دیدم عارف لخت رو کاناپمون نشسته و من هم رو پاش نشسته ام و داریم از هم لب میگیریم و. کیر بزرگش را پشت کونم احساس میکردم . کم کم همینطور که گردنمو میخورد شروع کرد کیرشو تو کسم جا دادن و با دستشم دنده هام رو گرفته بود تا من را رو کیرش تنظیم کنه. من فقط داشتم آه و ناله میکردم و حواسم نبود تا این که عارف به گوشم گفت شوهرت اومده . سرم رو برگردوندم شوهرم را دیدم و همراه آه بلندی که کشیدم بهش اشاره کرد م که بیادنزدیک. وقتی اومد نزدیک عارف با خنده گفت بگو بهش و من هم گفتم “جمال ببین عزیزم عارف کیرش… کیرش خیلی بزرگه. .تقریبا دو برابر ماله تو،،،،،،و بهترین کیریه که تا حالا رفته تو کسم… خوب نگاه کن یاد بگیر ازش” و عارف هم با غرور یه نگاهی به جمال انداخت و شروع کرد محکم و سریع تو کسم تلمبه زدن. لپای کونمومحکم گرفته بود و کیرشو تو کسم بالا پایین میکرد، بعضی وقتا هم ازم لب میگرفت.از جمال پرسید:چی حسی داری الان که زنت نشسته رو کیرم و ازش لب میگیرم ،،،،شوهرم جوابداد ،،عالیه وقتی میبینم کیر بزرگ شما تو کس زنمه و داره از کس دادن بشما لذت میبره بمن حسی خوبی میده،عارف به جمال ،،افرین پسر خوب ،، بیا نزدیکتر تا بهتر کیرم را تو کس زنت ببینی ، ،،و جمال نزدیکتر آمد وداشت گاییده شدنم را از فاصله نزدیک تماشا میکرد،،،،،،،،
چند دقیقه که گذشت عارف خوابوندم رو مبل و پاهامو ا دست آورد بالا. رونای سفیدم باز شده بود و کسم تو اون پوزیشن جمع شده بود و کیر گنده عارف داشت جرش میداد، . من میگفتم “جمال میبینی چه کیری داره؟ چی میشد تو کیرت اینطوری بود؟ چی میشد تو هم یکم مث عارف مرد بودی؟ خوب نگاه کن یاد بگیر، اینطوری باید کسمو بکنی” یکم دیگه هم همینطوری گاییدو بعد بر گردوندم و کیرشو از پشت کرد تو کسم. عارف یه دستشو گذاشته بود رو کونم و با اون یکی دست موهامو از پشت گرفته بود و محکم تو کسم تلمبه میزد. بازم انگار برام کافی نبود و خودم بعضی وقتا کونمو محکم میکوبوندم رو کیرش. وسطش یهو عارف کیرشو کشید بیرون وبه شوهرم گفت بیا ، او هم سریع اومد بهش گفت “سرتو بیار اینجا” و بعد کونمو باز کرد. داد زد “بو کن” شوهرم شروع کرد بو کشیدن کس و کونم.با دستش سرشو گرفت برد قشنگ لای کس و کونم و گفت “این بوی کیر من توی کس زنته، جوری نفس بکش انگار آسم داری” دوست داری با کیر کلفت زنت راجررمیدم ؟شوهرم هم با بیغیرتی میگفت اره دوست دارم با کیر بزرگت کسش راگشاد کن،،،، با این حرفش من وعارف خندیدیم و عارف. دوباره کیرشو کرد تو کسم و شروع کرد تلمبه زدن. با تلمبه های محکمی که میزد عضلات کسم قشنگ چسبیده بود به کیر بزرگش وصدای شلپ وشلوپش تو اطاق پخش میشدچند دقیقه که گذشت عارف یهو شروع کرد عین گاو نر تو کسم تلمبه زدن و در حالی که نفس نفس میزد و سرخ شده بود پرسید “کجا بریزمش جنده خانوم؟ بریزمش رو صورتت ؟” با دست کمرمو گرفتم و گفتم “بریزش تو کسم عشقم، بریز همینجا” که عارف هم با صدای بلند ارضا شد و خودشو انداخت روم ، زیر سنگینی بدنش له میشدم فقط میگفتم جون و قربون صدقش میرفتم و همونطور بغلش کرده بودم،،،،،،،،،،،،،،،، که ناگهان از خواب بیدار شدم دیدم شوهرم مضطرب بمن نگاه میکرد گفت چیشده چرا تو خوابت حرف میزدی ،،،ترسیدی ،؟؟گفتم نه وباخنده همه خوابم رابدون کم وکاست برایش تعریف کردم،،دراخیر گفت ایکاش بیدارت نمیکردم ،،گفتم یعنی دوستداشتی عارف با اون کیر گنده اش جلوت جررم بده ؟زیر لب گفت آررره،،،،،تازه متوجه شدم جمال حس بیغیرتی داره ،،،،گفتم دست بزن لاکسم بااین خوابی که دیدم پر از آبه ،،، با بیغیرتی تمام گفت خسته نباشید،آب کیر عارف هم تو کسته؟ ،،،،،لا پاهامو واز کردم و به کس پر از آبم اشاره کردم.و سرشوگذاشتم روی کسم وگفتم "زبون بزن بلیسش.و او هم شروع به لیسدن و مک زدن کرد ،،،با ولعی خاصی میلیسید که بهش گفتم آب های کیر عارف را از کسم میخوری؟با بیغیرتی تمام میگفت آره دوست دارم آبهای کیری که زنم را گاییده بخورم که با این حرفش حشری شدم و عضلات کسم شروع به دل دل زدن کرد و رو دهن شوهرم ارضا شدم ،،،،،،،،،،،،،،
نوشته: مهسا
سوالی که دارم اینه که چطور با بی غیرتی تمام میشه حرف زد؟ :|
واقعا کیر بزرگ داشتن تمرین داره؟🤣 بدبخت ملجوق
چقدر زیبا بود
دقیقا احساسات یک شوهر کاکولد حقیقی مثل من
ترند فعلی گی، بیغیرت،محارم. فعلا همه همین شده. تنها وجهه اشتراک هم دروغین بودن همه است
از نویسنده داستان بالایی حال بهم زن تر تویی مهسا
حالا شوهرت یاد گرفت چطوری کیرش رو بزرگ کنه یا نه ؟
خیلی نگارش خوب و زیبا داشت ،قسمتهای بعدی ادامه اش را بیشتر بنویس
بالاخره درسته ،بلاخره غلطه!!! اسم داستان تو درست نوشتی!!! ادمین هم مثل خودت بی سواده یا مثل گاو هر چی بیاد قبول می کنه منتشر می کنه
میتونستی درمورد اینکه چجوری شده که بی غیرت شده، یا اینکه چجوری بهت اینو گفته و چی شد که قبول کردی بنویسی نه اینکه مستقیم بری رو کص و کون گائیدن.
بنظرم ادامه نده
ننویس اخوی ،ننویس
این مذخرفات چطوری تبلور می کنه از ذهنت، خدا داند
به چیه این لایک دادین دقیقا؟ چقدر کسخل زیاد شده. ههمون دیگه رسما به جرگه ی کساخیل پیوستیم
مهسا جنده واقعا کص مغز هستی! تو خواننده ها که کامنت گذاشتند فقط صابام جنده که مثل خودت کص مغز و کص پاره هست از داستانت خوشش اومده.
مهسا جون
بانگارش بسیار عالی ومتفاوت کیرم را شق کردی منتظر ادامه داستانت هستم،فدایی کس زیبایت از راه دور میبوسمش
mary655باید ادامش را میخوندی عزیزم تامیفهمیدی که داره خواب میبینه اینکه نخوندی تقصیر نویسنده نیست
متفاوت ترین داستانی که تاحال خوندم ،وقتی جمال کست را مک میزد کیرم واسه کست قشنگ سیخ شد
با همین چیزا و همین کارا و به اسم آزادی بیان و روشنفکری،خیلی نرم و اروم بیغیرتی رو تزریق کردین تو خون پسرا و مردا،مرد و پسری که روی زن و ناموس خودش غیرت نداشته باشه روی وطنش هم غیرت نخواهد داشت
بهتره این داستان های بی غیرتی و مزخرفات از این سایت حذف یشه برا داستان نوشتن حتما نباید تم غیر عادی داشت
خیلی خوب بود منه بیغیرت عاشق این داستانام
من نمیتونم این کسشر هارو هضم کنم چجوری اون زن جنده یاد بگیره کیرش بزرگ شه یا چجوری مث عارف مرد شه مگه کیرشو خودش میتونه بزرگش کنه ؟🤔🤔🤔
مث این میمونه ب زن بگی یاد بگیر ممه های خارت ۸۵ ببین چ کسیه تو چرا ۸۵ نمیشی یا کسش ارتجاعیه تو هم کاش بلد بودی کست مث اون میشد
بیغیرتی آقاجمال شوهر مهساجون از ایران زمین واقعا جالب است
حالا چرا اینقدر کتابی سخن میفرماییدن آقایان جمال و عارف ؟ لطفا به دوستان هم بگویید کلاسهای(چگونه اندازه آلت خود را به مثل عارف بکنیم) رو کجا برگزار میکنن؟؟ حاجی خدایی خودت فهمیدی چی گفتی ؟؟؟
واقعا زن جنده نعمته اخ که کاش زن داشتم و براش کسکشی میکردم
اه اه واقعا حال میده یکی آبشو بریزه تو کوس زنم و من بلبسم. کاش بشه
این جمله با بی غیرتی تمام رو قبلا هم خوندم تو سایت. یعنی چی آخه.
سوالی که واسه من پیش اومد اینه که چجور میشه کیر بزگ داشتن رو یاد گرفت