بهترین پزشک

1397/09/06

سلام داستانی که میخونین واقعا اتفاق افتاده برای من و الکی نیست!
اسم من آرمین ۲۰ سالمه این داستان واسه ۳ سال پیشه ۱۷ سالم بود
مریض شده بودم و رفتم دکتر واسه سرماخردگی که معاینه شم،مطب دکتر سرخیابون بود نزدیک به خونمون،شهریار(دکتره) ۴۱ سالش بود و یه پزشک خیلی خوب و جذاب بود که هر دختری میدید عاشقش میشد هیکل خیلی خوب و چهره خاص!منم از خودم بگم قدم ۱۷۵ وزنم ۶۰ تقریبا لاغر اندام و صورت ناز و مظلومی دارم اصن مو ندارم که این توجه خیلیارو جلب میکرد! نشستم پیشش معاینم کرد گف بخواب رو تخت،تو مطبش تو اتاق خودش یه تخت داشت خوابیدم اومدم لباسمو زد بالا معاینه کنه که وقتی بدن بی موی منو دید خشکش زد انگار دنیارو بهش دادن
به بهونه معاینه هی ناز میکرد شکممو بعد گف منم بدم نمیومد زیر چشمی نگاش میکردم فهمید یجورایی دوس دارم … گف برگرد دمر بخواب منم گفتم چشم و خوابیدم،رف جلوی اتاقش ب منشی گف کارم طول میکشه یکم مریض بعدی رو دیر تر بفرسته هرموقع من اومدم بیرون(اینم بگم کل داستان من و شهریار ۲۰ دقیقه هم طول نکشید) تا دمر خوابیدم بدون مقدمه دستشو گذاشت رو کونم و خیلی مستقیم حتی خودمم باورم نمیشد مستقیم گف دوس دارم بکنمت تو دوس داری؟ واقعا دوس داشتم احساس مفعول بودن رو ،هیچی نگقتم ینی نتونستم هول شده بودم ک فهمیده بود و گف دیگ هیچی نگو اروم شلوارمو دراورد ،با حرکاتش حال میکردم لذت بخش بود برام که میخوام بدم (قبلش داده بودم ۷ ۸ بار) اصلا بهم نگفت برام ساک بزن و یا اینکه عشق بازی کنه اصن صحبت نمیکرد و گف فقط میخوام بکنمت کار دیگه نمیخام بکنی سر تکون دادم باشه کیرشو دراورد خیس کرد تف زد اومد که بکنه تو کونم یکم تنگ بودم جلو کیرش،یکم تلاش کرد ولی دید نمیشه و اگر بکنه تو من داد میزنم از درد بیخیال شد و کیرشو هی بین پاهام هول میداد بازی میداد رو کونم بوسمم میکرددک خیلیی حال میداد همینجوری ک کیرشو بازی میداد داشت ابش میومد که رفت اونور ریخت تو سطل اشغال واقعا از کارش خوشم اومد چون دوس نداشتم بدنم خیس شه با ابش
بعد سریع شلوارشو پوشید و منم پوشیدم و برام نسخه نوشت گفت طول کشید برو دیگه اینم نخست دارو بگیر مصرف کن عزیزم خیلی خوبی تو بوسم کرد و رفتم… طول کشیده یکم بخاطر همین نشد حرف بزنیم بیشتر فقط داشتم میرفتم گف شمارتو بده که منم دادم، تا سال پیش بهش میدادم و خیلی باهم خوب بودیم و ازش لذت میبردم! دیگه یهو رفت و ازش خبری ندارم تا الان…
مرسی داستانمو خوندین

نوشته: ارمین


👍 2
👎 14
64880 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

732532
2018-11-27 21:22:15 +0330 +0330

کلید اسرار: یک پزشک نمونه بین زنو مرد فرق نگذاشته و کون همه بیمارانش می گزارد!! ?

5 ❤️

732553
2018-11-27 22:13:30 +0330 +0330

بقیه دوستان خدمتتون خواهند رسید البته قبلش باید یه گپی با ادمین اصلی و ادمینر های سایت داشته باشیم،

0 ❤️

732554
2018-11-27 22:16:34 +0330 +0330

ادمین ناموسا میخونی یا سیکیم خیاری اپ میکنی،تمام کاربر قدیمیارو که فراری دادی با این کسشعرایی که اپ میکنی بنظرم یه تایمی فاک آف کنی به نفع خودت و کاربراس

3 ❤️

732602
2018-11-28 08:59:22 +0330 +0330

داستان من به اون خوبی رو آپ نمیکنی، بیایم داستان این بچه کونیا رو بخونیم ادمین؟
واقعا؟

0 ❤️

732625
2018-11-28 14:21:45 +0330 +0330

ما که تا حالا دکتر نرفتیم بدونیم به خاطر سرماخوردگی مریضا نمیگن برو رو تخت معاینت کنیم .

دوست داری بدی نه …
با خودت تو فکرت به دکترا میدی نه …

چه اشتهایی هم داری بابا تو را معتادا هم نمیکنن …

چه افتخاری میکنی به دادن…

1 ❤️

732659
2018-11-28 20:14:35 +0330 +0330

سرم به دوران افتاد. ننویس عامو. بعدشم از کی تا حالا دکترها آدمی که سرما خورده را بوس می کنند؟! ننویس عامو

0 ❤️