جوراب های دختر عموم

1400/10/05

سلام اسم من احسان هست 19 ساله و اولین باریه که میخوام داستان بنویسم. این داستان من مال پاییز هست اوایل اردیبهشتکه من جوراب های دختر عموم رو لیس زدم. حالا قضیه از چه قراره جونم واستون بگه که همون اول گفتم اوایل اردیبهشت بود و تازه دو سه روز بود از فروردین گذشته بود و اینم همه میدونید که مطمئنن بعد از عید دانش آموزا باید برگردن به مدرسه و واسه اتمام کتاب و امتحان خرداد و از این حرفا. خب منم یه دختر عمو دارم به اسم سارا که 17 سالشه و دوم دبیرستانه و رشته ریاضی میخونه. از سارا بخوام بگم دختری با قد 1.70 با وزن 58 کیلو و اندام لاغر و ورزشکاری آخه سارا باشگاه هم میرفت و فیتنس هم کار میکرد و بدنش رو همیشه رو فرم نگه میداشت. راستی سایز پاش هم 37 هست اینو وقتی داشتم باهاش شوخی میکردم که پاهات چقدر گندس معلومه پات 46 باید باشه که اونم خندید و گفت نه بابا سایز پام 37 هست سارا دختر مهربون و شیطونیه خب زیاد حاشیه نمیرم میرم سر اصل مطلب. یکشنبه صبح حدودای ساعت 8:30 من رفتم سرکار و همیشه این ساعت میرم سرکار یه مغازه کوچیک دارم تو یه پاساژ که جلوار جین و کتان و از این چیزا میفروشم. من بعد ظهر واسه نهار میخواستم برم ساندویجی یه چیزی بخورم که گفتم بیخیال بزار برم خونه زن عموم اینا هم به زن عموم اینا یه سر میزنم هم نهار میخورم. مغازه رو بستم راه افتادم سمت خونه زن عموم اینا که فاصله خونشون با پاساژ ما یک کوچه فاطله داشت اینم بگم ما با عموم و هم زن عموم خیلی رابطمون خوبه و خیلی رفت و آمد داریم. من رفتم خونه زن عموم سلام اعلیک و احوال پرسی چطوری چه خبر اینا که اونم پرسید مامان اینا خوبن و سلام برسون و منم گفتم بزرگیتونو میرسونمو از این حرفا. که گفتم زن عمو سارا هنوز نیومده از مدرسه که گفت امروز یه زنگ اضافه دارن ظهر دیر میاد که زن عمو یه نهار هم برام آورد و بعد یکم صحبت گفت سارا برای یه برنامه جدید که معلمشون گفته برای درساشون هست رو تو گوشیش نصب کنه اما نمی تونه همش با مشکل روبرو میشه احسان جان اگه تو سر در میاری یه کمکی بهش بکن گفت حتما چرا که نه. ساعت حول و هوش 3:00 ظهر بود که سارا کلید انداخت و در بیرون و باز کرد و امد تو خونه هم با من سلام علیک کرد هم به مادرش اینم بگم رابطه من با سارا هم خیلی خوبه و یجورایی خیلی بامن راحت هست. حتی پیش من از کلمات رکیک و حرف های بی تربیتی استفاده میکنه. سارا کتونیاشو درآورد یه کتونی مشکب پاش بود با یه جوراب سفید که تا قوزک پاش میومد و لباس فرم مدرسشون هم که سرمه ای بود. امد گفت ببخشید من خیلی خستم نهارو بعدا میخورم که رفت تو اتاقشو دراتاقو بست و رفت گرفت خوابید که زن عموم گفت سارا همیشه یکشنبه ها و سه شنبه ها که کلاساشون یه زنگ اضافه داره اینطوری خسته میشه. من داشتم با گوشیم ور میرفتم که دیدم تلفن و زن عموم زنگ خورد دوستش بود که بهش گفت اون مغازه که قرار بود اون لوازم خونگی که میخواستن رو آورده دقیق نفهمیدم چه وسیله ای که زن عموم سریع لباسشو پوشیدو گفت احسان جان و میرم بیرون کاری دارم زود برمیگروم یه 1 ساعت دیگه میبری غذای سارا رو بدی بهش بخوره گفتم باشه که زن عموم درو بست و رفت. منم که چند دیقه ای تو گوشی بودم تو اینستا چرخ میزدم بعد چند دیقه گفتم بزار ببرم غذای سارا رو بدم تا الان باید از خواب بیدار شده باشه. غذاشو ریختم توی بشقاب رفتم سمت اتاق درو آروم باز کردم رفتم تو دیدم همچنان سارا خوابیده اونم با لباس مدرسه با همون مانتو مقنعه از شدت خستگی حتی درشون نیورده بود. فاطمه حتی ملافه ای رو که روش میکشید رو هم اندخته کنار و روش نکشیده سارا پاهاش از گوشه تخت افتاده بود بیرون جوراباش هم هنوز پاش بود. من هم پاهای سارا رو دیدم و کیرم و مالیدم از روشلوار خیلی آروم بشقاب غذاشو گذاشتم روی میز کامپیوترش. رفتم جلو سمت سارا رو زانو هام نشستم طوریکه پاهای سارا جلو صورتم قرار میگرفت شروع کردم اول دست کشدن روش همینجوری از بالا تا پیین جفت پاهاشو مالیدم. سارا رو شکم خوابیده بود و پاهاش با فاصله از هم بود و طوری بود که کونش سمت من بود یعنی من تو همون حالت نشسته دستمو یکم دراز تر میکردم میتونستم کون سارا رو هم بمالم. من هم شروع کردم به بو کردن جورابای سارا و بعله معلومه چند روزی هست این جوراب پاشه و حسابی بو میده. و دیدم بعله زیر جورابش هم کمی سیاه شده بخاطر اینکه پاهاش تو کتونی بوده حسابی عرق کرده. منم شروع کردم به بو کردم و مالیدن پاهاس با دستم همینطوری که اینکارو میکردم با یه دستم دکمه شلوارمو باز کردم و کیرمو از رو شورت میمالیدم. بعد شروع کردم به اول لیس از جورابش اولین لیسو که زدم نمیدنید جورابش چه مزه ای داشت جورابش حسابی عرق کرده بود منم شروع کردم همینجوری جورابشو لیس زدن از بالا تا پیین جورابشو هی میلیسیدم و کیرمو میمالیدم هی اینکارارو پشت سر هم تکرار میکردم جوراباشو لیس میزدم و کیرمو میمالیدم با یه دستم بعد دست راستمو که باهاش پاهای سارا رو میمالیدم بردم جلو مانتوشو زدم بالا شروع کردم به مالیدن کونش از رو شلوار مدرسش. با دست چپم هم کیرمو میمالیدم و با زبونم هم جورابشو لیس میزدم آمدم شلوارشو باز کنم دیدم خودش دکمه های شلوارشو باز کرده بود فقط از فرط خستگی جون نداشته بود شلوارشو دربیاره منم خیلی آروم شلوارشو کشیدم پایین تا زانو هاش که دیدم یه شرت سفید پاشه سارا اونم با دقت کامل آروم کشیدم پایین. کون سارا قشنگ معلوم بود دستمو کشدم روش وای چه کون نرمی مثل پنبه بود لامصب من هم شروع کردم به لیسیدن جورابشو مالیدن کونش با دست راستم هون دیقه هم داشتم کیرمو میمالیدم که بعد یه چند دیقه آب امد ریخت تو شرتم منم پاشدم شلوارمو پوشیدم و شرتو شلوارشو هم آروم بدون اینکه بفهمه کشیدم بالا. من از اتاقش امدم بیرون و نشستم رو مبل رفتم تو گوشیم که دیدم سارا 1 ساعت بعد از اتاق امد بیرون و ظرفشو گزاشت تو ظرف شویی و امد بغل من رو مبل نشست گفت احسان تو میدونی ایراد این برنامه چیه که نمی تونم نصبش کنم گفتم باید ثبت نام کنی ایمیلتو بدی. گوشیشو درست کردم و تلوزیون روشن کردیم یه چند ساعت نشستم و دیدم زن عمو هم امد. بعد چند دیقه هم صحبت با زن عمو تلفنم زنگ خورد که رفیقم علی بود که میگفت با چند تا از رفیقاش میخوان بیان شلوار بگیرن ازم که علی بهشون گفته بود که آشنا داره بیان شلوار و از من بخرن منم از سارا و زن عموم خدافظی کردم رفتم سمت پاساژ. خب این بود داستان من امیدوارم خوشتون امده باشه

نوشته: احسان


👍 1
👎 20
37001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

849798
2021-12-26 00:31:28 +0330 +0330

بهترین بوی دنیا بوی جوراب کسیه که دوسش داری 🌷💓

1 ❤️

849804
2021-12-26 00:40:46 +0330 +0330

یه دختر عمو دارم به اسم سارا

فاطمه حتی ملافه ای رو که روش میکشید رو هم اندخته کنار و روش نکشیده سارا پاهاش از گوشه تخت افتاده بود بیرون جوراباش هم هنوز پاش بود. من هم پاهای سارا رو دیدم
!!!🤔🤔🤔

1 ❤️

849806
2021-12-26 00:42:35 +0330 +0330

یه جوراب انقد طرفدار داره؟

1 ❤️

849807
2021-12-26 00:43:51 +0330 +0330

کصکش شلوارشو کشیدی پایین کونشو مالیدی؟
پاهاشو لیس زدی ؟!
دختر عموت مرده بود ؟ کصکش پاهاشو لیس بزنی خب کیرم تو خوابش میگیم نفهمیده ولی جقی چطوری شلوارشو کشیدی پایین کونشو مالیدی بیدار نشد؟!؟

0 ❤️

849808
2021-12-26 00:46:36 +0330 +0330

دختر بچه

0 ❤️

849819
2021-12-26 01:24:35 +0330 +0330

فاطمه که بود و چه کرد؟

1 ❤️

849836
2021-12-26 02:31:41 +0330 +0330

سارا شد فاطمه بعد دوباره شد سارا داداش من اینقدر که تو ور رفتی به دختر عموت شلوار و شورتش را کشیدی پایین و جورابش را لیسیدی اگه دوراز جون مرده هم بود از تو کفن میومد بیرون میگفت چکار داری میکنی اونوقت اون رگ نزد واقعا عجیبه

0 ❤️

849853
2021-12-26 04:23:44 +0330 +0330

کیر بچه‌های شهوانی تو لنگ زن همون که دخترشو با تو لاشی تنها گذاشت و رفت دنبال جنده بازیش وبعدش تو کون تو که فوت فتیشت هم غیر آدمیزاده

0 ❤️

849888
2021-12-26 14:32:58 +0330 +0330

پاییز؟
اوایل اردیبهشت بهشت؟
دو سه روز بعد عید؟
حاجی دستتو بکن تو کونت بچرخون تقویمت تنظیم بشه. حسسابی قاطی کردی

2 ❤️

849889
2021-12-26 14:43:40 +0330 +0330

نبضشو چک میکردی شاید مرده بود طرف😐😐

1 ❤️

849924
2021-12-26 21:45:30 +0330 +0330

فاطمه وسط داستان داشت رد ميشد؟ كصمغز

0 ❤️

849928
2021-12-26 23:12:27 +0330 +0330

شلوارشو تا زانو کشیدی پایین پاهاشم باز بود چطوری میشه نکنه جادوگری لااقل دروغم میگی یکم به واقعیت نزدیک باشه

0 ❤️

849960
2021-12-27 01:33:30 +0330 +0330

۹۵ درصد داستانای فتیش این سایت تخمین. تو یه جوری نوشتی که از همه اون ۹۵ درصد ر همدیگه داستانت تخمی تر بود. بدرود

0 ❤️

877750
2022-06-05 02:01:52 +0430 +0430

آخر سارا یا فاطمه
تکلیف جق مارا روشن کنید کوصکش ها🗿📿

0 ❤️