بهترین سکس با سانی (۲)

1399/10/03

...قسمت قبل

فردای اون روز بی خبر از سانی زنگ زدم به پیمان
و ازش خواستم همراهیم کنه برای سانی یه حلقه بخرم
و خوشبختانه میدونست از چه مدل انگشتری خوشش میاد
باهم رفتیم بازار و خریدیم
ولی قرار شد فعلا بهش ندم تا روز مشخصی
ولی من باید میرفتم سر کار و این یعنی یه دوری بیست سی روزه از نامزدم
شبش دوباره رفتم خونه سانی و یه غذای خوشمزه برام پخت و یه شب شیک دیگه دور هم با کلی حرف و رقص و بازی
شب ساعت ۱ بلیط داشتم برای بوشهر و باید میرفتم
دم در موقع خداحافظی
پیمان از پشت به سانی چسبیده بود و یه جورایی بغلش بود
و من رو به روشون لبای سانیو بوسیدم و اونم همراهیم کرد و حسابی گرمای بوسشو برام بدرقه ساخت
و برای یه لحظه لبامو جدا کرد و نگاهم به پیمان افتاد و ریز لباشو بوسید سانی و دوباره منو بوسید و خماری رو میشد تو چشمای سانی دید
و البته خودم که داشتم میترکیدم
شاید اگه پیمان نبود اونجا با تمام توانم سانیو میکردم جوری که صداش تو کل ساختمون بپیچه .
من رفتم سر کار و تو اون بیست و پنج روز بیشتر وقت رستی که داشتم یا سانی زنگ میزد یا پیمان حالمو میپرسید و یا من زنگ میزدم و پیام میدادم
حتی از سکس شب اخری که من از پیششون رفتم سانی مو به مو برام تعریف کرد از جوری که با شهوت پیمانو برده تو اتاق و براش ساک زده و چند بار ارضا شده و کلی حال کردن
تو این مدت کلی عکس با هم ردو بدل میکردیم از تایم کار استراحت بعد حمومو …
شبی که رسیدم تهران فرودگاه پیمان اومد دنبالم میخواستم برم خونه ولی نزاشت گفت بریم پیششون
وقتی رسیدیم بوی عطر سانی بوی دستپختش دیوونم کرد و بغلش کردم و بوسیدمش واقعا دلتنگش بودم خیلی زیاد
+چقدر دلم برات تنگ شده بود عشقم
_منم عزیزم خوش اومدی به خونه
×یکی مارم تحویل بگیره
+یک ماه داشتیش یکم بهم وقت بده حسود نشو
×نشدم برو یه دوش بگیر بیا که مردم از گشنگی
_اره عزیزم حوله منو بردار پیمان برات لباس میاره
+لباس نمیخواد …میرم خونه
×امشبو بمون خیلی وقته نبودی حقت نی تنها باشی
رفتم حموم .شورتای سانی رو خشک کن حموم اویزون بودن.سانی اومد در زد .عزیزم یه لیف اونجاس استفاده کن تمیزن
+باشه خانمم چه شورتای خوشگلی
_قابل ندارن اندازته بردار
+اوکی ممنون میبرم با خودم
_نخیر …کجا ببرم …شورتامو دوست دارم
+خوب جاش برات میخرم
_هر وقت خریدی اون موقع بیا ببر اصلا خود صاحب شورتم ببر
بعد حموم سانی یه میز شیک چیده بود با شمع و کاملا فضا تاریک فقط یه نور کم بود و من و سانی و پیمان
+سانی جان باز رژیمی کم غذایی دوتا بشقاب چرا اخه
_نه عشقم امشب میخوام با نامزدم غذا بخورم دلتنگشم
عالی بود عالی .اون شب اون لحظه اون نگاه های دختری که حالا نامزدم بود و کنار شوهرش داشت با من تو یه بشقاب غذا میخورد
شب موقع خواب سانی یه لباس خواب شیک پوشید که واقعا از هر لحظه خوردنی تر بود و من دیوونه ترش شدم
اون شب سه نفری رو یه تخت خوابیدیم
سانی وسط من و پیمان
و میتونم بگم بهترین حس بود
اما هنوز به اجازه پیمان برای سکس نیاز داشتیم و یه جورایی مثل این بود که باید حتما ازدواج کنیم تا بعدش .‌‌…
سانی سرشو گذاشت رو دستم و خوابید و از پشت پیمانو بغل کرد
حدودا یه ساعتی گذشت شاید بیشتر یکم خوابم سنگین داشت میشد که دستشو روی شلوارم حس کردم
و از اونجایی که بدون پیرهن بودم بعد یکم‌مالیدن کیرم دستشو برد تو شلوارم
زیر شورتم و کیرمو گرفت تو مشتش خیلی اروم بی صدا دستشو رو کیرم میکشید و باهاش ور میرفت و من انقدر تحریک بودم که پیش ابم خیسم کرد و باعث شد کار سانی راحت تر بشه
حرکت ناخون هاش زیر کیرم چنگ گرفتن پوستش
میتونم بگم پنج دقیقه سرعتشو کم کم زیاد میکرد ولی بی صدا وهیچ تکونی نمیخورد فقط دستش روی کیرم بود و گاهی با شصتش سر کیرمو فشار میداد اون هیجان فقط یه چیز کم داشت این که سانی همون دختری که تو کفش بودم باهام چشم تو چشم میبود و برام جق میزد
خیلی بی صدا سرشو برگردوند همون لحظه انگار که ذهنمو خونده باشه شروع کرد نگاه کردم و اروم لبخند میزد
انقدر حسش قوی بود که انگار یه سکس کامل داشتم خیلی قشنگ ارضام کرد
و دستشو با شورتم پاک‌کرد و کشید بیرون از تو شلوار
و با چشم و اشاره کرد برم دسشویی
وقتی رفتم …نمیتونم از حجم ابم بگم‌ که چقدر زیاد بود
وقتی برگشتم بغلش کردم به راحت ترین شکل ممکن خوابم برد تا صبح
فردا صبحانه رو خوردیم و من راه افتادم برم خونه که دوباره بعدظهر برگردم چون پیمان باید میرفت سر کار اون شب قرار بر این شد بریم سفر
و نزدیک ترین جا شمال بود
پیمان بهم زنگ زد که یه اتاق دو خوابه تو هالیدی پارک رامسر اجاره کرده
یکی از بهترین هتل های رامسره که استخرش روی طبقه اخرشه
اونا که زنو شوهر بودن مشکلی نداشت منم به عنوان مهمان میتونستم برم
دوستان عزیز درسته این داستان تخلیه ولی خیلی هتل های اوکی و درست حسابیو من بدون شناسنامه رفتم و هیچ گیریم نبوده
فرداش راه افتادیم سمت رامسر کلی تو راه سه نفری خوش گذروندیم بگو بخندو خوراکی و کلی چیز دیگه یه جورایی انگار واقعا همو خیلی ساله میشناختیم
صبح اون روز که رفتم خونه ازش تشکر کردم برای مهمون نوازیش
+مرسی عزیزم واقعا دلتنگت بودم
_امیدوارم راضی بوده باشی
+مگه احمقیم هست که ناراضی باشه مخصوصا اخر شب
_اون فقط مختص تو بود حس کردم بهش نیاز داری تا راحت بخوابی که البته حسمم درست بود
گرماشو دوست داشتم به پیمان که نگفتی
+نه بابا بگم سانی دیشب برام تو خواب جق زد
_مرسی عزیزم
+پیمان مثل این پدر زناس که نمیزاره دوران نامزدی بفهمیم چطور گذشت 🤣🤣
_ای جونم نکنه دلت میخواست تو نامزدی رابطه داشته باشی 😉😉😉
حدودا ۶ ساعت طول کشید رسیدیم هتل و بعد یکم گپ و گفت با مسئول رزرو که بتونیم با هم بریم تو اتاق
رفتیم داخل هتل و یه استراحت کلی کردیم
اول سانی رفت حموم و منو پیمان نشسته بودیم با گوشی منظره های اطراف هتل مشغول بودیم که گفت
امشب براتون عقد میخونم بتونید با هم باشید
+جدی میگی
×اره سانیم دوست داره …الکی کشش ندیم فقط بهش نگو دوست دارم اینجارو تو سوپرایزش کنی بالا استخره برا شب کرایش کردم
اوکی دادم و بدون سریع رفتم پایین
سفارش گل و شمع دادم که استخرو دیزاین کنن
وقتی برگشتم سانی از حموم اومده بود بیرون و رو پای پیمان بود داشتن همو میبوسیدن که عملا من مزاحمشون شدم 😁😁😁
ساعت ۷ گفتیم بریم استخر
دوستان استخر هالیدی پارک خانوادگیه و عمومی نیست تایم میده برای استفاده و خانواده با هم میتونن برن
چشمای سانیو بستیم و یه دستشو من گرفتم یه دستشو پیمان
رفتیم بالا تو رختکن که لباس عوض کردیم اولین بار بود که کاملا سه نفر همو با مایو میدیدیم و واقعا که میتونم بگم معرکه بود تتوی سانی خیلی سکسیه
حجم کونش زیر مایو جا نمیشد و همش شورتش لای کونش بود
من زودتر رفتم رو پشت بوم تا پیمان سانیو چشم بسته بیاره
و اونجا وقتی وارد شد
با حلقه ای که براش خریدم جلوش زانو زدم و ازش خواستگاری کردم
حس استرس
شوق .اشک .خنده .همشون باهم قاطی شده بود و معجونی بی نظیر از عواطف انسانیو به نمایش گذاشته بودیم
ما داشتیم قانون طبیعت رو زیر پا میزاشتیم
قانون شرعیو با اجازه من از پیمان له کردیم
تمام بشریت رو با جواب مثبت پیمان که با سر علامت تاییدو نشون داد به سخره گرفتیم
با بله محکم سانی دین هیج جایگاهی برامون نداشت و با بوسه من و سانی تمام تابو ها شکسته شد
_خیلی صحنه خوبیه ممنونم از جفتتون مردای خوب من
من چقدر خوش بختم که دوتا شوهر دارم
اخ خدا ممنونم ازت عالیه این حس
+دیگه برای منم هستی عزیزم
_اره اره همه من برای توعه برای پیمانه تا ابد
×بشینید لب استخر عقدتونو بخونم
+چشم اقا پیمان عزیز یه سوال ما هووی هم میشیم 😂😂
×احتمالا
_دیوونه تر از شما دوتا هست ؟ 😂😂
به طوری‌میشه گفت نمادین و شاید برای حس بینمون پیمان عقدی خوند
و قرار شد یکیو پیدا کنیم که صیغه نامه درست کنه از اسم منو سانی که برای رفتو امد مشکلی نداشته باشیم
و این شد تازه شروع زندگی ما


