تعامل با دوجنسه

1393/06/13

این داستانی که میخونید نه خاطره منه و نه فانتزی و زاییده فکر من . این داستان رو از پیج فیس بوک یک دوست برداشتم و برای شما اینجا گذاشتم پس اگر کم و کاستی و ایرادی توش بود شما به بزرگی خودتون ببخشید .

ساعت 4 عصر بود خسته از سر كار بر مي گشتم كه ديدم كنار خيابون يه هلو منتظر ماشينه. ترمز كردم و براش بوق زدم نگاه نكرد منم گفتم بي خيال اومدم راه بيوفتم كه ديدم نظرش عوض شد و به طرف ماشين راه افتاد. شيشه را پايين دادم ببينم چي ميگه كه ديدم در را باز كرد و نشست تو ماشين بغل خودم. با سرعت راه افتادم و ازش اسمشو پرسيدم. يه نگاهي كرد و گفت مگه تو مسافر كش نيستي؟ گفتم مگه تو مسافري؟ گفت بله. گفتم سفر به خير . كم نياورد گفت عاقبتت به خير. هر دو خنديديم و تو خنده دستمو زدم رو دستش . گفت پر رو نشو كجا داري ميري؟ گفتم من جا ندارم. گفت زودتر ميگفتي بيخودي وقت ما را تلف نكن. گفتم خودت چطور؟ پول خوبي ميدم. گفت مثلا چقدر؟ گفتم عرف بازار. گفت: عرف بازار با مكان 300 هزاره. گفتم قبول. گفت من فقط از پشت ميذارم. يه كم فكر كردم ديدم خيلي وقته كون نكردم گفتم قبول . طرف خيلي آس بود . يه زنگ به دوستش زد و گفت از چها راه بعد بپيچ تو خيابون …

خلاصه رفتيم مكان مورد نظر و اون جلوتر رفت تو و من پشت سرش . يه آپارتمان مسكوني كه 2 تا اطاق خواب مخصوص اين كار را داشت. رفتيم تو يكي و حالا باهاش تنها بودم رفتم طرفش كه گفت صبر كن خودم لخت ميشم. گفتم نميشه جون خودت. بغلش كردم و دستمو از پشت به كونش رسوندمو و شروع كردم به ماليدن. سرش را انداخت رو شونه من و شروع كرد به ليسيدن گردنم. مانتوشو دراوردمو و ممه هاشو تو مشتم گرفتم و بلوزشم خودش دراورد و نوبت شلوار جين تنگش افتاد كه با هزار زور كشيدمش پايين. رفتم سراغ شورتش كه ديدم برگشت. گفتم چرا برگشتي؟ گفت تو با عقب كار داري نه جلو. بعدش شورتشو كشيد پايين. چه كوني داشت. گفتم برگرد حالا اون نانازو ببينم. گناه كه نداره!گفت نه. تعجب كردم و خوابوندمش و از پشت ممه هاشو مي ماليدم و يه لحظه از روي شيطنت دستمو به كوسش رسوندم كه چشمتون روز بد نبينه.!!! دستم بجاي خوردن به كوس به يه كير كلفت 20 سانتي خورد و از ترس پريدم بالا.اونم فهميد و برگشت ديدم بله طرف دو جنسه است و كيرش از منم كلفت تره. گفت مگه نگفتم دست به اونجا نزن بچه … ؟ گفتم تو كلاه برداري گفت من كه گفتم از عقب خودت اشتباه كردي. در حين اين صحبتها تازه فهميدم صداش هم صداي مردونه است . تو همين فكرا بودم و كيرم هم ديگه خوابيده بود كه يهو پريد رو من و شروع به لب گرفتن كرد. چه لبي ميداد و چه لبي مي گرفت. ولي من كه انگار دارم همجنسبازي ميكنم گفتم دست نزن لجن برو كنار ميخوام برم. گفت تا حالا كون دادي؟ گفتم خفه شو اين چه حرفيه؟ گفت حالا لذت كون دادنو بهت ميچشونم . منو هل داد و اومد روم. اومدم پرتش كنم كه ديدم چه زوري داره كيرشو گذاشت لاي پام. يه حس عجيب اومد سراغم تا حالا اونجوري نشده بودم . گفت براي شروع كار يه لاپايي منو مهمون كن. بعد با زبونش افتاد به جون پشت من. چه كيفي ميداد. خوب كه خيس شد كيرشو گذاشت لاي پاهامو و شروع كرد چه دادي ميزد منم رو هوا بودمو و كيف ميكردم . كيرش لاي پام و ممه هاش روي كمرم و از پشت هم كيرمو نوازش مي داد. يه لحظه نفهميدم چي شد كه كيرشو كرد تو كونم. دادم رفت هوا اونم حشري تر شد و فشارشو بيشتر كرد برق از همه جام پريد ولي زود دردش خوب شد و اونم با فشار زياد تا دسته چپونده بود تو.برگشتم ديدم چه منظره اي شده ؟ مثل جلادها منو ميكرد و منم كيف ميكردم. خوب كه صفا كرد درش اورد و گفت نوبت توه. منم اونقدر شهوت بدنمو گرفته بود كه بي مقدمه كردم تو كونش ولي ديدم آبم داره مياد زود دراوردم. فهميد و گفت بيا تو بغلم. رفتيم تو بغل هميگه و تو يه چشم به هم زدن هر دو با فشار آبمونو رو بدن همديگه خالي كرديدم.

فرستنده: sasan953


👍 2
👎 0
82433 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

434566
2014-09-04 13:52:57 +0430 +0430
NA

قرار بر اینه که داستانهای خودمونو بذاریم تا بیشتر حال کنیم نه اینجوری داداش

0 ❤️

434567
2014-09-04 13:54:28 +0430 +0430
NA

اخرش تو ۳۰۰ به اون دادی یا اون ۳۰۰ به تو؟

0 ❤️

434569
2014-09-04 17:25:34 +0430 +0430
NA

خدایی ما ایرانیا عجب قوه تخیل بالایی داریم.والااااا

0 ❤️

434570
2014-09-04 18:59:16 +0430 +0430
NA

بسیار جالب بود. خوشمان آمد. i-m_so_happy

0 ❤️

434571
2014-09-05 01:45:04 +0430 +0430
NA

درود بر صداقتت كه اعتراف كردي كپي كردي

0 ❤️

434573
2014-09-05 04:57:32 +0430 +0430

صداقتت 20
داستانت کیریست

0 ❤️

434574
2014-09-05 07:00:29 +0430 +0430
NA

چه تعاملی داشتن.

0 ❤️

434575
2014-09-05 22:52:22 +0430 +0430
NA

كس كش بچه كوني رفتي كپي كردي؟؟؟؟
ريدم تو اون فازي كه داشتي با خودت فك كردي خيلي گوه خوردي كه اين داستان كيري رو نوشتي به ناموست فحش نميدم چون دلم براشون ميسوزه لاششششششششششششي

0 ❤️

434579
2014-09-21 16:32:55 +0430 +0430
NA

منم یه شیمیل میخوام منو بکنه

0 ❤️

434580
2014-09-21 17:41:42 +0430 +0430

یادش به خیر یه زمانی تو این سایت چند تا از بچه ها بودن که نظرای حرفه ای می دادن متن رو ادبی نقد می کردن البته فحش همون موقع هم بود. یکی از بچه ها هم بود نظرشو با یه شعر جالب راجع به همون داستان به طنز می گفت.
الان چی؟ همش فحش و بد و بی راه و کس شعر، همه به همه چی می گن دروغ. از این واژه دیوووووووووووووث هم خسته شدیم به خدا. بابا لا اقل نظر ندید با این وضع.
والا با این نوناشون dash1

0 ❤️

434581
2014-09-22 07:53:13 +0330 +0330
NA

عجايب المجلوقات بود كير جمشيد مانكن دهنت :D

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها