بعد 10 سال بهش رسیدم به لطف شهوانی

1397/10/06

وقتی در جوانی عاشق بشی دختره اگه دختر فرماندار شهرت باشه بازم راهت میتونی باهاش ارتباط برقرار کنی اما گر فامیل باشه سالها طول میکشه که حتی بتونی یه ابراز علاقه ابتدایی بهش کنی و دختر عموم فوزیه هم برام یه بت بود برام از نفس کشیدنم عزیزتر بود منکه سه سوت کافی بود با دخترها دوست بشم اما هرگز توان ابراز علاقم بهش را نداشتم گرچه بارها کاری کرده ام که بفهمه او از همه دختران فامیل برام عزیزتره اما اصل مطلب و هرگز نگفتم وقتی عشق یکطرفه ام به فوزیه 4 سال را سپری کرد درین 4 سال فقط از داغ عشق سوزان دلم که توان گفتنش ندارم در عذاب بودم اما هر لحظه امید به لحظه بعدش داشتم که بهش میگم دختر عمو جان همین و بس که چو شمع در حال سوختنم از بس عشقت در سینه دارم اما 4 سال انتظار طول کشید و با ازدواج فوزیه تمام رویاهام غرق در اب شدن و قسم بخدا هفته اول ازدواجش برام از جهنم بدتر بود حالا یه نقطه قوت داشتم که فوزیه با پسر عموی جفتمان ازدواج کرده و حداقل جلوی دید است خیلی خیلی زود در داغ عشقش از سیگار شروع و چند ماه طول نکشید که حالا خودم را فردی میدیدم که هرروز پای بساط تریاک کشیدن با دوستان هستم 5 سال بعد رفتن عشقم که حالا یه جوان 28 ساله معتاد بودم در ایام عید که معمولا به کوه و دشت میریم من ساعتی بعد فاصله گرفتم و 500 الی 600 متر بالاتر پشت تخته سنگی بزرگ یه اتیش روشن کردم و مشغول مواد کشیدن بودم یه بیست دقیقه گذشت که صدای پا میامداما نمیشد کاری کرد و هرکه باشه میفهمه دارم چکار میکنم لحظاتی بعد کنارم فوزیه و شوهرش هستن و کنارم نشستن دقایقی صحبت رد و بدل شد و مرا دعوت به ترک این بلا کردن و مختار ( شوهر فوزیه ) بلند شد و گفت میرم یه دور کوچک میزنم و تا شد هیزم هم برات میارم دقایقی بعد دختر عمو جان بهم گفت حیفه چرا زندگیت و نابود میکنی ؟ سرم و بلند کردم و گفتم انکه زندگیم و نابود کرد این نیست ان تو بودی … فقط مات نگاهم کرد و سریع بلند شد و اطراف و نگاه میکرد و میترسید شوهرش نیایید و حرفم و بشنود و دوباره نشست بهم گفت آموزا ( پسر عمو بزبان شیرین کردی ) چرا چنین میگی مگه من چه کردم وقت کم بود و فقط چند کلمه گفتم که بعد اینکه 4 سال در حسرت عشقت جان کندم با ازدواجت دیگه نه خودم برام مهم بود نه دنیام … مختار برگشت و حرفها قطع شد و دقایقی بعدش انها رفتن و من ماندم و داغی تازه بر دلم که حالا که 9 سال از عشقم میگذره و عشقم یه پسر 2 ساله داره حالا تونستم بهش بگم و دیگه این تریاک هم دردم و تسکسن نداد به قول از شادروان هایده : مستیم دیگه درد منو دوا نمیکنه …
زندگی من وارد فاز جدیدی شده بود و شاد بودم که بالاخره داغ دلم و گفتم حالا اکثر روزها میتونم دقایقی با عشقم حرف بزنم و هی از علاقه شدیدم بهش میگفتم و او هم خنده بر لبان شیرینش مینشست 6 الی 7 ماه گذشت اما هرگز جریت اینو نداشتم بهش بگم بذار حتی ازت یه بوسه بگیرم تا اینکه پارسال شهریور 96 بود که فوزیه جان از بی حوصلگیش و بد طاقتیش میگفت و اینکه پسرش اکثر وقتها پیش مادر شوهرشه و طاقت نداره و من هم که چند روزی بود به سفارش دوستی شروع به خواندن داستانهای سکسی شهوانی کرده بودم بهش گفتم یه سایت بهت معرفی میکنم که خیلی لذت بخش است و فقط اسم داستان سکسی را سرچ کن و داستان زیادی وجود داره …
