تجربه جالب با مسنجر

1391/03/04

سلام برو بچه های شهوانی…
داستان ما ، درامه نخونین … لووول
من اسمم حسین متولد 62 و ازدواج کردم، داستانی رو که براتون می نویسم درد دل بجه هایی هست حالا خودشون متوجه می شن، آخه خیلی داستان اینجا هست همه نقش اولاش قد بلند، کیر کلفت، از این کونده بازیا…
اما خب چه می شه کرد دلشون خوشه، داستان ما بر می گرده به تقریبا سه یا چهار سال پیش، اون موقع ها ما تو یا هو و مسنجرای مختلف کس چرخ می خوردیم
ویژگی ها : سنمون کم بود . چاق بودیم اما قیافه بد نبود … می شد تحمل کرد البته از نظر خودمون…لووول
تنها ویژگی برترمون صدامون بود . تو مسنجرا دخترا یکی به پولدار بودن یارو توجه می کنن یا به صدای طرف … بعدا میان سر وقت قیافه و این جور چیزا چون همیشه رابطه نتی به بیرون ختم نمی شه ، ممکنه به هم بخوره دوستیه نتی…
با این ویژگی هایی که ما داشتیم، دختر چفت و چل هم نمیومد عشق ما بشه چه برسه دروداف…اما خب ما دروغ می گفتیم و مثلا : حسین 29 از تهران…حالا 24 یا 25 بیشتر نبودیما…اوج فاجعه رو ببین کجا بود…مثلا دختره می گفت وب بده ببینمت … از زاویه بالا وب میدادیم که سه نشه ما مثلا چاقیم…یه کم لاغر به نظر برسیم یا مثلا جلو وب الکی شیکمو میدادیم تو که سه نشه … خیط بود دیگه یاروو ببینه شیکم گنده مخشه زده ، خیط بوود…خلاصه تو کف بودیم دیگه … اون موقع داستان سکسی به این وفوری نبود هر ننه قمری داستان می نویسه…خونواده که قربونش برم مذهبی … جرات داشتی با شلوارک بگردی ؟؟؟ یا مثلا تو کف فامیل بری ؟؟؟؟ خشتکتو میکشیدن سرت…خودت فک کن ببین چه وضعیتیبود دیگه… ما خودمونو با فیلم سوپرو عکسو … اینا گرم میکردیم تا این حس حشریت بخوابه… خلاصه براتون بگم که با این وضعیت ما دختری مخ کردیم چند وقتی با هم گذروندیمو به هم احساس پیدا کردیم…می دونین که اون فکر می کرد شاهزاده رویاهاش(لووووووللل) خیلی سکسی هستیم…خبر نداشت چه انی مخشو زده…خلاصه موافقت کردیم که هم دیگرو ببینیم…اون با 1000 تا امید و آرزو… ما با 1000 تا ترس و لرز که اگه ما رو ببینه فرار نکنه فقط ، چه برسه به فش مش دادن و این حرفا… خوب میدونین که سخت خداییش مثلا دل به کسی ببندی بد یهو یارو بخاطر شکل و شمایل بزاره بره…اونایی که لاغر هستن نمی دونن چی می گم اما به حر حال قرار گذاشتیم دیگه … گفتیم میریم حالا اون جا یکم سیخ وا میسسیم ، شیکمم میدیم تو سینه کفتری توپ … حالا چی میشه، خلاصه کجا قرار گذاشتیم ؟ پارک تاکسی رانی – خخیابون نبرد جنوبی – دختره هم بچه نبرد بود. اسمش ستاره بود … تو عکسی که بهم نشون داده بود خوب بود نمیگم حالا جنیفر لوپز و این جک جنده ها اما خب، خوب بود … آقا خلاصه ما از صبش که پاشدیم به خودمون رسیدیم رفتیم حموم و اون یه خورده ریشو ریختیم پایینو خلاصه خوشگل کردیم و اومدیم یه تیریپ مشکی زدیم که خوب میدونین مشکی آدمو لاغر نشون میده…خلاصه قدم زنان به راه افتادیم که بریم سر قرار…ساعت چنده ؟ پنج و ربع…روز دوشنبه … خلاصه تو راه که قدم میزدیم تلفن زنگ زد…تو دلم گفتم ای کیر تو این شانس دخترس . زنگ زده بگه قرار به هم خورده…دیدم نه از خونه زنگیدن…برداشتم ، خبر رسید که داریم میریم مهمونی … شب جایی دعوتیم … برسون خودتو اونجا… گفتیم ای بابا حال نداریم تازه استرس قرارم فشار اورده بود به مغز . خلاصه رسیدیم سر قرار … اینور و نگاه کردیم. اونورو نگاه کردیم … خبری نبود از اون طرفی که تو عکس دیده بودم…خلاصه زنگیدم بهش که عخشم کجایی ؟؟ گفت تو پارک، گفتم منم تو پارکم ، کجایه پارکی ؟ گفت بیا پشت وسایل بازی نشستم رو صندلی منتظرتم…آقا ما تیز شدیم بریم اونجا…رسیدیم پشت وسایل بازی و بگو چی دیدیم…یه دختر متفاوت با عکس …لووووولللللللللللللل عجب خری بودیم ما … خودمونو زرنگ تصور می کردیم سر دختر مردم و گول مالیدیم خودمونو چسبوندیم بهشو … سرتون درد نمیارم خلاصه دست دادیم و نشستیم پیشش، یه نگاه به ما انداخت گفت کپلی ؟؟؟؟؟ من و میگی مردم از خجالت…خلاصه یه خورده کس شر گفتیم و بحث کشوندیم به قیافه و اون عکسو این حرفا…بیچاره اونم احساس بدی داشت که مثلا داره دروغ به ما میگه و این حرفا…خداییش منم حالا کیرم در حال راست کردن …یه عمر تو کف دست زدن به یه دختر…نمی خوابید… خلاصه یه کم با صحبتام تحت تاثیر عواطف دخترونه گزاشتمش و معشوقه خودم کردمش که مثلا به من تکیه کنه … با شکل و شمایلم کنار بیاد به واسطه اون دروغی که گفته بوودو این حرفا…خلاصه تو فکر سکس باهاش نبودم اصلا … برخورد اولمونم بود و اصلا نمیشد بهش فکر کرد که بگیری طرفو بکنی… آقا داشتیم صحبت می کردیم بحثمون کشید به مکان و این حرفا…گفت تنها زندگی می کنی ؟؟؟ منم خر شدم گفتم آره…مثلا یه آدم 29 ساله خو با خونواده نیست دیگه وو مستقل هست… گفت می تونم بیام خونت ؟ منو میگی ؟؟؟؟؟ مغزم هنگ کرده بود چه گهی خوردم خالی بستم چه کنیم حالا خونه خالی از کجا بیاریم ؟؟؟؟ ییهو فکرم رفت که خونمون که الان خالیه…دیگه چه بهتر… شاید بشه جمعو جورش کرد خالی بندیو…هنوز تو فکر سکس نبودم باهاش…تو فکر جم کردن خالی بندیم بودم…خلاصه گفتم او کی … بزن بریم …آوردمش خونه اما راه مثلا 20 دقیقه ای رو 30 دقیقه رفتیم…از یه مسیری اوردم که یاد نگیره … لووووولللل…آوردمش خونه … دید خونمونو رفت نشست پشت کامپیوتر ما و که چه جالب … تو اینجا می حرفیدی با من؟؟؟؟؟ منم گفتم آره عخشمو از این حرفای تحریک کننده و اینا میزدم که مثلا بگه وایی تو چه سکسی هستتیی …لوووولللل…خلاصه یه صندلی اوردم کنارش نشستم دو تایی پشت پی سی … از طرفی هم خدا خدا می کردم کسی نیاد…
دیگه تحمل نکردم … رفتم تو نخش … دلم خیلی می خواست سکس داشته باشم با یه دختر … … کم کم داشتم حالی به حولی می شدم … می دیدم کنارم یه دختر ، اگر چه زیبا نبود اما من دوسش داشتم…خلاصه دستاشو می گرفتم و باهاش حرف میزدم … کم کم به هم نزذیک می شدیم و بهش می گفتم دوستش دارمو این حرفا … آقا به خودمون اومدیم دیدیم به به به به … لب رو لبیم… بازو هاشو گرفته بودمو داشتم لباشو می خوردم … حالا شما فکر کنید اولین بارمه … بلد نبودم حرفه ای لب بخورم… اما خوب تو این فیلما یه چیزایی داده بودم…جا تون خالی 2 دقیقه 3 دقیقه لب رو لب بودم…به چشمای هم دیگه نگاه می کردیم و لب می خوردیم… بلندش کردم و بغلش کردم … مانتو شو در اوردمو … تاپ تنش بود … می مالیدمش … بوسش می کردم… اونم نفسش داشت تند می شد…حشری شده بود … منم حسابی سیخ …سینه هاشو گرفته بودم فشار می دادم… تو هم دیگه گره خورده بودیم … خوابوندمش…رفتم روش … دستمو بردم تو شلوارش …با انگشتم می کشیدم رو کسش… خیس بود …درش اوردم … اونم نگاهم می کرد و چشماشو می بستو باز می کرد … منم لباسمو در اوردم و کیرم سیخخخخخخ ، البته کیرم نه بزرگه نه کوچولو … خلاصه رفتم روش … دوباره …سرم و بردم رو سینه هاش وو میک میزدم … می خوردم … دقیقا مثل فیلم سوپر عمل می کردم…تجربه نداشتم…دو باره به هم گره خوردیم … کاملا لختش کرده بودم… عشق بازی می کردیم … کیرم لای پاش بود … دستم دور کمرش … اه اوه می کردیم … قربون هم میرفتیم … رهاش کردم … اومدم بین پاش … می خواستم کسشو بخورم … فکر کرد می خوام بکنم توش … مانع شد … گفتم فقط می خورمش … زبونمو می کشیدم روش…مزه بدی داشت … لیز بود… با دستام کسشو باز کرده بودم … چوچولشو می خوردم … لیس میزد … … . اونم ناله می کرد … با پاهاش سعی میکرد فشار بده … منم هی لیس میزدم …جووونن یادم میوفته …اوووخخخخخ … با دستاش سرمو فشار می داد رو کسش … می گفت بسه … بسهه … منم ولش کردم …دیدم داغ کرده … با کیرم می کشیدم رو کسش . . بغلم کرده بود … خودشو زیر من جا بجا می کرد . … می دونستم کس نمی تونم بکنم … برش گردوندم … به حالت سگی درش اوردم … گفتم از عقب بکنم … نمیذاشت … می گفت درد داره … خوابوندمش کیرم رو گزاشتم لای پاش … سینه هاشو از پشت گرفته بودم … به هیچی فکر نمی کردم … فقط به کردن اون … خلاصه یکم که لاپاشو کردم آبم اومد …ریختم روی کونش … یکم مکس کردم حالم جا بیاد … بلند شدم دستمال اوردم پاک کنه… برش گردوندم … رفتم تو بغلش … دراز کشیده بودیم… دست می کشید روو مو های من … نوازشم می کرد … چند دقیقه به همون حالت بودم … بلند شدیم … بوس کردیم همو … لباس پوشیدیم … به هم نگاه می کردیم… به هم دل بسته بودیم … …فکر می کردیم به هم … .خلاصه رفتیم سر یخچال یه کم خوراکی خوردیم … .بعدش زدیم بیرون . … همراهیش کردم تا دم پارک … خداحافظی کردیم و رفتی م… منم رفتم جایی که دعوت بودم … تو راه بهش فکر می کردم … به اتفاقاتی که افتاده بود … دوستش داشتم … … خلاصه این داستان، داستانی بود که من اصلا فکرشو نمی کردم … همچین اتفاقی بیوفته … حسین با اون دک و پز بیریخت… با دختر بخوابه ؟؟؟ حالا کس نکرده بودم اما برای شروع خوب بود … .
اما خوب ، گذشت… … . . . . … …

نوشته: حسین


👍 0
👎 0
52717 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

320550
2012-05-24 16:24:36 +0430 +0430
NA

لووووولللل…
کیرم تو هیکلت ، برو باشگاه بدنسازی ، خیلی تخمی بود .
اگه خواستی دوباره بری سر قرار بگو من بجات برم ، وقتی کردمش ، فیلمشو میدم نگا کنی جق بزنی .

0 ❤️

320551
2012-05-24 16:27:30 +0430 +0430
NA

حالم بهم خورد بس که رو زشتی و نقصات مانور دادی!!! از اول تا آخرش وصف وجود نکبت و چندشت بود!!!

0 ❤️

320552
2012-05-24 18:25:25 +0430 +0430

خیلی تخمی بود لوووول!!! ولی واقعی بنظر میرسید حتمن به روانشناس مراجعه کن لوووووول!! مشکل اعتماد بنفس و انزال زودرس داری…خودتو واسه خیانت زنت حاضر کن اگه مشکلاتت حل نشده…جدی به هر وسیله فقط ارضاش کن…حله… لوووول!!!

0 ❤️

320553
2012-05-24 19:38:19 +0430 +0430
NA

داستان رو نخوندم. ام از کامنتهای کمی که گذاشتن معلومه تخمی بوده. وقتمو تلف نمیکنم. اما به رسم معمول فحش نثار نویسنده داستان تخمی میکنم. کیر خر دجال توی کس و دهن خواهر و مادرت اگه داستانت رو بخونم و مزخرف باشه. اگرم خوب بود کیر خودم توی کس خواهر و مادرت. برو خوش باش نویسنده نسبتا محترم.!!!

0 ❤️

320555
2012-05-24 21:46:44 +0430 +0430
NA

کیرم به صورت عمودی تو دهنت.لوووولل

0 ❤️

320556
2012-05-25 01:16:09 +0430 +0430

دیگه ننویس لووووووولللل . . . . . . . . . . . . .
کله کیری این هم شد داستان که نوشتی؟ لووووولللل. قیافه که نداری لووووولللل. چاقالو هم که هستی لووووولللل. مغزت هم که هنوز رشد نکرده لوووووولللل. از هر 10 تا کلمه که نوشتی یکیش لووووووولللله، لووووولللل. خب مثل بچه آدم داستانت رو بنویس لوووووللللل. میتونستی خیلی قشنگ بنویسی که سکسی هم باشه لوووووولللللل. ولی چون ادبیاتت کیریه بهتر از این نمیتونی بنویسی لووووولللللل. پیشنهاد میکنم که دیگه ننویسی لووووولللللل. دختره رو بردی خونه خودتون نفهمید که اونجا خونه مجردی نیست؟ لووووللللل. احتمالا نابینا بوده لووووولللللل. کیرم لوووولللل دهنت لووووولللل که لووووللللل این لووووولللل تخم لووووووللللل لوووووللللل رو تو دهنمون لوووووللللل انداختی لوووووللللل. همه این لوووولللل ها رو جمع کن میشه یکه لوله بلند و بالا که از پهنا تو کونت لووووولللللل. میدونم راستشو نوشتی ولی به درد نمیخورد لووووللللل. خلاصه دیگه ننویس لووووولللل.

0 ❤️

320557
2012-05-25 01:25:53 +0430 +0430

حالم بهم خورد از اینهمه لوووووووول
یه لحظه حس کردم دارم wow باری میکنم که اینا اینهمه لول حواله ی هم میکنن.
:)
نویسنده ی گرام.
باور کن حالمو بهم زدی.
خسته شدم از بس …



فهمیدی که چی میکم کس خل؟
این همه که رو نقطه گذاشتن مانور داری رو خود داستان مانور ندادی.
کس مشنگ نمیگم لاپاشو کردم میگن لاپاش گذاشتم.
چی بگم والا.
احتمالا یا دختره جنده بوده یا جنابعالی …
بگذریم
ولی کس شعر به خورد مردم نده.
در نهایت کل وسایل بازی پارک از جمله سرسره تاب قطار (مخصوصا قطار چین) و همینطور کشتی و بقیه لوازم تو کونت.

0 ❤️

320558
2012-05-25 08:11:52 +0430 +0430
NA

جون مادرت اول تكليف ما را با اين اختراع من در آوردي خودت(لووووولللل)روشن كن يعني چي اين كلمه؟
داستانت بد نبود ولي غلط املايي زياد داشت و زيادي موضوع چاق بودن و زشت بودنت را بزرگ كردي هرچند از لحن طنزآلود داستان خوشم اومد بهرحال سعي كن مطالعه را بيشتر در دستور كارت قرار بدي،موفق باشي

0 ❤️

320559
2012-05-25 09:02:56 +0430 +0430
NA

سرت به جایی نخورده بوده :bigsmile:

0 ❤️

320560
2012-05-25 11:32:04 +0430 +0430
NA

کودن یعنی همه چی دست به دست هم داد که تو کس بکنی کونی

0 ❤️

320562
2012-05-25 15:22:06 +0430 +0430
NA

خوب توکه میخای فحش بشنوی یه کامنت بنویس به من فحش بدین
لازم نیست اینقدر زحمت بکشی کس شر سرهم کنی
جاکش خر

0 ❤️

320563
2012-05-25 19:12:22 +0430 +0430
NA

کامنت های قشنگی بود دوستان نوشته بودن. لوووول :D

0 ❤️

320564
2012-05-25 19:39:56 +0430 +0430
NA

واقعا این چه طرز داستان نوشتنه؟یعنی این که خیلی بچه لوطی هستی؟؟؟؟اصلا با چنین ادبیاتی به هیچ جا نمیرسی داداش…تجربه تلخت هم مال همین لهجه مسخرته…

0 ❤️

320565
2012-05-26 01:00:24 +0430 +0430
NA

یکلام

ریدم تو شکم گندت

0 ❤️

320566
2012-05-26 01:19:42 +0430 +0430

ببین حسینک .
ببخشید حسین کوچولو سر در این سایت نوشته ورود زیر 18 سال ممنوع . این کس شعری که اینجا نوشتی از مغز یه بچه 15 - 16 ساله تراوش کرده .
دیگه نیا و دیگه ننویس.

0 ❤️

320567
2012-05-26 04:23:48 +0430 +0430

وااای اینقدر کس و شعر بود که انگار بخوام چند پله رو باهم بپرم چند خط چندهط خوندم. اخه کیرخر الاغ مصری با اهرام ثلاثه یکجا توی کونت این چه طرز نوشتن بود. انگار نشستی داری مثل بهمن مفید تو فیلم قیصر داستان کتک خوردنتو تعریف میکنی. بابا یه کم کتاب و رمان بخونین تا فرق نوشتن و داستان تعریف کردن و بفهمید…
راستی یه چیزی هم واسه کامنت اولی ها دارم که به موقعش میگم…

0 ❤️

320568
2012-05-26 04:47:50 +0430 +0430
NA

چیز بزرگ نمیگم که درد بکشی
به عشق اون همه لووووللل گفتنت میگم لول ه تریاک تو کونت خرفت
ولی خداییش خیلی اوسگول و ورق تشریف داری حالا واقعا لوووولللل

0 ❤️

320569
2012-05-26 04:48:04 +0430 +0430
NA

Dastanet mitonest behtar bashe,agar vaght mizashti.

0 ❤️

320570
2012-05-26 18:20:15 +0430 +0430
NA

(سلام برو بچه های شهوانی… داستان ما ، درامه نخونین … لووول) این جمله اول بلغوریاتت قشنگ مشخص کرد که از یک نوع روانپریشی حاد همراه با اختلالات عصبی رنج میبری.
(می دونین که اون فکر می کرد شاهزاده رویاهاش(لووووووللل) خیلی سکسی هستیم…خبر نداشت چه انی مخشو زده…) خاک تو سرت کنند که چهارتا مثل تو این با این حرفا دخترا رو پررو میکنند.
جا تون خالی 2 دقیقه 3 دقیقه لب رو لب بودم…واما بعد…به هم نگاه می کردیم… به هم دل بسته بودیم … …فکر می کردیم به هم… خوبه غیرتم که نداری مثلا دوسش داشتی
در یه کلام بر چهره تو باید عـنـیــد

0 ❤️

320571
2012-05-28 01:52:25 +0430 +0430
NA

سلام تکاور جان!!!با این همه لووللللللللل که گفتی کل داستانو عوض کردی.دمت گرم.خیلی کارت درسته

0 ❤️

320572
2012-05-28 02:07:10 +0430 +0430
NA

هم داستانت کیری بود هم خودت،لوووووللللل،انشات تو راهنمایی چند بود،لوووووللللللل

0 ❤️

320573
2012-05-28 03:51:32 +0430 +0430
NA

99%‏ درصد داستانت که لوووولللل بود اون یه درصدش هم کس شعر لوووللل
ببین از بس توو مسنجر کس چرخ زدی(به قول خودت) مغزت لووووولللللله شده
راستی مسیر 20دقیقه ای رو 30دقیقه رفتی که دختره آدرستو یاد نگیره؟؟ خوب میخواستی با یه چشم بند چشاشو ببندی لوووووولللل

0 ❤️

320574
2012-05-28 14:28:35 +0430 +0430
NA

آخه كدوم خرى همون اول كار ميگه منو ببر خونت بعدشم بكنيش!!

0 ❤️

320577
2012-07-18 08:00:21 +0430 +0430

منم با KianParand موافقم منم قبلا خودم را با wow گاییدم معلومه تو هم یه بچه بیشتر نیستی و 15 یا 16 سالته از لول گفتنت معلومه ها پس الکی خودتو 25 ساله جا نزن لول lol

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها