برکت چت

1396/04/16

سلام دوستان من دفعه اولمه داستان مینویسم البته داستان که نیست عین واقعیته…این سکسمم جز سکسای اوایلمه…
من اسمم کیانه 30 سالمه اهل رشتم…190 قدمه 90 وزنمه…کیرمم 15 سانته…نمیگم 23 سانت!بنظر خودم دوس داشتم 18 سانت باشه چون یسری پوزیشنارو نمیشه انجام داد با این دودول.خخ…ولی راضی کنندس واسه دخترایی ک هرزه نیستن…
حدود 5.6 سال پیش که همش هات بودمو تشنه سکس و سرگرمیم همش این بود شبا که از سر کار میام بشینم پای کامپیوتر دنبال یه دختر پایه واسه سکس بگردم…خلاصه یروز ک داشتم میگشتم یه دختر خانم 21 ساله بنام سمانه خورد به پستم…ایشون دانشجو بودن مامانو باباش جدا شده بودن از تهران اومده بودن رشت…18 سال تهران بود…مامانش رشتی بودو ارایشگر بود…خلاصه منم ک توم عروسی بود بهش گفتم امروز که چهارشنبس اگه دوس داری شنبه باهم بریم چون دانشجوام بود…بعد کلاس دمه نهار وقت داشت که با هم بریم انزلی اونجا ویلا کرایه کنیمو…
گفت اوکی ولی من صد در صد نیستم…ولی دلم خیلی میخواد…
پنجشنبه که شد یهو دم دمای غروب اس داد که اقا من نمیام…گفتم چرا؟گفت میترسمو…حالا من با هر روش خایمالی که بلد بودم گفتم بابا بیا اخه چرا میترسیو اینا…که تهش گفت من دخترم!!
منم انگار یه اب سردی ریختن روم خورد تو پرم…خلاصه اون روز بیخیالش شدم…جمعه شبش کارگرمون رفته بود خونه فامیلاش من باید شب میرفتم کارخونه میخوابیدم…شبش که رفتم دیدم خیلی حشریم…خلاصه زنگ زدم سمانه گفتم بیا حال تلفنی کنیم حداقل…گفت باشه…خلاصه ی یساعتی من کف زنان باهاش حرفیدمو ابم اومد…خدافظی کردم رفتم دوش گرفتم اومدم دیدم بعله واسم پیام اومده از طرف سمانه…که اقا من من میام فقط فکر کن که ناموسه خودتم من هیچکیو ندارم…منم ک انگار رو ابرا بودم گفتم باشه…
خلاصه فردایی دم دمای ظهر رفتم پمپ بنزین فرزانه…دیدم به به یه دختر با مقنعه قد حدود 165…وزن حدود 60 داره میاد سمت ماشین…دفعه اولی بود که همو میدیدیم…یعنی قبلش عکس همم ندیده بودیم…البته اونموقع نت adsl هم نبود چه برسه تلگرامو…ما هم تو میهن چت اشنا شده بودیم…یاهو هم که تحریم کرده بود مارو…
خلاصه بعد احوال پرسی سوار ماشین شدو رفتیم سمت انزلی…از قبلم یخونه کرایه کرده بودم…ینمه وسایل گرفتیمو…رفتیم ویلا…
اینم بگم من اونموقع فیلم پورن زیاد میدیدم…الگوهای جنسیم اونا بودن…خلاصه تا پا گذاشتیم داخل خونه گرفتمشو چسبوندم به دیوار یه چندتا لب مشتی گرفتم اخ اخ چه لبای حشریت از چشاش داشت میزد بیرون…گفت برم دستشویی…منم وسایلو جابه جا کردمو…منتظر شدم تا بیاد…خلاصه اومد گفتم راحت باش…رفت تو اتاق بعد 5 مین اومد بیرون…با یه جین تنگو یه تاب…ک ممه هاش داشت تابو میترکوند…سفید…اخ اخ…تازه الان قدر اون ممرو میفهممم…یه 80 واقعی چسبیده به هم…نوکش صورتی…خلاصه اومد رو مبل روبرم نشست موقع نشستن یه چرخی زد کونش خورد به چشمم دیدم اوه اوه من داره ابم میاد هنوز شروع نشده…سریع دوتا دلستر وا کردم شروع کردم به صحبت کردن…که چی میخونیو چی شد اومدین اینجاهو…حدود 5 دقیقه ای شد که رفتم کنارش نشستم…دستمو انداختم دور گردنشو اونم که یکم احساس امنیت بیشتر کردو دید پسر شری نیستم خودشو انداخت تو بقلمو بهم تکیه داد…منم صورتشو برگردوندم طرف خودمو شروع کردم به لب گرفتن…البته خیلی بلد نبود…اروم دستمو بردم سمت ممه هاش… اخ اخ واقعا عالی بودن…ممه