سلام به همگی
اسم من فری هستش از گیلان و نسبت به قدم شکم دارم و زیاد ورزش هم نمیکنم .
داستان این ماساژ بر میگرده به سال ۹۳ وقتی که با یه دوستی آشنا شدم به نام سعید ایشون ماساژور بین المللی بود و خیلی تو کارش حرفه بود الآنم آلمان زندگی می‌کنه و همین کار ماساژ رو انجام میده .
با من تو دانشگاه همکلاسی بود و همین بودیم . ایشون به من ماساژ رو یاد دادن و من رو هم مثل خودشون ماساژور بار آوردن . آقا سعید یه خونه گرفته و دوتا اتاقش رو کرده بود اتاق ماساژ. من چندباری چند نفر رو از خانم و آقا رو ماساژ داده بودم .
یکروز گوشی سعید زنگ خورد و ازش درخواست ماساژ کردن و اونجا بهش گفته بودن باید بیای خود اون طرف ماساژ بدی که سعید موافقت کرد اما گفت که هنرجو می‌فرسته من با خودم گفتم کیو میخواد بفرسته ( چون چند نفر بودیم) وقتی قطع کرد بهم گفت میری ؟ منم گفتم آره چرا که نه
بعدش این رو هم بگم که ما تعهد داده بودیم که با هیچ کس در حین ماساژ رابطه جنسی نداشته باشیم .
من رفتم خونه سعید روغن آرگان رو برداشتم و یه حوله و چندتا عود برای کار رفتم . رسیدم دم در همون آدرس زنگ آخر رو زدم و پشت آیفون یه خانمی جواب داد که بیا بالا . رفتم وارد یدونه خونه شدم که فقط سه دست مبل توش بود یه یالا گفتم دیدم یه خانمی با حوله اومد جلوی من و من اول تعجب کردم. ولی بعدش به خودم گفتم خب فول بادی باید بالاخره لخت بشه .
گفت میرم تو اتاق آماده شدم شمارو صدا میزنم که بهش اوکی دادم و رفت وقتی صدام زد و رفتم تو اون کون جمع جور و خوش فرمش میخم کرد . به خودم اومد سریع لباس مخصوص پوشیدم و بعد یه آهنگ ملایم که باهاش مدیتیشن میکنن رو گذاشتم و و بعد چهارتا عود روشن کردم .
خانمی رضایی به جز شرت چیزی تنش نبود و من اول دستامو گرم کردم و بعد روغن رو یواش ریختم رو دوتا کتفاش و بالای کمرش و آروم با اعلام قبلی دستمو گذاشتم روی کمرش که یه وول خورد و آروم شد شروع کردم به ماساژ دادن که آروم اومدم روی پایین کمر و اونجا رو ماساژ میدادم یواش به بغل رفتم و از بغل تا زیر بغل اومدم بالا که دین خورد به غلط سینه هاشو و اونجا بود که دوباره لرزید و کلا رفت رو ویبره .
من اولین بارم بود که می‌دیدم یه زن با ماساژ اینطوری بشه و ارضا بشه . مکث کردم و دوباره ادامه دادم رفتم سمت پاهاش که مثل قبل روغن رو رو پاهاش ریختم و بعد شروع کردم از نوک انگشتان تا دم کسش میومدم و داغی خواستی رو حس میکردم و همچنین شرتش کامل خیس بودو اومدم باسنشو ماساژ بدم که ارو در گوش گفتم اگه بخوام باسن رو ماساژ بدم باید شرتتون رو در بیارم موردی ندارد که گفت خجالت میکشم و ازاین حرفا منم گفتم نگران نباشین اتفاقی نمیوفته که بعد این حرفم قبول کرد اروم شرتش رو در آوردم که دیدم چه بهشتی اونجاست . وقتی کامل شرت رو در آوردم بهش در گوشش گفتم که همه جارو ماساژ بدم . یه آه کشید و گفت اوهوم .من روغن ریختم رو کونش که ادامه دادم دیدم داره کمرش رو تکون میخوره انگشتمو کشید رای کونش و سوراخ کونش دیدم لرزشش بیشتر شد و روغن رو ریختم لایه کونش که دیدم حال داده بهش منم دستم رو گذاشتم بالا چوچولش تا روغن برسه دستم و من با همون روغن دست کشیدم رو کسش و دو باره لرزید . بهش گفتم برگرده تا اون طرف رو هم ماساژ بدم که برگشت تا سینه هاشو که دیدم . منفجر شد کیرم داشت میکرد بدتر هم شد .
روغن رو ریختم رو پاهاش و پاهاش رو ماساژ دادم اومدم بالا دوباره رسیدم به بالای چوچولش که به محض اصابت دستم باهاش آبش پاشید بیرون .
اومدم سمت شکمش و اومدم بالا تا زیر سینه اش رسیدم یه عالمه روغن زدم رو سینه هاش و شروع کردم دو دستی ماساژ دادن و که مساوی شد با وا رفتم خانم رضایی دیگه داشت آه و ناله میکرد . وقتی با دستم نوک سینه هاشو می‌گرفتم دیونه میشد و تا میشد از داشتم ماساژ رو ادامه میدادم که یهو بهم گفت که میتونی یکبار دیگه ارضام کنی که بهش گفتم دوبار کافیه .گفت زیاد منم دستمو گذاشتم رو نوک سینه هاش و اون یکی رو گذاشت روی کسش که با مالیدن کسش شروع کرد به ناله کردن و یهو بعد یک دقیقه دوباره آبش باشید بیرون داشت می‌لرزید که زبونمو گذاشتم رو کسش و یه انگشتم کردم تو کونش که یخورده درد کشید اما عادت کرد و داشت لذت میبرد که لیسیدن من دو باره ارضا شده و بعد این ارضا فکر کنم دو دقیقه ای لرزید و آروم شد ازم تشکر کرد و موقعی که داشتم لباس عوض میکردم و لخت بودم لباس فقط شرت داشتم . یهو اومد تو و منو اونجوری که دید گفت آخ من قربونت بشم ازین به بعد تو ماساژور منی . اومد تو از پشت منو بغل گرفت و سینه هاشو که جسبون. به من کیرم شق ترین حالش شد وقتی اونو دید یه آخ کشید اومد جلوم زانو زد و شرتمو کشید پایین و سلطان رو گذاشت تو دهنش داشتم بیهوش میشدم که یهو آبم تو سه دقیق اومد و ولی نریختن تو دهنش ریختم روی صورتش … و اینجا بود که از اون روز به بعد من ماساژش میدادم تا این که امسال رفت کانادا.

نوشته: Fafatyson