هفته ای بعدش که دیدمش گفت خدا بگم چکارت کنه منو معتاد به سایت کرده ای و شب و روز مشغول خواندن هستم حالا فرصت و غنیمت شمردم بهش گفتم حتما شبها با مختار تلافی شهوت وقت خواندن و در میاری که فقط خندید و چیزی نگفت … بهش گفتم آموزا جان میخوام تمام عشقم بهت را در داستانی بنویسم و بفرستم البته اگه اجازه میدی اخر داستان را سکسی میکنم که بازم خنده ای زد و رفت …
همان روز داستانی با کل غم و دردهایی که اوایل از عشق فوزیه کشیده بودم و کل ماجرا تا روز مواد کشیدنم و نوشتم که اخر داستان را با سکسی که نکرده ایم تمام کردم و کلی اغراق کردم … هرروز به سایت سر میزدم و انتظار داستانم و داشتم که حدود دو هفته طول کشید که پیامی برام رسید و از فوزیه بود : آموزا جان چاپ شد … با خواندن داستان من در سایت شهوانی کامل مشخص بود فوزیه با من یه رابطه ای کامل متفاوت داره و چند روز بعدش گفت فردا صبح ساعت 9 بیا خانه ام … ساعت 9 صبح روز بعد خانه اش رفتم حدود 10 دقیقه فقط گریه کرد و حالا من کنارشم و دستام زیر گردنش هست و دارم نوازشش میکنم که هی تکرار میکرد : لعنت به من که تورا چکار کردم منو ببخش … منکه اصلا در ان لحظه انتظاری از شهوت نداشتم چون حالش خیلی بد بود که ناگهانی بلند شد و یه بلوز و دامن مشکی پوشیده بود که شروع به دراوردنشان کرد گفت آموزا بیا دردت بجانم این تنها کاریه میتونم برات بکنم و دیگه همه چی رنگ تازه ای گرفت وقتی اولین بوسه از انتظار ده ساله را گرفتم دقیقا مستی خودم را بیاد میارم با لخت شدن هردومان و بدن سفید لاغر فوزیه جلوی چشام بود و از خدا توقف زمان را میخواستم اما بیست دقیقه در بغل عشقم در بیست ثانیه تمام شد و با هر لمسی از بدنش و صدای نازک جون جون فوزیه خیلی مرا حشری میکرد تا اینکه وقت ورود به بهشت برام رسید از انجا که صبحها تا بیدار میشم یکی دو بسط شیره با چای حل میکنم و حالا هم که بار اوله میخوام کس عشقم و بکنم خیالم راهت بود زود ارضا نمیشم کیرم و روانه معبودگاهش کردم و 7 الی 8 دقیقه فقط تونستم تلمبه بزنم و ابم امد و رو شکم عزیزش ریختم حالا که به فوزه رسیده بودم اگه میمردم برام مهم نبود چون تنها ارزوی زندگیم فوزیه بود که رسیدم و زندگی بی فوزیه معنی نداره … یک ماه گذشت که حالا دو بار دیگه من و فوزیه خلوت کرده بودیم که یه کلمه فوزیه کافی بود ترک مواد کنم : آموزا جان بخاطر من معتاد شدی حالا به عشق من ترک کن خواهشا …
الان یکسال و اندی میگذره که من و عشقم با هم هستیم و 6 ماه هم بیشتره که از مواد لعنتی پاک شده ام و به لطف این سایت عزیز شهوانی من به عشق 10 ساله ام رسیدم الهی تمام انها که از معشوق دورن را بهم برسان …

نوشته: روح و روانم فوزیه …


👍 5
👎 21
29154 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

737822
2018-12-27 21:24:10 +0330 +0330

اقا چرا انقده غلط و کتابی ببخشید یه لحظه فکر کردم افغانستانم والا تا کردستان

درهرحال اینا مهم نی مهم اینه که ترک کردی و یه نصیحت خواهرانه خواهشا اگه فوزیت ولت کرد دوبار سراغه اون لامصب نرو اعتیاد نه تنها ادمو بی غیرت میکنه بلکه بدبخت و حقیرم میکنه خفت و خاری میاره

خواهشا حتی سمت قلیونم نرو که هوایی نشی

3 ❤️

737823
2018-12-27 21:27:28 +0330 +0330

کراک بکشی مادر آموزا را هم میکنی ادامه بده …!!!

3 ❤️

737884
2018-12-28 03:26:34 +0330 +0330

سایت ترک اعتیاد شهوانی!!!

3 ❤️

737895
2018-12-28 05:07:00 +0330 +0330

بی شرف جاش
کرد تا جایی که ما شنیده بودیم رو ناموسش تعصب داشت
تو ابروی کردارم بردی
مسیحا هم کورده ولی شرف و معرفت ازش میباره
کیر تو اون‌دهنت که برای هم زبونات ابرو نزاشتی

5 ❤️

737923
2018-12-28 09:35:56 +0330 +0330
NA

کیرم را بر دهانت بگیر و دیگر کسشعر هایت را به شهوانی نفرست.

3 ❤️

737934
2018-12-28 10:27:34 +0330 +0330

داستانت غلط بود یا درست کاری ندارم اما کیرم توت که داری یک زن شوهردار رو خائن نشون میدی.حتی اگر بهت داده باشه هم گفتنش ده برابر بدتره

2 ❤️

737936
2018-12-28 10:33:35 +0330 +0330

کاش تو همون آتیش بزرگی که پشت اون تخته سنگ درست کردی میسوختی،کاش دستت قطع میشد واین مزخرفاتو نمینوشتی،کرد بودن که مظهر مردانگی و ناموس پرستیه پیشکشت تو که انسانی؟؟
من بجای تو شرمم گرفته خجالت میکشم.

4 ❤️

737939
2018-12-28 10:47:11 +0330 +0330

پرچم کردها همیشه بالاست.
بژی کردو کردستان.
بیشرف ملعون پست فطرت چرا خودتو کرد جا زدی؟
پی نوشت_
(مسیحی جان) دشمنت شرمنده باشه معلوم که نیست این بیشرف بیناموس نامرد حروم زاده ازبغل کدوم سنگ بعمل اومده خودشو کرد معرفی کرده ؟گیرم که کرد باشه مگه جاش وطن فروش وخود فروش کم داریم.

بژی زنده باد وطنم همه کسم وجودم قلبم کردستان بزرگ.

4 ❤️

737940
2018-12-28 10:57:33 +0330 +0330

تو سگ وخائن کجایی که اومدی خودتو کورد معرفی کردی؟
شرافت وپاکدامنی کردها با وجود خائنین و ولد زناهای مثل شما لکه دار نمیشه.
مسیحی جانم:‏
قربون اون قلب بزرگت برم ناراحت نشو معلوم نیست والا این خر مال کردستان بزرگ نیست.‏
بژی پرچم بالای ما.‏‎ ‎

1 ❤️

737941
2018-12-28 11:07:09 +0330 +0330

آپو ، گانکر وسایر کردهای باشرف،
اول انسان باشید بعدأ کرد باشید. سپاس از کامنتهاتون.
و دوباره تف برسروصورت نویسنده داستان.

3 ❤️

737992
2018-12-28 17:51:31 +0330 +0330

حالا همه شدن باغیرت با شرافت کصکش تو اگه غیرت داشتی اینجا نبودی بچه کونی

0 ❤️

737996
2018-12-28 18:23:09 +0330 +0330

بابا چه خبرتونهههه
من خودم کوردم.
ولی این داستان این همه واکنش نمیخواد. آقا به خدا کورد جنده‌م داریم. کورد بکن هم داریم. معتادش که تا دلتون بخواد. سکس فامیلی تو کوردا هم هست. پرونده‌هاشونم تا دلتون بخواد تو دادگاه. تجاوز به محارم و هر نوع رابطه‌‌ی جنسی دیگه‌ای هم که شما جزو انحرافات بگید یا نگید هستش. متاهلاشم بده دارن و بکنم دارن. دیگه این همه واکنش چرت و پرت چرا!؟

