مقدمه:
چند وقتی میشه عضوگروه ABهستم و میبینم بعضی از دوستان تقاضای داستان سکس ضربدری دارن…
من با دیدن این جمله که سکس ضربدی بفرستید…بدنم به لرزه درمیاد و تلخی سرگذشت شومم جلوی چشام تداعی میشه …
الان که میخوام این داستان رو بنویسم حاضرم تمام باقی مانده عمرم رو بدم تا بتونو یک لحظه بوی همسر و پسرم رو استشمام کنم…
سکس ضربدری دروغ یا واقعیت…
اسمم امیر و شهرستانیم شهری کوچیک که همه همدیگرو میشناسن .
الان 45 سالمه ولی ظاهرم رو ببینی اگه سنم رو ندونی پیرمردی شکسته و داغون بنظر میام…
من و زهره همسرم تو محل کار باهم آشناشدیم و عاشق همدیگه شدیم…
طولی نکشید که ازدواج کردیم و احساس خوشبختی میکردیم…
همسرم دبیر ورزش بود و منم کارمند عالی رتبه یک اداره دولتی درزمینه ورزش بودم و بخاطره تیم داریهای زیاد رفت و آمده دخترها به منزلمون زیاد بود…
همه عمو صدام میزدن و منم هیچ نظری به دخترها نداشتم .فقط رفت و امدکاری بود…
یکی از دخترها به اسم لیلا 18ساله باهامون خیلی جور بود و حتی از واحدمون کلید داشت هروقت میخواست میومد و میرفت …
تااینکه همسرم باردار شد و بعداز تولد پسرم رفت و آمدهای لیلا هم بیشتر شد…
نمیدونم چی شد که عاشقش شدم و تا به خودم بیام باهاش سکس داشتم…
تا اینکه لیلا ازدواج کرد و شد همکاره همسرم …
رفت و آمد بیشتر شد و بعد از ازدواجش چندبار سکس کامل داشتیم…
لیلا خیلی خوش استیل بود و من عاشق کون گندش بودم و از کون میکردمش…
لبه مبل میشتم خودش لپای کونش رو باز میکرد با سوراخش تنظیم میکرد و بالاپایین میکرد…
ابمو میرختم تو کونش بعد ساک میزد حسابی برام لیس میزد و میگفت عمو خوشت اومد…
لیلا تو دیگه کی هستی اخر منو با این کارات دیونه میکنی…
لیلا خیلی سکسی و حشری بود .تا حالا ندیدم زنی به این خوبی ساک بزنه …دیوانه کننده بود ساک زدنش…جوری میخورد کیرمو که دهنش کف میکرد .با توف زیاد لیس میزدو اخ و اوخ میکرد…خیلی راضی بودم از سکس با لیلا…دوسش هم داشتم که لذت سکس چندبرابر میشد…سکس با عشق خیلی لذت بخشه تا باکسی سکس کنی که هیچ حسی بهش نداری…
لیلا یه عادت داشت که تو سکس همش حرف میزد…اینکارش بیشتر تحریکم میکرد…بکن امیر محکم بکن تو کونم …موهامو بکش عشقم …سیلی بزن در کونم …
با شوهرش هم تو سکس حرف میزد و یه بار از شانس بده من , اسم منو میاره … امیر ابتو بریز تو دهنم لیسش بزنم…
همین جمله کافی بود تا شوهرش متوجه خیانت لیلا بشه…امیر کیه؟؟شوهره زهره!!!
بعد از این قضیه مرتب تو سکسهاشون اسم منو میاوردن …تا اینکه مسعود شوهره لیلا سکس ضربدری و گروهی رو مطرح میکنه و تو سکسهای بعدی اسم من و زنم رو میاوردن…
لیلا گفت شوهرم مسعود خیلی دوس داره با زنم زهره سکس بکنه و اگه من راضی باشم اونم حاظره زنش رو دراختیاره من بزاره…
منم رفتم تو فکر سکس گروهی و راضی کردن زنم…
وویسهای سکسی به لیلا میدادم و اونم موقع سکس با مسعود گوش میدادن . از سکس چت تا فرستادن عکس کیرم واسه لیلا و شوهرش…!
