بهار زندگيم

1398/01/08

خیلی دختر غد و مغروری بود در عین حال خیلی خون گرم، هیچكس نمیتونست بهش نزدیك بشه ولی با همه صمیمی بود، كاریزمای زیادی داشت خیلیا دنبالش بودن به كسی پا نمیداد. قدش بلند بود نمیدونم چقدر ١٧٠ ١٦٨ اینا، بدنش تو پر بود ولی دور كمرش یه ذره بود با اون پوست برنزش و موهای مشكی بلندش خیلی دوست داشتنی بود. خیلی سیاست داشت و مرموز بود ادم خیلی خاصی بود. بهار من یه دونه بود. البته اون موقع ها هنوز بهار من نشده بود…
كنكورشو تازه داده بود و منتظر جوابش بود منم دورا دور میشناختمش سعی میكردم بهش نزدیك بشم یه جوری ولی نمیشد لامصب، تا فك میكردی كه دیگه بهش نزدیك شدی و حله قضیه میدیدی نه سراب بوده كلا بهار ادم خاصی بود.
یه بار امارشو گرفتم فهمیدم یه مهمونی دعوته اخر هفته خودمو حاظر كرده بودم كه دیگه بهش پیشنهاد بدم و خودمو خلاص كنم. اخر هفته رسید و اماده شدم راه افتادم برم كه یكی از دوستام كه از طرف اون میخواستم برم مهمونی بهم زنگ زد گفت داداش كجایی گفتم نزدیكم حاجی كیا اومدن؟ بهار اومده؟ گفت نه اتفاقا واسه همون زنگ زدم بهار گفته ماشینش خراب شده نمیاد و اینا انگاری بهونه داره میاره لوكیشنشو میدم برو دنبالش ببین میتونی راضیش كنی باهم بیایید؟
گفتم خدا خیلی دوسم داشت ایول چه شانسی. خلاصه دور زدم رفتم سمتش، مكان مهمونیم خارج از تهران بود باید كلی برمیگشتم ولی فدای سر بهارم برگشتم. رسیدم جلو خونشون، چه خونه ای بود یعنی انگار قصر بود. همونه انقد دختره اعتماد به نفس داشت، زنگ زدم به گوشیش جواب داد حال و احوال كردیم و گفتم شنیدم ماشنت خراب شده نمیای؟ گفت اره اتفاقا حاضر بودما ولی دیگه نشد. گفتم بهونه ات خیلی تابلوعه خب میتونستی با اژانسی اسنپی چیزی بیایی گفت نه دیگه برگشتنی اونجا تو كردان اژانس از كجا بیارم! گفتم حالا اگه من جلو در خونتون بودم میومدی من ببرمت شبم خودم برت گردونم؟ گفت اره ولی حیف شد حالا سری بعد، گفتم بپر بیا پایین زود بریم، گفت چی؟ اینجایی مگه؟ گفتم اره بدوووو همه رسیدن ما موندیم. خوندید و گفت اوكی و اومد پایین. واااییی اصن هیچوقت یادم نمیره اون صحنه رو دهنم باز مونده بود این بشر فوق العاده بود مثل فرشته ها شده بود میخواستم همون جا بمیرم براش خیلی دوسش دارم خدا…
یه نیم تنه ی یقه قایقی سفید استین بلند با یه دامن سفید جذب كلفت جیر تا زیر زانوش با كفشای بندی پاشنه دار كه دور مچ پاش بسته میشد. روشم یه پالتوی مشكی بلند پوشیده بود وای خیلی جذاب بود…
اومد و تا منو دید به قیافم كه دهنم باز مونده بود خندید منم خندم گرفت و خودمو جمع و جور كردم و سوار شد و راه افتادیم. تو راه میخواستم یه جوری ازش خواهش كنم كه اون شب مهمونی و با هم باشیم و اینا ولی وقتی تو چشاش نگا میكردم به تته پته میوفتادم كلا همش میریدم. خلاصه رسیدیمو رفتیم تو. ورودی سالن از بقیه جاها بالا تر بود یعنی هركی میومد و میرفت و همه میتونستن ببینن، وقتی رفتیم تو یه خانمه اومد كت من و و پالتوی بهار و بگیره، داشتم اطراف و نگا میكردم ببینم چه خبره دیدم كلی از پسرا به بهار زل زدن كن مونده بود بخورنش منم نمیتونستم كاری كنم فقط حرص از گلوم پایین میرفت، بهارم خودش فهمیده بود دارن نگاش میكنن همچین با ناز و ادا كاراشو میكرد میخواستم بكنمش تو اتاق در و روش قفل كنم دیگه، خلاصه یكم گذشت و جو بین مهمونا گرم تر شد بعد اهنگای خفن دیپ هَوس میذاشت دی جی و اكثرا مست بودن، منم كلا حواسم پیشه بهار بود یكم مشروب خورده بودم داغ شده بودم جسارتم بیشتر شده بود، با یه دختره اسمش پارمیدا بود رفت وسط داشتن میرقصیدن پارمیدام میدونست من بهارو خیلی دوست دارم، بهار كه حواسش نبود پارمیدا بهم اشاره زد كه بیا، منم رفتم داشتیم همه با هم میرقصیدیم، به جا بهار پشتشو كرده بود به پارمیدا داشت تو بغلش میرقصید پارمیدا دستمو كشید من گذاشت جای خودش بهارم نفمید منم پشتش، یه جوری با اهنگ خودشو تو بغلم تكون میداد باسنشو میمالید میچسبوند از پشت به كیرم كه داشتم دیوونه میشدم كیرم سفت سفت شده بود داشت شلوارمو جر میداد دستامو گذاشتم كمرشو چشبوندمش به خودم اونم مست بود یواش یواش باهام جلو میومد سرمو كردم تو گودیه گردنش كه خیلی بوی خوبی میداد واقعا داشتم دیوونه میشدم انقد سفت گرفته بودمش اصلا یادم چجوری میتونست نفس بكشه اون لحظه، قدم ازش حدود ١٠ ١٢ سانت بلند تر بود مجبور میشدم خم شم به گردنش برسم، از سر شونه ی لختش تا لای موهاشو ریز ریز بوس كردم و لیس میزدم اون شلوارمو تو سفت تو مشتش گرفته بود، تو گوشش گفتم میدونی خیلی دوست دارم میمیرم برات؟ یهو برگشت زل زد تو چشام فك كردم الان میخواد بزنه تو گوشم كه لباشو گذاشت رو لبام، دستمو دورش حلقه كردم و بیشتر به خودم چشبوندمش دست دیگمم گذاشتم رو كون خوش فرم گرد درشتش، اونم دستشو از پایین پیرهنم میكشید رو سیكس پكام كونشو فشار میدادم كه گفت اینجا زشته بسه دیگه، بعد باز شروع كردیم به رقصیدن، یه جوری میرقصید كیرم واقعا داشت منفجر میشد پشتشو میكرد بهم دستاشو میزاشت رو گردنم و خودشو میمالید بهم یكم كه گذشت دیدم دیگه نمیتونم تحمل كنم بهش گفتم میخوای ما بریم كم كم؟ یه كم حرف بزنیم ؟ خودمون دو تایی!؟ نگام كرد و با اون شیطنت تو چشاش گفت اره عزیزم بریییییم شانس اوردم مست بود وگرنه عمرا میتونستم بهش نزدیك شم. تو راه برگشت دستمو گزاشتم پاش نزدیك كسش اونم قشنگ معلوم بود داغ كرده گفتم میخوای بری خونه؟ گفت نه الان ساعت ٢ خیلی دیره نمیتونم برم خونه گفتم پس میخوای چیكار كنی گفت بیا دور بزنیم حرف بزنیم تا صبح با هم پنجره و باز كرد سرشو برد بیرون و داد بلند زد چه قدر بانمك بود وقتی مست میشد. به جایی و میشناختم كل تهران معلوم بود از اونجا و پر درخت بود پشه ام پر نمیزد هیچوقت، ماشینو نگه داشتم اونجا همینجوری به منظره نگاه میكرد منم به اون زل زده بودم بهش گفتم میای بغلم؟ نگام كرد و خندید و اومد نشست رو پام ماشینمم خداروشكر جا دار بود X4 داشتم صندلینم دادم عقب و همه چی اماده بود قشنگ، میترسیدم اگه اون شب باهم سكس كنیم دیگه همه از فرداش خراب شه و بهار و از دست بدم ولی كیرم بد بلند شده بود و احساس كردم اونم میخواد چون بهارم كیرمو صد در صد حس كرده بود زیرش، خودشو تكون داد یكم كیرم قشنگ افتاد رو خط كونش منم دستمو رو كمرش میكشیدم و میوردم رو باسنش یه بوس كوچیك زدم رو لباش و شروع كردیم به لب دادن خودشو روی كیرم تكون میداد و منم دستمو كردم تو لباسش و سینه های خوشگلشو فشار میدادم سینه هاش زیاد بزرگ نبود ولی گرد گرد و خوشكل بودن ٧٥ ٨٠ اینا بود. لباسش بندی بود دونه دونه همینجوری كه لبامون رو هم بود بنداشو باز میكردم وقتی همش باز شد خودش درش اورد. دكمه های پیرهنمو باز میكرد و دستای داغشو رو بدنم میكشید یه دونه محكم زدم كونش روی سینم یه چنگ زد كه جای زخمش تا ٢ هفته مونده بود رو پاهاش دست میكشیدم دستمو بردم لأیه پاش خیس خیس بود اه ریز میكشید وقتی دستمو روی كسش میكشیدم دامنشو دراوردم خم شد نشست جلوم كف ماشین موهاش پراكنده ریخته بود دورش و كلی به خوشكلیاش اضافه میكرد كمربندمو باز كرد و كیر سفتمو كشید بیرون و شروع كرد با دهن قشنگ كوچیكش برام ساك زدم كیرم بزرگ بود و حس میكردم داره اذیت میشه ، دستمو گذاشتم چونش صورتشو اوردم بالا لباشو بوس كردم و جاهامون و عوض كردم حالا اون رو صندلی بود و من لای پاهاش رو زمین بودم شورت مشكلی توریش كه كلا عرضش ٢ سانت بود خیس خیس بود ازش میچكید، كلشم رفته بود لای اون بهشتی كه لای پاهاشه شورتشو كشیدم پایین و زبونمو میكشیدم لای پاش اه میكشید بلند صداش كل ماشینو ور داشته بود از لذت به خودش میپیچید. همیجوری كسش و میخوردمو اون به یكی دستاش سرمو فشار میداد لای پاش با اون یكی خودشو نگه داشته بود
اومدم بالا و یكم لباشو خوردم و اونم با كیرم بازی میكرد منم دستمو لاس كسش میكشیدم، كیرمو تنظیم كردم لای پاش جام خیلی بد بود یهو پام لیز خورد كیرم تا ته رفت تو كسش نفسش حبس شد از درد بعد در اوردم كم كم تلمبه زدم اون دردش كم شد تا ابم بیاد همینجوری رو كیرم بالا و پایین میرفت شیشه های ماشین كلا بخار بود كس تنگش مثل بهشت بود دیگه ابم داشت میومد كیرمو در اوردم ابم ریختم رو كمرش… صبح نزدیكای ٨ بردمش خونه و باهم دوست شدیم و الان یه ساله با همیم… بهار زندگیم…

