من رضا ٣٢ ساله فوق ليسانس يكي از رشته هاي مهندسي هستم يه مدت دانشگاه غيرانتفاعي تدريس ميكردم البته شغل ديگه اي داشتم ولي بخاطر علاقه به تدريس سه واحد درس برداشته بودم. من متاهلم و بخاطر تحصيل خانومم مجبور شده بوديم بمدت يك سال يه شهر ديگه ساكن بشيم. اكثر دانشجوهام دختر بودن. با دانشجوها رابطم خوب بود چون فقط يه كلاس داشتم برا همين با انرژي و حوصله ميرفتم سر كلاس. بچه ها هم همه راضي بودن. اخراش ديگه بچه ها رو با فاميل ( بدون خانوم يا اقا) صدا ميكردم. دانشجوها امتحانا رو ك دادن طبق معمول همه زنگ با اس ميزدن و ازم نمره ميخواستن. يه دختري (بهاره) تو كلاس بود که اهل يه شهر ديگه بود. و اونجا خوابگاهي بود و از رفتارش فهميده بودم ك ميشه مخشو بزنم. من تيپ و قيافه بدي ندارم و تا احساس ميكردم تا حدودي برا دانشجوهاي دختر جذابم. بهاره چندين بار اس داده بود ك نمره خوبي بهش بدم و اين حرفا. منم تو همون اسمسها بهش نزديكتر شده بودم. كه بالاخره به بهانه درست كردن برگه امتحاني باهاش بيرون قرار گذاشتم و نمره خوبي بهش دادم. تو همون قرار باهاش دست دادم. ديگه دستش اومده بود ك ميخوام مخشو بزنم. يه هفته بعدش خانومم خواست بره شهر خودمون. و من يه هفته تنها بودم به بهاره زنگ زدم و شام دعوتش كردم اونم به فكر اينكه ميريم رستوران قبول كرد.
وقتي سوار ماشينش كردم رفتم سمت خونمون. اونم اعتراض نكرد. وارد خونه ك شديم خيلي عادي برخورد ميكرديم اونم لباس پوشيده و روسري داشت بعد شام باهم حرف زديم و اينا. ك ساعت شده بود ١٢ شب. گفتم ديگه ديره ميخواي شب رو بمون. اونم قبول كرد. خودم روسريشو باز كردم و اون شب كنار هم رو تخت دو نفرمون خوابيديم ولي كاري نكرديم. صب ك شد من ديگه نتونستم تحمل كنم و بغلش كردم اونم اومد تو بغلم خوابيد و منم شرو كردم بوس كردن و نوازش كردنش. ديگه اين آغاز لذت بردن از دختري بود ك يك ترم تمام تو كلاس برام عشوه اومده بود. كم كم از روي لباس سينه هاشو ماليدم و اونم حسابي حشري شده بود احساس ميكردم ك اونم داره به آرزوش ك سكس با استادش بود داره ميرسه از بشت بغلش كردم و دستمو كم كم بردم زير لباسش و شكمش رو نوازش دادم دستمو بردم بالاتر و سينه هاشو لمس كردم و همزمان گردن و گوششو ميبوسيدم و ميخوردم لباسشو در اوردم و به بهانه ماساژ دادن رو شكم خوابيد و گفت خيلي ماساژ دوس داره منم از پشت سوتينشو باز كردم و شرو كردم ماساژ دادن. بدن سفيد و خوردني داشت. سينه هاشم صورتي بود بعد از ماساژ بالا تنش شرو كردم از رو شلوار پاها و كونشو ماساژ دادن خواستم شلوارشو دربيارم ك با دستش نذاشت. تو اون سه چهار روز و شبي ك باهم بوديم هيچ موقع نذاشت شلوارشو دربيارم منم با سينه هاش و بدنش حال كردم و برام ساك زد. دستمو ميبردم زير شرت و شلوارش. كوس و كونشو ميماليدم ولي شلوارشو درنياوردم. كلا تجربه خوبي بود و به ياد موندني. سكس با دانشجو يكي از لذت بخش ترين سكسهايي بوده ك من تو عمرم داشتم.
نوشته: رضا