بهشت باکره

1390/08/17

سلام به دوستان عزیز.
این هم یک داستان نسبتا کوتاه واسه عزیزانی که کوتاه دوست دارند.
امیدوارم که خوشتون بیاد.


بهشت باکره

ولم کنین من که کاری نکردم . تورو خدا بذارین برم . چرا این جوری آبرومو می برین ؟/؟-تو اگه آبرو داشتی دیگه با این وضع نمیومدی خیابون …صحنه چندان عجیبی نبود .از این ماجراها روزی چند بار در سطح شهر به وقوع می پیوست . ماموران امر به معروف و نهی از منکر و امنیت اخلاقی در سطح شهر یک بد حجاب دیگر را دستگیر کرده بودند . کوروش از دور شاهد قضایا بود ولی کاری از دستش بر نمی آمد . رفته بود بستنی بخره و بیاد تا با دوست دخترش گلی تو خیابون بخورن که یک گروه مثل اجل معلق افتادن سر دوست دخترش . فقط یه زن توی این همه مرد بودکه آدم وقتی نگاش می کرد ازغذاخوردن می افتاد .کوروش اونو می شناخت .همسایه دیوار به دیوارشون بود . یک دختر ترشیده نسناس بدقیافه بد هیکل شپشوکه همسن مادرش بودوحدود چهل و پنج سال سن داشت که حداقل بیست و خوردی سال باهم همسایه بودند . خونه شون هم توخیابون گرگان بود . وقتی که جوون بود اخلاق بهتری داشت . خواستگارهم که اصلا نداشت . وقتی که ازش سوال می کردن چرا تا حالا ازدواج نکردی ؟/؟می گفت که باکره ها میرن بهشت و من راحت می خوام به این فیض برسم واسه همین همه خواستگارام رو رد کردم و از این کس شعر ها تحویل می داد . بچه که بود و چیزی حالیش نمی شد و مادرش اونو باخودش به حموم عمومی می برد کوس و کون اونو از نزدیک دیده بود .بالاخره چند سالی گذشت و این خانم بهشتی ما رفت تو جمع بکن و نکن هاهمه رو گیر می داد دیگه مثل سابق دوست صمیمی مامان اشرف کوروش نبود . سکینه بهشتی با مادر پیرش که اون خیلی بهتر از دخترش بود زندگی می کرد . وکوروش هم با مادرش . پدرشم که تو همون خیابون گرگان یه سوپری کوچیک داشت چند وقت پیش مرده بود و کوروش هم کفیل مادرش شد و دیگه سربازی نرفت . هرچند تک فرزند خونواده هم بود . اون لحظه دل دل کرد که بره جلو و دوست دخترشو از دست اونا نجات بده که سر انجام رفت جلو پیش سکینه خانوم دوست صمیمی اسبق مادرش . -سلام علیکم این که کاری نکرده ولش کنین بره .-آقا شما دخالت نکن . تازه آستین بلوزت کوتاهه . مثل این که دوست داری تو رو هم باز داشت کنیم ؟/؟ -آخه این همه آستین کوتاه تو جامعه ماهستن . -خدمت همه شون می رسیم .ا ین قدر حرف زیادی نزن برو کنار . خشم سراپا و تمام وجود کوروش را فرا گرفته بود . نمیدونست چیکار کنه . درمانده شده بود . آن روز گذشت و روزهای دیگر هم همین طور . کوروش از این که می دید ریش و قیچی در دست کسانیست که هیچ از آرایشگری و پیرایشگری نمی دانند سخت در عذاب بود . دوست داشت هر جوری که شده زهر خودشو بریزه . دری به تخته خورد و مادرش و مادر سکینه خاتون باهم رفتن کربلا . کوروش 22ساله دیگه از جونش سیر شده بود . تصمیم عجیبی گرفت . حمله و تجاوز به همسایه دریده . می خواست هر طوری که شده بهشتشو جهنم کنه . هم اون خونه تنها بود و هم سکینه . وقتی که سکینه تنها بود کوروش از دیوار خونه شون پرید داخل و یکی دو تا دوربین اون گوشه کنارا مخفی کرد وشارزموبایلشم که کامل بود . چند ساعتی منتظرش ماند . وقتی که صدای درو شنید همه لباساشو غیر از شورتش در آورد تا سکینه خاتون بیاد بالا . وقتی چشاش به کوروش افتاد به جای این که جیغ بزنه وبترسه دوزاریش افتاد و مثل چریکها به طرف پسره حمله برد وکوروش غافلگیر شده رو نقش زمینش کرد . اما کوروش هم که کونگ فو کار بود وفنونش بر فنون این خانوم برتری داشت با چند ضربه سکینه رو انداخت ودستاشو بست و پاهاشو به هم قفل کرد ویه پارچه ای هم فرو کرد توی دهنش .