چهار دست و پا کنار خانم رفتم توو و دیدم یه خونه خیلی بزرگ و شیک و حدود 6 تا خانم بودن و با 3 تا پسر هیکلی که یکیشون سیاه پوست ود که بعدا فهمیدم خارجی هست و همون دوست امیر هست. باهم سلام کردن و همه منو دستمالی کردن و به مرجان میگفتن این بود اون توله که گفتی از ایران اوردی و خیلی خوبه ؟؟؟ مرجان گفت : حالا بهتون ثابت میکنه توله سگم. مگه نه ؟ من گفتم بله سرورم. مردا هم چندا زدن دره کونم و گفتم عجب کونی هم داره این توله سگ. کونم حسابی قرمز شده بود. خانم ها بهم گفتن : شنیدیم کصلیسه ماهری هستی و توالت هم هستی !! گفتم : بله در اختیارتونم .
یکی از خانما قلاده منو گفت برد زیر دامنش گفت بلیس ببینم توله سگ! منم اون زیر شروع کردم لیسیدن کصشون که واقعا عالی بود. من زیر دامن داشتم میلیسدم که یکی از اقایون گفت : مرجان خانم این توله شما ساک هم میزنه ؟ مرجان گفت در موردش حرف نزدم باهاش ولی غلط میکنه ساک نزنه! گفت خب پس امشب امتحانش میکنیم ! مریم خانم یهو گفت : امشب میخوام جک توو دهن این توله ارضا بشه چون آبش خیلی زیاده …
شروع کردن به مشروب خوردن و من مرتب از زیر دامن خانم ها جابجا میشدم و یهو دیدم پلاک کونم رو بیرون اوردن وای چقدر سوراخم باز شده بود. همه انگشتم میکردن و وقتی میلیسیدم خایه هام رو میمالیدن و با کیرم بازی میکردن و منم کیرم داشت میترکید با اینهمه خانم خوب و هات ! اصلا خایه هام سیاه شده بود. بعد از یه عالمه مشروب خوردن ، قلاده منو کشیدن و از لای کص خانما اومدم بیرون .
یه ذره طولانی شد. اگر خوشتون اومد بگید که ادامه داستان رو بنویسم و با لایک و کامنت بهم بگید. همه این داستان واقعی هست و کاش میشد دوباره تکرار بشه . که بعدا فهمیدم ارباب چند وقت یکبار برده رو عوض میکنه . وقتی برگشتم هرچقدر پیام دادم دیگه جواب ندادن.
منتظر قسمت بعدی باشید

ادامه...

نوشته: سام


👍 30
👎 3
31401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

879138
2022-06-13 02:02:26 +0430 +0430

کرسی شعر

1 ❤️

879155
2022-06-13 02:47:19 +0430 +0430

ادامه بده عالی بود خیلی دوست دارم بدوم چی میشه

0 ❤️

879188
2022-06-13 04:56:15 +0430 +0430

با توجه به استقبال و کامنتهای قسمت قبل تصمیم گرفتی ادامه بدی واقعن؟کلن سی تا لایک بود و شیش تا پیام
این قسمتم فقط تا اونجا که شاشیدن دهنت خوندم و واقعن حالم بد شد

0 ❤️

879226
2022-06-13 11:01:36 +0430 +0430

بگو میخونیم مشعول میشیم

0 ❤️

879248
2022-06-13 13:51:59 +0430 +0430

عالیی

0 ❤️

879271
2022-06-13 16:09:22 +0430 +0430

خوشبحالت منم واقعا دوسدارم بردگی رو واسه خانوما تجربه کنم

0 ❤️

879500
2022-06-14 18:21:47 +0430 +0430

عالی بود بازم بنوییییس

0 ❤️

881858
2022-06-27 13:52:59 +0430 +0430

ینی ریدم تو فانتزی های تخمیت عنترشکل خیلی داستانت کیری و تخمی بود😐😂😂

0 ❤️