2 ❤️

737999
2018-12-28 18:48:45 +0330 +0330

ادم خوب و بد همه جا هست ولی اینا دارن بحث قومیتی رو باز میکنن که باب توهین باز بشه و درضمن او بی ناموسی که زیر داستان گفته اگه شرف داشتیم اینجا نبودیم اومدیم دنبال ننت حرومزاده

5 ❤️

738217
2018-12-29 20:51:49 +0330 +0330
NA

اخه کونی نام کوردها رو هم خراب نکن چون در جاهای کورد نشین دختر عمو یا زن پسر عمو ناموس بی ناموس

1 ❤️

738286
2018-12-30 03:17:34 +0330 +0330

اشغال تو گوه خوردی کردی ، کرد مثل تو حرف نمیزنه ، میدانی چیزه تو معلوم نی ا کدام ابادی در رفتی فقط یه کلمه اموزا ا کردی حرف زدن بلدیو امدی کرداره خراب کنی، هرچند ربطیم به خراب کردن کردا نداشت، خو ابنه تو که فوزیه چغل دوس داشتی چطور چهارسال بهش نگفتی و کیر به جگر خودت زدی، تو هی کونت برا مواد موته موت میکرده از قبلش نگو بخاطر فوزیه بود، فوزیه بدبخت ای وسط کردیو عملی بودن خودته انداختی رو فوزیه

2 ❤️

738305
2018-12-30 06:09:46 +0330 +0330

التم دردهان تووفوزیه…مادرتان راموردگایش قراردادم بااین اسامی الت گونه

3 ❤️

738316
2018-12-30 09:03:21 +0330 +0330

خطاب به ممد الوان و دکتر کی وان علی:
من اگه بیام اینجا جواب شما رو بدم دیگه چه فرقی با شما دارم.
شما وامثال شما تا میتونید به روشنایی روز فحش دهید لعنت بفرستید،
چه توفیری میکنه از روشنیش کم نمیشه.
تاریخ کردها مثل چراغه خودش گواه همه چیزه،
نه به حریم وخاک کسی تجاوز کردیم ، غارت و چپاول کردیم.
مردمی ساده دل و صلح طلبیم و رو خاک غصب شده خودمان زندگی میکنیم.
بله تاریخ و واقعیت ما مثل مشک احتیاج به هه وار و تبلیغ نداره.
پس دیگه شرافت خودتون رو کمتر کثیف کنید.

3 ❤️

738318
2018-12-30 09:22:58 +0330 +0330

سلام مسیحی۰
باورکن به حدی ناراحت شدم میخواستم به شدیدترین شیوه ممکن به شیوه خودشون جوابشنو بدم،
ولی کامنت زیبایت منو در جا خفه کرد.
مسیحی جان من یه کرد نژاد عاشق بودم ولی به لطف ورفاقت تو دارم انسان پرست میشم.
بژی کرد.
بژی کردستان.
بژی انسان بودن.

3 ❤️

738322
2018-12-30 09:43:22 +0330 +0330

مسیحی۰ جان |زنده باشی،
باورکن لیاقت یک فرمانده و رهبرو داری.
خواندن کامنت زیبایت خیلی خوشحالم کرد،
مشت محکمی بود بر دهان و سینه دشمنان که با اسم مقدس کرد توهین نکنند.البته به قول خودتون بکنن هم توفیری نداره.

(دشمنمون کور باد.)
آپو وبقیه اعضای که حمایت کردن ازتون تشکر میکنم.

1 ❤️

738337
2018-12-30 12:32:03 +0330 +0330

دیدم همه فحش دادن منم میخوام یه چند کلمه ای فحش بدم …کیر داداش ممد کونی تو کونت و کیر خر ممد پلنگ تو کس فوزیت

0 ❤️

738344
2018-12-30 13:36:58 +0330 +0330
NA

آموزا از کی جنس میگیری؟؟ معلومه جنسش نابه ها

0 ❤️