مسعود که مطمعن شده بود منم میخوام زنمو راضی کنم یه شب ازم خاست برم خونشون…
من رو مبل نشستم و مسعود گفت لیلاجان برو پیش امیر بشین و یه کم حال کنید من ببینم…
لیلا اومد پیشم و شروع کردیم لب گرفتن لیس زدن گردن و مالشه سینه…مسعود گفت لخت شو زنمو جلوم بکن…گفتم امروز امادگی ندارم…
مسعود گوشه و یه کم از ما دورتر بود و از لب بازیمون فیلم گرفته بود…
میدیدم فیلم میگره .توجهی نکردم…مانعش نشدم…پیش خودم فکرکردم واسه سکسشون میگیره تا با لب بازی من حال کنن…
غافل از اینکه همش نقشه بوده واسه نابودی زندگی من.
مسعود قبل از اینکه فیلم لب بازی و چتهامونو پخش کنه بهم زنگ زدو فهاشی میکرد…
میگفت امیر زنت رو بیار بکنمم.
بعد فیلم و چتهای منو لیلارو داد به زنم و داخل اداره پخش کرد …
تازه شده بودم معاون اداره…اخراج شدم و زنم هم خودکشی کرد…باتیغ رگش رو زده بود…
خواهرش میرسه و میبردش بیمارستان…
فیلمم همه جا پخش شده بود .داخل بیمارستان فامیلهای همسرم بهم فوش میدادن و بیغیرت بیفیرت میگفتن…همه متوجه ماجرای من شده بودن و بهم بی احترامی میکردن…
با شکایت خانواده همسرم بازداشت شدم و دادگاه رفتیم…سرکوفت و تحقیرهای مامورهای کلانتری و قاضی و ادمهای داخل دادگاه …نفرین و عاقه پدر مادرم…استرس و عذاب …خدایا کی تموم میشه…
با رضایت طرفین و یه کمی پارتی بازی قاضی, پروندم رو زود جمع کردن و طلاق صادر شد…
من سریع از شهرمون رفتم و الان داخل یه سوعیت زندگی میکنم…
معتادشدم و خونه نشین…مقداری پول داشتم که باسودش اموراتم میگذره…
مسعود لیلارو طلاق نداده و تو خونه زندانیش کرده…فقط میخاست تلافی کنه…عذابش میده.
الان که مینویسم فقط دلم واسه پسرم تنگ شده.
موقع طلاق هشت ماهش بود…چند روز دیگه تولدشه…
کاش زمان به عقب برمیگشت و جشن تولدت بغل بابات بودی…
پسرم تولدت مبارک بابایی…منو ببخش…
پایان
نوشته: سعید
چقد ناراحت كننده!!! بهرحال بايد حماقت نميكردي!!!
اول بايد زنت رو راضي ميكردي بعد ادامه ميدادي!!!
ناراحت شدم ایکاش بقیه هم بخونن و دست از این کار کثیف بردارن که اسمشو گذاشتن فانتزی
اون موقعی که به زنت خیانت میکردی که اصلا ناراحت نبودی اون موقع هم به شوهر اون خیانت کردی بازم عیبی نداشت
این داستان بیشتر درباره خیانت بود تا ضربدری، تنها چیزی که توش اتفاق نیفتاد ضربه
سزای یک خیانت رو دیدی
ضربدری و موازی و … چرته
اگه متاهلی و سکس دوست داری کسیو پیدا کن که باهاش سکس کنی
ولی خانومتو به کسی نباید بدی یا کسی بدنشو نباید ببینه
کاش زمان به عقب برمیگشت و جشن تولدت توی کمرم بودی…پسرم تولدت مبارک که ریختمت تویِ چاه…منا ببخش…
مثه مکالمه ی من و پسرم بود…
دروغ محض بود و کس و شعری بیش نبود . همه هم باور کردن !
دیگه دیره داداش من، بعد از گوزیدن چهار زانو نشستن فایده نداره.تو جیک جیک مستون باید به عواقبش فکر میکردی.
