تاوان مستی (۱)

1401/03/31

ساعت ۹ شب
مهمونی شلوغیه، تعداد زیادی آدم اومدن، هر دختر و پسری توی یه اکیپ مشغول گپ و گفتن و یه موزیک ملایمی پخش میشه
منم نشستم روی صندلی دور یه میز گرد همراه با غزل و سحر و از فضای اون باغ باشکوه داشتیم لذت میبردیم و گفت و گو میکردیم که ریحانه با دوتا مرد قد بلند و خوش تیپ اومدن سمت ما

  • دخترا معرفی میکنم، نوید و بهزاد
  • آقایون، غزل، سحر و نیلوفر
    با هم دست دادیم، ازشون خوشم اومد خیلی زود گرم گرفتیم انگار مدت طولانیه از قبل میشناسیم همو

زمان میگذشت و تو این بین یواش یواش جو کل مهمونی گرم شد بهزاد و نوید و غزل و سحر خیلی ها مشغول رقصیدن شدن صدای موزیک زیاده و منم مشغول بودم با مشروب
پیک اول زدم
پیک دوم زدم
پیک سوم زدم، چهارم،پنجم و…

سحر متوجه من شد

  • چه خبرته دختر بسه دیگه چندبارم سر میز خوردیم
  • باشه باشه الان میام…

مدتی گذشت، سرم حسابی سنگین شد، معدم داشت میسوخت، جو سنگینی بود و حس خوبی هم داشتم
رفتم وسط و با بچه ها شروع کردم به رقصیدن

کاملا عقل از سرم پریده بود، بهزاد داشت کنار میز نوشیدنی میخورد، رفتم سمتش:

  • چطوری جیگر؟
    بهزاد نگام کرد و یه نیش خند زد و میخواست چیزی بگه که یهو رفتم تو بغلش، دستامو گذاشتم رو شونش گردنش و با ریتم موزیک داشتم میرقصیدم و بهش گفتم
  • شب خوبیه عزیزم نه؟
    بهزاد انگار کاملا شوکه شده بود به صورتم خیره شده بود
    تو این حین نویدم متوجه منو بهزاد شد، براش یه بوس فرستادم و خندید و رفت یه سمت دیگه
    مانتومو تازه درآوردم زیرش یه لباس مجلسی قرمز و جذب پوشیده بودم، سینه هام نمایان بود و لباس تا زیر باسنم میومد
    با ریتم آهنگ شروع کردم به رقصیدن و یه پیک دیگه زدم، داغ بودم تو رقص سینه ها و باسنم تکون میدادم بهزادم خوشش اومد و باهم رقصیدیم
    کلا جو گرمی بود هرکی تو حال خودش بود…

ساعت ۳ صبح
مهمونی تموم شده بود تقریبا خیلیا رفته بودن، ما هم دیگه میخواستیم بریم، منم حسابی خوابم میومد
نوید ما رو(غزل، سحر و من) اونشب دعوت کرد به ویلاشون اولش بچه ها گفتن نه، من گفتم ای باباااا چه اشکالی داره بریم یه شبم اونجا استراحت کنیم خب، نوید هم گفت راست میگه دیگه چه اشکالی داره بیایید بیشتر باهم آشنا میشیم
خلاصه ما سوار ماشین خودمون شدیم و پشت سر نوید و بهزاد داشتیم حرکت میکردیم تو راه غزل رفت از خونش لباس راحتی برداشت
تو راه داشتیم صحبت میکردیم غزل پشت فرمون بود، سحر جلو نشسته بود و منم عقب که سحر گفت “نیلوفر، دختر چقدر بت گفتم اینقدر نخور، دیدی غزل، داشت چه آبرو ریزی میکرد؟😒”
غزل زد زیر خنده “خانم الان سرش باد کرده، بادش بخوابه بفهمه چیکار داشته میکرده دیگه پاشو تو اون مهمونی نمیذاره🤣”

  • خیلی هم بهم خوش گذشت چشتون دربیاد

حدودا ساعت ۴ رسیدیم ویلا، ماشینو پارک کردیم و پیاده شدیم ، خیلی خسته بودیم ، نوید ما رو راهنمایی کرد به یه اتاق تو طبقه دوم که یه تخت بزرگ داشت، دیگه لباسامون عوض کردیم هر سه تامون اونجا خوابیدیم منم اینقدر خسته بودم دیگه تا رفتم رو تخت خوابیدم

چشمامو باز کردم ، توی اتاق روی تخت بودم از پنجره رو به روم نور خورشید تابیده بود تو اتاق بغلم رو نگاه کردم سحر و غزل نبودن یه نگاه به ساعت کردم، ساعت ۴ شده بود وااااای چقدر زیاد خوابیدم من
از جام بلند شدم، خودمو تو آینه بیضی شکلی که وصل دیوار بود دیدم، از خودم خوشم اومد، آرایش روی صورتم مونده بود دیگه انقدر خسته بودم فراموش کردم پاکشون کنم، یه تیشرت معمولی آبی رنگ تنم بود به یه شلوار راحت
آروم با قدمای آهسته رفتم طبقه پایین صدای تق تق و یه موزیک خیلی ملایمی میومد، بهزاد رو دیدم نشسته روی مبل پای لپ تاپ و صدای تق تق کیبورد بود رو به روش هم یه پریژکتور بود که داشت یه چارت رو نمایش نمیداد ک نفهمیدم برای چی بود
سلام کردم
بهم نگاه کرد و جوابمو داد "سلام عزیزم! "
یکم جا خوردم از لحنش
-چه عجب بیدار شدی بلاخره
-آره خیلی خسته بودم از دیشب
-معلوم بود، بیا بشین برات یه چیزی بیارم بخوری
-نه ممنون گرسنه نیستم
-تعارف مارف نداریم دیگه
هدایتم کرد سمت آشپزخونه، وسط آشپزخونه یه اُپن مانندی بود که دورش ۴ تا صندلی بود، نشستم اونجا
-غزل و سحر کجان؟
-راستش اونا سمت ظهر بود بیدار شدن و عجله داشتن که باید برن، دیگه اومدن تو رو بیدار کنن بیدار نمیشدی میگفتی ولم کنید بزارید بخوابم😅
-عههههه باورت میشه من اصلا یادم نیست همچین چیزی گفته باشم
-آره خیلی عمیق خوابیده بودی، دیگه بهشون گفتم ولش کنید بزارید نیلوفر بخوابه بعدا خودش میاد، دیگه نویدم قبل ترش براش کار پیش اومد رفت ولی فکر کنم الاناس که بیاد
نوید تو مایکروویو یه پیتزا گذاشت گرم شه
-بفرما چندتا پیتزا ظهر برا بچه ها گرفتم قبل اینکه برن، خوردن یکی هم براتو گرفته بودم که بیدار نشدی تازه بخوری، الان بخور
-واای مرسی زحمت شد
-چ زحمتی، زحمتشو آشپز و پیک کشید
تو این حین نوید هم سر رسید سلام کردیم
-به نیلوفر بلاخره بیدار شدی از خواب زمستونی
-آره خیلی خسته بودم
نوید و بهزاد یواش یهم یه چیزی گفتن و نوید رفت طبقه بالا
حس عجیبی داشتم که با دوتا مرد که خیلی وقت نیست میشناسمشون تو یه خونه تنهام
مشغول خوردن بودم بهزاد نشست صندلی بقلیم و بهم نزدیک شد و دستشو آروم گذاشت روی پام و بهم داشت نگاه میکرد
هوا گرم شد، یکمی ترس برم داشت، دلم میخواست سریعتر برم از اینجا، دوتا تیکه آخر رو نخوردم. گفتم دستت درنکنه من دیگه برم مزاحمت نمیشم
اومدم بلند بشم از جام دستمو گرفت نشوندم گفت کجا خوشگله بشین بابا تازه میخواهیم با هم خوش بگذرونیم، بهم نزدیکتر شد نفسای منم تند تر شد، تو این حین نوید لباساشو عوض کرده بود و اومد پایین رفت سر یخچال آب خورد، بهزاد تو این حین دستاش رو آروم از پایین پهلوم آورد به سمت بالا و با شستش داشت سینمو فشار میداد، زودی بلند شدم برم سمت اتاق وسایلمو جمع کنم لباسمو بپوشم فقط از این جهنم برم
با قدمای تند رفتم بالا تو اتاق، داشتم توی ساکم لباسمو جمع برمیداشتم عوض کنم که یهو دیدم بهزاد همراه نوید خیلی آروم وارد اتاق شدن نوید پرده رو کشید و در رو بستن و قفلش کردن، وااای داشتم سکته میکردم از ترس، یادم نمیاد تا حالا تو زندگیم اینقدر ترسیده باشم کاملا لال شده بودم
من نشسته بودم رو زمین، بهزاد هم پشت سرم نشست رو تخت نوید هم اونور سرش تو گوشیش
دستاشو گذاشت رو شونم و اومد پایین خودش رو بهم چسبوند،
از پشت بغلم کرد موهامو زد پشت گوشم و یه مقدار از گوشم آروم گاز گرفت من مقاومت کردم ولی اون حریص تر شد
با قرار دادن دو تا دستاش روی سینه هام به صورت ضربدری قفلم کرد و فشار داد(سوتین نداشتم)
چشمام داشت پر میشد، بلاخره با لحن نگرانی به حرف اومدم
-بهزاد دستات بردار لطفا این کارت درست نیست بزار برم
بهزاد تو گوشم آروم گفت
-چرا بزارم بری عشقم، تازه قراره خوش بگذرونیم
دستاش برد پایین تیشرتم خواست بکشش بالا که مقاومت کردم دستاشو محکم پس زدم از جام بلند شدم
-نوید درو باز کن میخوام برم
نوید سکوت کرده بود و سرش تو گوشی اصلا توجهی نمیکرد
-نوید با تو ام
بهزاد اومد جلوم گفت بیا انجامش بدیم این چیزیه که خودت خواستی و میتونیم ازش لذت ببریم، میخواست لبام رو ببوسه مقاومت کردم سرمو بردم عقب، یکمی از کنار لبم بوسم کرد که یهو عصبانی شدم یه تف پرت کردم، تا خواستم دوتا فحشش بدم یه چک محکم خوابوند تو گوشم
افتادم زمین، نفس نفس زنان اشکام سرازیر شد

  • آشغال تو خودت دیشب با اون حرکاتت خواستی باهم سکس کنیم
    حق حق کنان
  • کدوم حرکات راجب چی حرف میزنی؟
  • ههه، یادت رفته دیشب داشتی ممه های نازتو بهم میمالوندی، یادت رفت، خودت بودی با سرمستی گفتی عشقم بیا با هم سکس کنیم، بغلم کردی و برا منو نوید عشوه میومدی شانس آوردی دوستات بودن جلوتو گرفتن وگرنه تو جمع چه آبروریزی میکردی.😠
    چیزی درست یادم نمیومد از حرفاش، ولی یادمه رفته بودم بغلش و میرقصیدم
    -بهزاد من دیشب خیلی خورده بودم مست بودم، خودم عمدا اونجوری نکردم😭
  • عه پس بابام بود اون جوری کرد؟
  • بهزاد تو رو خدا بذار برم 😭
  • نمیشه بری خواب برام نذاشتی بس که تو کفت بودم الانم زهرمارش نکن بذار جفتمون لذت ببریم
    پیرهنش رو درآورد، اومد نزدیکم که تیشرتم دربیاره ولی مقاومت کردم
  • به من دست نزن آشغال،پست فطرت
  • نخیر اینجوری نمیشه، نوید بیا کمک
    نوید اومد پشتم، با وجود تقلاهایی که میکردم بلندم کردن انداختنم روی تخت، نوید دستام گرفت و بهزاد هم پاهام، کثافتا خیلی زورشون زیاد بود نمیتونستم خودمو تکون بدم، با تمام توانم جییییغ و داد میکردم ولی برای اونا مهم نبود
    نوید نشست رو دستام و یه کشیده دیکه زد بهم و دستش رو گذاشت جلو دهنم
    -هر چقدر میخواهی جیغ بکش کسی صداتو نمیشنوه
    گریه هام بیشتر شد، هیچ راه فراری نمیدیدم انگار اینجا خود بن بست بود
    نوید به زور تیشرتمو از تنم درآورد
  • تو رو خدا ولم کنید😭
    ولی نه گوش شنوا نبود ، بهزاد عوضی خوابید روم و به زور لبامو بوس میکرد، همینجوری که بهزاد روم بود، نوید میره پایین تخت و پاهامو میده بالا و شلوارم رو از پام میکشه بیرون
    همچنان ک داشتم گریه و التماس میکردم و بهزاد روم بود و داشت گردن و گوشام و لبام میخورد،نوید پاهامو فرستاد به عقب جوری که بهزاد تو همون حالت پاهامو با بقل دستاس گرفت و قفل کرد
    کون و کسم بالا بود و تو همون حالت که شرت پاهام بود نوید شروع کرد به انگشت کردن کونم
    رو شرتم تف میکرد و کون و کسم رو از شرت گرفته بود و باهاشون بازی میکرد یکمی اینکارو ادامه دادن، من بازم سعی در تقلا بودم که یه دفعه با ضربه کمربند به رون پام بهم شوک وارد شد
    زد و زد و زد خیلی درد داشت
  • حالا خفه میگیری یا نه؟
  • بخواهی تقلا کنی و صدا دربیاری بازم میزنمت
    دیگه هیچ توانی برای مقاومت نداشتم ، با این کار بیشتر هم به خودم صدمه میزنم، اینجا آخر خط بود من باید به خواسته اونا تن میدادم
    بهزاد از روم بلند شد رفت سراغ شرتم و شروع کرد به پاره کردن شرتم
  • شرتم پاره نکن لطفا
    شَــــق یکی دیگه زد منو
  • گفتم ساکت شو وگرنه میزنم کل لباساتم پاره مبکنم
    خیلی وضعیت بدی بود
    شرتم پاره کرد، الان من یک لخت مادرزاد در دام دوتا شیطان کثیف افتادم
    پامو از هم باز کرد و شروع کرد به لیس زدن کسم
    نویدم شروع کرد به لخت شدن
    کیرش سخت راست شده بود، بزرگ هم بود فکر کنم ۱۶ سانتی بود
    بهزاد از کسم دست کشید و لخت شد، نوید اومد روم و ازم خواست کیرش رو تنظیم کنم رو کسم، اینکارو کردم، یکمی تار میدیدم بخاطر گریه هایی که میکردم و کیرش رو با دستام گرفتم تنظیم کردم روی کسم و شروع کرد به تلمبه زدن
    من هر لحظه داغون تر میشدم و اون تقه میزد و لبام رو بوس میکرد، منم دیگه باهاش همراهی مبکردم از ترس اینکه دیگه کتکم نزنن وگرنه این رابطه هیچ لذتی برام نداره
    بعد چندتا تفه از از روم بلند شد
    بهزاد بهم دستور داد که بلند شم و داگی بشم و اینکارو کردم
    -از کون تا حالا دادی یا نه؟
  • نه ندادم، تو رو خدا به اونجا کاری نداشته باش
    شَــق شَـــق شَـــق با دستاش سه بار زد به کونم، نوید کبرش اورد جلو دهنم، شروع کردم به ساک زدن، نامرد تا ته حلقم فرو میکرد و هی جلو عقب میکرد، یه دفعه افتادم به سرفه کیرش درآورد کلی بزاق از دهنم و کیرش اویزون شد، با دستمال دهنمو. پاک کرد و نفس نفس میزدم
    تو این حین که ساک میزدم بهزادم تو کسم داشت تلمبه میزد
    همزمان داشت با دستاش دور سوراخ کونم چرب میکرد، خیلی نگران شدم، کیرش ثابت تو کسم بود و یه انگشتش رو تو سوراخ کنم کرد که ناخواسته یه مقدار آخخ آخخ آخخ کردم
    هی ادامه داد، قبل اینکه دومین انگشت فرو کنه نوید کیرشو دراورد دومین انگشتو که فرو کرد جیغم رفت هوا، نوید از پشتم تو حالت داگی با دستاش منو گرفت که کمتر تقلا کنم، بیشرف با حرص دو تا انگشتش رو تو کونم جلو عقب میکرد و هی چرب ترش میکرد منم اشکام بند نمیومد، داشتم زجه میزدم کسیم صدامو نمیشنید، عمیقا تو حالت سجده داشتم گاز میزدم پتومیکرد، توی کونم درد شدیدی داشتم و میسوخت
    اشغال بلاخره بعد چند باری جلو عقب کردن کارش متوقف کرد و محکم تر و وحشیانه تر تو کسم تلمبه زدن ادامه زدن
    تپ تپ تپ تپ تقه میزد و اشغال ارضا نمیشد که
    جاشو با نوید عوض کرد، حالا این نوید بود که داشت تو کسم میکرد، بهزاد کیرشو اورد جلو دهنم شروع کردم همزمان برای اونم ساک زدن، تو همون حالت ک کیرش دهنم بود یهو سینه سمت چپم رو فشاررررررر داد که باز جیغم تو اون حالت دراومد، یه جیغ خفه، شکنجم میکردن و من ناچارا برای اینکه شکنجه بدتر نشه تحمل میکردم
    جفتشون دست از کارشون برداشتن، کونم میسوخت هنوز
    نوید دراز کشید ازم خواست بیا بشینم روی کیرش و هی تکون بخورم
    گاردم رو گرفتم، کیرش رو تنظیم کردم روی سوراخ کسم و منو کشوند بغلش و جلو عقب میکردم خودمو اینکارو داشتم میکردم که بهزاد با انگشتش سوراخ کونم چرب کرد، نگران شدم که دوباره انگشتش رو بکنه تو سوراخم که یهو قفل شدم
    آآآآآآآآآآآآآآآآیییییییییییـــــــــــــــــــــــــــیییییییییییییییییییییییییییییی
    اوووووووووووووووووووووومممممممممم آهههه آهههه آههههه
    اشکام گر و گر ریخت داشتم تو بغل نوید زاااار میزدم، بیشرف رحم نداشت، درجا کیرشو فرو کرد تو سوراخ کونم
  • خیلی پست فطرتی بهزاد عوضی😭
  • اشکال نداره عشقم اولشه، بعدش لذته😘
    حالم ازش بهم میخورد، از جفتشون
    تکون نمیخوردم، خیلی درد داشتم
    عوضی کیرش رو عقب و جلو میکرد، کیر نوید ثابت تو کسم بود، ولی کونم میسوخت
    با هر تقه اون ناخواسته ناله هام درمیومد
    آییییییییییی آییییییییی آهخخ
    اینقدر زد که با نعره ای که کشید متوجه شدم تو کونم ارضا شد، نوید از زیرم پاشد بهم گفت دمر بخوابم این کارم کردم، دمر خوابیدم، کونم رو کشید بالاتر من سرمو چسبونده بودم به بالش و کیرشو فرو کرد تو سوراخ کونم،وقتی میکردن تو کونم ناخواسته ناله هام درمیومد و بهزاد برای اینکه صدای ناله هام بشنوه بالش رو ازم گرفت و پرت کرد اونور
  • عشقم ناله کن، میخوام صدای قشنگ ناله هاتو بشنوم
    آههههه آههههه آییییی آییییییی…
    با گرم شدن مجدد داخل کونم فهمیدم اونم ارضا شد تو کونم، کیرش دراورد
    بلاخره کارشون تموم شد و من حق حققم تمومی نداشت، حس بدی داشتم از اینکه دستمالی شدم، حس خوبی بدنم نداشتم
    افتاده بودم، اصلا نمیتونستم بلند شم از جام، بهزاد اومد پشتم بغلم کرد، بوسم میکرد میگفت اکه اینقدر مقاومت نمیکردم این لذت دو طرفه شد
    یکم گذشت همونجا، غزل بام تماس گرفت، واقعا حال نداشتم حرف بزنم، پیام دادم بعدا بات تماس میگرم الان بیرونم
    حالم وحشتناک بود نمیتونستم راه بشم، با کمک نوید و بهزاد بلند شدم رفتیم حموم، منو شستن، آب کیر توی کونم هم بیرون اومد
    خودمو مرتب کردم سوار اسنپ شدم که برم، تو فکرش بودم برم ازشون شکابت کنم که نوید یه ویدیو برام فرستاد
    ووااااااایییی خدااایاا اونا از من موقع سکس فیلم گرفتن
    زیرش نوشته بود، دختر خوبی باش هر از گاهی بیا پیش ما تا فیلمت رو پخش نکنیم…

ادامه دارد…

نوشته: nilllooo


👍 7
👎 8
27301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

880669
2022-06-21 01:29:27 +0430 +0430

این داستان پخش فیلم قدیمی شده
شما امروز بری شکایت کنی بگی تهدیدم کردن فیلمتو پخش میکنیم طرفو میگیرن از کون دارش میزنن

6 ❤️

880674
2022-06-21 01:36:18 +0430 +0430

مستی پراز سرخوشی و حال خوبه ،ولی متاسفانه واسه شما تاوان ندانم کاری و زیاده روی کردن در خوردن بود.

0 ❤️

880686
2022-06-21 02:02:19 +0430 +0430

واقعا سکس تو مستی خیلی حال میده ، بزرگترین لذت دنیاست ، مخصوصا اینکه با یک ادم جدید که اوف

0 ❤️

880715
2022-06-21 03:38:49 +0430 +0430

اشتباه کردی اگه شکایت میکردی میبردنشون اگاهی یه جوری بهشون تجاوز میکردن که دیگه ازاین گوها نخورن

2 ❤️

880725
2022-06-21 05:06:50 +0430 +0430

حس بدی داشتی که دستمالی شدی؟
جلو عقب رو یکی کردن و فقط پاره ت نکردن بعد تو میگی دستمالی؟
خودت میخاریدی گردن اونا نندار.

0 ❤️

880768
2022-06-21 12:17:42 +0430 +0430

سامی جان هیچ گهی نمیخورن و کاری ندارن باهاشون .نهایتا ۱۰۰ ضربه شلاق.دوست دختر خودمم همین بلا سرش اومد تازه اون زمان طرف مقابلش متاهل هم بود

0 ❤️

880806
2022-06-21 19:41:43 +0430 +0430

قشنگ بود ادامه بده کاری به واقعی یا غیر واقعیش ندارم ولی خانمها هرجا بهتون تجاوز شد حمام نرید ومستقیم برید کلانتری

1 ❤️

880818
2022-06-21 21:16:01 +0430 +0430

من قبول نمیکنم مستی بودی وتوحال خودت نبودی مستی یعنی حواس جم غیرازاین باشه مفت تومیبرن

0 ❤️

880827
2022-06-21 23:19:44 +0430 +0430

این مدل مشروبی که تو خوردی عمراٌ توی فیلم های فارسی قدیمی هیچ هنرپیشه ای مردی نمی خورد . عامو یخورده کمتر بزن بتونی واقعی تر بنویسی.

0 ❤️

880843
2022-06-22 01:01:23 +0430 +0430

آره بابا کلاغ چه چه قناری میرنه شتر هم حیوون خونگیه نه به اون بد مستی و بی صاحبی نه به ادای تنگا رو در آوردن

0 ❤️

881138
2022-06-23 15:21:45 +0430 +0430

از همون پیاما و فیلم اسکرین بگیر دوتاشون میرن زندان تا موهاشون سفید بشه سایت همش شده تجاوز و فیلم گرفتن ، تجاوز میشه فیلما مدرک جرمه ، شکایت کنی طرف و تو گونی میبرن اگر پیامهای تهدیدشو نگه دارید

0 ❤️

881922
2022-06-28 00:43:59 +0430 +0430

زیاد بود نخوندم…

0 ❤️