هاش دیوونم کرده بود…ی یدقیه ک تو اون حالت بودیم گفتم بریم تو اتاق رو تخت…گفت باشهو جلو افتاد منو چسبوند بخودشو اروم رفتیم سمت اتاق…رفتیم رو تخت دیگه دست خودم نبود انداختمش رو تختو افتادم روش تابشو در اوردم…وای چی میدیدم…این ممه ها عالی بودن …منم شروع کردم به خوردنشون…اومدم پایین تر قشنگ شیکمشو ماچ مالی کردم نافشو خوردمو اروم دکمه های شلوارشو در اوردمو بالای شورتشو میبوسیدم…چه بوی خوبی میداد…با دستش اروم سرمو هدایت کرد پایین…از رو شورت کوسشو میبوسیدمو…اروم جینو کامل در اوردم…بغل رونشو میبوسیدمو…ک دیدم داره صداش بلند میشه…هی میگفت بخورش بخورش…شورتششووکه در اوردم دیدم کوسش خیسه خیسه…منم یه لیس انداختم دیدم طعمش عالیه… حدود ده دققه حسابی لیسیدم…لنگاشو دادم بالاهو با زبون حسابی کوسشو میلیسیدم ک سولاخ کون خوشگلش توجهمو جلب کرد تو عالم حشریت یه زبون کشیدم روش…وای عالی بود شروع کردم به لیسیدن کوسو کونش …هی میگفت بکن…کیر میخوام…کیر میخوام…منم با انگشتم اروم کردم تو کونش ینمه خودشو جمعو جور کرد اروم شروع کردم به تلمبه زدن با انگشتمو کوسشم داشتم میخوردم که حسابی داشت حال میکرد…دوتا انگشتی کردم توشو بعد چند دقیه دیدم وا شده…یهو بلند شد منو گرفت انداخت رو تخت شروع کرد لب گرفتنو لباسامو در اورد رفت سمت کیرم اخ چه دهن گرمی داشت کیرمو کرد تو دهنشو شروع کرد ساکیدن یه دو سه دقیقه شد دیدم داره ابم میاد سریع رفتم کاندوم تا خیری اوردمو…خوابوندمش رو تخت…کاندومو گذاشتم یکم دیگه کوسو کونشو از پشت خوردم تا ماده تاخیری کیرمو بی حس کنه…با حرصو ولع عجیبی شروع کردم به کردن تو کونش چندتا پوزیشن عوض کردیم…بعد بیست دقیقه نیم ساعتی دیدم دیگه نا ندارم کمر بزنم ابمم نمیومد…کونشم حسابی وا شده بود…حسابی حشری شده بود…گفت بیا بنداز لا ممه هام…کاندومو در اوردم یه ساک مشتی زد حسابی تفی کردشو کیرمو کردم لا ممش…وای عالی بود یعنی دو سه دقیقه نشد که ابم اومد…بعدشم رفتیم ی دوش گرفتیم ی شورتو سوتین مشکی پوشیدکه با تن سفیدش داشت دیوونم میکرد … یکم تقویت کردیم دیدم دوباره دارم شق درد میگیرم یه بار دیگم سکسیدیم…بعد اون جریان دو بار دیگه با سمانه رفتیم سکس…البته که دوس پسر دوس دختر نبودیم چون تفاوت طبقاتی داشتیم…فقط واس سکس باهم بودیم…دفعه سوم گفت از جلو بکن من پردم ارتجاعیو…منم گفتم ن…ترسیدم خودشو بندازه گردنم…چون واقعا ادم شری نیستم…اینم بگم من هیچ وقت سکس پولی نکردم…و واسه دخترایی ک واس هات بودنشون و واسه تفریح و ارضا شدن از نظر جسمیو روحی با یه پسر مطمعن رابطه دارن خیلی احترام قایلم.
بعد اون جریانم یه چند ماهی خبری ازش نبود بعدش گفت دارم ازدواج میکنمو…امروزم هوس ممه هاشو کردم زنگیدم یه پسره جواب تلشو میداد…گفتم حداقل خاطرشو اینجا بنویسم…

نوشته: کیان


👍 4
👎 2
2786 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

638546
2017-07-07 20:36:48 +0430 +0430

بد نبود (clap)

0 ❤️

638605
2017-07-08 05:20:35 +0430 +0430

فقط واسه خاطر ميهن چت لايك ميكنم ، چون اونموقع ها خيلي رو بورس بود خيلي خوش ميگذشت با بچه هاي اونجا تو چت روم هاي شهر هاي مختلف…

0 ❤️

769891
2019-05-28 19:43:29 +0430 +0430

تو پول نداری که سکس چولی کنی بدبخت دنباله کسه مفت میگردی که دخترای مفتی هم زیاد هست میان میدن میدن

0 ❤️