بچه شیطون

1391/11/08

از بچگیم که سن 7-8 سالگیم یادم میاد اصلا نمیدونستم کس چیه
اون موقع مثل بچه های الان نبود که تو 3 سالگی عکس کس رو دیدن !
تا حدود 10 سالگی فکر میکردم زنها هم جلوشون مثل مرداست و سر ماجرای به دنیا اومدن بچه ها مشکل داشتم

تمام پسرای هم قد فامیل رو انگولک کرده بودم و کیرم تقریبا بزرگ تر از همه بود و بجز چند نفرشون که کیر خر بودن تا اینکه یکی یکی این ماجرا ها لو رفت و دیگه بچه ای رو کنار من تنها نمیزاشتن ( ابرو ریزی شده بود ) سعی کردم مثبت بشم اما نمیشد فکرای سکسی حل نشده انقدر تو فکرم زیاد بود که نمیتونستم بیخیال بشم

تو یکی از روزا که تنها بودم فیلمی گذاشته بودم که صحنه های برهنه داشت و نفهمیدم چی شد که بازم شق کردم برای جای سوال بود و همینطور نا خود اگاه دستم رفت رو کیرم لخت شدم و با دو دستم کیرمو تند تند میچرخوندم ( انگار دارم اتیش روشن میکنم با چوب ! )
انقدر زدم تا دیدم یه حس جالبی بهم دست داد و کیرم کوچیک شد

چند بار این کارو کردم دیدم خیلی لذت بخشه اما زیر کلاهکش زخم میشد و هر بار تا دو سه روز نمیتونستم دست بهش بزنم تا خوب بشه

یه بار تو مدرسه حرفش پیش اومد و به بچه ها داشتم توضیح میدادم که چیکار کنن
حین صحبت دیدم یکی از بچه ها که سنش بیشتر میخورد و همیشه خلاف نترس کلاس بود اومد جلو و به تمسخر اروم اروم توضیح داد که جق زدن چطوریه و یادمون داد که با شامپو باید بزنیم که زخم نشه و اینکه اخرش یه ابی ازش بیرون میزنه و در مورد کس و … هم توضیح داد

روز های بعدش هم ورق هایی اورد که روشون عکس های نیمه سکسی بود هرچند کس رو نشون نمیداد اما چیز های زیادی دستگیرمون شد

نفری چند ورق گرفتیم و رفتیم رو کار - چند سالی به همین منوال گذشت تا جرات پیدا کردم دختر های فامیل رو ببینم اما به خاطر سابقه خرابم هیچوقت نمیتونستم نزدیکشون بشم - نا امید بودم و با سن کمم بیرون دنبال دختر ها بودم و میدونستم که محاله بتونم جلوشون رو ببینم

یه دختر خاله داشتم که خیلی خوشگل بود و حدود 12 سالی از من بزرگتر بود تقریبا هم سن خواهرم
با هم بودن همیشه و اتاق خواهرم طبقه دوم دوبلکس بود همیشه با هم میرفتن بالا

خواهرم که خونه نبود اون زودتر میاومد دیگه کلا پلاس بود اینجا و بالا هم چون راحت بودن کارهای دخترونه ارایش و … براش راحت بود و کسی هم گیر نمیداد
اروم اروم داشت اماده شوهر کردن میشد و خواستگار ها یکی یکی داشتن میرفتن سراغش

خیلی ازش میترسیدم که برم دیدش بزنم دختر داغی بود اما ممکن بود از بچه بازی من بدش بیاد و یه سیلی بزنه یا دوباره خبر چینی بشه و دهنمو اسفالت کنن
سعی کردم اروم اروم راهمو به طبقه بالا باز کنم وسائلشونو میبردم - اب میوه یا مثلا لوازمی که میخواستن براشون از بیرون میگرفتم

یه بار خواهرم حموم بود و رفتم پیشش بازم جلو میز ارایش بود داشت با خودش ور میرفت و امتحان میکرد که چه ارایشی بهترش میکنه - دامن و بلوز پوشیده بود وقتی روی صندلی نشسته بود دامنش گیر کرده بود و دیدم فرصت خوبیه برای چشم چرونی نشستم روی تخت پشت سرش و بیخیال داشتم پای سفید و گوشتیشو میدیدم

الان بخوام توصیف کنم قدش 180 و هیکل چهار شونه وزنشم باید 80 کیلو راحت میشد - خوش تراش سینه بزرگ اما خوب لباس های گشاد میپوشید زیاد نشون نمیداد

من همینطور که داشتم دید میزدم نمیدونستم تو اینه هواسش به منه یهو گفت چیه علی بازم شیطون بازیت گل کرده ترسیدم با تته پته گفتم من ؟ کاری نکردم
دامنشو درست کرد و کشید پایین گفت بیا اینجا ببینم کیرم سیخ شده بود راست اومده بود جلو
بلند شدم رفتم جلو یهو از رو شلوار محکم کیرمو با دو تا انگشتش گرفت ترسیدم و فهمیدم الان ابروم میره
اومدم فرار کنم کش شلوار و گرفت افتادم پایین همینطور دستو پا میزدم و گریه میکردم میگفتم کاری نکردم تورو خدا ولم کن

همونطوری که به شکم افتاده بودم رو زمین چند تا سیلی در کونم زد گفت کاری نکردی هان ؟ بزار به مامانت بگم
خواهرم داشت میاومد از دور صدا میکرد چی شده ؟

هر دو ساکت شدیم خواهرم اومد تو اتاق اون وضع مارو دید دختر خالم یه چشمک زد که یعنی هیچی داشتم اذیتش میکردم کش تمبون مارو ول کرد و عین سگ دوویدم فرار کردم

فرداش شد دختر خالم خونمون بود از مدرسه که اومدم صدام کرد که یه لیوان اب بیار
بابا که رفته بود سر کار خواهرم بیرون بود و مامان هم خواب ( طبقه همکف )

اب رو با ترس و لرز بردم و دادم بهش تا منو دید گفت سلام علی اقا شمبول طلا
من که نمیدونستم شمبول چیه ( صدا میکردیم دودول )
بیا اینجا ببینم گفتم تورو خدا من که کاری نکردم گفت کاریت ندارم فقط صدات در نیاد
بیا امروز یه چیزایی باید یاد بگیری - منو نشوند روی میز ارایش و اروم طوری که داریم کار خلافی انجام میدیم گفت تا حالا کس دیدی ؟ اب دهنم رو نمیتونستم قورت بدم گفت من خیلی دلم میخواد جلوی تورو ببینم گفتم عیبه بابا اینا بفهمن منو میکشن خندید گفت به کسی نمیگیم

من همینطوری داشتم نیگاش میکردم قلبم تند تند میزد که دستش رو گذاشت رو کیرم تمام بدنم ویبره میزد هم از ترس هم از یه حس جدید - پیژامم نرم بود همینطور مالید و اون موقع کیرم وقتی شق میکرد عین سنگ بود میمالید خیلی حال میکردم همینطور ساکت نشسته بودم دوباره بلندم کرد و سر پا نگه داشت خیلی راحت شلوار و شرتمو کشید پایین کیرم عین فنر صاف شد خندید

نه پشم داشتم نه هیچی گفت خیلی خوشگله اروم بهش دست زد یه چندباری تو مشتش عقب جلو کرد من ارضا شدم انگار یه روحی از بدنم خارج شد اون همینطوری داشت دست میکشید یه درد شدیدی و بدی پیدا کردم دستش رو کنار زدم گفت خیلی زد حال اومدیا - کیرم نمیخوابید همینطور شق عین سنگ مونده بود یه 10-20 ثانیه ای همینطوری موندم گفت بیا بزار بخورم من ترسیدم گفتم نه خندید و به زور دست گذاشت رو کونم و کلشو برد رو کیرم اروم داشت میخورد

اصلا باورم نمیشد انگار داشتم پرواز میکردم انقدر سبک شده بودم که احساس نکردم رو زمینم انگار کیرم رفته تو اقیانوس نه دندون بود نه هیچی خوشم اومد همینطوری یهو فشار دادم تا اخر تو دهنش که اوق زد و هیچی نگفت اما دیگه نخوردش

گفت میخوای جلو منو ببینی ؟ من عین مونگولا مونده بودم نیگاش میکردم ترسیده بودم از رفتارش رفت در اتاق رو بست و منو خوابوند رو تخت خواب
جلوم وایساد و اروم دامنشو داد بالا من فقط نگاه میکردم شورتشو بیرون اورد من که اولین بار داشتم کس میدیدم اومد رو تخت خوابید کنارم و پاهاشو وا کرد

من رفتم بین پاهاش داشتم کشف میکردم که چی هست گفت بمالونم من که جرات نداشتم دست به کسش بزنم همینطور نگاه میکردم و رونهای گوشتیشو میمالوندم

موهای بدنشونو نمیزدن اون موقع- موهاش هم طلایی بود و کوتاه روی کسش کمی موی بلند تر و سیاه داشت گفت اینو بمال منم مالیدم داغ بود روش هی کسشو باز میکرد بالاشو نشون میداد میگفت اینجا رو بمال صداش در نمیاومد اما به خودش میپیچید

صدای مامانم میاومد که داشت صدامون میکرد سریع عین جن پرید دامنشو درست کرد و به منم گفت شلوارتو بکش بالارفت پشت میز سشوار رو روشن کرد قفل در رو هم باز کرد

مامان متعجب اومد داخل و گفت چرا جواب نمیدین ؟ که گفت صدای سشوار نمیزاشت بشنویم گفت بابات داره میاد دنبالت حاظر شو

منو همزمان از اتاق بیرون کرد وقتی مامان رفت بهم اشاره کرد که فردا …
من که تا فرداش یه ثانیه هم از فکر کسش بیرون نرفته بودم منتظر بودم بیاد
فرداش تو مدرسه نفهمیدم کی چی داره میگه فقط هواسم به این بود که ببینمش دوباره و اون جال رو تجربه کنم

زنگ خورد عین جت اومدم خونه دیدم نیست
یکمی گذشت و اومد اما خواهرمم باهاش بود نمیشد کاری کرد از نگاه های تابلوی من فهمید و وقتی باهاشون رفتم بالا پشت در با حالت بدی بهم اشاره کرد که برو
موقت ناهار اومد و یه گوشه بهم گفت که اینطور مسخره بازی در نیار که همه بفهمن به موقش خودم صدات میکنم

اون روز دیگه کوفتم شده بود میدونستم موقعیت پیش نمیاد بعد ظهر بود یهو دیدم خواهرم رفت کلاس و منم پریدم رفتم بالا دیدم میخنده
گفت مردی از از شق درد نه ؟
رفت رو تخت تکه داد به دیوار منو کشوند سمت خودش گفت بیا اینجا یه چیزایی یادت بدم منو دراز کرد رو پاش و اروم اروم داشت لب منو میخورد

چند باری تو فیلم دیده بودم و منم اومدم همون کارو بکنم گفت نه تو فقط بمون خودش با دستش دو طرف گونمو به هم فشار داد لبام درشت تر شد و باز شد از هم بعد لب گوشتیشو که رژ قهوه ای زده بود باز کرد و یهو شروع کرد به خوردن من دیگه خودمو ول کرده بودم

منو بقل کرده بود فشار میداد و خد شده بود روم لبمو میخورد یعنی میمکید کیرم داشت میترکید دیگه اشکم داشت در میاومد بلند شد سریع درو بست کل لباساشو دراورد خوابید رو تخت منم لخت کرد و دراز کرد رو خودش

سینه های درشتی داشت با بازوهاش دو تا رو به هم میچسبوند و بعد کلمو فشار داد بینشون و صورتمم صاف بود و حال میکرد

نوک سینه هاشو میخوردم تمام بدنم به بدنش چسبیده بود و بازم فشار میداد به خودش

کیرم سر خورد رفت لای پای و بین کسش خیلی خال میکرد میگفت کی بزرگ میشی این کیر بشه

تو حال خودش بود کف دستش اب دهن ریخت و به کس و لا پاش مالید کیر منو که گذاشت لاش انقدر گوشتی بود که همه جاش به هم چسبیده بود

وقتی میرفت لاش حالی میکردم خودش دید بلد نیستم با دستاش دو طرف کونمو میگرفت میفرستاد بالا دو باره ول میکرد چند باری همین کارو کرد که یهو خودمو فشار دادم بهش و بقلش کردم هیکلش از من درشت تر بود نه قدم بهش میرسید نه هیچی فقط یه تیکه گوشت رو بقل کرده بودم به هرجاش که میمالیدم حال میکردم

یهو ارضا شدم و لش شدم روش خوابیدم یه نیم ساعتی کنار هم بودیم و با کیرم بازی میکرد دوباره گفت میخوام خودش به شکم خوابید کونش به اسمون بود یکمی کرم نرم کننده زد و گفت بکن لای کونم و بالا پایین کن یکمی کردم دیدم نمیشه کونش بزرگ بوداما کرم میچسبوند کیرمو و خشک میکرد وقتی یکمی اب دهن ریخت لای کونش عین سر سره میرفت لاش

کونش بزرگ بود اما بازم نوک کیرم میخورد به سوراخش گفت میتونی بکنی تو کونم ؟ گفتم اره شیر شدم خودش عین سگ نشست منم موندم پشتش دیدم کیرم خیلی فاصله داره تا اخر کونشو خم کرد پایین منم رفتم لای پاهاش یکمی جا به جا شدیم خیلی نرم و روان شده بود تا گذاشتم دم سوراخش یه اه سوزناکی کشید گفت چرا اینقدر تیزه سوراخ شد یواش تر اروم اروم کله کیرمو رو سوراخش جلو عقب کردم خیلی حال میداد دیگه داشتم ارضا میشدم که یهو تا ته کردم تو

یکمی اومد بالا دوباره بعد چند ثانیه رفت پایین گفت همینجا نگه دار تکون نده منم مونده بودم همینطوری کیرم از شدت فشار کونش و حشر داشت منفجر میشد میشد ضربان کیرم رو احساس کرد تو کونش گفتم نمیتونم داره میاد کپلای کونشو با دستم بازتر کردم که تا ته بره یهو نفهمیدم جی شد و انگار ابم اومد همونطور فشار دادم تا ته و گرمال لای کونش هم میخورد به تخمام و دور کیرم خیلی لذت بخش بود تو اون سرمای پاییزی

همونطوری مونده بود خم شدم روش به زور سینه های نیمه اویزونش که رو تخت بود رو از بغل مالوندم

نمیدونم چرا کیرم اون موقع ها نمیخوابید و چند دست پشت سر هم همینطور شق میموند به هر حال همونطور موند و دوباره بعد یکی دو دقیقه تلمبه زدم تکون میخورد میگفت یواش تر صدا میره داشت حالی میکرد برای خودش منم که تو اسمون بودم

وقتی ابم میاومد روحم از بدنم خارج میشد البته دست اول یه چیز دیگه بود بعدیهاش اون حالو نمیداد

دوران طولانی با هم بودیم و هروقت که میتونست باهام حال میکرد بعضی اوقات ازم سوء استفاده میکرد برای لذت خودش درواقع در اختیارش بودم بعد یکی دو سال هم ازدواج کرد و دیگه اونطور نمیاومد خونمون

نوشته: شیطون


👍 2
👎 0
95309 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

356048
2013-01-28 00:10:01 +0330 +0330
NA

قشنگ بود
منم کیر دست اول میخوام
یه کیر که صاف باشه
امان از کیرهای این دوره زمونه که رگ هاشون زده بیرون یا کج هستن یا زود میخوابن
اما کس های این زمونه بهتر از قبلنا هست
عین خودم صاف،بی مو،صورتی

0 ❤️

356049
2013-01-28 00:12:43 +0330 +0330

نوش جون بچه جون

0 ❤️

356051
2013-01-28 00:25:20 +0330 +0330
NA

یَه دَ چی بی وِری رو بینی

0 ❤️

356052
2013-01-28 00:39:11 +0330 +0330

به لاخره یکی یه داستان نوشت که ادم بتونه فکر کنه راسته

0 ❤️

356053
2013-01-28 05:33:22 +0330 +0330
NA

خوشم اومد
تنوع داشت

0 ❤️

356056
2013-01-28 05:40:59 +0330 +0330
NA

bad nabod (|: (|:

0 ❤️

356058
2013-01-28 06:52:26 +0330 +0330
NA

شاشیدم تو مخت خودت فهمیدی چی نوشتی گوز مخ

0 ❤️

356059
2013-01-28 07:46:06 +0330 +0330
NA

نه بدک نبود ولی اون قسمت مدرسه ش رو به جان خودم دقیقا وصف حال من بود

0 ❤️

356061
2013-01-28 09:28:44 +0330 +0330
NA

میخواستم…چیزی بگم ولی دیدم بقیه خوششون اومده…منم چیزی نمیگم.ولی داستانت یکم به واقعیت میخورد…بدک نبود…(ولی حقیقت اینه که تو ام جقی هستی.خاک تو سرت بیغیرت. کی بشه سکس با فامیل منقرض شه.سیری که جق میزنی میای داستان مینویسی…)من نمیتونم چیزی نگم.با تشکر

0 ❤️

356063
2013-01-28 13:49:28 +0330 +0330
NA

سلام سحر جون.قول بهت میدم که کیر من نمونه هست میخوای یه بار امتحان کنی؟
دست اوله

0 ❤️

356064
2013-01-28 15:18:04 +0330 +0330
NA

من نویسندش هستم

این داستان رو فکر کنم بیشتر از یک ماهه قبل ارسال کردم که امروز تصادفا دیدم ارسال شده

مقداری تغییرات در نوشته ها میبینم خصوصا اخرش که چند خط حذف شده


بعد مدت زیادی به سایت اومده بودم و دیدم داستان ها خیلی داغونه و دیگه رسیده به ماجرای ناموسی و تابوی خانوادگی

به همین دلیل این داستان ( تماما ساختگی ) رو نوشتم تا بدونید که برای جذاب بودن - نو بودن و گیرا بودن نیازی نیست حتما تا گردن بریم تو لجن

نیازی نیست از هر راهی استفاده کنیم تا خواننده جذب بشه اخرشم فحش بدن به نویسنده ( واقعا نمیدونم چه خیری میبینن کسانی که داستان خانوادگی مینویسن و فقط فحش میخورن !)

من سنم قطعا از خیلی از شماها بیشتره

یکی منو جقی صدا کرد باشه من جق زدم اما شما خودت جق نزدی ؟ شما تو این سایت میگردی داستان میخونی که بری سکس کنی؟ برای سکس کردن حتما باید قبلش با داستان سکسی اماده بشی ؟

کدوم ادم سالمیه که بتونه ادعا کنه تو عمرش جق نزده ؟ اگه کسی چنین ادعایی کرد اطمینان داشته باشید نه مرده نه زن

همیشه و همه جا زن یا مرد اماده سکس کنار دستتون نیست

یاد سایت سکاف بخیر

در مورد سکس مینوشتن اما برای این کار نیازی نمیدیدن همه چیز و همه کس رو زیر پپا بزارن

سکس - جق - اعمال و افکار سکسی نیاز نداره که حتما لجن و کثافت باشیم

ادم بودن رو تجربه کنیم نه فقط با ننوشتن داستان های لجن بلکه بیانمون هم درست کنیم

اگر چه اون کسانی که فحش میدن پشت یک ایدی مجازی قایم شدن و فکر میکنن چون مجازی هستن هر کاری و هر حرفی مجاز هست

قصد نصیحت ندارم چون جاش اینجا نیست اما این حرف ها و فحش هایی که به هم میدید همگی سازنده شخصیت شماست پس حتی برای ساخت شخصیت خودتون هم که شده طرز حرف زدن در فضای مجازی رو یاد بگیرید .

1 ❤️

356065
2013-01-29 03:37:20 +0330 +0330
NA

احتمالا همزادمنی…یاخودمنی…

چون دوران بچگیمون عین همه…

داستانت خوب بود ولی نفهمیدم آخه چندسالت بود؟؟؟

0 ❤️

356066
2013-01-29 06:41:56 +0330 +0330
NA

برا شروع خوبه

0 ❤️

356067
2013-01-29 06:59:32 +0330 +0330
NA

بچه شیطون راستیکه خیلی شیطونی… با اینکه گفتی داستانت ساختگی هست ولی میشد گفت اکثر ماها همچین تجربه ای را داشتم و یاد آوری اون تجربه ها لذت بخش بود… اینم حرف راستیه که هعمه جلق را تجربه کردن و حتی میشه گفت همه سکس را با جلق آغاز کردن و این هیچ چیز بدی نیست و یک رفتار طبیعی هست… ولی هر چیزی از حد بگذرد تبدیل به مرض میشه که اون بده… بازم دمت گرم داداش

0 ❤️

356068
2013-01-29 08:57:07 +0330 +0330
NA

bache_sheytoon:

دیروز داستانتو نخوندم.نمی دونم چرا؟

اما دفاعیه تو خوندم.باهات موافقم.امیدوارم داستانهایی زیبایی ازت ببینم. قانون شهوانی یعنی فحش.تو نمی تونی عوضش کنی.پس ندیده بگیر . مرسی .موفق باشی.

یاد سایت سکاف بخیر

0 ❤️

356069
2013-01-29 12:58:47 +0330 +0330
NA

jaleb bood
merc

0 ❤️

356070
2013-01-29 14:39:34 +0330 +0330
NA

باحال بود خدا از این فامیل جنده ها نسیب کنه
الهی آمین

0 ❤️

356073
2013-01-29 16:43:14 +0330 +0330
NA

داشت من خودم خیلی کم به نویسنده ها فحش میدم ولی یه سری ها محارم مینویسن دیگه ولی داستان تو با وجود ساختگی بودنش ناموسن به واقعیت نزدیک بود من خودم خیلی از قسمتهای داستانت رو تجربه کردم
موفق باشی امیدوارم داستانهای بهتری ازت ببینم

0 ❤️

356074
2013-01-29 20:26:00 +0330 +0330
NA

Jaleb bod va be vaqe.Eyat nazdik bod.mer30

0 ❤️

356075
2013-01-30 00:45:54 +0330 +0330
NA

با صحبتای نویسنده موافقم
حرفات منطقی و واقعی بودن . ضمن اینکه داستانت به واقعیت میخورد
خوب بود دمت گرم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها