بهترین سکس با خواهر ناتنی ام

1392/12/17

من حدود 23سالم بود که بابام از مادرم جدا شد و بعد از 1 سال با یک خانوم ازدواج کرد که یک دختر 18 ساله داشت که خیلی خوشگل و خوش تیپ و لوس لوس لوس و از قد و هیکل هیچی کم نداشت کمر باریک سینه های درشت بدن سفید موهای بور و من از روز اولی که به خونمون اومدن عاشق خاهر ناتنیم شدم و همش دنبال این بودم که باهاش سکس داشته باشم و روز موعود فرارسیده بود اون روز پدرم با ازیتا (مادر ناتنیم)رفته بودن خرید منو عسل که خاهر ناتنیم بود تنها خونه موندیم اون توی اتاقش بود به بهانه غذا خوردن رفتم پیشش وقتی در رو باز کردم یک دفه رنگ روش عوض شد اخه پای کامپیوترش بود داشته بود سکس نگاه میکرده تمام شرتشو خیس کرده بود اخه اون روز بلوز رو نافی با شرت لی پوشیده بود وقتی منو دید کپ کرده بود بهش گفتم چی میدیدی اونم گفت هیچی منم زود رفتم سراغ کامپیوترش وای وای داشت ساک زدن یه مرد با زنه رو میدید اولش هیچی نگفتم بعدش بهش گفتم به مامانت میگم اونم سریع افتاد گریه خاهشو تمنا اخه بابام خیلی روش حساب میکرد هر مهمونی میرفتیم ازش تعریف میکرد عسلم خیلی از بابام خجالت میکشید خلاصه منم بهش گفتم اگه میخای کسی از این ماجرا بویی نبره باید یه کاری برام بکنی اونم گفت هرکاری ازم بخای انجام میدم منم بهش گفتم باید بهم یه حال اساسی بدی اونم خودشو زد به کوچه علی چپ بعدش بهش گفتم من از روزی که دیدمت عاشقت شدم خلاصه من بهش گفتم چرا فیلم سکس میبینی و خود ارضایی میکنی بعدش بهم گفت اگه یه چیزی بهت بگم به کسی نمیگی منم بهش قول دادم بهم گفت هر وقت خود ارضایی میکنم همش توی ذهنم تورو تصور میکنم منم بهش گفتم تو راضی من راضی گو پدر ناراضی دوست داری بریم رو تخت بغل همدیگه همو ببوسیم اونم گفت میترسم فقط در حد بوسو بغل هم خابیدن اخه یه جایی شنیدم سکس خیلی برای دخترا درد داره منم بهش قول دادم اگه کوچکترین دردی احساس کردی ادامه نمیدیم ولی اگه به تمام حرفام گوش بدی سر قولم هستم بعدش اونو بردم توی اتاقم خابوندمش روی تختم بعد بهش گفتم اگه به حرفام گوش بدی چنان حالی بهت میدم که تا اخر عمرت فراموشت نشه اونم قبول کرد بعد بهش گفتم باید لخت بشه چونکه دستاش میلرزید من خودم لباساشو دراوردم اول بلوزشو دراوردم چونکه همیشه تیشرتای تنگ میپوشید سوتین نمیبست وقتی تیشرتشو دراوردم سینه هاش زدن بیرون وای اصلن این سینه ها به دختر 18 ساله نمیخورد بعدش بهم گفت از وقتی خود ارضایی رو شروع کرده سینه هاش بزرگ شده اخه میگفت هر شب با سینه هاش ور میرفته منم سریع شروع کردم به خوردن سینه هاش یکی از پستوناش تودستم بود اون یکی تو دهنم داشتم خیلی حریسانه میخوردمش اونم همش داشت با ناخونای بلندو تیزش شونه هامو چنگ میزد و آهو ناله میکرد همش بهم فهش میداد (بوخورم بکنم تو مال منی فقط مال خود خود من بگو دوسم داری بگو بگو که فقط مال منی)بعدش شروع کردم به خوردن گردنش وای داشت تمام موهامو چنگ میزد اهو نالش تمام خونه رو گرفته بود بعدش بهش گفتم بلند شه که شرتشو دربیارم اخه خیلی شرتش تنگ بود بعدش دکمشو باز کردم وای تا شرتشو پایین کشیدم دیدم تمام رونای سفیدش خیس شوده بعد فهمیدم وقتی داشتم شرتو درمیاوردم پاهاش داشت از شدت هیجان میلرزید بعد بخاطر اینکه نیفته دوتا دستشو محکم گذاشته رو شونه هام همش نفس نفس میزد مثل ادمی که بغض کرده باشه بهد اینکه شرتشو دراوردم خابوندمش روی تخت و اروم اروم شروع کردم به باز کردن پاهاش بعدش رفتم سراغ کسش وای یه کس سفید سفید کوچولو تنگ تنگ داشت اصلنم نه کسش نه روناش هیچ مویی یا پشمی نداشت پوست لطیف و نرم مثل حوری بود اولین بار کسشو بوسیدم بعد اروم اروم شروع کردم به خوردن و لیس زدن کسش وقتی زبونه به کسش میزدم اصلا باورم نمیشد که سوراخ کسش اندازه نک زبونم باشه بعد شروع کردم به خوردن وحشیانه کسش وای اگه چند دقیقه بیشتر ادامه میدادم از حال کردن قچ میکرد بعد اینقدر حال بهش داده بودم میترسید که ولش کنم اونم از ترس ول کردنش بهم گفت حالا تو هر کاری از من بخای برات انجام میدم بعد بهش گفتم هر کاری بلدی بکن انم بهم گفت اخه من فقط فیلمای سکسی دیدم هر چی اونجا یاد گرفتم برات انجام میدم بعدش شروع کرد به لب خوردنم وای چه لبی داشت زبونمو از دهنم میکشید بیرون وای وای خداییش اگه بخام راست بگم از لحاظ شکلو قیافه هیکل و…از هر دختری دیدم سر بود خداییش خیلیم از من سره دیگه چیکار کنم شانش بهم رو کرده بود بعد تیشرتمو از تنم دراورد بعد شلوارکمو اینم بگم من هیچ وقت تو خونه شرت نمی پوشم وقتی شلوارمو دراورد گیرم خورد تو صورتش اخه من سر پا بودم و اون رو پاهاش نشسته بود بعدش یکمی مکث کرد از هیجان زیاد بعد کیرمو دادم دستش اخه اون اول بارش بود هیچ دوست پسری نداشت بعدش شروع کرد به خوردنو لیس زدن کیرم از سر کیرمو بوسید تا خایه هامو هر چند دقیقه یک بار ازم قول میگرفت که من فقط مال خود خودش باشم بهم میگفت فقط دوست داره این کیر ما خودش باشه نه کسه دیگه اونم محکمو باشدت کیرمو میداد تو حلقش یواش یواش داشت ابم می یومد که بهش گفتم بسه این جوری که معلوم اون تازه مخاست شروع کنه بهش گفتم میخام بکنمت اونم گفت باشه فقط به شرطی که درد نداشته باشه منم بهش قول دادم اگه دردش کرد دیگه نکنمش بعدش سریع رفتم کرم اوردم اروم اروم کونشو لیس میزدم دیدم هنوز خیلی حشر نشده شروع کردم به لیس زدن کسش تا نک انگوشتاشو لیس زدم و دیدم داره میلرزه دوباره رفتم سراغ کونش با کرم خوب خوب مالشش دادم بعد اروم اروم انگشتمو کردم تو کونش وای خیلی تنک بود برای اینکه شل کنه چنتا محکم زدم روی کونش بعدش هی انگشتمو کردم تو و بیرون کردن اونم خیلی دردش گرفته بود بهش گفتم اگه میخای حال واقعی کنی باید یکم اولش درد بکشی اگرم نمیخای بیا برای همیشه تمومش کنیم اونم از ترس ول کردنش گفت باشه بعد منم کیرمو اروم اروم کردم تو کونش اول فقط تا سر کیرمو کردم تو بعد چند دقیقه اروم اروم کیرمو میبردم تو تاسرش بعد میاوردم بیرون همین کارو تا چند دقیقه تکرار کردم بعدش بهش گفتم به پهلو بخابه اخه میخاستم برای اینکه دردو فراموش کنه به پستونو کسش دسترسی داشته باشم بعدش به پهلو خابید بعد منم رفتم پشتش با یه دستم رونشو گرفتم دادم بالا بعد سر کیرمو کردم کونش با اون یکی دستم کسشو میمالوندم بعد اروم اروم دردش کمتر شد بعدش شدت تلنبه زدنم بیشتر شد دیگه واقعا درد نداشت داشت حال میکرد تمام تختو خیس کرده بود دیگه از شدت حال کنترولشو از دست داده بود منم داشت ابم میومد بهش گفتم دوست داری بریزمش تو صورتت اونم گفت هر کاری دوست داری بکن دیگه اهو ناله هر دوتامون خونه رو گرفته بود منم دیگه داشت ابم میومد که یکدفه کیرمو تا اخر کردم توی کونش همون لحظه بود که ابم اومد که دیگه همون جوری چند لحظه ای وایسادم بعد اروم تلنبه زدم عسلم از جیغ زدنو اهو ناله کردن صداش گرفته بود با همون صداش بهم گفت عاشقتم دوست دارم من و تمام وجودم مال تو هستش فقط از اینکه ابمو ریخته بودم تو کونش حال کرده بود که یک عالمه کیرمو بوسید همش قربون صدقه کیرم میرفت بعدش چند دقیقه ای دراز کشیدیم روی هم همش با لبام ور میرت زبونمو مک میزد بعدش همون جوری لختی باهم رفتیم حموم توی حموم همش قربون صدقه ی همدیگه میرفتیم از نک سر تا نک پای همو بوسیدیم.
امیدوارم از طرز بازگو کردن رابطم خشتون اومده باشه .
اگه دوست داشته باشین از ادامه دادن رابطه مخفیم باعسل جونم براتون بنویسم.