لباسای زنه رو یکی یکی درآورد و لخت مادرزادش کرد . هرچه ناله می کرد و دست و پا می زد به او توجهی نمی کرد .-زنیکه جنده کونی عوضی یه بهشتی بهت نشون بدم که همین دنیا رو بچسبی .آ شغال !سگ هم نمی کندت . کیر کلفت و درازشو در آورد و گفت با این تو رو می فرستم بهشت . جنده !هر غلطی که دلت می خواد می کنی اون وقت میگی باکره ها میرن بهشت ؟/؟ببینم اگه هند جگر خوار هم باکره بود می رفت بهشت ؟/؟هر گوهی که می خوای می خوری اون وقت میگی بهشت مال با کره هاست ؟/؟تو باید آرزوی این کیرو داشته باشی . یه جای خوشگل تو این تنت نیست . آخه من کجاتو بچسبم ؟/؟این شتر کجاش خوشگله که لب و لوچه اش خوشگل باشه !عوضی حالا نشونت میدم . چیه حجابت کشف شده ؟/؟بیا این روسری رو میذارم رو سرت درست میشی مثل زن شعر ایرج میرزا که از گردن به بالا باحجاب و به پایین لخت بود و کوس می داد ومی گفت خدارو شکر که حجابمو حفظ کردم . همه جات که سبزه هست . دماغت که مثل خرطوم فیله . چونه ات که یه وریه . ا خلاقتم که سگیه . کون و کپلت خب یه خورده درشته .ا ووووففف چقدر پشم و پیله داری . بوی گند عرقت خفه ام کرده . دستشو به کوس سکینه مالید . چقدر موداره میخوای نمد درست کنی ؟/؟این عرقه یا خیسی هوس ؟/؟وایییییی آبهای بهشتی سرازیر شده . کوروش سرشو گذاشت لاپای سکینه تا کوسشو بلیسه …چه بوی گندی میده . حالآدم به هم می خوره .تو این جوری می خوای بری بهشت ؟/؟من که باورم نمیشه . حالا این کیر کلفت من چه طوری راهشو پیدا کنه ؟/؟اوخ کوسسسسست رادار داره راه رو باز می کنه . واییی چقدر فضای اطراف کوست گشاده خداکنه که اصلش تنگ باشه . راستشو بگو آک آکی ؟/؟تا چندلحظه دیگه معلوم میشه که تو بهشتی بودی یانه . اگه این اولین کیریه که می خوری پس باید شیرینی بدی .عجب جنگل سیاهی شده این دو رو بر . کیرشو از پشت و اطراف کون سکینه به روی کوسش مالید .ا ز خیر میک زدنش گذشت چون بوی لجن می داد . با این که ترشحات و خیسی کوس زیاد شده بود وهوس زن گل کرده بود ولی همچنان دست و پا می زد . کوروش دو تا پاشو با یه دست گرفت و کمرشو با دست دیگه اش قفل کرد وکیرشومحکم به کوس سکینه فشار داد . خیلی تنگ بود . به زور راهشو پیدا کرد . دو سه سانت که رفت داخل به کمک ترشح خود کوس یه فشار دیگه هم به کیرش آورد و یه صدای تقی اومد و سکینه هم یه حرکتی به بدنش داد و خون جهنمی او از کوسش زد بیرون . پرده اش پاره شده بود . کوروش ترس برش داشته بود. ولی پس از چند لحظه خون ایستاد اما این بار کوروش سر سوراخ کون زنو هدف گرفت . خشک خشک و با بیرحمی زیاد فشار می داد . تمام خشم و کینه های چند ساله اش را در کیر خودش جمع کرده و نثار کون او کرده بود . چشمان سکینه پر اشک شده بود . چند سانتیمتر از کیرش که رفت داخل از کونشم خون زد بیرون . مجبور شد تمیزش کنه و دوباره کیرشو فرو کنه توی کوس سکینه . فقط به لذت گاییدن فکر می کرد و کون تپل و بر جسته زن تا از هوس نیفته . از اون طرف سکینه در این فکر بود که مقاومت کنه و کوسشو تسلیم نکنه ولی وقتی چشاش به کیر کیروش افتاددچار شک و تردید شد .زیر لب ذکر می گفت تا از دست شیطان ووسوسه های او در امان باشه . وقتی کوروش از کوس گندیده او می گفت و اونم دچار شرم و خجالت شد فهمید که مجوز بهشت دنیا براش واجب تر بوده وهمینی که لای پای کوروشه …همینی که دودولشو وقتی که بچه بوده دیده . کوس تنگ سکینه خیلی به کوروش حال می داد .-جوووون کوسسسسس گایییییییدن تو چقدر حال میده من امروز خواررررررمادرررررتو میگگگگگام از دهنت در میارررررم . دیگه کوس سکینه روون شده بود . چشاشو می بست و داشت حال می کرد . فکر نمی کرد کوس دادن این قدر لذت بخش باشه . کوروش هم کینه هزاران هزار جوون رو توی کیرش جاداده وحشیانه سکینه رو می کرد . سینه های خوبی هم داشت . دست نخورده و پلمب شده بودند. از زیر سینه هاشو مالید . نوکاش سیخ سیخ شده بودند . کیییییررررم دارررره کوسسسسستو می کنه کدوم بهشششششتو می خوای جنده پتیاره کوووونی کوووووسسسسی .تو تا الان توی جهنم بودی . باید ممنون کیرم باشی که از خواب بیدارت کرد . کوروش پارچه رو از دهن سکینه در آورد و کیرشو فرو کرد توی دهنش . حالا ساکککککک بزن میککککشششش بززززززن حالللل بده اگه می خوای سرتو فشار نگیرم حال درست و حسابی بده . اووووووفففففف جووووون چه لبای داغی داری !کییییییرررررم آتیششششششش گرفت . سوخخخخخخت .آ خخخخخ آخخخخخخخ اومد اومممممد. هرچی می تونست ابشو ریخت توی دهن سکینه و دوباره کیرشو فرو کرد توی کوس زنه . یادش رفته بود دوباره تو دهنش پارچه بذاره ولی این بار سکینه همراه با او ناله هوس سر داده بود -جااااااان گوروششششششش کیییییررررکه میگن همینه ؟/؟این که بهشت نقده . من میخوام . کوسسسسسم میخخخخاره بدددده کییییرررتو قلبم وای دللللم داره از جاش در میاد .کییییرررتو محکم بذار تو . ا مروز دیگه کونمو نکن زخمی شده .ا وخ اوخخخخخ فداش شم . من همینو می خوام . فقط همین .-دوست داری همیشه این جوری کیر بزنمت ؟/؟-خیلی کیفففف میده -تو هم دیگه از این به بعد نباید به جوونای مردم گیر بدی. این کس شعرها که باکره میره بهشت چیه ؟/؟بهشت و جهنم به اعمال آدمی بستگی داره . اومدیم یکی باکره باشه و صدتا جنایت کنه .آ خه کدوم عقل سلیم اینو قبول می کنه ؟/؟-هرچی تو بگی . هرچی تو بگی . من کیییییرتو می خوام . این بهشتو می خوام . همینو فقط همینو .کوروش اب سکینه رو هم آورد و اونو به ارگاسم رسوند .ا ز آن پس اخلاق و رفتار خانم مقدس عوض شد .ا لبته استعفاندادولی پستشو عوض کرد . دیگه بوی گند و عرق نمی داد .موهای کوسشم تراشید . ولی برای حفظ سیاست حجابشو حفظ کرد . قرصهای ضد بار داری هم مصرف می کرد تا کوروش آبشو بریزه توی کوس اون . هرچی هم از کوروش می خواست که اونو صیغه کنه به کت این آقا پسر نرفت که نرفت و کوروش همش طفره می رفت . چون این جوری گاییدن بیشتر بهش حال می داد و حوصله دردسر نداشت.
پایان.


امتیاز و نظر فراموش نشه لطفا.
قربون همگی.
بای.

فرستنده:‌ نسرین (nasrin.t.73)


👍 0
👎 1
50356 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

304285
2011-11-08 23:03:10 +0330 +0330

داستان قديميه كه

0 ❤️

304286
2011-11-09 08:15:43 +0330 +0330
NA

nasrin dg dari ziadi koso sher minevi30 kamesh k0n.

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها