با سلام خدمت همه ی بروبچه های شهوانی…اول از همه بگم آقا ناموسا فوش ندین تا کامل نخوندین داستان رو. بعد اگه خواستین بیاین کون من بذارید…من یه پسر 20ساله به اسم بهرامم و داستان من مال 2 سال پیشه که 18 سالم بود…
داستان من از اونجایی شروع میشه که ما به دلیل مشکل زانوی مادرم رفتیم به یه آپارتمانی که آسانسور داشته باشه…تا اون موقع با هیچ دختری نبودم و فقط تو سایت پورن دستم به کیرم و داشتم جق خودمو میزدم…البته اینم بگم انقد جقی بودم که تخم هام از کیرم زده بود بیرون و تخم نداشتم به دختری پیشنهاد بدم خلاصه کونتون رو درد نیارم ما تو این آپارتمان جدید یه همسایه ای داشتیم که یه دختر خیییلی خوشگل با اندامی تخمی و لاغر داشت اما بالاخره آدم جذب قیافش میشد یکی دو هفته بعد از اسباب کشی ما متوجه شدم وقتی این دختر همسایمون منو میبینه خنده های مرموزی میزنه که من احساس کردم از من خوشش اومده این فرصت خوبی واسه من بود تا بتونم مخشو بزنم و برای اولین بار با یه دختر سکس کنم.اما به دلیل فقدان تخم میترسیدم نزدیکش شم و یه چند هفته ای فقط وقتی حمام بودم به یاد اون کف دستیم به راه بود.(از شامپوی سیر پرژک برای جلوگیری از ریزش پشمام استفاده میکردم)…
یه روز متوجه شدم که پدر و مادرش خونه نیستن و اون تنها بود…بالاخره تصمیم گرفتم که یکم از تخمای نداشتم استفاده کنم و برم دم خونشون به یه دلیلی زنگو بزنم بیاد بیرون که یهو به ذهنم اومد واسه گرفتن 2 سر سیر برم دم خونشون…وقتی رفتم و زنگو زدم اومد بیرون من خایه هام یکی شده بود و اون یکی رو کلا نبودش گفت بفرمایید من گفتم سلام خوب هستین ببخشید شما سیر تو خونه دارین؟؟؟گفت بله گفتم میشه 2سر بدین؟؟؟گفت بله حتما تا رفت داخل منم سر خرو کج کردم رفتم تو و درو بستم وقتی منو دید جا خورد و گفت گمشو بیرون و منم گوش ندادم و میرفتم سمتش که یهو متوجه شدم ببببللللللهههه پدر و مادرش اومدن…
خلاصه ما که یه تخم مونده بود واسمون از دم در تا این داخل دیگه اون یکی رو هم نداشتم…انقد من اونروز کتک از پدر و مادرش و پدر و مادر خودم خوردم که کلا سکس رو فراموش کردم…یه چند روزی هم خونه دوستم خوابیدم از اون به بعد تصمیم گرفتم گه اضافی نخورم و تلاش کنم پول در بیارم که اینترنتمو شارژ کنم برم پورن ببینم و به جقم ادامه بدم و منت کسی رو نکشم…راستی از دوستانی که تو خیالشون ادیسون رو هم گاییدن و میان مینویسن داستاناشونو تشکر میکنیم که موجبات جق ما رو فراهم میکنن…
ببخشید وقت جقتونو گرفتم و مرسی که خوندین.
نوشته: بهرام
بآریکلا . . .اما چون خودت گفتی بیا یه کونه اساسی به رفیقت بده . . . آ بآریکلا پسر گل ،منم قول میدم کونتو درد نیارم
آخه پدرومادر کونکشش برای اینکه دخول کرده بودی چرا کونت گذاشتند یا پقول برادران افغانی گذاشته کردندی
“آقا ناموسا فوش ندین تا کامل نخوندین داستان رو. بعد اگه خواستین بیاین کون من بذارید” >>>دوستان عنایت کنن باسن این بنده خدارو مورد فیض و برکت قرار بدن مرتیکه کسکش رو :|
خدایی دمت گرم
خیلی خندیدم
بهترین داستان خنده دار بود که میخوندم
اینجاس ک شاعر میگه
کسی کردم کونی دادم جریمه
سزای کس کن ناشی همینه
الته به اقایونه کس کن بر نخوره که .گفتم کس کن
عاشق صداقتت شدم كه اول داستان گفتي يك جقي هستي
داستانت سرشار از صداقت بود … من تورو تحسين ميكنم و ميگم كه تويي كه تخماي خودتو بگا دادي شرف داري به اونايي كه توهماتشون رو ميارن مينويسن از من به تو نصيحت پولتو خرج اينترنت نكن جق هم كمتر بزن
خخخخخخخ من جای تو بودم سر فرصت دختررو همچین از کون میکردم تا هروقت منو ببینه خورده کیر برینه جندرو اون باعث شد تو تخمتو ب دریا بزنی
به نظرم آخر داستانو سانسور کرده بودی و بابای دختره گرفته کونت گذاشته biggrin
ولی باز خوبه با صداقت نوشتی آفرین
جالبه این خودش داره میگه ملجوقه ولی کسی بهش نمیگه کس کشه ملجوق.ولی اونایی که کلی توهو یا واقعیت نوشتن و ادعا کردن که کس کنن،کلی فحش نظیر کسکش ملجوق نصیبشون میشه.
من بهت فحش نمیدم ولی انصافا حقته فحش بخوری تا کمتر جق بزنی.
نهایتا دس مریضا خیلی خندیدم.نوشتنت حرف نداره.کونتو درد نیارم،ادامه بده.
اون قسمت آخرش خیلی باحال بود راستی نگفتی خونه دوستت چنتا کون دادی
ههه خدایی دمه بابا ننش گرم.
داستانت قشنگ بود فحش نمیدم بهت کونتم نمیذارم چون کون خر ترک کردم.
در کل موفق باشی باز بنویس