من که از این که بلخره پیمان رضایت داد خشنود بودم یکی از کارکنای هتلو صدا کردم اومد نزدیک رختکن …که البته یه خانم بود
درو نیمه باز کردم و ازش خواستم به مسئول رزرویشن بگن که اتاقو دیزاین ماه عسل بده با شمع و گل بادکنک
تا قبل این که ما بریم پایین برگشت که بره برای انجام کار صداش کردم دوباره
برگشت
رفتم سمت لباسام و چهارتا پنجاهیی دراوردم بهش دادم …گفتم میتونم یه درخواست کنم
خانم خوش چهره و امروزی بود اول یکم تعجب کرد فکر کرد چی میخوام ازش
گفت جانم
گفتم میتونید مشروب اوکی کنید برام گفت من نه ولی برادرم آشنا داره زنگ میزنم شمارشو میدم بهتون اوردن میارم براتون اینجا
نه اینجا نه همون ببرید تو اتاق سریع رفت پایین که مثلا دیزاین اتاقو اوکی کنه منم برگشتم پیش تازه عروسم شوهر اولش
کشیدمش تو بغلم و لباشو بوسیدم با رضایت خاطر که دیگه برای من شد
کی فکرشو میکرد سانی که پیام هیچکسو جواب نمیداد الان با مایو تو بغل من باشه
خلاصه اون خانم شماره از برادرش گرفت و اورد بالا داد بهم و زنگ زدم که شیشه هاشو واتساپ برام بفرسته .
پاسپورت گرفتم که عاشق طعم وانیلشم با یه باکس شیش تایی کرونا
با گذشت زمان و دست دست کردن من تو استخر که اتاق اوکی بشه
تو چشمای سانی میخوندم که امشب میخواد بترکونه
تا لحظه ای که خبر دادن اتاق اوکی شدو ما خوشحال و خندان برگشیتم سمت اتاق
وقتی در اتاقو برای خانممون باز کردیم کم مونده بود ذوق مرگ بشه
همه چیز مناسب یه تازه عروس بود شمع و نور کم اتاق و تخت پر از گل رز رو میزا شمع روشن بود و عود فضای مرطوب هوای شمالو خوش عطر کرده بود
پیمان که مشروبارو دید کلی حال کرد
و رفت که برامون ساقی بشه
و دونه دونه پیکارو پر میکرد به سرعت خالی میشد
خودش خیلی بیشتر خورد شاید دلیلش این بود که نخواد بدونه اون شب چی میشه یا راحت تر برخورد کنه با این موضوع …نمیدونم ولی من که مست سانی بودم نمیتونستم درک کنم حال پیمان دقیقا چیه …
سانی بلند شد یه آهنگ گذاشت و شروع کرد برامون رقصیدن
انقدر حرفه ای که انگار تو دیسکو و کازینو های لاس وگاس به دنیا اومده
میتونم بگم اون لحظه سانی از مادیسون لاوی و بییر ویلایم و التا و …فاحشه تر و پورن استار حرفه ای تری بود
تنها دلیلم این بود که اونا فرهنگ خودشونو دارن و تو فرهنگ ما همچین زنی نایابه و اگرم باشه نمیتونه تعادل رو برقرار کنه بین دوتا مرد ولی سانی کاملا وارد بود که با کی چیکار کنه هر کدومو چجوری تحریک کنه
و این که اونا تو فیلمن و ساختگیه ولی برا ما هیچی ساختگی نبود حسامون واقعی بود فیلم نبود و این یعنی کارمون سخت تر
وقتی سانی چهار دستو پا اومد رو میز سمت من به پیمان اشاره کرد و کشید سمت خودش که سر پیمانو گرفت روی کونش و خط شلوارش