ما که نفهمیدیم امیر بودی یا سعید ولی این داستان کجاش ضربدری بود؟؟؟
یه عمر خیانت کردی بعد تازه بعد به کار رفتنت پشیمون شدی؟؟
هرچند فکر میکنم یه جوجه بسیجی هستی که اینا رو نوشتی تا خععععلیییی ناشیانه فکر ضربدری رو از سر ملت بندازی و بدون کورخوندی
همانا نیروی حشر از هر چیزی بالاتر است
ولا عجیبه تو زن یکی دیگرو کردی به تو میگن بی غیرت؟ اتفاقا خیلی از آدم زرنگها به اسم ضربدری ترتیب زن مردمو میدن و بعدشم میزن زیرش فکر نمی کنم اسم اینکار بیغیرتی باشه شاید بشه گفت نامردی ولی بیغیرتی نیست بیغیرت اون طرف بود که گذاشت تو زنت جلوش سکس کنید و اون فقط فیلم برداری کرد و بعدشم فیلمو همه جا پخش کرد
کسی کردی و کونها دادی جریمه. سزای کس کن ناشی همینه…
اینو باید یه مش گاوه بیغیرت بخوننو عبرت بگیرن
یعنی تو کله پوک یه درصدم احتمال ندادی یه روز لو بری؟از زن حاملت خجالت نمیکشیدی؟…به نظرت حقت نبود؟دلم نمیاد فحش بدم عجب…
وای چقد ترسناک…اعتماد بی جاب ادمای عوضی همین میشه.
ریدم تو اون اداره که تو معاونش بودی…بی سواد…فهاشی؟؟؟ سوعیت؟؟؟
بهای خیانت کردن همینه
زن مردمو کردی بعد بازم کم نیوردی رفتی جلو خودشم باز کردیش بعد میخوای ننت گاییده نشه؟? نوبری والا
سلام ناراحت کننده بود به قول دوستان کاشکی درس عبرت بشه واسه بقیه.ولی الان هم سودجویانی هستند که زیر این پست بنویسن که اگر این و اون میکردی اینطور نمیشد.دوستان بحث اصلی ایه که کار کار اشتباهی است.
عاقبت بی ناموس بازی
خدایا من هم از خودت میخوام نگاه به نامحرم نکنم
الاهی هیچ کس به زندگیش به خودش و خانمش خیانت نکنه
هرچند برای از دست دادن او روزهای خوبت که در کنار همسرت داشتی ناراحتم ولی باز دمت گرم که بقیه را آگاه کردی
من فقط چند خط آخر داستانتوخوندم .وقتی دیدم همسرت بی خبر بوده یعنی ربطی به رابطه ضربدری نداشته. پس گه خوردی اسم داستانتو گذاشتی بهای سکس ضربدری (که البته تاوان را از بی سوادی گذاشتی بها )ولی در اصل باید میذاشتی تاوان حماقت و خیانت
1- کسشعر بود
2- با یک دختر جوون بصورت پنهانی رابطه داشتی اسمش خیانته
3-وقتی شوهر دختره فهمیده برای اینکه چیزی بهش نگه گفته که در عوضش تو زنت رو میدی اون بکنه، خب سرش کلاه گذاشته!!!
4- همه فلسفه ضربدری اینه که با هم و با اطلاع هم زوجین با غریبه ها رابطه داشته باشند.
داستان شما خیانت به همسر هستش. بنابراین مرتیکه جقی، رییییییییییییدی
اسکل اینکه ضربدری نبود در ضمن داستانت کسشعری بیش نبود واقعیت نداشت الکی گفتی
بشدت ناراحت شدم و متاسفم…کارتون اشتباه بوده اما امیدوارم یه اتفاقی بیوفته و همه چیز درست بشه
هیچ کس نمیتونه درکت کنه داداش . فقط امیدوارم پتونی حداقل واسه ۱ بارم شده پسرتو ببینی . موفق و پیروز باشی
بابا این که همون سعید خودمونه ملت چه اه و ناله ای میکنن
کاش اون بچه مچه هایی ک فانتزی سکس ضربدری دارن اینو بخونن تا چشممون باز تر بشه
واقعا تاوان سنگین و غیر قابل جبرانی داره
وحشت ناک بود و سوزناک