سلام این داستان نیست واقعیت محضه ولی ای کاش که یه داستان بود.و حقیقت نداشت این جریان واسه اون زمان که سن و سالی نداشتم.اسم من احمد. ساکن یکی از شهرهای ایران ما تو یه خوانواده پر جمعیت زندگی میکنیم و اینکه فرق گذاشتن بین بچه ها تو خوانواده ما بیداد میکنه یادم میاد بچه بودم و هرکاری واسه داداشام پیش میومد من باید انجام میدادم سن و سالی نداشتم چیزی هم میگفتم یه کتک حسابی میخوردم مادرم هم بیشتر طرف اونهارو میگرفت منم دیگه به این رفتارش عادت کرده بودم روزهای گرم تابستون باید کارهارو من میکردم اون زمان ها تو روستا بودیم گوسفند و کشاورزی و اینطور چیزها داشتیم صبح هنوز افتاب نزده بود باید میرفتم بیابون بیشتر وقتها هم انقدر باید گشنگی میکشیدم که از حال برم اخه کسی واس ما دل نمیسوزوند که بگه بیابونه لاعقل واسش نهار ببریم ولش کن بگذریم این جریان گذشت یه شب که مهمون اومد واسمون دیر وقت بود مادرم گفت بیا برو مغازه یه لیست هم بهم داد که برم تهیه کنم برادرهای از من بزرگتر هم همه تو خونه بودن ولی طبق معمول احمد دم دستیه همه بود خلاصه رفتم مغازه سر خیابون هم یه تعمیرگاه بود من بدبخت که از اینطور چیزها سر در نمیاوردم صاحب مغازه تا من و دید صدام کرد رفتم پیشش و متعاسفانه 😔بهم تجاوز کرد اخه منکه یه بچه بودم چیزی حالیم نبود العان که یادم میاد اخه گناه من چی بود ؟تقصیر چه کسی بود مادرم که بین من و بقیه فرق میزاشت؟؟ یا برادرهام که همه شون تو خونه بودن و من یه بچه کم سن و سال اون موقع شب باید میرفتم مغازه این جریان گذشت یکم سن و سالم بیشتر شد باشگاه میرفتم کشتی میگرفتم تا اینکه اون اقای که اون زمان بهم تجاوز کرده بود تو یه مسابقه دیدم کل اون اتفاق اومد جلو چشام کلا روحیم و باختم دیگه باشگاه هم نمیرفتم و باز هم فرق گذاشتن بین من و بقیه برادر خواهر هام بیداد میکرد دیگه واقعاً از کارهای مادرم خسته شده بودم پدرم که فوت کرده بود همه کاره مون برادرهای بزرگم بودن و مادرم .این و نوشتم تا اینکه اوت عزیزانی که فرق میزارن بین فرزنداشون یکم مراعات کنن خب اگه بچه نمیخواستین چرا اوردین که اینطوری فرق بزارید بینشون اگه فرق نمیزاشتن بین من و بقیه یکم فکر میکردن که یه بچه به اون سن و سال اون موقع شب نباید بره مغازه شاید اگه من و اون موقع شب نمیفرستادن مغازه اون اتفاق واسم نمی افتادو روحیم و داغون نمیکرد خلاصه اگه بچه دارید خواهشن بینشون فرق نزارید خدارو خوش نمیاد شک نکنید که باید اون دنیا جواب بدید که چه فرقی بود بین بچه ها که چندتارو تحویل میگرفتین چندتای رو هم ول کردید به امان خدا مقصر این جرایانی که واس من اتفاق افتاد و خودتون بگید که چه کسی بیشترین نقش و داشته که این اتفاق واس من افتاد

نوشته: احمد