به منم اشاره کرد که پیرهنمو درارم و من فقط یه اسلش پام بود بدون شورت
سانی هم یه لگ استرج مشکی با سوتین سفید .
که پوستشو کاملا متفاوت کرده بود
دستشو گذاشت رو کیرم و پشت سرشم پیمان داشت کونشو نوازش میکرد
با یه لحظه حرکت پیمان اومد کنارم نشست و شلوارمونو تا زانو کشیدیم پایین
سانی نمیدونست از کدوم شروع کنه ولی امشب من تازه داماد بودم و حجله برای من بود
زیر کیرمو با زبون خیس کرد و یه تف رو کیر پیمان زد و با دست شرو کرد مالیدنش و اروم کیر منم لیس میزد و میبوسید پیمان چشماشو بسته بود و داشت از شهوت گرمای دست سانی رو کیرش لذت میبرد انقدر عمیق بود که حس میکردی رفته تو کما …
منم که دستم تو موهای بلوند سانی بود …هیچ جایی از کیرم نبود که نخورده باشه وقتی بیضه هامو کرد تو دهنش روحمو حس کردم که از جسمم خارج شد …
کاملا حرفه ای منظم ساک میزد یه پنج دقیقه ای طولش داد تا پیمان موهای سانیو ازم گرفت و سرشو کشید سمت خودش که براش ساک بزنه سانی کیرم گرفت تو دستش یکم مالید و برای پیمان دقیقا مثل همون حالتی برای من زد برای پیمانم ساک زد و کیرشو میبوسید و ازش تشکر میکرد
پیمان رو مبل لم داده بودو سانی رو زانو جلوش نشسته بود و بهترین کار این بود برم پشت سانی
و استرج و شورتشو یا جا کشیدم پایین
وای که این تتو فقط تو گیفاش تو دیدم بود حالا یه سوراخ کون خوشگل با یه کس تنگ که فقط یکم تیره تر از بدنش بود جلوم بود نه گیف بود نه عکس
زبونمو از بالای چاک کونش تا زیر کسش کشیدم که فقط صداشو شنیدم .اهی که کشید و عمیق تر کیر پیمانو مکید
دوباره تکرار کردم
وقتی زبونمو از کسش میکشیدم بالا طعم اب کسش رو زبونم بود خوش عطر و طعم واقعا خاص بود
با تمام توانم کسشو خوردم و چوچولشو میک میزدم و با شصتم بازیش میدادم و یه دستمو رسوندم به سینش و سوتینشو کندم و سینشو تو دستم گرفتم اوووف چی هست این سانی نیست مثلش
دستمو دوباره برداشتم و رو سوراخ کونش فشار میدادم و لیسش میزدم
که تو دهنم ارضا شد بلند شد و نشست رو کیر پیمان با تمام توانش بالا پایین میکرد خودشو روش به من بودو چشم تو چشم به من
ناله میکرد و کس میداد به پیمان و من فقط صدای اسپنک هایی که پیمان زدو میشنیدم
×اوووف خوبه کس بده جنده مال دادنی تو فقط با این کونت
_اررره عشقم کس و کونم ماله توعه اول هرچقدر دلت میخواد بکن
آخخخخخخ آههههههه بکن پیمان
خم شد و کیر منو گذاشت تو دهنش و صدای برخورد کس سانی و شکم پیمان داشت دیوونم میکرد
حرکت تند سانی صداش که عوض شده بود مشخص بود که دوباره رو کیر پیمان ارضا شده و که با صدای پیمان فهمیدم داره ارضا میشه
و همه ابشو ریخت روی کمر سانی
