بهترین سکسم در سربازی

1393/05/11

سلام خدمت دوستان
خاطره ای رو که میخام براتون تعریف کنم برمیگرده به شش هفت سال پیش که سرباز بودم
وچون خونمون از محل خدمتم یه ده ساعت راه بود کمتر میرفتم مرخصی البته خونه یکی از فامیلامون تو همون شهر بود و جمعه ها که تعطیل بود میرفتم اونجا …
حالا از خونه فامیلمون بگم …من که تا اون موقع اصلا ندیده بودمشون فامیل دور بابام بودن نمیدونم چطور فهمیدن خدمتم افتادم شهرشون شایدم بابام زنگ زده بود که همون اول کار اومدن دم پادگان و احوالپرسی کردن ادرسو شمارشونو بهم دادن …خلاصه این فامیلمون یه پیرزن خوش هیکل خوش زبون و تودل برو با دوتا دختر بودن که یکیشون مهناز پیردختر بود یکیشونم مریم طلاق گرفته بود باباشونم که خیلی وقته که فوت کرده بود منم هر هفته عصر پنجشنبه میرفتم خونشون تا صبح شنبه …لباسامو میشستن و شام مفصلو خلاصه خیلی بهم خوش میگذشت خونشون …دختراش که زیاد مالی نبودن اما خب تو سربازی ادم خرس ماده هم جلوش تاب و شلوارک بپوشه حشری میشه هر شب که میخابیدیم جامو کنار بخاری تو هال مینداختن اکثرا تا لامپ خاموش میشد تو تخیلاتم دخترا رو میکردم از کس و کون هی باکیرم ورمیرفتم تا ابم میومد بعد میخابیدم…تا اینکه شانس من یه اخر هفته که رفتم اونجا مادرشون خونه نبود و گفتن رفته پیش زن همسایه بیمارستان شبم اونجا میمونه منم تو کونم عروسی بود بعد شام رفتم دستشویی اینقد به فکر کردن بودم که دوبار جلق زدم حال میداد …خلاصه ساعت هشت و نه بود که پای ماهواره بودم که یه دفه نمیدونم چی شد یه کاسه اب ریخت رو سرم کلا خیس شدم نگو دخترا باهم خر بازی میکردن که مریم خاسته اب بریزه رو مهناز که ریخت رو من هی اصرار میکردن لباستو درار سرمانخوری از طرفی هم لباس مردونه نبود بپوشم باهزار اصرار یه بیجامه گشاد زنونه و یه تیشرت تنم کردن رفتم کنار بخاری سرمو خشک کنم که دیدم هی دارن پوزخند میزنن و میخندن به لباس زنونه تنم منم گفتم اگه پسر بودید الان کله پاتون کرده بودم دوتایی گفتن نمیتونی ما دوتاییم تو تنهایی منم رفتمو مریمو خابوندم رو زمین تا اومدم مهنازم بخابونم پرید روم زورشونم زیاد بود منم لاغر زورم نرسید اما کیرم داشت آبرومو میبرد چون هم جنس بیجامه تحریک کننده بود هم اینکه کیرم بهشون ساییده میشد تا خلاصه ابروم رفت بیجامه نازک کیرمم شق شده دخترا هی میخندیدن که منم از خدام بود که ببینم از اینکارا خوششون میاد یا ناراحت میشن که دیدم نه بابا از اونام توی کف شهوتن …گفتم خب بیاید گشتی بگیریم اما یکی یکی …گفتن باشه منم کیرم شق شده بود خم میشدم که زیاد دیده نشه که یه دفعه مریم دستمو کشیدو مهناز پامو گرفت خوردم زمین اما کار تموم شده بود بیجامه تا زانو از پام درومد دوتا دخترا غش کردن منم گفتم خدایش پام نمیکنم البته کیرم لای پام بودو زیاد مشخص نبود مریم که شیطونتر بود بیجامه روکند برداشت و انداخت اونطرف منم دیگه روم باز شده بود همونطور نشستم مهناز از خنده داشت میمرد مریم اما شهوتی شده بود و هی انگولک میکرد تا یه یه دفه پاشدمو کیر سیخ شدمو هردوتاشون قشنگ دیدن…خب گفتم خودتون خاستید رقتم بیجامه رو پام کنم که مریم گفت دیدیمش دیگه چیو پات میکنی گفتم کاش منم مال شمارو میدیدم که مهناز گفت خیلی دوست داری ببینی ???
منم که که اصلا فکرشو نمیکردم حرفامون به اینجا برسه گفتم بیاید لخت شیم ببینم روتون میشه ?
مریم که بی رودرواسی تر بود گفت منو مهناز باهم مشکلی نداریم میترسیم تو سنگکوب
و ایست قلبی بدی اخه هنوز کیرت نخابیده هواسم نبود هنوز سیخ بود گفتم مردش هستید???
که مریم گفت ما لخت نمیشیم اما تیشرت رو هم در بیار تا ما بهت حال بدیم …هنوز خاطره اونشب تو ذهنمه دوتایی هی با کیرم ور میرفتن چون قبلش جلق زده بودم خیلی طول کشید تا ابم بیاد اما کلی از رو شلوارک وتابشون دستمالیشون کردم اونا هم باهم حال میکردن هم بامن خابیدم رو کونشون رو شکمشون پاهاشونو مالیدم کسو کونشونو از رو شلوارک خدایی حال داد میدونستم مریم کسش بازه اما جرات نداشتم بگم میخام بکنمتون تا دو نصف شب هی با هم ور میرفتیم و عشق بازی میکردیم بهشت بود برام …اما صبحش که جمعه بود اتفاق خوبی افتاد که توی قسمت بعد تعریف میکنم…

نوشته: سرباز


👍 0
👎 1
42623 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

429692
2014-08-02 17:32:33 +0430 +0430
NA

کم کسشر بگو چس ماه !
بوی واکسنت میاد هنوز !!!
زود هم بخواب که 4 صبح باید پا بچسبونی آشخور

0 ❤️

429693
2014-08-03 01:30:07 +0430 +0430

آخ که من عاشق سکس با 2 خانم همزمان هستم.
با اینکه قبلا هم سکس mfm و هم fmf رو تجربه کردم و خیلی لذت بخشه اما سکس fmf واقعا رویاییه
خیلی حال میده
هر دوشون رو با هم ارضا کردم. هر کدوم 7 بار ارضا شدن.
بهت تبریک میگم رفیق

0 ❤️

429694
2014-08-03 01:33:26 +0430 +0430
NA

سرباز جلقی کس شعرت بد نبود

0 ❤️

429696
2014-08-03 19:15:50 +0430 +0430
NA

اخیییی سربازیت تموم نشده ?بیچاره

0 ❤️

429697
2014-08-03 19:27:56 +0430 +0430
NA

biggrin یه نگاهی بنداز ببین دسته ی اسلحه ی فرماندتون تو کونت گیر نکرده. دفعه ی بعدی هم که خواستی افکار تخمیت رو بنویسی اون دستت رو از شلوارت بیار بیرون

0 ❤️