تدا ها تدا

1398/01/18

ساده تر از همه تدا بود. از توی ماشینش پیاده شدیم. رفتیم توی خیابون اولی. بعد کلید رو برداشتیم و تا طبقه ی دوم رفتیم. توی آسانسور روی ناله‌ی نحیف سیم ها تو اتاقک فلزی دست های گرمش رو توی دست هام گرفتم. آینه تکیه گاه شد و لب ها بعد از این همه سال توی لب های من رفت. صدای ناله ی آسانسور با صدای ناله ی تدا توی سینه ی خودش همسو شد و از توی سینه ی خودم صداش رو شنیدم. شکاف دوباره باز شد و بیرون شدیم. در که کلید می افتاد توش لب هام نرمینه ی لب هاشو یادش افتاد. گفت این همه سال پیدات نبود. یهو اومدی همه چیزمو زیر و رو کردی. توی تخت وسط پتو تن به تنش می خورد. مالیدن کس بین پا. انگشت که شیار سیاه خیس و محزون رو پیدا کرده بود و لب ها از اول توی هم چفت شده بود و زبون توی گلو خنجر می زد توی سیاهی دهان دیگری. خیسی تف. سایش سینه به دست هام‌و بدنم. نوک سفت شده.« این جا نمیشه بریم یجای دیگه حرف بزنیم». از توی خونه صدای آژیر شنیدم. پایین توی کوچه نشسته بود جیغ می زد زن همسایه. تدا گفت چی شده؟ گفتم فقط سرو صداست. چیزی نیست.
تدا بعد از این که دوبار من رو توی پیاده رو دیده بود بالاخره پیدام کرده بود توی زمینه ی سرد صفحات دنیای مجازی. توی گوشم گفت اینجا نمیشه بریم جای دیگه. رفتیم توی کوچه ی تاریک. شیراز برای کون نرم و عرق کرده ی توی شلوار جینش جیغ می زد روی دروازه های ورودی هتل ها. روی بازار گرم دروازه کازرون. توی جیغ ترمزهای بی امان ماشین ها توی چمران. آفتاب گذر نور بر خیابان معالی آباد. « پشت سرم بیا». خونه ی پدربزرگ پنجره نداشت. توی سالن خونه سرپا ایستادیم. « شوهرم پیداش نشده فعلا. زنگ که زد هم کیرت». دختر بی ادب خیابان نبوت.
کون روی تشک گل گلی آبی شده بود از نور سقف. نور چراغ خواب. خیس آب چکان. « چندنفر رو آوردی اینجا؟». دست زده بودم روی کون. چاک باز شده و کیرم رو فرستاده بودم تو. آه هردو از گردن بالا می رفت. صورت ها توی سیاه آبی رنگ سالن هال شکاف می افتاد دهان. تدا موهای زرد رنگ روی برهوتی از مرمر سفید کمر. مهره نشانه های میانی راه شیری. از پشت تپه های پستان. به شکاف عظیم. دره ی سیاه لذت های تاریک محزون عشاق. کُس. پروردگارا کُس. توی کادر نوشته بود:« از کُسم بیشتر بگو». موها شکاف افتاده بود توی سیاهی شب. از ماشین پیاده شد. توی کوچه. عیدت مبارک. خنده ها شکافنده ی هوای بهاری. سه روز بعد بود که شیراز‌ کیر من رو دیده بود توی ماشین تاریک این زن. روی کیرم بالا پایین شده بود. چنگ زده بودم. فحش. فریاد. « منو بگا. تند تند». زن ها برای هزاران بار غمی کهنه، سیاهی تاریک عشاق جهان در سینه. از پستان پریده بود بیرون. روی پیاده رو. معالی آباد. کوفتن در. کوبش درها به چهارشنبه های پر از ماشین. پلنگی که غر غر می کرد روی گردن زنی توی دهان کافه ارغوان. «سالمی؟». و دو برجستگی گونه با لب ها همخون« هوم. پاره ام کردی».

نوشته: کایوگا


👍 6
👎 15
16389 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

759332
2019-04-07 20:25:51 +0430 +0430

پشم هایم در کونت فرو می‌رفت گوه ها می‌ریخت توی صورت نویسنده این کسشعر ها.
اجنبی کون نشور این چیه نوشتی

4 ❤️

759333
2019-04-07 20:26:16 +0430 +0430

يعني خواستي يه متن شاعرانه بنويسي كه فضاسازي خوبي هم داشته باشه ولي ريييييييييييييدي

كسو مگه مجبوري آخه !؟
حرف زدن عادي و بلد نيستي ميري متن ادبي مينويسي !!!؟

آقاي ادمين اگه بهت بر نميخوره و دوباره محدود نميكني امانت مارو اين اراجيف و قبل اينكه بزاري يه بار بخون

2 ❤️

759353
2019-04-07 20:58:18 +0430 +0430

قبلا هم بهت گفتم ایرادای کارت رو ولی اصلاحشون نمیکنی… اینه که آدم رغبت به خوندن پیدا نمیکنه اصلا… دیس

2 ❤️

759359
2019-04-07 21:10:57 +0430 +0430

دوست من شايد در تمثيل واستعاره ها كمي زياده روي كردي ويجاهايي هم اشتباه.
مثلا مهمترين خصوصيت كابلهاي آسانسور قدرت وضخامت واستحكام اونهاست كه شما ازتعبير نحيف براي اونها استفاده كردي!!

1 ❤️

759365
2019-04-07 21:16:10 +0430 +0430

کیرم تو بابابزرگت که خونش پنجره نداره

کسکش مگه تو غار زندگی میکنه

داستانتم شبیه گوگل مپ بود
همش آدرسای مختلف بود
همش منتظر بودم داستانت شروع شه که شروع نشد

کیر راننده های اسنپ تو کونت با این ادرسات

2 ❤️

759395
2019-04-07 22:29:52 +0430 +0430

مهد کودک میری یا مدرسه ابتدایی؟ این چرندیات چیه طفت دادی؟

0 ❤️

759405
2019-04-07 23:05:59 +0430 +0430

من فکر کنم دیگه مغز این یارو به خاطر استکاک بیش از حد کیرش با دستش و فشار زیاد تخیل گرایی به درجه رفیع اغما و خلع رسیده .
دست خودش نیست بیچاره میسراید هرآنچه کصشعر مغز پریشان حال و دستان لغمه گرفته اوست …

آری میسراید او…

1 ❤️

759409
2019-04-07 23:48:56 +0430 +0430

جالبه افرادی از من ایراد گرفتن که توی کامنتشون غلط املایی دارن. فداتون بشه عمو. :)

0 ❤️

759410
2019-04-07 23:54:02 +0430 +0430

اه از گردن بالا میره؟؟?

1 ❤️

759453
2019-04-08 05:13:45 +0430 +0430

صادق هدایت کی بودی تو

1 ❤️

759486
2019-04-08 07:47:06 +0430 +0430

نصفه خوندم منكه چيزي ازش نفهميدم بي معني بود

0 ❤️

759510
2019-04-08 09:34:02 +0430 +0430

من دوس دارم ذهن مغشوشتو کایوگا
بریده بریده نوشتن مختص خودته .انگار خواننده رو سوار چرخ و فلک میکنی و با آخرین سرعت می چرخونی…سرگیجه دلچسبیه
لایک دوم

3 ❤️

759527
2019-04-08 11:29:53 +0430 +0430

مگه میشه تو یک داستان اسم شیراز بیاد و لایک نکرد ولو داستان هم دلچسب نباشه!داستان دیالوگ های قشنگ داشت اما نوع نگارش زیاد جذاب نبود، اما فارغ از همه ایراداتی که دوستان گفتن این داستان خیلی بهتر از داستان های بی سروته آبکی که به وفور ادمین آپ میکنه بود لایک سوم تقدیم شما

1 ❤️

759564
2019-04-08 17:48:33 +0430 +0430

کاربر بالایی مصطفی،البته شک داشتم الان مطمعن شدم بچه راه کون هسی مثل بقیه از کص متولد نشدی بخاطر همینه که گوهی و زیر همه داستانها یه لیسی میزنی که بوی گوهت بلند بشه،خاستم بگم آدم شو دلم نیومد در شرایط سخت قرارت بدم

0 ❤️

759566
2019-04-08 18:40:04 +0430 +0430

شیراز و سپیده متشکرم ?

1 ❤️

759852
2019-04-09 16:58:09 +0430 +0430

ببین این قلم تو این سایت بدرد نمیخوره.
تواین سایت این متنای تو یعنی کصشعر.آندرستند؟

1 ❤️

759853
2019-04-09 17:00:23 +0430 +0430

ولی چون استعارات و کنایه و خلاصه اصطلاحات باحال و جالبی بکار بردی که باعث میشه انسان احساس خلأ کنه،لایک ششم نصیبت میشههههه کایوگا.
سعی کن بهتر بنویسی

1 ❤️

759903
2019-04-09 20:42:15 +0430 +0430

بسی کیری بود

1 ❤️

759912
2019-04-09 21:04:19 +0430 +0430

گرل انجل من تو همه ی نقطه های زندگیم توی هرچیزی ساختار شکن بودم. اصلا هیچیم معمولی نیست. مهم نیست برام فحش و اینای بقیه. مهم اونان که می خونن و دوست دارن. همین شیش نفر. :)

0 ❤️

759949
2019-04-09 22:26:09 +0430 +0430

سنای عزیزم ببخشید. متوجه کامنتت نبودم. ممنوم از توجه‌ات به متن. ولی برای من همیشه کابل های آسانسور با یک جور ارورتیسم اتاقک رو حرکت میدن. توی خیالم همیشه نحیف و لاغر و ناپایدارن. ماچ بهت.

1 ❤️

759951
2019-04-09 22:28:25 +0430 +0430

دارک نفس آه از گردن بالامیره، از دهان خارج می شه.

0 ❤️