نوشته: قیصر


👍 5
👎 2
221165 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

414206
2014-03-08 14:23:01 +0330 +0330

تو دبستان املا چند شدی؟؟؟؟میدونی واو چیه؟؟؟؟

0 ❤️

414207
2014-03-08 15:40:09 +0330 +0330
NA

تا اونجا پای کامپیوتر بود سکس نگاه میکرد خوندم.
تو راست میگی آفرین قشنگ نوشتیwowعجب چیزی نوشتی.
دروغ که سگ نیست بیفته دنبال آدم
یا کنتور نیست شماره بندازه

1 ❤️

414208
2014-03-08 15:57:06 +0330 +0330
NA

خدا بده هنر خالی بندی!!
بچه بلد نیستی استعداد نداری مجبوری بنویسی؟؟؟دقیقا منم تا کامپیوتر خوندم بقیشو نخوندم! :|

0 ❤️

414209
2014-03-08 16:35:35 +0330 +0330
NA

تا حرف اول اسم داستان خوندم ادامه ندادم! :D
بالاخره از مزایای H.u.n.t.e.rبودن این نخونده نظر دادنه !

0 ❤️

414218
2014-03-08 18:34:08 +0330 +0330
NA

;) فلان بابات تو مغزت

0 ❤️

414210
2014-03-08 23:42:29 +0330 +0330
NA

اين كس خل روزي ده ار با اين افكار خودشو ارضا ميكنه خوبه ننوشت ادامه دارد

0 ❤️

414211
2014-03-09 01:27:03 +0330 +0330

پسری آرزو میکرد خدایا کاری کن مادرم بمیرد و پدرم با زنی دیگر ازدواج کند شبها خودش بکند و روزها من، زد پدرش مرد و مادرش با گردن کلفتی ازدواج کرد و شبها ننه را گائید و روزها کون پسر
حال عزیز دل من مواظب باش به چنین سرنوشتی دچار نشوی

0 ❤️

414212
2014-03-09 06:26:18 +0330 +0330
NA

خوبه دیگه با یه تیر دو نشون زدید ؛
خوشید الان با هم ؟
وقت کردید بیرون از حموم رو هم نگاه میکردید یوقت بابا مامان از خرید نیومده باشن ؛
دیر نکردن ؟ چقدر طول کشید خریدشون ؟ شماها هم که فرصت کافی داشتین

0 ❤️

414215
2014-03-09 19:26:20 +0330 +0330
NA

حريسانه!!! بوخورم!!! ديگه بقيشو نخوندم!!!

0 ❤️

414216
2014-06-01 13:10:42 +0430 +0430
NA

جالب بود فقط غلط املایی داری

0 ❤️

414217
2014-07-26 06:33:24 +0430 +0430
NA

منم دلم میخاست ننم بمیره بابام زن بگیره هم بابام بکنه هم ما اگر دخترهم داشته باشه فبها خوش بحالت قشنگ بود بازهم بنویس…

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها