هشت شب بود و منتظر بودم اخرین بیمارانم رو هم ویزیت کنم و برم خونه در باز شد و یه دختر جوون با قد بلند و هیکلی متناسب وارد شد علاوه برخوش تیپ بودن بوی خوبِ عطرش مشامم رو نوازش داد
بعد از سلام و خسته نباشید مشکلش رو بهم گفت ترشحات واژن و سوزش مجاری ادرار وضعیت تاهلش رو پرسیدم
: مجردم خانوم دکتر ولی ویرجین نیستم
حدس زدم مشکلش از شریک یا شریکاهای جنسیش بهش منتقل شده با مکث پرسیدم
: رابطه جنسی پرخطر با افراد غریبه که نداشتین ؟
: نه بیشتر از دوماهه نه دوسپسر دارم نه رابطه ی جنسی
: خب میتونه از همون دوماه پیش دچار مشکل شده باشین قواعدبهداشتی رو رعایت میکردین ؟ اطمینان داد که رابطه ی معقولی داشتن
ازش خواستم روی تخت بخوابه تا معاینه رو شروع کنم
دستکش هام رو دستم کردم و سمت تخت رفتم شلوار و شورتش رو تا پایین پاهاش کشیده بود و با تاپ یقه بازی که سینه های پرش رو بزور جاداده بود منتظرم بود .پوست روشنی داشت و کسش کاملن شیو شده بود .مثل همیشه واسه ی جلوگیری از ترشح سکسی بیمار بدون ملایمت و خشن دوتا انگشتم رو وارد کسش کردم مثه همه ی بیمارا دردش اومد و اخ گفت .دستکش ها رو نگاه کردم و انداختمشون تو سطل
بعد از نوشتن دارو و نحوه ی مصرفشون ویزیت بعدی رو برای یک ماه اینده معین کردم
اونشب گذشت و بعد از خوردن شام با همسرم بلافاصله خوابیدم و دوباره صبح شد و ادامه ی این زندگی روتین …
تایم استراحتم بود و بعد از تموم شدن قهوم به منشی تلفن کردم و خواستم بیمار بعدی رو بفرسته …
وارد شد و با لبخند گفت سلام خانوم دکتر ماه پیش اومده بودم مشکل واژینوزباکتریال داشتم گفتین امروز واسه ویزیت مجدد بیام
بله عزیزم به جااوردم الان اوضاع چطوره ؟
:خیلی بهترم همون روز سوم سوزشم رفع شد و الانم دیگه هیچ ترشحی ندارم
:خب خوبه پس دیگه احتیاجی به معاینه نیست فقط دوره ی دوم قرصی رو که باید مصرف کنید واسه تکمیل درمان مینویسم و پس از تموم شدنش خیالتون راحت باشه جای ذره ای نگرانی نیست دیگه .
:خیلییی ممنون فقط جهت اطمینان میخوایید خودتونم یه معاینه انجام بدین ؟
واسه ارامش خاطرش قبول کردم وخواستم اماده شه اینبار دستکش نپوشیدم
شلوارو شورتش رو کاملن دراورده بود و پاهشو بهم جفت کرده بود نگاهم به صورتش که افتاد تعجب کردم یجور هیجان و استرس خاصی داشت نگاهمو که دید لبخند زد و با ناز گفت میشه ایندفعه اروم تر معاینه کنید ؟ اوندفعه واقعن دردم گرفت
خندم گرفت : واسه خودتون بهتره از لحاظ روانی و فیزیکی
:ولی خانوم دکتر چه شغل جالبی دارین روزی ده تا ک … مکث کرد روزی دهتا الت تناسلی میبینین پیر وجوون و کوچیک و بزرگ …
از جسارتش متعجب شدم ولی سعی کردم مثه خودش خونسرد و عادی رفتار کنم …
:حالا اجازه میدین معاینه رو شروع کنم
: بله بله بخش مورد علاقم
نمیدونم چرا حس میکردم پس همه حرفاش یه حرف دیگه اس ومیخواد یچیزی رو بهم بفهمونه و چقد باور حدسی که زدم سخت بود
یه فکری کردم و با اون همه تجربه و سابقه کار افکارمو کنار زدم همه چی بستگی به عکس العملش داشت ابدا نمیخواستم عکس العمل رضایت بخش داشته باشه و حدسم درست باشه
دستمو اروم گذاشتم بالای کسش یکم چوچولش رو ماساژ دادم با دست دیگم لپای کسش رو باز کردمو انگشتام رو اروم فرو کردم نگاهش کردم حالت چشماش دیگه عادی نبود بند اومدن نفسش رو متوجه شدم اروم پرسیدم بازم درد داری ؟
نفسشو بیرون داد: نه اصلن خیلی خوبه
واسم جالب شد دلو زدم به دریا و پرسیدم لذت میبری ؟ انگشتم داره خیس میشه …
یکم دستپاچه شد حدس زدم مردد شد تو گفتن حرفش…

نوشته: woman dr