تپلی کُس (۲)

1399/09/18

...قسمت قبل

هنوز یکی دو ساعتی مونده بود تا مجتمع تجاری شلوغ بشه. بدون تلف کردن وقت رفتیم بخشی که بیشتر لباس زنانه فروشی ها بودن. جلوی ویترین هر مغازه، چند دقیقه ای مکث می کردیم و اوضاع رو برانداز می کردم. هم باید چیزی که چشمم رو بگیره تو ویترین می دیدم و هم کیر صاحب مغازه باید به دهنم شیرین می اومد. چند تا مغازه رو رد کردیم و رسیدیم به همونی که دنبالش بودم. یک کمی بیشتر از بقیه جاها پشت ویترین معطل کردیم که توجه طرف به ما جلب بشه. تیرم به هدف خورد، اومد جلو در گفت «خانم ها تشریف بیارید تو مغازه، هر چی لازم دارید، موجوده.» یک مرد حدود ۲۷-۲۸ ساله که یک کمی هم برو و بازو داشت. منم با یک عشوه گفتم «ظاهرا که جنسات جوره، اون جین تو ویترین رو می خوام و دنبالش رفتیم تو.»

پرسید «سایزت چنده؟» منم گفتم نمی دونم خودت ببین و مانتوم رو باز کردم و یک چرخی زدم. کسم تقریبا از زیر ساپورت دیده می شد. وقتی برگشتم، دیدم همه خون از مغزش رفته تو کیرش و دیگه عقلش از کار افتاده. حالا وقتش بود که بیشتر حشریش کنم. گفتم «یک سایزی بده که این کون مونم بیرون نزه، شوهرم حساسه»
گفت «شوهر حساس خیلی بده. ولی چون تند چرخیدی، نفهمیدم سایزت چنده. یک بار دیگه بچرخ».
بهش گفتم «اگر کارت رو بلد بودی، با یک نگاه می فهمیدی»
گفت:«خیالت راحت ما کارمون رو بلدیم، فقط می خوام مطمئن بشم که شلواره تنگ نباشه به اون تپلی فشار بیاد.»
من خودم رو زدم به نشنیدن و یک چرخ دیگه زدم. اونم یک شلوار داد به من و اتاق پرو رو نشون داد.
جین رو گرفتم و گفتم «اینکه کوچیکه» و رفتم سمت اتاق پرو. اونم
گفت «حالا شما بپوش،‌ سایزهای بزرگتر هم دارم» و به سمیرا تعارف کرد که بشینه و خودش دنبال من اومد.
منم در رو کامل نبستم که از لا در بتونه از تو آینه ها همه جام رو خوب دید بزنه و طوری وانمود کردم که متوجه حضورش نیستم. ماتنو رو درآوردم و آویزون کردم. همچین کس و کونم پیدا بود از زیر ساپورت که اگر لخت می شدم، اینقدر حشری کننده نبود. یک دستی به کون و رونم کشیدم و ساپورت رو تا وسط های کونم پایین آوردم تا کامل مطمئن شه که شورت پام نیست. همینه که داشت خط کسم معلوم می شد. یک دفعه یک جیغی کشیدم و انگار تازه متوجه شده باشم که داره من رو از لای در نگاه می کنه ساپورت رو دادمش بالا و با عشوه گفتم«تو چرا اینجا وایسادی؟»
گلوش خشک شده بود. جواب داد «خواستم ببینم سایزته یا برم بزرگترشو بیارم برات. حالا زودتر بپوش ببینم. تا خلوته» نمی دونست به کجام نگاه کنه. کس و کونم یا نوک سفت شده پستونام. گفتم «آخه شورت پام نیست. برو صدات می کنم.» و برگشتم به سمت آینه. اونم یک قدم عقب رفت ولی دوباره برگشت سرجاش. منم با یک چرخشی که به کونم دادم ساپورت کشیدم پایین تر از کونم و برای اینکه از پام دربیارمش، کونم رو دادم عقب سمت در. صدای نفس هاشو می شنیدم. لای در رو بیشتر باز کرد ولی کار دیگه ای نکرد.
منم ساپورت رو که در آورده بودم آویزون کردم و یک دفعه دستم رو گذاشتم رو کسم و از تو آینه نگاش کردم و گفتم «تو که اینجایی هنوز؟» گفت «خب تو بودی کجا می رفتی؟ این صحنه روحانی رو از دست می دادی؟» منم لای در کمی رو بستم و گفتم «من شوهر دارم، خوشم نمی آد کسی لختم رو ببینی» و شروع کردم به پوشیدن جین. ولی خیلی چسب بود به بدنم و کمی تنگ با سختی تا کونم رسوندمش ولی بالاتر نمی آمد. در حالی که شلواره تا بالای ران هام آمده بود، ولی کس و کونم بیرون بود. در رو باز کردم و گفتم «سمیرا بیا کمک این رو بکشم بالا» پسره که همچنان داشت من رو دید می زد به سمیرا گفت« بذار خودم کمکش می کنم. تو مراقب باش مشتری نیاد» و اومد داخل اتاق و لای در رو بست و اول از دو طرف شلوار گرفت و کمی کشید بالا. فرقی نکرد. دست هاش رو گذاشت رو کونم و به بهانه اینکه می خواد شلوار رو پام کنه شروع کرد ور رفتن با کونم. منم هراز گاهی یک قری به کونم می دادم که یعنی منم دارم کمک می کنم. گاهی کیرش رو هم به کونم فشار می داد که می خواستم آه بکشم ولی هنوز زود بود. بعد از چند دقیقه ای که با کونم ور رفته بود و کیرش رو روی خط کونم فشار داده بود، گفتم « اینجوری فایده نداره. درش بیار» و برگشتم سمتش. اینجوری کسم افتاد جلو دستش. اونم نامردی نکرد و به بهانه درآوردن شلوار نشست رو زانوهاشو ضمن اینکه شلوار رو پایین می کشید گفت «لای پات رو باز کن جیگر. زحمت این تپلی رو امروز من می کشم به شوهرت بگو استراحت کنه» و شروع کرد به لیس زدن کسم. بعد از چندتا لیس آبدار از چوچولوم من هم شل شدم. دیگه کسم داشت می ترکید و باید یک کیر کلفت آبم رو می آورد تا راحت شم. سرش رو فشار می دادم سمت کسم و نفس هام تندتر می شد که پسره بلند شد و گفت «بذار در فروشگاه رو قفل کنم. بریم طبقه بالا. یک کاری با این تپلی بکنم که هر روز بیاردت اینجا و بگی بکن این کس رو»

ادامه...

نوشته: سفید مثل کس سفت مثل کیر


👍 24
👎 13
84701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

780698
2020-12-08 04:25:51 +0330 +0330

بمیر دیگه جنده با این تعریف کردنت

1 ❤️

780727
2020-12-08 11:15:07 +0330 +0330

دو تا راه داری
یا این کصتان صد من یه غازتو همینجا تموم میکنی
یا اینکه خودم اون شوهر دیوثت رو پیدا میکنم تا بچه رو از زیر دست ننه‌ی جنده ای مثل تو دربیاره فردا عین تو نشه

1 ❤️

780760
2020-12-08 17:40:23 +0330 +0330

عااااالی بود👌😍💖

3 ❤️

780916
2020-12-09 17:35:23 +0330 +0330

من نمیفهمم داستانش چه مشکلی داره اخه این همه انتقاد و دیس لایک ؟!!!

2 ❤️

780962
2020-12-10 00:59:22 +0330 +0330

با عرض سلام و خسته نباشید
ایشون شوهر داره فقط کیرای کلفتو میپسنده :)

0 ❤️

781856
2020-12-15 14:46:23 +0330 +0330

خیلی خوشم اومد. ب اندازه‌ای که دوست داشتم رکیک بود. قسمتای لاسشم خوب نوشته بودی.

0 ❤️