دستمال اورد و کمرشو پاک کرد نشست به تماشای ما
کیرش که خوابیده بودو دست گرفت و سانی هم داشت بیضه هامو میخورد
بلندش کردم سانی وبرای پیمان یه ابجو باز کردم و دست سانیو گرفتم و بردم رو تخت که پر از گل و فضای خاص حجله من و سانی بود
خوابوندمش رو تخت و نشستم لبه تخت و کسشو لیس میزدم میکردم تو دهنم و ناله های شهوانیشو تو گوشم میشنیدم علاقش بهم جملات عاشقانش
اومدم رو تخت و پاهاشو گذاشتم رو شونم و خم شدم روش
جوری که زانو هاش کنار صورت خوشگلش بود و با یه فشار کل کیرمو جا کردم تو کسش و آهش اتاقو برداشت
+جوووون عشقم دوستش داری
_خیلی خیلی زیاد خیلی ازت خوشم میاد که تا الان صبر کردی مرد من
+ارزش داری که برات صبر کردم بلخره با دستت اوردم
_اره حالا از چیزی که به دست اوردی لذت ببر
و حسابی کن بکن عشقم کسم تا صبح برا توعه
تلمبه هامو شدید تر کردمو رو شکمش ارضا شدم و افتادم روش تمام اب تنمو کشید بیرون
خوابیدم کنارشو با دستمال شکمشو پاک کردم
ساعت از ۱۲ گذشته بودو رفتم تو حال دیدم پیمان خوابه
و برای سانی اب اوردم که بخوره و کنارش خوابیدم تا صبح تو بغلم بود
صبح با بوسه هاش به کیرم چشمامو باز کردم
+صبح بخیر خوشگل خانم اول صبح ؟
_سلام عشقم اره بیدار شدم رفتم روی پیمان پتو انداختم هنو خواب بود اومدم گفتم تا خوابه یکم کیر بخورم برم صبحانه مردامو بیارم که تو اتاق بخوریم
حالابخواب لذت ببر
+اووف دیوونم کردی بیا بغلم ببینم
نشوندمش رو خودمو دستاشو دادم پشتشو کیرم دادم تو کسش که خود به خود خم شد و صورتش اومد روی صورتمو لباشو بوسیدم تنشو نوازش کردم و میبوسیدم سینه هاشو شکمشو
کشیدمش تو بغلم و رو کیرم ارضا شد اروم شد یه پنج دقیقه ای تو بغل هم بودیم که پاشیدم رفتیم حموم دوتایی یه دوش کوچولو گرفتیم و اومدیم بیرون
اتاق و میزو شلوغ بازیای دیشبو جمع کردمو سانی رفت که صبحانه ببینه چیا هست که بیاره اتاق و پیمانم بیدار کردم رفت یه دوش گرفت و سرحال شد

نوشته: Master devil


👍 4
👎 7
10901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

782898
2020-12-23 00:37:03 +0330 +0330

طرف یه ایدی دخترانه ساخته پنج قسمت براش داستان نوشتن!! آخ چه حالی میده آخرش پسر از آب در بیاد!

3 ❤️

782961
2020-12-23 04:02:19 +0330 +0330

چه کسشریه که ۲ هم داره خدایا همه رو شفا بده

2 ❤️

783074
2020-12-24 00:44:16 +0330 +0330

مراقب خودت باش دوست عزیز
از قدیم میگن خواهی کسی رو کنی راضی اول با دودولش بکن بازی

اینطور که داره پیش میره احتمالا سانی یه دیلدو می بنده از عقب می کنتت و پیمان هم از سوراخ دولت میکنه تو

یارو تو پیجش یه فانتزی یا یه تخیل تخمی گذاشته امثال تو رو گیر بیاره

0 ❤️