نوشته: Vion


👍 4
👎 5
9457 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

756980
2019-03-28 21:17:49 +0430 +0430

خوبه والا همه کص مفتی مفتی میکنن، خدا شانس بده ?

0 ❤️

756981
2019-03-28 21:18:30 +0430 +0430

لطفا نیاین اینجا از آرزوهاتون بنویسین
اگه واقعی بود دقیقا اینجا چه گهی میخوری؟
اگرم تخیلی بود قشنگ بود

0 ❤️

756991
2019-03-28 21:32:57 +0430 +0430

این داستان ارزو های من

0 ❤️

757001
2019-03-28 21:47:38 +0430 +0430

کنکوری 18 سالشه…عزیز گواهینامه نمیتونه بگیره.
تو خم میشدی گردنشو ببوسی حالا نمیشد اون 10 سانت رو از قد خودت کم کنی و قد واقعیش بدست بیاد…تاحالا تهران بود؟کجاست بگو ما هم بریم کل تهران زیر پامون باشه الا بام تهران تو حتی اسمشو هم نمیدونستی…x4 داری…ای کلک…ما هم مغز خر داریم…منجوق

1 ❤️

757013
2019-03-28 22:08:56 +0430 +0430
NA

ایکس ۴ و در حسرت خونه اونا
سیکس پک هم داری
کردان هم میری
کونم میدی
بازم آرزو داری یا تموم شد
راستی از خونتون تا حلبی آباد رو هر روز پیاده میری یا کون میدی یکی سوار موتورش کنه؟

1 ❤️

757085
2019-03-29 08:47:58 +0430 +0430
NA

واااای ک تو چقد پولداری?

0 ❤️

757108
2019-03-29 11:16:34 +0430 +0430

تاحالا واس داستان کسی نظر ندادم
ولی داداش همه پول میدن گل میکشن برن توهم
ولی تو نکشیده تو توهمی
حالیته چی نوشتی
نترس اگه از موتورت میگفتی ملت خوشحال تر هم میشدن

0 ❤️

757212
2019-03-29 22:46:28 +0430 +0430
NA

کسی که x4 داره لنگ خونه خالی نمیمونه
حداقل خودش یه خونه مجردی داره

0 ❤️